معرفی منابع مهم در خصوص تربیت فرزند
مادر کافی
کتاب "مادر کافی" اثری از جو فراست است که در سال 2005 به چاپ رسید. نویسنده به والدین راهحلهایی ساده اما کاربردی در رابطه با مشکلاتی مانند غذاخوردن، حمامرفتن، زمان خواب، شبهای ادراری، انجام تکالیف، رقابتهای حسادتآمیز و رفتارهای پرخاشگرانه و غیره ارائه میدهد. نویسنده با ارائه راهکارهایی شناختی و روانشناختی، به والدین کمک میکند تا مشکلاتی که به خانوادهها بر سر میآیند را حل کنند و به روند زندگی آرام و دلخواهشان بازگردند. این کتاب به والدین کمک میکند که با مشکلات روزمره خود بهتر مقابله کنند و به کودکان خود رشد و توسعه دهند.
بخشهایی از کتاب:
- در ابتدا یادآور می شویم پس از تولد فرزندتان، خوابیدن تا دیروقت را به خاطرات بسپارید و آن را فراموش کنید. اگر کودکتان صبح ها زود بیدار می شود، در صورت امکان ساعت خواب خودتان را تغییر دهید تا زودتر از حد معمول از خواب بیدار شوید و مشکل حل شود چون اگر فرزندتان سحرخیز باشد، نگه داشتن او در رختخواب کار راحتی نخواهد بود. این کار، عملی ترین و بهترین راه برای حل این مشکل است.
- اگر نمی توانید زودتر بیدار شوید یا کودک خیلی زود از خواب بر می خیزد، او را تا رختخوابش همراهی کنید و به او یادآور شوید که الان برای بیدار شدن بسیار زود است. اگر قصد ندارد بخوابد، به او اجازه دهید در رختخواب با اسباب بازی هایش بازی کند تا زمان بلند شدن فرا برسد. این کار مشابه شیوه ی ماندن در رختخواب است که دسترسی بچه را به والدین محدود می سازد. این روش برای مادرانی که زود بیدار می شوند تا به کارهای منزل رسیدگی کنند اما کودکشان هم زود بیدار شده و مانع کار آنان می شود، بسیار مثر ثمر است.
مادر بودن
این مجموعه کتاب به نام "مادربودن"، شامل مجموعهای از نوشته های برجسته ترین نویسندگان جهان درباره تجربیات مختلفی است که به نظرشان به زندگی هر فرد رنگ و بوی متفاوتی میبخشد. "مادربودن" در طیف وسیعی از موضوعات از تولد تا مرگ، با مختصری آشنا میشویم و هلن سیمسون با حفظ اصالت در نوشتار، مخاطب را به نوعی جدیدی از جهان که در آن زندگی می کند میرساند.
بخشی از کتاب:
- برای گذراندن تعطیلات خانوادگی در قاره اروپا و در ساحل آفتابی سیتجس هستیم. پشت سرم چند ردیف درخت نخل سر به فلک کشیده و آپارتمانهای جعبه مانند قرار دارد. سال 2013 است. بچهی هفت سالهام روبهرویم در ساحل کمعمق مدیترانه آب بازی میکند. سمت چپم یک بطری آب معدنی داغ، تورتیلایی که بستهبندیاش مچاله شده و بستهای چیپس آغشته به ماسه قرار دارد. سمت راستم خالیست. فقدان عاشق اوقات خوش است. آن وقت است که دزدکی و بیدعوت مثل آدمی مزاحم در اتوبوس میآید و کنارم مینشیند. تولدها به طور خاص مورد علاقه اوست. شب هنگام وقتی پسرم خواب است و بادکنکها کوچک شدهاند و تنها روی کاناپه دراز کشیدهام و از کیک ایراد میگیرم، از راه میرسد.
- تام داد میزند: مامان بیا باهام شنا کن. لطفا.
- نمیتوانم چون مواظب کیفدستیام، موبایلم و پولهایم هستم. چیزهای باارزشی که هیچ کدام به اندازه او بارارزش نیستند. یا درواقع به اندازه این لحظه.
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، اثری از اوریانا فالاچی است که در سال 1975 منتشر شد. این کتاب به سرعت در 27 کشور ترجمه شد و به عنوان یکی از موفقترین آثار جهان شناخته شد. داستان آن با مونولوگ مادری شروع میشود که با جنین درون شکم خود صحبت میکند و با پرسیدن سؤالات دشوار، به مسائل بنیادین زندگی پاسخ میدهد. این رمان بحثهای پیرامون سقط و معنای وجود را برملا میکند و به سؤالات پایهای همچون آیا زندگی منصفانه است؟ و آیا به دنیا نیامدن بهتر است و ... پاسخ میدهد. این کتاب بر تأثیر قدرت بخشیدن یا نبخشیدن زندگی تأکید دارد و نشان میدهد که آيا شخصيت اصلی داستان میتواند از عهده بزرگ کردن موجودی همانند خود برآید و بخشی از آزادی ها و زندگی گذشته ی خود را در این راه فدا کند؟
بخشهایی از کتاب:
کوچک و سخت
کتاب "کوچک و سخت" اثری از ریوکا گالچن است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد. نویسنده با شوخطبعی و جستارهای جدی، درباره سرشت و ماهیت کنجکاوی برانگیز نوزادان و تجربه مادر شدن، این مجموعه جذاب را خلق کرده است. گالچن با اشاره به کتاب بالش، یک اثر کلاسیک در ادبیات ژاپن، نگاه عمیقتری به زندگی روزمره خود دارد تا شگفتیهای پنهان آن را کشف کند. همچنین به محدودیتها و تبعیضهای نویسندگان زن در طول تاریخ پرداخته است. علاوه بر این، گالچن به فرهنگ و همچنین ادبیات اشارات داده است تا شیوههای مختلف نمایش دادن نوزادان در این قالبها را مورد بحث قرار دهد.
بخشهایی از کتاب:
- چیزی که می گویند درست است، این که یک نوزاد، دلیلی برای زندگی کردن به شما می دهد. اما همچنین، یک نوزاد دلیلی است برای این که دیگر اجازه ندارید بمیرید. روزهایی هست که این موضوع، احساس خوبی در آدم به وجود نمی آورد.
