حامد جعفریتیم ملی ایران تحت هدایت کی روش آمار ۶۰ پیروزی، ۱۲ شکست و ۲۷ تساوی را دارد. در دوران هشت ساله مربیگیری کارلوس کیروش تیم ملی ۱۸۳ گل زده و ۶۰ گل هم دریافت کرده است. پیروزی در ۶۲ درصد بازیها باعث می شود تا به لحاظ آماری نتایج تیم ملی با کیروش موفق تلقی شود. (برد مقابل تیمهای ضعیفی چون ماداگاسکار، فلسطین، تاجیکستان، مالدیو( 2 بازی)، اندونزی(2 بازی)،گوام(2 بازی)، هند( 2 بازی)،قرقیزستان،ترکمنستان، پاپو گینه نو،سیرالئون و یمن در قالب بازی های دوستانه و رسمی در خلق چنین آماری موثر بوده است). از مهمترین پیروزیهای تیم ملی تحت هدایت کارلوس کیروش میتوان به برد مقابل کره جنوبی، شیلی و مراکش اشاره کرد. همچنین تساوی برابر تیمهای قدرتمندی چون پرتغال و نیجریه در جام جهانی از نتایج قابل دفاع تیم ملی به رهبری کارلوس کیروش است. از سوی دیگر باخت مقابل تیمهایی چون لبنان،گینه، عراق، عمان، ازبکستان و ژاپن از نتایج ضعیف تیم کارلوس کیروش بوده است.
از لحاظ نتیجه گیری در میدان های آسیایی و جهانی می توان گفت عملکرد کیروش متوسط بوده است. در دو جام جهانی طی شش بازی و از 18 امتیاز ممکن تیم کیروش با سه گل زده و شش گل خورده 5 امتیاز کسب کرد. در جام ملت های آسیا هم تیم کیروش همچون دوره های قبلی در مراحل حذفی متوقف شد و از این لحاظ عملکرد متفاوتی با مربیان سابق تیم ملی نداشت.
از لحاظ فنی حامیان این مرد پرتغالی معتقدند که تیم ملی با ورود کیروش دارای نظم و ساختار تیمی گردید که قبلا فاقد آن بود و در این راستا بر ساختار دفاعی تیم کیروش تاکید می کنند. به نظر می رسد نقطه قوت تیم کیروش مبتنی بر ساختار دفاعی آن باشد؛ به عنوان مثال در یکی از بهترین بازیهای تیم ملی و در جریان برد مقابل کره جنوبی در تهران، کره جنوبی حتی نتوانست یک موقعیت خطرناک برابر ایران خلق کند. و یا در برابر برد ایران مقابل شیلی با دو گل، ایران توانست دروازه خود را در برابر قهرمان آمریکای جنوبی با بازیکنان مطرح خود بسته نگه دارد. آمار گلهای خورده تیم ملی در مدت هشت ساله کیروش نیز عملکرد دفاعی تیم ملی را تایید می کند، اما باید توجه داشت که سبک و ساختار دفاعی زمانی می تواند کارآمد باشد که به هنگام نیاز به گل و بازی هجومی بتواند با تغییر سبک بازی و بازی سازی، موقعیت های خطرناکی را بر روی دروازه حریف ایجاد کند، اما تیم ملی در زمان هدایت کیروش هر زمان به خصوص در بازی های سرنوشت ساز نیاز به گل و یا تغییر نتیجه داشت با مشکل مواجه شد. بازی مقابل بوسنی در جام جهانی 2014 که ایران نیاز به برد داشت و یا بازی مقابل ژاپن در جام ملت های آسیا که ایران نیاز به تغییر نتیجه داشت و با تغییر فاز تیم به تهاجمی، عملا ضعف ایران را در بازیسازی و خلق موقعیت و حتی ساختار دفاعی نشان داد و ایران تحت هدایت کیروش در اکثر بازیهایی که از حریف عقب افتاد، قادر به تغییر نتیجه نبود. از سوی دیگر بررسی گلهای به ثمر رسیده تیم ملی نشان می دهد که اکثر گلها از طریق تاکتیک ضربات ایستگاهی به ثمر می رسید و گلهایی که حاصل کار تیمی و بازیسازی بود، نمود کمتری داشت. عدم بازی سازی تیم ملی در زمان کیروش را می توان در شاخص هایی مانند مالکیت کمتر توپ، تعداد کم پاس های پشت سر هم، اتکا به ضربات مستقیم و آزاد، دل بستن به اشتباهات حریف و در نتیجه عدم خلق موقعیت های مناسب و متعدد نشان داد.
