سعید آذری می گوید نیاز داشته مدتی را از فوتبال دور باشد.
به گزارش طرفداری، گفتگوی سعید آذری با تسنیم را می خوانید:
همیشه عادت داشتیم سعید آذری را در صحنه ببینیم ولی مدتی است خبری از شما نیست.
بعد از قهرمانی فولاد در جام حذفی و کسب سهمیه مستقیم آسیا، اعلام کردم میخواهم 5-4 ماه در خدمت خانوادهام باشم. در آن زمان خیلیها فکر کردند شاید این حرف مثل بقیه حرفهایی که در این فوتبال زده میشود، بیپایه و اساس است ولی الان من فقط در کنار خانوادهام هستم و آرامش دارم. از سال 83 در مدیریت فوتبال روزهای سخت و پرفشاری را پشت سر گذاشتم و لازم بود که مدتی در کنار خانواده باشم تا بخشی از کمبودها را جبران کنم. اگر یک تیم قهرمان میشود، این افتخار فقط برای یک نفر نیست و یک مجموعه زحمت کشیدهاند تا این اتفاق رخ دهد. این مجموعه شامل خانوادههای افراد هم میشود و حقشان است که برای آنها نیز وقت گذاشته شود.
مسابقات و اخبار را پیگیری میکنید؟
همه خبرها و اتفاقات را رصد میکنم. هر روز مطالعه و سعی میکنم همه بازیها را ببینم، حتی وضعیت بازیکنان تیمها را هم چک میکنم. اجازه نمیدهم از لحاظ آماری و مستندات و اطلاعات از فضای فوتبال دور باشم. سعی کردم در اینستاگرامم به صورت لایو درباره مسائل فوتبالی صحبت کنم. هفته پیش درباره نقشهای مدیریت صحبت شد و قرار است این کار را با مشارکت برخی از عزیزان جلو ببریم تا هم به صورت علمی به مسائل بپردازیم و هم به خیلی از مسائل روز پاسخ دهیم. در کنار این کارها شروع به ترجمه یک کتاب در خصوص آمادگی جسمانی فوتبال کردهام تا از فرصتی که پیش آمده نهایت استفاده را ببرم.
در این روزها حواشی بر سر چند و چون برگزاری مسابقات داغ است و چالشهای عجیبی بین باشگاهها و مدیران سازمان لیگ و فدراسیون ایجاد شده است.
فکر میکنم این مسائل در دو دهه گذشته همیشه وجود داشته و اگر الان تشدید شده برای است که در فوتبال ما نقش مدیریتی درست انجام نمیشود. در امور اطلاعرسانی داخل و خارج از سازمان درست عمل نمیکنیم و ذینفعان درونی و بیرون این فوتبال در جریان مسائل قرار نمیگیرند. مشکل دیگری که وجود دارد این است که مذاکرهکنندگان خوبی نیستیم و اختلافاتی که بین مدیران فوتبال ما به وجود میآید به رسانهها کشیده میشود. این برای فوتبال ما خوب نیست.
اگر مهارت مذاکره را یاد بگیریم دیگر در رسانهها به این مسائل دامن زده نمیشود. این جو رسانهای باعث بیاعتمادی به جامعه مدیران فوتبال میشود. هواداران فوتبال با این روشهای مدیریتی و اینکه نمیتوانند تشخیص دهند که حق با چه کسی است، دچار تشویش ذهنی میشوند. کما اینکه تناقضهای وحشتناکی در بیان افرادی میبینیم که در یک سازمان و در کنار یکدیگر کار میکنند. این باعث میشود پرستیژ مدیریتی فوتبال زیر سؤال برود.
یکی از مسائلی که خیلی سروصدا کرده، تبلیغات محیطی مسابقات است که در چند سال اخیر شفافیتی نداشته است.
مفاد مندرج در اساسنامه سامان لیگ و فدراسیون، تکلیف واگذاری تبلیغات محیطی را مشخص کرده است. طبق اساسنامه وظیفه واگذاری تبلیغات محیطی برعهده سازمان لیگ است و اگر قرار است باشگاهها خودشان این کار را درست انجام دهند، این کار مستلزم اقدامات قانونی است. آقایان اعتقاد دارند سازمان لیگ مستقل است و تحت عنوان یک شرکت اداره میشود. در این صورت این شرکت باید طبق قانون تجارت فعالیت کند. این درحالی است که هنوز خیلی از افرادی که در این سازمان کار میکنند، نمیدانند این سازمان، چه عنوانی دارد. در اساسنامهای که در ثبت شرکتها وجود دارد، موارد مندرج در واگذاری امتیازات مشخص شده است. طبیعی است که اگر قرار است امتیازی به باشگاهی داده شود، باید روال منطبق بر قانون تجارت رعایت شود. باید افرادی که در مزایده شرکت میکنند مشخص باشند و همه چیز شفاف باشد، در غیر اینصورت اگر با یک نامه، ترک تشریفات کنند، در آینده مشکلساز خواهد شد.
