بیل گیتس؛برنامه نویسی خوب،سوداگری نابغه
وقتی کودکی در مناطق فقیر جهان به اسهال مبتلا می شود هیچ وبگاهی نیست که بتواند درمانش کند.))این را بیل گیتس در پاسخ به سوالی که نظرش را درباره پروژه پرآوازه ی ((لون)) گوگل جویا شده بود گفته.
پروژه ای که میخواهد اینترنت را در قالب چندین بالون به مناطق غیر برخوردار جهان،مثل آفریقا ببرد گیتس معتقد است این دست کار ها با فعالیت های به ظاهر ((به ظاهر دوستانه)) برخی هنر پیشه ها و هنرمندان تفاوتی ندارد؛و به جای اینکه به ریشه کنی مشکلات اساسی،مثل تامین آب و خوراک کافی و سالم و مسائل بهداشتی بپردازد فقط به منظور تهیج افکار در کشور های برخوردار دنیا انجام می شود. به قول بیل گیتس وقتی در تب مالاریا دارید می سوزید،بود و نبود بالون اینترنت در بالای سدتان چه دردی از شما دوا می کند؟!فارغ از نظری که درباره ی دیدگاهش دارید بی شک اذعان می کنید که بیل گیتس قطعا یکی از بزرگان و تاثیر گذاران اثر ما است.
او که در ۲۸ اکتبر ۱۹۵۵ میلادی در شهر سیاتل دنیا آمده،در حال سپری کردن ششمین دهه از زندگی پربار خود است و حضور کم رنگ در دنیای فناوری را با فعالیت در بنیاد خیریه ای که به همراه همسرش ملیندا تاسیس کرده جبران می کند.
ویلیام هنری (بیل)گیتس در شهر سیاتل آمریکا متولد شد.اولین بار وقتی فقط ۱۳ سال داشت و در مدرسه ی لیک ساید درس می خواند به برنامه نویسی علاقه نشان داد.بعدا هم در دانشگاه به جای پیگیری رشته ی اصلی،به دنبال علاقه اش رفت.به اعتقاد بسیاری قرار هم قرار گرفتن او و دوستش پاول آلن در زمان و مکانی درست باعث شد استعداد آن ها امکان شکوفایی پیدا کند.او با ابداعات فناورانه،شم اقتصادی خوب و راه کارهای تجاری خود توانست مایکروسافت،بزرگترین شرکت نرم افزاری دنیا را بنا کند و از همین طریق به عنوان ثروتمند ترین مرد جهان برسد.
بیل گیتس در خانواده ای نسبتا مرفه به دنیا آمد.دو خواهر بزرگتر و کوچکتر از خود داشت.پدرش ویلیام هنری گیتس دوم،دانشجوی خجالتی رشته ی حقوق بود که برای اولین بار با مادرشان،ماری مکسول آشنا شد او یک دختر ورزشکار و دانشجوی دانشگاه واشنگتن بود ماری به حضوری پر رنگ در فعالیت های دانشجویی و خیریه شهرت داشت. فضای خانواده آنها گرم و صمیمی بود ولی بچه ها به شدت چالش جو و تشنه ی پیروزی پرورش یافته بودند.
نخستین نشانه های رقابت پذیری بیل در همان جمع های خانوادگی و موقع بازی منوپولی بروز کرد.
رابطه ی بیل با مادرش بسیار نزدیک بود و همیشه با او به سر کلاس ها،مجامع و سازمان های خیریه می رفت.
عشق عجیبی به مطالعه داشت و ساعت ها با کتاب های مرجع و دانش نامه ها وقت می گذراند.رفتارهایش در یازده_دوزاده سالگی باعث نگرانی والدینش شد.در مدرسه نمره های خوبی می گرفت و به نظر افسرده و بی رغبت می رسید.آن ها نگران بودند نکند فرزندشان نتواند در جامعه جا بیفتد و تنها بماند.به همین دلیل به علی رغم که به مدارس دولتی داشتند و معمولی آمریکا داشتند او را در مدرسه خصوصی لیک ساید ثبت نام کردند.