- کتاب های مخصوص کودکان خردسال، به ندرت کودکان را به تصویر می کشند. این کتاب ها اغلب داستان حیوانات، یا هیولاها، یا گاهی اوقات، داستان کودکانی را روایت می کنند که رفتاری مثل حیوانات یا هیولاها دارند. کتاب های مخصوص بزرگسالان اما تقریبا همیشه در مورد بزرگسالان هستند.
خط آبی کمرنگ
اگر به تاریخ صد سال اخیر ایران نگاه کنیم، خانواده همچنان یکی از نهادهای اجتماعی مهم است که تحولات زیادی را پشت سر گذاشته است. در این دوران، نقش مادرانگی نیز تغییرات قابل توجهی را تجربه کرده است. کتاب "خط آبی کم رنگ" نوشتۀ شیوا علینقیان، به صورت بازنمایی فرهنگ مادرانگی در ایران مدرن، به بررسی این تحولات پرداخته است. در این کتاب، نویسنده با تلاش برای بازنمایی واقعبینانۀ زندگی مادران، سعی دارد به دور از تقدس و افسانۀسازی، نقش مادر را بازتعریف کند. بازخواندن دیدگاههای جامعۀ مذکور دربارۀ نقش مادر، همچنین به بحث دربارۀ هويت و شخصيت زن در جامعۀ ايراني میپردازد. این کتاب همچنین به عنوان یک مطالعۀ مادری، در آکادمیهای غربی شناخته شده است.
بخشی از کتاب:
- با نگرانی و پریشانحالی از خانه بیرون آمدم. به انسان کوچک درونم میاندیشیدم، به همهی فکرها و خیالات چند روز گذشته. شاید اولین مواجهات من با تناقضات درونی مادر بودن از همان روزهای اول شکل گرفته بود. احساسات آمیخته با مهر، هیجان، دلهره، خشم و سردرگمی به خاطر تصور آیندهای نامطمئن که وجودم را فراگرفته بود
هفتهی چهل و چند
کتاب "هفتهی چهل و چند"، تحت نظارت فاطمه ستوده، شامل بیست روایت از مادران در همین روزها است. هدف این کتاب، ارائه بینشی جدید و متفاوت درباره نقش مادر است. نگاه به نقش مادر در طول تاریخ، کمتر از نظرگاه فلسفی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. کتاب "هفته ی چهل و چند" با عبور از ابعاد استعاری و سمبلیک نقش مادر، تجربیات و واقعیتهای زندگی آنان را بدون اسطورهسازی و ایدئولوژی بررسی میکند. همچنین، شامل شخصیتهای منحصربهفرد با سبک تربیت مخصوص خود است. "هفتهی چهل و چند" به دنبال نشان دادن شیوههای تربیت خلاقانه و کاربردی است که مادران در ایجاد محیطی امن، سالم و شاد برای فرزندانشان تلاش میکنند.
بخشی از کتاب:
- آهسته میراندم با همهٔ احتیاطهای تغلیظ شدهٔ مادری برای فرزندش. صد کیلومتر اول را رد کردیم. مادر یک جمله قربان صدقهٔ نوهاش میرفت، گردن لق سوفیا را صاف میکرد و یک جمله از خاطرات و بچگیهای عرفان میگفت. با پدر از ایران آمده بود که دو ماه اول بعد از زایمان کمک دست عروسش باشد. از وقتی سوفیا آمده بود انگار تازه مادرهای عالم را دیده بودم. دری بسته در همهٔ این سالها به رویم باز شده بود. قبل ترها مادرها در چشمم عمارت نگرانیهای بیمورد بودند. سرای محبتهای به چشم نیامده. خانهای معمولی انباشته از ترسها و بکن و نکنها. در که باز شد، داخل که شدم، قلب سرخ خانهها را که دیدم، دلم مدام برای مادرم تنگ میشد.
آنچه مردان درباره بارداری نمیدانند
به طور کلی، مردان به کتابهای آموزش فرزندپروری علاقه زیادی ندارند. اما نویسنده این کتاب سعی دارد شما را به عنوان یک پدر آماده کند. این کتاب به شما نشان میدهد که پدر بودن بیشتر به هنر نزدیک است تا علم: هنر تفسیر شما از رابطهٔ پدر و فرزند. متأسفانه، راه مطمئنی برای پرورش دادن یک کودک شاد و سالم وجود ندارد. شما در حال پیش روی گذاشتن بزرگترین سفر پر ماجرای زندگیتان هستید، و این سفر بزرگترین تجربهٔ زندگی شما خواهد بود. در طول این سفر، خوشبختی و شادکامی فراوان است، امّا شما بایستی خود را برای روزهای سخت با فرزندانِ خود آماده کنید و بپذیرید که ممکن است نتیجهٔ نهایی آنچنانی نباشد که میخواستید. این کتاب مانند یک راهنمای شما در این سفر خواهد بود.
بخشهایی از کتاب:
- ماماها امدادگران اصلی همسر شما در دوران بارداری، تولد نوزاد و دورهی کوتاهی پس از تولد (حدود بیست و هشت روز) هستند. آنها متخصصان ورزیده و قابلی هستند که در ابتدا درس پرستاری عمومی میخوانند و سپس تعلیمات ویژهای میبینند تا در جایگاه یک ماما مشغول به کار شوند. با وجود آنها میتوانید مطمئن باشید که دوران بارداری همسرتان در بیخطرترین شکل ممکن طی میشود و همچنین مشکلات این دوره به سرعت به دست آنها حل میشود.