بنا شده استقلال و پرسپولیس تبلیغات محیطی را اجرا کنند، ولی هنوز این روند با مشکلاتی مواجه است.
نمیتوان حقوق همه باشگاهها را فقط به دو سه باشگاه واگذار کرد. اگر قرار است تبلیغات محیطی به باشگاهها داد شود، این موضوع باید بین همه باشگاهها مزایده و روند قانونی طی شود. این اتفاق که باشگاهها به صورت مستقل تبلیغاتشان را انجام دهند، خیلی خوشحالکننده است و میتواند راهگشا باشد و خیلی هم خوشحالم در این زمینه اولین قدم برداشته شده ولی کار باید قانونی انجام شود در غیر اینصورت این روند میتواند برای اهداکننده و گیرنده امتیاز خطرناک باشد. باید دید سازمان لیگ به استناد چه قانونی ترک تشریفات کرده است.
موضوع جالب این است که صحبتها درباره تبلیغات محیطی در سازمان لیگ متناقض است، یک روز با اعلام میشود تبلیغات محیطی واگذار شده ولی روز دیگر صحبت از ممنوعیت این کار میشود.
هر اقدامی که در قالب قانون تجارت نباشد، مشکلساز خواهد شد. در اساسنامه 27 مادهای سازمان لیگ که در اغلب جاها وجود ندارد، آمده که سازمان لیگ باید بر اساس قانون تجارت مدیریت شود. مطمئناً آقایان در سازمان لیگ از من باسوادتر هستند و به خوبی میدانند، ترک تشریفات ممکن است چه مشکلاتی را به وجود بیاورد. اگر قرار است حقوقی به باشگاهها واگذار شود، باید به صورت مزایده برای 16 باشگاه لیگ برتری انجام شود. طبیعتاً باشگاهها به نسبت سازمان لیگ، اعتبار بیشتری در جامعه دارند و باید از این پتانسیلشان استفاده کنند. باشگاههایی مثل استقلال، پرسپولیس، تراکتور، فولاد و سپاهان میتوانند پولهای بیشتری برای تبلیغات محیطی به فوتبال بیاورند.
نحوه تقسیم درآمدهای حاصل از تبلیغات محیطی هم بحث دیگری است که شفافسازی نمیشود.
طبق قانون تجارت، هر شرکتی باید در پایان سال مالی، به اعضای مجمع گزارش حسابرسی ارائه کند و صورتهای مالی و هزینههایی که شده مشخص شود. وقتی اطلاعاتی به داخل و بیرون مجموعه داده نمیشود، ابهامات زیادی به وجود میآید. در این سالها یاد ندارم که مجمعی برگزار یا گزارش جامعی از مسائل مالی ارائه شده باشد. اگر این اتفاق رخ داده که من یادم نیست و اگر هم رخ نداده باید جلوی این کار گرفته شود. اعتقاد دارم سازمان لیگ باید از حقوقش دفاع کند به شرط اینکه طبق آییننامه رفتار و این آییننامه بین همه توزیع شود.
موضوع دیگری که وجود دارد این است که گفته میشود سازمان لیگ در حال حاضر به شیوه غیرقانونی اداره میشود.
فکر میکنم در سال 2008 بود که برای اولین بار AFC فدراسیونهای عضو را موظف کرد تا در قالب حرفهای کار کنند. در آن زمان آقای سوزوکی نامهای به رییس وقت فدراسیون نوشت تا سازمانی برای اداره فوتبال باشگاهی تشکیل شود. این اتفاق در سال 2009 رخ داد و با خریداری یک ساختمان و ایجاد تشکیلات، AFC را متقاعد کردند که اینجا (سازمان لیگ) دارای ساختار مستقل از فدراسیون است. بعد از گذشت این مدت سازمان لیگ، یک اساسنامه 27 مادهای دارد که خیلی از مسائل در آن دیده نشده در حالی که باید بارها به روزرسانی میشد. نیازهای فوتبال باشگاهی با این 27 ماده که البته آییننامهاش هیچ جا نیست برطرف نمیشود.