![https://s4.uupload.ir/files/bill-gates-c_rb5i.jpg](https://s4.uupload.ir/files/bill-gates-c_rb5i.jpg)
در لیک ساید بود که یک شرکت رایانه ای به مدیران مدرسه،پیشنهاد استفاده محصلان از رایانه را داد.خود شرکت امکانات لازم را نیز فراهم کرد؛و به همین سادگی سرنوشت یک نفر د متعابقا نفر دست خوش تغییر می شود.علاقه ی بیل به رایانه به زودی معلوم شد.اولین بار یک بازی دوز را به زبان بیسک نوشت.در این مدرسه با پاول آلن که دو سال از او بزرگتر بود دوست شد هردوشان عاشق رایانه بودند و علایق مشترک،به نزدیکی آن ها کمک کرد.
پاول تودار و خجالتی بود ولی بیل برونگرا و جنگجو.
دو نفری زمان زیادی را به برنامه ریسی می پرداختند.
در سال ۱۹۷۰ وقتی که فقط ۱۵ ساا سن داشت به همراه پاول کسب و کاری راه انداخت.یک برنامه ی رایانه ای به نام((Traf_o_data))توسعه دادند که آمد و شد شهر سیاتل را نظارت می کرد.فروش این نرم افزار ۲۰ هزار دلار سود داشت.این شد که به فکر تاسیس شرکتی برای خودشان افتادند.ولی والدین گیتس مصر بودند که او دیپلم بگیرد و وارد دانشگاه بشود.به امید این که راه پدر را برود و وکالت بخواند.
بیل گیتس به سال ۱۹۷۳ را از همان مدرسه ی لیک ساید گرفت.در آزمون نهایی از مجموع ۱۶۰۰ امتیاز ۱۵۹۰ ددیافت کرد.
شایع است او تا سال ها از امتیازی که در امتحان نهایی گرفته بود به عنوان یکی از افتخاراتش یاد می کرد.
شروع دوران پر جنب و جوش
گیتس بع از اتمام متوسطه،با نمره ی بالایی که داشت، به راحتی وارد دانشگاه بزرگ هاروارد شد؛با این امید که بتواند به آرزوی پدر و مادر جامه عمل پوشانده و وکیل شود.اما بیشتر وقتش در سال اول را پای رایانه آزمایشگاه گذراند.هیچ رویه ی خاصی برای درس خواندن نداشت ولی هر طور بود واحد ها را پاس می کرد.
بیل گیتس د این مدت ارتباط خود با پاول آلن را حفظ کرد.پاول بعد از سال دوم،دانشگاه واشنگتن را رها کرد و برای کار در شرکت هانی ول به شهر بوستون آمریکا رفت.در نهایت بیل هم در سال ۱۹۷۴ به او پیوست.
در زمان حضور در هانی ول آلن نسخه ای از مجله مشهور الکترونیکس را نشانش داد که در آن از تراشه ی خورد_رایانه یا مینی کامپیوتر Altair 8800 صحبت شده بود.هر دوی آن ها از قابلیت هایی که این تراشه می توانست در دنیای رایانه های شخصی اشته باشد شگفت زده شده بودند.