- نخستین روزهایی که درمییابید پدر شدهاید میتواند پراضطراب باشد، اما نباید بگذارید این اضطراب بر شما غلبه کند. در این مرحله از پدر شدن، چهار نکتهای را که در ادامه میآیند، ملکهٔ ذهنتان کنید: عزم خود را جزم کنید که از همان روز اول پدری آگاه، متعهد و مقید باشید، حتی اگر هنوز گیج و سرگردان ماندهاید. آرام باشید. شما نمیتوانید همه چیز را پیشبینی کنید، پس حتی آغاز به فکر کردن دربارهٔ مسائل آینده و نقشه کشیدن برای حل آنها غلط است. با همسرتان همراه باشید. او هم به اندازهٔ شما مضطرب است، حتی اگر اینطور به نظر نیاید. آوردن فرزند قدم بزرگی برای هر دوی شماست. از یاد نبرید که داشتن معجونی از احساسات ضد و نقیض برای شما امری طبیعی است. اگر فکر میکنید «پدر کامل بودن» همه چیز را در خود دارد به جز لذت و شعف، به صفحهٔ ۱۲ سری بزنید. انسان موجود پیچیدهای است و احساسات و واکنشهایش هم به همان اندازه پیچیدهاند.
راز شادی والدین دانمارکی
کشور دانمارک به عنوان یکی از شادترین کشورهای جهان شناخته میشود. سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD)، هر سال، با استفاده از معیارهای خود، میزان رضایت و خوشحالی مردم این کشور را سنجیده و به مدت ۴۰ سال پیاپی، از سال ۱۹۷۳، آن را به عنوان شادترین کشور جهان شناخته است. در کتاب راز شادی والدین دانمارکی، نویسندگان آن علت وجود خوشبختی در خانوادههای دانمارکی را مورد بررسی قرار دادهاند. روش خاص فرزندپروری در این کشور، به عنوان یکی از عوامل اصلی شاد بودن، شناخته میشود. خانوادههای دانمارکی سعی میکنند مهارتهای لازم برای زندگی سالم را به فرزندانشان آموزش دهند و برای آنها امنیت عاطفی ایجاد کنند. آنها به اطفال خود کمک میکنند تا روشهای درستی برای حل مشکلات یاد بگیرند و در مواجهه با وقایع مختلف، انعطافپذیری داشته باشند. این کتاب در زبان فارسی ترجمه و به چاپ رسیده است.
بخشهایی از کتاب:
- همه ما با چنین موقعیتی آشنا شدهایم که در اوج خستگی فرزندانمان به حرف ما اهمیتی نمیدهند یا از آن سرپیچی میکنند و بهرغم تلاش ما، به رفتار غلط خود یا آزارمان ادامه میدهند و باعث میشوند که از کوره دربرویم. برخی والدین در این موقعیت شروع به جیغزدن یا دادوفریاد میکنند، برخی فرزند خود را تهدید میکنند که اگر به رفتار خود ادامه دهد باید ساعتها بیسروصدا یک گوشه بنشیند یا چیزهایی را که به آن علاقه دارد، از او میگیرند. برخی نیز از تنبیه فیزیکی استفاده میکنند.
- دوستان و والدین بسیاری را دیدهایم که بر سر فرزندنشان فریاد میزنند یا او را بر روی زانوی خود به پشت میخوابانند و به باسن او ضربه میزنند. این رفتار اغلب زمانی از والدین سر میزند که از بیاعتنایی فرزندشان نسبت به اخطاری که به او دادهاند ناامید شدهاند. در این مواقع، معمولاً با چنین صحنهای روبهرو میشویم: «بهتراست همین حالا این کار را انجام دهی وگرنه!» یا «اگر همین الان تمامش نکنی چیزی بد در انتظارت است... متوجه منظورم که هستی!»، «اگر یکبار دیگر چنین چیزی از تو بخواهم، دیگر خودت میدانی چه میشود!» و پس از آنکه این هشدار نهایی داده میشود و تمام روشها بینتیجه میماند، والدین حس میکنند باید تا جایی ادامه دهند که کنترل اوضاع را دوباره به دست بگیرند و نتیجه آن به ضربهزدن بر باسن، جیغکشیدن یا نوعی تنبیه بدنی ختم میشود.
تربیت بدون قشقرق
دانیل جی سیگل، دکتری روانشناس اعصاب و روان شناخته شده در سطح جهانی، همراه با تینا پین برایسون، استاد مبتنی بر مغز و مدیریت کننده کاهش تنش در تعاملات با کودکان، کتاب "تربیت آسان یا بدون قشقرق" را نوشته اند. هدف این کتاب ساده و قابل درک است: با تدوین مجموعه ای از اصول و استراتژی ها بر اساس پویایی خانواده خود، در مدیریت خودکار خود در خانه، از نظم و انضباط سخت گیرانه کمتر استفاده کنید. داستان ها، تمرینات و تفکرات این کتاب به شما کمک می کند تا در ارتباط با کودکان خود عمیق تر فکر کنید و فرصت هایی را برای حل صلح آمیز مشکلات آنها فراهم کنید. مهارت هایی که در این کتاب آموخته می شوند عبارتند از: تدوین استراتژی های واضح و سازگار برای پاسخ به رفتارهای نامطبوع، با ایجاد آرامش با شرایط سخت دست به گریبان شوید، درک تأثیر علوم اعصاب بر تصمیمات انضباطی و مهارت در نظم و انضباط، نحوه ارتباط با دیگران، کنار آمدن با شرایط دشوار و کنترل احساسات و انگیزه ها و به طور کلی، آموزش کودکان شیوه های زندگی موفق را به آنها یاد دهید. با استفاده از قالب تعاملی کتاب، می توانید ایده های خود را در روش شخصی خود به کار ببندید.
