شایعه که خوب است، اگر تا طلوع آفتاب قسم هم بخورید که دراگان اسکوچیچ و عزیزی خادم قهر هستند، من یکی قبول نمی کنم! دراگان اسکوچیچ، امروز با حذف مهدی طارمی، ناخواسته برادری را در حق شهاب عزیزی خادم کامل کرد. پدر خدا بیامرز رییس فدراسیون فوتبال هم نمی توانست به این شدت، در این مقطع حساس به او خدمت کند!
به گزارش طرفداری، در روزهایی که خوبان عالم سوژه اصلی فوتبال ایران شده و واردات تکنولوژی VAR از طریق یک شرکت مشکوک هنگ کنگی که شائبه همکاری با رژیم تل آویو را دارد، پرونده فدراسیون فوتبال را روی میز نهادهای نظارتی گذاشته، برخی افراد در تلاش هستند هر طور شده نگاه افکار عمومی را از سمت و سوی VAR و خوبان عالم منحرف کنند تا فدراسیون فعلی این پیچ تند را به سلامت پشت سر بگذارد.
تلاش اول؛ چماق فیفا
ابتدا این افراد شایعه خنده دار به خطر افتادن میزبانی تیم ملی به خاطر اقدام شرکت هنگ کنگی برای فسخ قرارداد با ایران را به برخی گماشته های خود دادند (اینجا بخوانید) اما خیلی زود مشخص شد این شایعه که چون شرکت هنگ کنگی نمی خواهد با ایران کار کند، فیفا میزبانی را از ایران می گیرد، لطیفه سال بوده و فیفا اصلا در این موارد دخالت نمی کند و کنفدراسیون فوتبال آسیا هم از ابتدا میزبانی ما را منوط به VAR نکرده بود.
ترفند دوم؛ حذف سرخابی ها از آسیا
حرکت بعدی این افراد پخش کردن شایعه تصمیم کنفدراسیون فوتبال آسیا مبنی بر حذف استقلال و پرسپولیس از لیگ قهرمانان آسیا بود و این بار هم برای 72 ساعت نگاه ها را از شرکت هنگ کنگی و مدیران اسراییلی اش و خوبان عالم به سمت سرخابی ها کشاندند و بعد از گذشت سه روز مشخص شد اصلا موضوع ربطی به کنفدراسیون فوتبال آسیا نداشته و از مقر AFC حتی یک برگ نامه هم در این خصوص ارسال نشده بود و فقط کمیته بدوی و کمیته استیناف ستاد صدور مجوز حرفه ای در ایران سرگرم بررسی مدارک استقلال و پرسپولیس بودند. (اینجا بخوانید)
تله سوم؛ خط خوردن طارمی
حالا سومین حرکت حذف مهدی طارمی از لیست تیم ملی است. چه اتفاقی از این بهتر که نگاه ها را از سمت VAR و خوبان عالم به سمت یک دعوای زرگری ببرد. حالا کمتر کسی در این آشفته بازار حوصله پیگیری داستان های امیر اسکندری و عزیزی خادم را دارد، استوری مشترک عزیزی خادم و محمودرضا رضایی و سایر مریدان خوبان عالم هم دیگر به حاشیه رانده می شود و آنچه جلب توجه می کند خط خوردن مهدی طارمی است. این که شرکت هنگ کنگی تکنولوژی انتقال تصاویر را از تل آویو می گرفته یا از بلژیک هم دیگر مهم نیست، مهم این است که اسکوچیچ طارمی را خط زده است!
اختلاف رییس و سرمربی؛ اجازه دارم قبول نکنم؟
می گویند شهاب عزیزی خادم و دراگان اسکوچیچ اختلاف دارند و شهاب عزیزی خادم تهدید کرده اسکوچیچ را کنار می گذارد و تیم ملی را به مهدوی کیا می سپارد. به سبک عادل فردوسی پور که می گفت اجازه بدهید من قانع نشوم، من هم از شما اجازه می خواهم این حرف ها را باور نکنم. نه شهاب عزیزی خادم جرات عوض کردن سرمربی تیم ملی را دارد و نه دراگان اسکوچیچ از این دل و جرات ها دارد که روی حرف شهاب عزیزی خادم حرف بزند. دراگان اسکوچیچ فردای روزی که فیلم مصاحبه طارمی با شبکه بوشهری پخش شد که در آن از کی روش تعریف کرده و با شنیدن نام دراگان لبخند کنایه آمیز زده بود، به مجتبی خورشیدی گفت به من باشد مهدی طارمی را دعوت نمی کنم اما دیدیم که به او نبود و طارمی دعوت شد.