در زمینه تیم سازی و تغییر نسل حامیان کیروش معتقدند که با ورود کیروش تحول بزرگی در تیم ملی ایجاد شد و نسل جدیدی از بازیکنان شکل گرفت؛ اما بررسی بازیهای دوره چهارسال اول حضور کیروش در تیم ملی نشان می دهد که کیروش عمدتا از بازیکنانی مانند رحمتی، رحمان احمدی، امیر حسین صادقی، مسعود شجاعی، جواد نکونام، اندارنیک تیموریان، سید جلال حسینی،مجتبی جباری، هادی عقیلی، احسان حاج صفی، خسرو حیدری، کریم انصاری فرد،پژمان منتظری،خلعتبری و حتی علی کریمی استفاده می کرد که قبلا در تیم ملی حضور داشتند و اکثرا در دوران اوج فوتبالی خود قرار داشند. البته می توان مهمترین اقدام کیروش در این زمینه را دعوت اکثر بازیکنان دورگه خارج نشین به تیم ملی بیان کرد که از بین آنها اشکان دژاگه و رضا قوچان نژاد مثمرثمر واقع شدند؛ بازیکنانی که مربیان قبلی تیم ملی نیز به دنبال حضور آنها در تیم ملی بودند. در دور اول می توان حضور پولادی و علیرضا جهانبخش را می توان از جمله بازیکنان جدید کیروش در تیم ملی معرفی کرد. در چهارسال دوم و با پا به سن گذاشتن بازیکنان مطرح طبیعی بود که نیاز به بازیکنان جدیدی در تیم ملی باشد و بازیکنانی مانند طارمی، سردار آزمون،عزت اللهی، وحید امیری، رامین رضائیان، میلاد محمدی، پور علی گنجی، غفوری و...به تیم ملی دعوت شدند که همه آنها در باشگاههای خود بهترین عملکرد را داشتند.
در زمینه ترانسفر بازیکنان به اروپا حامیان کیروش معتقدند که کیروش باعث تشویق حضور بازیکنان به اروپا هرچند در تیم هایی نه چندان مطرح گردید و از این طریق باعث پیشرفت آنها گردید. به نظر می رسد استدلال آنها در این زمینه درست است، اما پافشاری بیش از حد کیروش بر دعوت از بازیکنان لژیونر حتی از لیگ هایی نه چندان مطرح و با وجود نیمکت یا سکو نشین بودن و حتی مصدوم بودن سبب اجحاف در حق بازیکنانی شد که در لیگ داخل فعالیت داشتند و با وجود داشتن بهترین عملکرد به تیم ملی دعوت نمی شدند. از سوی دیگر ترانسفر بازیکن از تیم ملی یک کشور به لیگ های معتبر عمدتا از طریق میدان بزرگی به نام جام جهانی به وقوع می پیوندد. با اینحال سبک دفاعی محض ایران در دو جام جهانی سبب شد تا عملا بازیکنان مستعد ایران در این دو جام دیده نشوند و در دو جام جهانی فقط مجید حسینی و وحید امیری(البته در سی سالگی) راهی تیم ترابوزان ترکیه شوند؛ مضاف بر اینکه بازیکنان مطرحی چون دژاگه و قوچان نژاد نیز از لیگ های مطرح اروپایی به لیگ های عربی ترانسفر شدند. این امر در حالی بود که در جام جهانی 2006 اندارنیک تیموریان در 23 سالگی به دلیل درخشش در جام جهانی از باشگاه ابومسلم به تیم لیگ برتری بولتون و جواد نکونام از تیم پاس به تیم اوساسونا ملحق شدند.
از لحاظ مدیریت و رفتار حرفه ای، کیروش دو جنبه متفاوت را از خود نشان داد. تلاش برای تجهیز تیم ملی به امکانات و تجهیزات حرفه ای از جمله ساختمان ایفمارک، زمین های تمرین مناسب و...از مهمترین دستاوردهای وی بوده است. از سوی دیگر مقابله با بازیکن سالاری و مقابله با بی نظمی و بی انضباطی موجب اقتدار وی در تیم ملی گشته بود. با این حال عدم تعامل با مربیان و مسئولان ایرانی از جمله اختلاف با دستیاران ایرانی(نمازی، نکونام، کریمی)، درگیری با سرمربیان باشگاهی مانند برانکو و کرانچار و استفاده از جایگاه سرمربیگری تیم ملی جهت تصویه حساب های شخصی (مانند دیپورت بازیکنان پرسپولیس از اردوی تیم ملی) و اظهار نظرهای نسنجیده در کنفرانس های خبری در مورد طرفداران باشگاهی و ایجاد تشدید تنش میان هواداران از نقاط ضعف وی در ایران بود.