بخشهایی از کتاب:
- بهترین نحو ممکن، از جمله مهم ترین لحظات زندگی است. هنگامی که جانی های تربیت فرزندان در برابر تان قرار می گیرند، که حتما این گونه خواهد بود، می توانید بدون ترس و هراس از نحوه صحیح تربیت کودکاد، با آنان ارتباط برقرار کنید و رفتار خود را در راستای ارج نهادن به بنیان خانواده تنظیم کنید اگر شما به عنوان آموزگار، روانشناس با مربی ورزشی، مسئولیت تربیت و پروش صحیح فرزندانتان را بر عهده دارید، متوجه خواهید شد که روش های ذکر شده در این کتاب، علاوه بر کودکانتان، برای دانش آموزان مراجعان و ورزشکاران شما بر کار آمد خواهد بود
- یافته های اخیر درباره مغز، اطلاعات دقیقی در مورد چگونگی مراقبت از فرزندانمان، نیازهای آنان و تربیت آنها در اختیارتان می گذارد؛ به طوری که فرایند رشدشان با سرعت بهینهایی مواجه شود. ما این کتاب را برای کسانی نوشته ایم که برای کودکان خود ارزش قائلند و به عشق ورزیدن، آگاهی علمی و راهبردهای موثر و رشد آنان اهمیت می دهند. ما در سرتاسر این کتاب از واژه والدین استفاده کرده ایم، اما اگر شما پدربزرگ، مادربزرگ، معلم یا هر شخص دیگری هستید که مسئولیت نگهداری یک کودک را بر عهده دارید، نیز می تواند بهره کافی از این کتاب را ببرید. زندگی ما با همکاری، بسیار هدفمند خواهد شد که البته همین همکاری با گردهم آمدن بزرگسالان، به منظور تربیت و پرورش فرزندانشان در روزهای نخستین زندگی کودکان، غر می شود امیدواریم همه کودکاندارای قیمی داشته باشند که برای زندگی آنان ارزش قائل شوند و در صورت نیاز، آنها را برای کسب مهارت های زندگی و برقراری ارتباط صحیح تربیت کنند.
تربیت دخترانی رها از نگرانی
کتاب تربیت دخترانی رها از نگرانی، راهنمایی برای والدین است تا بتوانند دختران خود را در دنیای پراضطراب امروزی به شجاعت، قدرت و توانایی تربیت دهند. این کتاب به شما کمک میکند تا با عواملی که اضطراب و نگرانی در دختران ایجاد میکنند آشنا شوید و راه حلهایی برای مقابله با آنها پیدا کنید. همچنین این کتاب به فرزندتان کمک میکند تا با نظرش روبرو شود و با احساسات آزاردهنده مبارزه کند. با خواندن این کتاب، والدین میتوانند به چالشهایی که در تربیت فرزندانشان دارند، پاسخ دهند و در نهایت فرزندانی قوی و شجاع تربیت کنند.
بخشی از کتاب:
- دامنهٔ نگرانی کمی گستردهتر است. مسائل ما را نگران میکنند، نه اینکه ما «از» چیزی نگران شویم. حالا سؤال من این است: یک چیز را نام ببرید که شما را نگران میکند. یک چیز را نام ببرید که دخترتان را نگران میکند. ما بیشاز آنکه نگران چیزهای خاص باشیم، نگران مفاهیم هستیم. عنکبوتها لزوماً شما را نگران نمیکنند، اما رویدادن اتفاقات بد برای کسی که دوستش دارید شما را نگران میکند. ترس نسبتبه نگرانی محدودتر است، اما بسته به شرایط درست یا غلط، میتواند به نگرانی تبدیل شود. تا حدی براساس تجربههایمان، ترس به نگرانی تبدیل میشود.
- همهی ما روزانه افکار ناخواندهی بسیاری داریم. کودکان آن افکار را بلند بر زبان نمیآورند، چون میترسند کسی فکر کند آنها مشکلی دارند.
- دخترها تمایل دارند خود را برای چیزهای مختلف سرزنش کنند. بهخاطر این مسئله و تمایل آنها به داشتن روابط، دختران در بهزبانآوردن نگرانیهایشان مشکل دارند.
- کودکان برای خود راهکارهایی برای رویارویی با نگرانی خلق میکنند.
- برای برخی کودکان، مشاوره و حتی تجویز دارو لازم است تا بتوانند از پس اضطرابشان بربیایند. این به این معنا نیست که شما بهعنوان یک والد اصلاً کمکی نمیکنید. این تنها به این معناست که شما به گروه بزرگتری نیاز دارید که بهصورت تخصصی آموزش دیده است.
چگونه یک فرزند کتابخوان تربیت کنیم؟
احتمالاً والدین بسیاری با ایده اینکه باید برای خواندن کتاب، فرزندانشان را به مدارس واگذار کنند، موافق نیستند. اما فکر اینکه وظیفه والدین ایجاد لذت برای فرزندانشان است، نه فشار، یک ایده راهبردی است. نویسندگان کتاب "چگونه یک فرزند کتابخوان تربیت کنیم؟" با استفاده از رویکرد "کمتر بیشتر"، این کتاب را با تحقیق و مطالعات زیادی تهیه کردهاند. در این کتاب، بر اساس سن خوانندگان، نکاتی به همراه لیستی از کتابهای پیشنهادی با توضیحات کوتاه آمده است. هر بخش با تصویری از یک هنرمند متفاوت تزئین شده است. در نهایت، لیست کتابها بر اساس موضوعاتی مانند خندهدار، شخصیتهای عالی، مهربانی و همدلی، پذیرش هویت و... تنظیم شده است. نویسندگان سعی دارند الگوها و افسانههای رایج را از بین ببرند و به والدین آزادی دهند تا مسیر ادبی خود را به عنوان بهترین مثال ممکن برای فرزندانشان انتخاب کنند. در این کتاب، والدین میتوانند با جستجو در مورد علایق فرزندانشان، بهترین کتابهایی را برای آنها پیدا کنند.
بخشهایی از کتاب:
- اگر میخواهید کودکانی اهل کتاب تربیت کنید، باید خودتان هم اهل کتاب باشید.
- کتابخانهها معمولاً میزبانی نویسندههای بومی یا مهمان را به عهده میگیرند. چقدر خوب است که کودکانتان با افراد واقعی در آنسوی کتابها آشنا شوند.
- اگر فرزند شما بهصورت آنلاین فعال است و به این کار علاقه دارد، چه راهی بهتر از پیوند زندگی اینترنتی با زندگی ادبی است؟
- وقتی او با صدای بلند شروع به خواندن کتاب میکند، در کمال احترام به خواندنش گوش دهید، وسط حرفش نپرید و اگر هم جمله یا واژهای را غلط میخواند، صبر کنید خواندنش تمام شود تا موارد را به او گوشزد کنید. دبیران روش مونتهسوری میگویند: «به او یاد بده، نه اینکه غلط جملهاش را بگیری.» شاید با خودتان بگویید غلطگرفتنهای جزئی به جایی برنمیخورند، اما این کار شما عاقبتی جز کاهش اعتمادبهنفس و از بین بردن انگیزۀ کودک در پی ندارد.