یعنی اعتقاد دارید اساسنامه سازمان لیگ باید به روز شود؟
این اساسنامه با توجه به نیازهای حال حاضر فوتبال ایران، مشکلی را حل نمیکند. در حالیکه اساسنامه فیفا در این مدت مرتب بازنگری شده اما ما با یک اساسنامه ٢٧ مادهای میخواهیم یک ساختار بزرگ به نام سازمان لیگ را مدیریت کنیم. اساسنامه لیگ هم باید مانند اساسنامه فدراسیون تغییر کند مخصوصا در مسائل اقتصادی؛ البته اگر مجددا برخی آقایان امضاهایشان را پس نگیرند (با خنده). اساسنامه لیگ برتر انگلیس که در سال ١٩٩٢ تدوین شده، بیش از ١١١ ماده دارد اما ما با یک اساسنامه که در سال ١٣٨٩ در ثبت شرکتها تحت عنوان اساسنامه موسسه لیگ ایران به ثبت رسیده به کجا میخواهیم برویم؟
تا جایی که میدانیم، مدتهاست مجمعی برای انتخاب اعضای هیات رییسه سازمان لیگ برگزار نشده است.
در ثبت شرکتها هنوز آقایان کفاشیان، تاج و محمدی عضو هیات رییسه هستند. قاعدتاً بر اساس مفاد همان اساسنامه مجهول، دو سال یک بار باید مجمع برگزار میشد و اعضای هیات رییسه بر اساس آرای مجمع مشخص میشدند ولی مشخص نیست حتی رییس سازمان لیگ بر چه اساسی معرفی میشود؟ وقتی نایب رییس دوم فدراسیون فوتبال به عنوان رییس سازمان لیگ معرفی میشود، این یعنی مفاد همان اساسنامه هم رعایت نمیشود.
اخیراً سایت سازمان لیگ اعلام کرد عزیزی خادم به عنوان رییس فدراسیون فوتبال، در تاریخ 20 اسفند 1399 حیدر بهاروند را به سمت ریاست سازمان لیگ فوتبال ایران منصوب کرده، آیا این روند میتواند قانونی باشد؟
کاری به انتصابات فدراسیون فوتبال ندارم ولی اگر حرکتی در سازمان لیگ بدون توجه به مفاد اساسنامه که در ثبت شرکتها ثبت شده، رخ دهد، مستلزم بررسی است. اینکه آقای عزیزی خادم برای آقای بهاروند حکم امضا میکند باید دید بر اساس کدام مفاد اساسنامه است. در اساسنامه سازمان لیگ به چه شکل این اختیار به رییس فدراسیون فوتبال داده شده که رییس سازمان لیگ را اینگونه منصوب کند؟ شاید اساسنامهای جدید در کار است و من از مفاد آن بیخبرم! نمیخواهم این انتصاب را زیر سؤال ببرم ولی به عنوان کسی که 18 سال در شرکتهای ورزشی که به آن باشگاه میگویند کار کردهام، به خوبی میدانم تمام انتصابها باید بر اساس مفاد اساسنامه باشد در غیر این صورت مشکل قانونی در پی خواهد داشت.
نظر شما درباره حضور دوباره تماشاگران در ورزشگاهها چیست؟
خداراشکر وضعیت تهران آبی شده و سایر شهرها نیز با توجه به تزریق واکسن وضعیت خوبی دارند و مردم در حوزه امنیت بهداشتی در شرایط تقریبا خوبی قرار گرفتهاند و تماشاگران میتوانند دوباره به ورزشگاهها برگردند اما این سؤال وجود دارد که چرا تاکنون فقط در دو بازی تماشاگران مجوز حضور در ورزشگاه داشتهاند و چرا بلافاصله این روند قطع شد؟ آیا فقط در ورزشگاه آزادی کرونا نیست؟ به طور مثال چرا هواداران سپاهان، ذوبآهن، فجر یا پدیده در شهرهایشان به ورزشگاه نرفتند؟ برای فولاد در اهواز یکی از بهترین سیستمهای بهداشتی تعبیه شده ولی چرا در آنجا هوادار به ورزشگاه نمیرود؟ در اصفهان نیز شرایط برای حضور هواداران فراهم است. این یعنی پارادوکس تصمیمگیری وجود دارد و این موضوع هوادار را دچار بدبینی میکند. من مرجع حضور یا عدم حضور هواداران نیستم و وزارت بهداشت باید نظر بدهد، ولی اگر قرار شد تماشاگران در ورزشگاهها حضور داشته باشند باید عدالت در همه کشور رعایت شود.