برنده؛ فدراسیون، بازنده؛ فوتبال
مهدی طارمی حالا برای دو بازی آسان با لبنان و سوریه به تیم ملی دعوت نشده و برنده این اتفاق فدراسیون فوتبال است چرا که همین خط خوردن طارمی، نگاه ها را از خوبان عالم و VAR دور می کند. بازنده هم فوتبال ایران است که گرفتار دلال ها و رمال ها شده و حال و روزش خوش نیست. فوتبال ما از همان روزی بازنده شد که یک مربی 130 هزار دلاری را با 250 هزار دلار از آبادان به تهران آوردند و گفتند سرمربی تیم ملی باش و یک نفر هم نگفت این بابا که قبول کرده بود در آبادان برای 10 ماه کار در سال 130 هزار تا بگیرد و در خواب هم نمی دید یک روز سرمربی تیم ملی باشد، چرا باید در تهران و برای 4 ماه کار در سال آن هم این کار با پرستیژ، دو برابر پول بگیرد! فوتبال ما همان روزی بازنده شد که دلال ها تا پشت درهای تیم ملی نفوذ کردند و برای یک اردوی خنده دار، 22 بازیکن لیگ برتری را به تیم ملی رساندند تا یکی به خیال خود از طرح سرباز ملی پوش استفاده کند و آن یکی از تیم قطری پیشنهاد بگیرد و یکی دیگر قیمت قراردادش را بالا ببرد و فکر کردند هیچ کس هم نمی فهمد تیمی که 19 بازیکن از 23 بازیکن اصلی اش لژیونر هستند، نیاز به اردوی 22 نفره بازیکنان لیگ برتری ندارد و سود برچسب ملی پوش خوردن روی پیشانی این بازیکنان، نصیب ایجنت ها و دلال ها می شود.
قدرتمند یا زورگو؟ کی روش زور نمی گفت!
آن نوابغی که به اسکوچیچ مشاوره دادند مهدی طارمی را به تیم ملی دعوت نکند و از این طریق اقتدار خود را نشان بدهد، آیا به این موضوع فکر کرده اند که با این کارشان چه عواقبی در انتظار تیم ملی است؟ اسکوچیچ در اردوی بعدی باید چه کند؟ طارمی را دعوت کند؟ اگر دعوت کرد و نیامد چه؟ اگر گفت تا اسکوچیچ باشد من نیستم؟ یا اگر آمد و دیگر آن طارمی سابق نبود چه؟ اگر گفت شما با این کار، من را ترور شخصیت کردید؟ آن وقت تکلیف چیست؟ یک مربی مقتدر تا وقتی قدرتمند است که قدرتش را بی دلیل خرج نکند. وقتی بی دلیل قدرتت را خرج کنی، می شوی زورگو و دیگر قدرتمند نیستی. کارلوس کی روش مقتدر بود اما زور نمی گفت. او با هیچ کس تعارف نداشت اما بازیکنان تیم ملی را تخریب و تحقیر نمی کرد. کی روش با تمام ایرادهایی که داشت و با تمام لجبازی هایش، هیچ وقت در قبال شاگردان خود، دنبال تلافی کردن نبود. یک مربی هیچ وقت با زدن شاگردش بزرگ نمی شود. اتفاقا این که مربی دنبال زدن شاگردش باشد، کوچک بودن او را هویدا می کند!
نمایش اقتدار یا عقده گشایی
اگرچه حالا برخی اهالی فوتبال معتقدند اسکوچیچ با این کار نظم را در تیم ملی حاکم می کند اما فراموش نکنیم اشتباه اول را خود دراگان مرتکب شد که آن مصاحبه بی دلیل را در کرواسی انجام داد و گفت بازیکنان ایرانی تاکتیک پذیر نیستند. باور کنید هیچ نیازی به آن مصاحبه نبود. مهدی طارمی هم هیچ حرف بدی نزد. او فقط از فوتبالیست ایرانی دفاع کرد و به درستی گفت ایراد جای دیگری است. دراگان اسکوچیچ چه به میل خودش و چه با هماهنگی دیگران، مهدی طارمی را از تیم ملی کنار گذاشته باشد، بازنده این تصمیم، تنها و تنها خودش است. جسارتا، این نمایش اقتدار نیست، این بیشتر شبیه عقده گشایی است. مربی مثل معلم است، مربی یک جاهایی باید خودش را به ندیدن و نشنیدن بزند، مربی خروس جنگی نیست!
دراگان از کاه، کوه ساخت!
شما می توانید با این نوشته مخالف باشید و حق را به اسکوچیچ بدهید و بگویید طارمی باید یاد بگیرد علیه سرمربی تیم ملی اقدامی نکند و اگر دراگان با طارمی برخورد نمی کرد، سنگ روی سنگ بند نمی شد. شما می توانید با این نوشته موافق باشید و بگویید حق با طارمی است و سرمربی تیم ملی باید سوتفاهم ایجاد شده را مدیریت می کرد نه این که لج کند و طارمی را خط بزند اما با هر دیدگاهی، به این نکته توجه کنیم که تیم ملی دو بازی حساس در راه رسیدن به جام جهانی دارد و هر اتفاقی که مسیر تیم ملی را با خطر مواجه کند، محکوم است. آیا سرمربی تیم ملی که این اشتباه را مرتکب شده بیشتر تیمش را در معرض خطر قرار می دهد یا منتقدی که در دفاع از طارمی می نویسد کار اسکوچیچ اشتباه بود؟ دراگان می خواست گربه را دم حجله بکشد اما اشتباهی به خاطر یک دستمال، قیصریه را به آتش کشید. سرمربی تیم ملی از یک کاه، کوه ساخت. آنچه بین او و طارمی گذشت خیلی ساده تر از این قابل حل بود. مگر نه این که دراگان با سردار تماس گرفت و گفت منظورم اهانت به بازیکنان ایرانی نبود؟ می شد در اولین شب حضور طارمی در اردو، با همین توضیح، او را وادار به عذرخواهی رسمی کرد. دراگان شاید تصور می کند حالا با این کار شاگردانش از او می ترسند اما نه، مطمئن باشید اصلا چنین چیزی نیست. با این کار شاگردانش بیشتر به تفاوت او با مربیان بزرگ پی می برند!