- جای تعجب ندارد که بسیاری از فانتزی هایم در مورد عشق مادری ریشه در داستان ها دارند، به خصوص داستان هایی که شب هنگام برای کودکان خوانده می شوند یا خودشان آنها را مطالعه می کنند؛ کتابی مثل آن سوی آینه این ویژگی را دارد. جمع شدن های کنار شومینه، تابیدن نور آتش بر صفحه، داستان های ارواحی که با چراغ قوه و صدای بلند خوانده می شدند از جمله خاطرات کتابخوانی در دوران کودکی هستند. من مشتاقم داستان هایی که خودم در دوران کودکی می خواندم را برای بچه هایم نیز بازخوانی کنم و کتاب های جدید دیگری را نیز تهیه کنم.
آینده پسرت را بساز
این کتاب توسط یک مشاور دادگاه خانواده نوشته شده است که خود از دست دادن برادر کوچکترش به دلیل اعتیاد به مواد مخدر و مشروب در نوجوانی را تجربه کرده است. وی برای بازپروری پسران زیر سن قانونی کارهای زیادی انجام داده است و بعد از مطالعات زیاد، در این کتاب علل ریشهای مشکلات جامعه را تحلیل میکند. وی به بررسی تأثیرات سردرگمی، بیتوجهی و بیپروایی، قطع ارتباط با محیط اطراف و انزوای ذهنی در انتخابهای خودتخریبی و خودویرانگری مردانه میپردازد. این کتاب به چالش کشیدن خوانندگان دعوت میکند که برای بهبود شرایط پسران زیر سن قانونی، اقداماتی انجام دهند و آنان را در برابر تهدیدات محیطی محافظت کنند و آماده شدن آنها برای هفتههای و سالهای بعد از جوانی را به شیوهای مناسب تدریس کنند.
بخشهایی از کتاب:
- اینکه پسران چطور با بدنهایشان ارتباط برقرار میکنند، بهواقع با این موضوع ارتباط دارد که از مردبودن چه آموختهاند. صیانتِ نفس یکی از غرایزِ انسانی اساسی است و بنیانِ تمامیتِ فرد است؛ اما این غریزه با هنجارهای اجتماعی که پسران را ترغیب میکنند درد را تحمل کرده، سلامت خود را فدای اهداف غیرفردیشان کنند و طوری رفتار کنند گویی ماشینهایی فناناپذیر هستند، در معرض خطر قرار میگیرد. بسیاری از پسران به ندایِ استفاده از بدنهایشان به شیوههای اجباریِ بدون فکر پاسخ مثبت میدهند.
- آنچه والدین و کسانِ دیگری که به پسران اهمیت میدهند کشف میکنند، این است که این فرایند تعاملی تا چه حد میتواند ملاحظات بهداشتی و سلامت را کاهش دهد. وظیفهٔ کسانی که از پسران نگهداری میکنند این است که مراقب باشند و در زمانِ لزوم مداخله کنند.
- بین داستان برادرم و تمامی داستانهایی که مراجعینم برایم تعریف می کردند، یک نقطه مشترک وجود داشت، یک مصیبت ناگفته: اینکه تمامی قربانیان مرد بودند. در هر مورد، نوعی حس سردرگمی، تاحدی بی توجهی و بی پروایی، قطع ارتباط با محیط اطراف و انزوای ذهنی، دلیل اصلی انتخاب های خودتخریبی و خودویرانگر آنان بود. در میانه دهه ۱۹۷۰، درک چندانی از آنچه مایکل کافمن، فعال و محقق کانادایی، «ترکیبی عجیب از قدرت و ناتوانی، رجحان و درد» در رشد و تکامل مردان توصیف می کرد وجود نداشت. همچنین ارزش ماهیت های انسانی پسران که اساسا رابطه ای هستند به خوبی درک نمیشد.
چگونه انسان هایی موفق تربیت کنیم
در این کتاب، روشی برای تربیت فرزندان بر پنج مبحث اصلی متمرکز شده است: اعتماد، احترام، استقلال، اتحاد و همکاری، انس و مهربانی. پدر و مادرها همیشه برای فرزندانشان آرزوهای بزرگی دارند. آنها میخواهند کودکانشان سالم، خوشبخت و موفق باشند، اما همچنین ترسهای خود را نیز دارند: آیا بچهشان امن خواهد بود؟ آیا به هدفشان میرسند؟ آیا در دنیایی که با رقابتهای گاه خصمانه همراه است، موفق خواهند شد؟ هر چند که تربیت کودکان هیچ جایزهای مثل نوبل ندارد، اما بسیار مهم است و دو کار اصلی ما در جامعه را شامل میشود. روشی که برای تربیت فرزندان انتخاب میکنیم، نه تنها آینده فرزندانمان، بلکه آینده جامعه را نیز تعیین میکند. این کتاب به شما کمک میکند تا به نوعی یک پدر و مادر بینظیر باشید و فرزندانتان را با موفقیت تربیت کنید.