حق پخش تلویزیونی هم دیگر موضوعی است که باشگاهها به دنبالش هستند ولی تاکنون نتیجهای در بر نداشته است.
حق پخش بیشتر شبیه یه یک شعار است که هیچوقت هم تحقق پیدا نمیکند. در اصل 44، 110 و 175 قانون اساسی، در خصوصی سیاستهای حاکم بر صداوسیما، واگذاری سیگنال و نحوه نظارت بر درآمدها و توزیع بودجه صحبت شده است. اگر این اصول را کامل بخوانیم متوجه میشویم که حق پخش با این سه اصل به باشگاهها تعلق نمیگیرد. این سه اصل تکلیف تلویزیون و نحوه واگذاری و توزیع درآمدها را کاملاً مشخص کرده است.
اینکه مرتب بگوییم امروز یا فردا حق پخش دریافت میشود، بازی با کلمات است. یکبار این حقیقت را به مردم بگوییم که دریافت حق پخش غیرممکن است مگر اینکه لوایح و گزارشهایی تهیه و به عنوان در قانون جدید تصویب شود یا اینکه مفاد قانون اساسی مورد بازنگری قرار بگیرد. ممکن است حق پخش حق فوتبال باشد ولی الان تمام پول فوتبال را به جز 4-3 باشگاه خصوصی دولت میدهد. 13-12 تیم دولتی هستند و دولت هزینه آنها را میدهد، عملاً دیگر چه لزومی دارد که از حق پخش هم به آنها پول بدهد؟ بعید میدانم با این وضعیت حق پخشی وجود داشته باشد. تا روال این است این موضوع آب در هاون کوبیدن خواهد بود.
کارگزار باشگاههای پرسپولیس و استقلال با حساب باز کردن روی حق پخش خبر درآمدزایی حدوداً 600 و 500 میلیارد تومانی دادهاند...
این باشگاهها هستند که میتوانند درباره حق پخش مدعی باشند. شرکتی که صحبت از درآمد به این بزرگی میکند، باید دید اصلاً صداوسیما با آن طرف میشود؟ خیلیها گفتند هزار میلیارد درآمدزایی در سال خواهیم داشت و حالا هم یکی میگوید 600 میلیارد پول میآورم ولی این مسائل بیشتر حرف است. میتوانم بگویم در بحث حق پخش، یکی از پیشروهای این موضوع بودهام. یکی از مشکلاتی که با مدیریت وقت ذوبآهن داشتم نیز بر سر این موضوع بود.
در آن زمان طبق جلسهای در آکادمی فوتبال با حضور تمامی مدیران عامل برگزار و قرار شد اگر حق پخش دریافت نشود، در یک هفته تمامی باشگاهها دوربینهای تلویزیونی را به ورزشگاهها راه ندهند. این موضوع در آن روز، صورت جلسه شد و همه آن را امضا کردند و رفتند ولی تنها کسی که دوربینها را به ورزشگاه راه نداد، من بودم. همین موضوع به یکی از دلایل ایجاد اختلاف من با مدیریت وقت شرکت ذوبآهن تبدیل شد. در آن زمان هیچکس جرات انجام این کار را نداشت ولی من این کار را کردم. حقیقت این است که حق پخشی وجود ندارد و اگر کسی با رویای حق پخش وعده درآمد 700- 600 میلیاردی داده از خواب بیدار شود.
VAR هم یکی از چالشهای روز فوتبال ایران است، واقعا ورود این سیستم به فوتبال ایران خیلی سخت است؟
در بحث VAR میشد با حوصله بیشتری اقدام کرد. یکی از آفتهای مدیریت این است که عجله کنید و قول بدهید. جملهای هست که میگوید «در زمان خوشحالی قول ندهید». زمانی که فولاد بودم با هماهنگی مهندس علی محمدی (رییس وقت شرکت فولاد خوزستان) مکاتبات متعددی با سازمان لیگ برای ورود VAR و نصب در ورزشگاه شهدای فولاد داشتیم ولی مانند بقیه مکاتبات در دیگر حوزهها بیجواب ماند. استقرار سیستمکمکداور ویدیویی در ایران با توجه به نیاز مبرم باشگاهها و داوران عزیز کار شاقی نیست و قابل انجام است.