بخشی از کتاب:
- در کلاس درس نیز ناکارآمدیهایی وجود دارد. در مدارس و دانشگاهها هنوز به سبک قرن بیستم درس داده میشود و دانشآموزان و دانشجویان را برای دنیایی آماده میکنند که دیگر وجود خارجی ندارد. این الگوی کلاسهای درس که استاد همهچیز را میداند و دانشجو باید در سکوت فقط گوش بدهد و یادداشت بردارد و آزمون بدهد، هنوز در سراسر جهان غالب است، در حالی که امروزه فناوری به ما اجازه میدهد خودمان اطلاعات را در یک لحظه و با استفاده از کتابخانهای که همهٔ ما در جیبهایمان داریم ـ تلفنهای همراه ـ بیابیم. طبق این الگو، دانشآموزان و دانشجویان موضوعات لازم را یاد میگیرند، بهجای اینکه از طریق علاقه و تجربه آن را درونی کنند. برنامههای درسی براساس ارزیابی و آزمونهای کشوری چیده شده است، نه براساس یادگیری پروژهمحوری که مهارتهای لازم برای زندگی در دنیای واقعی را یاد بدهد و به دانشآموزان کمک کند علاقهشان را پیدا کنند. آزمونها و امتحانات نیز کاری به پرورش علائق و مسائلی که طبق تحقیقات پایهٔ آموزش تأثیرگذار برای احیای حس خوشبختی هستند، ندارند. بدتر از همه، این نظام آموزشیِ عهدِ بوقی، به ما یاد میدهد مقلد باشیم نه پیشرو؛ پیروی کنیم نه نوآوری. معمولاً در زمان فارغالتحصیلی، پایان دوران یادگیری را جشن میگیریم، درحالیکه قاعدتاً باید تسلط بر مهارتهایی را جشن بگیریم که به ما اجازه میدهد در طول زندگی از آنها خوب استفاده کنیم.
مقابله با افسردگی کودکان و نوجوانان
افسردگی یک مشکل رایج در میان نوجوانان است که در حدود پنج درصد از آنها و دو درصد افراد کمسن و سالمند رخ میدهد. این اختلال معمولاً تغییرات شدید در رفتار نوجوانان، واکنشهای عاطفی و روابطشان با افراد نزدیک به آنها را به دنبال دارد. کتاب حاضر به درخواست والدینی نوشته شده است تا آنها بتوانند به فرزندان افسرده خود کمک کرده و بهتر درک کنند که چگونه میتوانند این مسئله را حل کنند.
کودک خانواده انسان
در کتاب صادقانه و روشنگر: "کودکان خانواده انسان"، آدل فابر و الین مازلیش به عنوان کارشناسان والدین برجسته بین المللی، اصول روانشناسی کودک مشهور دکتر هائم گینوت را بررسی کرده و نشان میدهند که چگونه تئوریهای او میتواند تغییراتی در روابط والدین با فرزندانشان ایجاد کند. فابر و مازلیش، با به اشتراک گذاشتن تجربیات خود و دیگر والدین، مدرکی قابل قبول و جذاب برای رویکرد جدید خود برای تربیت فرزندانشان ارائه میدهند. آنها با این کار، اساس کارگاههای تربیتی والدین را بنا کردهاند، که توسط هزاران گروه در سراسر جهان برای بهدست آوردن بهترین روشها در تربیت فرزندان و والدین استفاده میشود. هوشمندی، طنز، و توصیههای عملی از ویژگیهای بارز این کتاب به شمار میآیند. این کتاب ضروری است، چرا که نوع ارتباطی که برای تربیت فرزندان بهکار میگیریم، سبب ایجاد عزت نفس، اعتماد بهنفس، تشویق مسئولیت، و ثبات خانواده می¬شود.
بخشی از کتاب:
- به ما گفته می شود که همه احساسات بچه ها، حتی آن هایی که بار منفی دارند، بایستی به رسمیت شناخته شوند: بازی با اسباب بازی ای که این قدر سخت به کار می افتد بایستی خیلی مأیوس کننده باشد! «وقتی عمه جان لپت را نیشگون می گیرد، خیلی ناراحت می شوی؟» حالا می توانستم بفهمم که گرفتن آینه ای در مقابل احساسات بچه چگونه می توانست مفید واقع شود. به جای اینکه مثل گذشته کوشش کنیم با دعوا و مرافعه با کودکانمان مقابله کنیم، می توانستیم با این روش جدید رابطه خانوادگی را آرام تر و آسان تر کنیم. صبح، سر صبحانه وقتی پسرم دیوید گفت: «آه، این تخم مرغ خیلی شله!»، به جای یک نطق طول و دراز درباره اینکه او اصلا نمی داند راجع به چه حرف می زند و اینکه تخم مرغ امروزی دقیقا همان قدر پخته که دیروزی ها، به سادگی گفتم: «آهان، پس تو دوست داری تخم مرغت سفت تر باشه!» این به مراتب آسان تر بود و باعث شد تا موضوع تخم مرغ چندان بغرنج نشود. با این همه رمز احساسات را درست درک نمی کردم تا اینکه اتفاقی چشم های مرا به کل این مبحث گشود: یک شب توفانی، وقتی مشغول صرف شام بودیم، آسمان رعد و برقی زد و خانه در تاریکی فرو رفت. وقتی چند لحظه بعد، جریان برق دوباره وصل شد، به نظرم آمد که بچه ها خیلی ترسیده اند. بهترین کاری که می توانستم بکنم این بود که ترسشان را کمتر کنم. می خواستم بگویم: «خوب، خیلی هم بد نبود، هان؟» که شوهرم تد شروع به صحبت کرد و گفت: «عجب، انگار خیلی ترسناک بود!» بچه ها به او خیره شدند، حرف او به نظرم قابل قبول آمد. دنبالش را گرفتم و گفتم: عجیب است، وقتی چراغ در اتاق روشنه همه چیز به نظر آدم خوب و دوستانه است، اما همین اتاق وقتی تاریک می شه چقدر ترسناکه؛ نمی دونم چرا، اما این واقعیت داره. شش چشم، چنان با آرامش و قدردانی به من نگاه کردند که دست و پایم را گم کردم. من یک جمله بسیار ساده در مورد یک مطلب بسیار معمولی گفته بودم، درحالی که برای بچه ها، ارزش بسیاری داشت. ناگهان همه باهم شروع به صحبت کردند و بر یکدیگر پیشی گرفتن: دیوید: «بعضی اوقات فکر می کنم یک دزد الان می آد و منو می دزده». اندی: «تو تاریکی، صندلی راحتی شکل یک دیو می شه.»
والد متفکر، کودک متفکر
دکتر میرنا بی. شر، استاد روانشناسی دانشگاه درسکل فیلادلفیا، با تجربه کاری 30 ساله در حوزه تعلیم و تربیت کودکان، نویسنده کتاب پرفروش "والد متفکر، کودک متفکر" است. با توجه به نگارش کتابهای مفید در حوزه کودک، چندین جایزه از آن خود کرده است. دکتر شر، خالق روش "من میتوانم مسئلهگشایی کنم" (ICPS) است و برنامههای جدیدی را برای والدین و مربیان ارائه کرده است تا نحوه برخورد با کودکان را بهبود بخشند. با خواندن این کتاب، میتوانید به فرزند خود کمک کنید تا رفتار پرخاشگری، لجبازی و نافرمانی او به مشارکت، همدلی و همیاری تغییر پیدا کند. اگر در زمینه فرزندپروری مشکلی دارید، با کمک این کتاب و فرزندتان، راهحلهای مناسبی جایگزین کشمکش و تعارضهای موجود خواهید کرد.
این کتاب به اسم والدین اندیشمند، کودکان متفکر نیز ترجمه شده است.
بخشهایی از کتاب:
- همهی ما آنچه را نداریم، آرزو میکنیم. عدهای از ما میخواهیم لاغرتر باشیم و برخی دیگر میخواهیم موهای پرپشتی داشته باشیم. هر کسی آرزوی داشتن ثروت زیاد دارد و هنگامی که برای سال نوی خود آرزویی میکنیم، آنچه را در طلبش هستیم بر زبان میآوریم.
- کودکان نیز آرزوهای بسیاری دارند. برخی از آنان میخواهند در مدرسه بهترین باشند یا در بازیها و ورزشها همچون ستارهای بدرخشند. یا اینکه با خواهر و برادر خود بهتر کنار بیایند آنان میخواهند بلندقدتر، چابکتر یا مشهورتر از دیگران باشند.
- در نظر داشته باشید هنگامی که ما چنان نومید هستیم که احساس میکنیم نمیتوانیم به آنچه میخواهیم دست یابیم، کودکان حتی بیشتر از ما نومید و دلسرد میشوند. بنابراین آنان را اینگونه دلگرمی دهید که، گاهی بعضی چیزها در همان لحظه نمیتوانند تحقق یابند و باید زمان بگذرد تا رخ دهند.
آیا مادر خوبی هستم؟
بخشهایی از کتاب
- برخی از زنها مادر شدن را امری مثبت و ارزشمند نمیدانند، اما برای برآورده کردن انتظار و خواست شوهر یا خانوادهشان، به این نقش تن میدهند و از آنجا که بدون میل و رغبت شخصی در این نقش قرار گرفتهاند، احساس گناه میکنند و مضطرب و نگران میشوند.
- همچنین ممکن است از این که مجبورند برخلاف میل باطنی، طبق خواست اجتماع و انتظاری که دیگران از آنان به عنوان یک زن دارند، نقشی را قبول کنند که تمایلی به پذیرفتن آن ندارند، احساس خشم کنند.
- اینگونه مادرها پذیرفتن نقش مادری را یک امر اجباری میدانند که جامعه، فرهنگ و به طور کلی زنانگی شان به آنان تحمیل کرده و آن را مرحلهی اجتنابناپذیری از چرخهی زندگیشان میبینند؛ در نتیجه مادر شدن برایشان امری اضطرابزا و نگرانکننده خواهد بود که مقاومتی دائمی را در درونشان ایجاد میکند و آنان را وامیدارد از آن اجتناب کنند. طبیعتا چنین مادرانی نمیتوانند تعریف درستی از مادر خوب ارائه کنند یا حداقل نمیتوانند آن نقش را خوب اجرا کنند.
کتابی که آرزو می کنید والدینتان خوانده بودند
این کتاب، صرفاً یک راهنمای ساده برای تربیت فرزند نیست. نویسنده در آن برای توضیح جزئیات آموزش به کودکان، مانند استفاده از توالت و شیرگیری، توقف نکرده است. بلکه اصل موضوع کتاب، ارتباط و ارتباط دادن با فرزندان است. نویسنده بررسی میکند که چه چیزی مانع از رابطه خوب با فرزندان میشود و چگونه میتوان کیفیت ارتباط را بهبود داد. همچنین، بررسی میشود که چگونه تربیت شدهایم و چگونه این تربیت بر فرزندپروری ما و خطاهایی که در آن مرتکب میشویم تأثیر میگذارد. نویسنده بهویژه بر روی خطاهایی تأکید میکند که اغلب غیراخلاقی هستند و ما آنها را میپذیریم و چه کار باید بکنیم تا این خطاها را درست کنیم. پس از خواندن این کتاب، شما به جواب سوالاتی که مطرح شد، خواهید رسید. این کتاب نکات، حقهها یا راهبردهای خاصی برای تربیت فرزندان ارائه نمیدهد، بلکه ممکن است بعضی از مطالب آن شما را ناراحت کنند یا به شما کمک کنند تا به پدر و مادر بهتری تبدیل شوید.
بخشهایی از کتاب:
- هر کودک به ملایمت و پذیرش، لمس فیزیکی، حضور فیزیکیتان، عشق و حد و حدودش، درک، بازی با افرادی از تمام سنین، تجربیات آرامشبخش، و وقت و توجه بسیار زیادِ شما نیاز دارد. خب! اینکه خیلی ساده است! این کتاب میتواند همینجا به پایان برسد! اما نه، چون موانعی سر راه وجود دارند. زندگیتان ممکن است مانع آن بشود: شرایط، مراقبت از کودکان، پول، مدرسه، کار، کمبود وقت و مشغله و... . همانطورکه میدانید این فهرست جامع نیست. بااینحال، آنچه میتواند بیشتر از همهٔ اینها مانع ایجاد کند همان چیزی است که وقتی خودمان نوزاد و بچه بودیم به ما داده شد. اگر ما نحوهٔ بزرگشدنمان و میراث آن را بررسی نکنیم، ممکن است بازگردد و ما را بگزد. ممکن است یک بار بیاختیار گفته باشید: «دهنم رو باز کردم و همون حرفهای مادرم رو زدم.» البته خیلی خوب است اگر آن حرفها همان حرفهایی بوده باشند که باعث میشدند شما، بهعنوان یک کودک، احساس پذیرش و عشق و امنیت کنید؛ اما بیشترِ آنها کلماتیاند که تأثیر معکوس داشتهاند. آن چیزهایی که میتوانند مانع باشند چیزهاییاند مانند نبودِ اعتمادبهنفس، بدبینی ما، دیوارهای دفاعیای که احساساتمان را مسدود میکنند، و ترسمان از مغلوبشدن مقابلِ احساسات. وقتی مسئله بهطور خاص ارتباط ما با فرزندانمان باشد، این موانع ممکن است چیزی در فرزندانمان باشد که ما را آزار میدهد، ممکن است آرزوها یا ترسهایمان برای آنها باشد. ما تنها یک حلقه در زنجیرهای هستیم که هزاران سال ادامه داشته و خدا میداند تا چه زمانی ادامه خواهد داشت.
- ممکن است درست ترین کار به نظر برسد. ممکن است تلاش برای تحقیر کردن، قضاوت کردن، منحرف کردن یا سرزنش کردن احساساتشان کار درستی به نظر برسد. ما نمی خواهیم کسی که دوستش داریم ناراحت باشد و نیز نمی خواهیم با آغوش باز پذیرای ناراحتی یا خشمشان باشیم، ناراحتی و خشمی که ممکن است برای ما خطرناک و نگران کننده باشد؛ انگار که ما به نوعی این احساسات را تقویت می کنیم، اما وقتی احساسات را نمی پذیریم، آن ها ناپدید نمی شوند. فقط در جایی پنهان می شوند؛ جایی که در آن بدتر می شوند و بعدا در زندگی مشکل ایجاد می کنند. به این فکر کنید: وقتی صدایتان شنیده نمی شود، چه زمانی باید با بلندترین صدا فریاد بزنید؟ احساسات باید شنیده شوند.
رشد و شخصیت کودک
کتاب "رشد و شخصیت کودک" از پاول هنری ماسن و دیگر نویسندگان، به بحث نظری در مورد عوامل محیطی در مقابل عوامل بیولوژیکی رفتاری و طبیعت فعال در مقابل طبیعت منفعل کودک میپردازد. این کتاب به چشماندازهای تاریخی مرتبط با روانشناسی رشد نیز میپردازد. بنابراین، این کتاب به شکلی بسیار تاثیرگذار در زمینههای علمی، نظری و تحقیقی روانشناسی رشد و پرورش و همچنین در زمینههای عملی و روزمره آن برای والدین، مربیان و دیگر افرادی که در کار خود با پرورش کودکان سر و کار دارند، مفید است. ترجمهی ویرایش هفتم این کتاب به زبان فارسی شامل تغییرات و اضافات چشمگیری نسبت به ویرایش قبلی میباشد و با گنجاندن نتایج تازهترین تحقیقات، به بیش از دویست صفحه رسیده است. در این کتاب، علاوه بر مطالبی مربوط به دوران قبل از تولد، دو سال اول زندگی کودک و سالهای اولیه کودکی، موضوعاتی مانند زبان، رشد شناختی، رشد فردی در سالهای کودکی و رشد اجتماعی در نوجوانی بررسی شده است.
بخشی از کتاب:
- بسیاری از دانشجویان با این انتظار درس رشد را انتخاب می کنند که مهارت هایی بیاموزند - می خواهند بدانند چگونه باید کودکان را پرورش داد، چگونه باید به کودکان خردسال آموزش داد و با مشکلات آنان چه باید کرد. آنان اغلب با سوالات مربوط به رشد نابهنجار بیشتر آشنا هستند تا با موضوعاتی که در حول و حوش رشد بهنجار است. دانشجویان تازه وارد گاهی احساس می کنند که نظریه و تحقیق روانشناختی از علایق و دل نگرانی های آنان بسیار دورند. وظیفه ما به عنوان آموزش دهنده، کمک به دانشجوست در درک جایگاه اصلی دانش تا نه فقط به پیشبرد یک رشته تحقیقی کمک کنیم بلکه کمک کنیم تا مسائلی را که به آنان مربوط می شود بهتر درک کنند. ما امیدواریم کارمان صرفا آموزش مشتی اطلاعات نباشد. امیدواریم دانشجویان را متوجه اهمیت تفکر تحلیلی، پرسش ها و تشخیص این نکته کنیم که پاسخ بدیهی همیشه پاسخ درست نیست. ما در طی سی سالی که از انتشار نخستین چاپ کتاب رشد و شخصیت کودک می گذرد، جنبه کاربردی رشته رشد کودک بیشتر شده است. بسیاری از محققان روز به روز بیشتر به توسعه این دانش علاقه مند می شوند دانشی که از محدوده آزمایشگاه به جهان واقعی گسترش می یابد. آنان مایلند دانش را در روش های فرزندپروری، مدارس، مهدکودک ها، خط مشی های کلی و سایر قلمروهایی که برای سلامت کلی کودکان اهمیت دارد به کار بندند. در سرتاسر این ویرایش جدید کوشیده ایم تا بین دانش پایه و کاربرد آن در جهان واقعی ارتباط برقرار کنیم. برای مثال در بحث مربوط به فرآیندهای حافظه تحقیقی در مورد اعتبار شهادت کودکان ارائه شده است. در بحث مربوط به تلویزیون و کودکان با ارائه تحقیقی فرآیندهای اصلی توجه و درک قصه را نشان داده ایم. قصد ما فقط این نیست که مطالب اصلی را برای دانشجو روشن کنیم بلکه می خواهیم نشان دهیم که دانش درباره اصول پایه با آموختن چگونگی تحقق یا عقیم ماندن این اصول در زمینه های مختلف پیشتر می رود. همچنین کوشیده ایم بخشی از هیجانات کار علمی را هم نشان دهیم - حس کنجکاوی و شور آفریدن راه های ساده و دقیق برای یافتن اطلاعات سیستماتیک درباره پیچیدگی و سرعت تغییر انسان.
معرفی مجموعههای کتاب دیگر