![https://s4.uupload.ir/files/bill-gates-f_tve1.jpg](https://s4.uupload.ir/files/bill-gates-f_tve1.jpg)
این تراشه محصول شرکت کوچکی به نام MTS بود. به پیشنهاد بیل با آن شرکت تماس گرفتند و ادعا کردند در حال کار بر روی برنامه ای هستند که با تراشه ی آن ها (Altair) اجرا می شود.ولی در واقع آن ها نه تراشه را در اختیار داشتند و نه چنین برنامه ای نوشته بودند.فقط می خواستند ببینند که MITS اشتیاقی به توسعه ی چنین نرم افزارهایی نشان می دهند؛که از قضا این چنین بود.رئیس شرکت از پسرها دعوت کرد تا نرم افزارهایشان را برایش نمایش دهند.این شد که گیتس و آلن با بهانه تراشی و معطل کردن MITS، بعد از ۲ ماه و با استفاده از آزمایشگاه دانشگاه هاروارد برنامه را آماده کردند.سر انجام آلن برای ارایه ی نرم افزار به محل شرکت رفت و همان جا استخدام شد.چندی بعد گیتس هم علی رغم نظر والدینش همکار او شد.آن دو یک سال بعد در سال ۱۹۷۵ شراکت شان را تحت عنوان( Micro_Soft)که بر گرفته از ((Software و Micro_Computer)) بو بنا کردند.کمی بعد هم خط میانه اسم را برداشته و نام آن را سر راست Microsoft گذاشتند.
برنامه ی تحت بیسیک آن ها که برای Altair نوشته شده بود،هم آورده ی مالی خوبی داشت و هم اعتباری برایشان ایجاد کرد.اما مشکل این بود که اغلب کاربران آن روزگار فقط علاقه مندانی بودند که عادت به پرداخت وجه بابت نرم افزار نداشتند(کما این که هنوز هم در بسیاری از کشور ها حق نشر وجود ندارد).آن طور که بعد ها بیل گیتس تعریف کرد،حدود ۱۰ درصد از مصرف کنندگان هزینه ی آن نرم افزار را پرداختند و باقی،آن را به طور غیر مجاز در اختیار دیگران گذاشتند.
اما بیل گیتس دید متفاوتی داشت.او نرم افزار را مانند هر محصول دیگر در مالکیت خالقش می دید و تکثیر غیر مجاز آن را دزدی آشکار می دانست.این شد که در فوریه ی ۱۹۷۶ نامه ای سر گشاده خطاب به فعالان رایانه نوشت و توضسح داد که توزیع بی حساب و کتاب و بدون پرداخت حق صاحب اثر،چه طور می تواند مانع از نوشته شدن برنامه های خوب شود.در واقع دزدی نرم افزار انگیزه ی برنامه نویس را از صرف وقت و هزینع توسعه ی یک نرم افزار با کیفیت می گیرد.
نامه ی او با بی رغبتی مخاطبانش مواجه شد ولی گیتس بر اعتقاد خود مصمم بود و از آن به بعد همه جوره در برابر سرقت نرم افزار ایستاد.
![https://s4.uupload.ir/files/bill-gates-h_n95e.jpg](https://s4.uupload.ir/files/bill-gates-h_n95e.jpg)
اما مشکل فقط به مخاطبان ختم نمیشد،رئیس شرکتی که بیل و پاول برای آن برنامه می نوشتند(MITS) هم درک درستی از حرف های گیتس نداشت و او را حسود و بخیل می دانست؛آخر سر هم MITS را به یک شرکت رایانه ای دیگر فروخت و به دنبال علاقه اش در پزشکی رفت.این وسط گیتس و آلن مانده بودند و دردسر متقاعد کردن مدیران شرکت همکار جدید.در نهایت تصمیم این شد که شرکت خود را به زادگاه شان،سیاتل،منتقل کرده و بی وقفه روی گسترش آن کار کنند.همه ی ۲۵ کارمند شرکت نوپای مایکروساعگفت،به کار گرفته شده بودند تا در همه ی زمینه ها از تولید و توسعه گرفته تا تجارت و بازاریابی،مجموعه را پیش ببرند.گیتس با شم تجاری قوی در کنار توان فنی بالا،با قدرت،رهبری مایکروسافت را به دست گرفت.او توانست تا قبل از ۲۳ سالگی حدود ۲/۵ میلیون دلار سرمایه کسب کند.
حزب سناتورز
![https://s4.uupload.ir/files/img_20210903_180451_412_f04s_d4c8.jpg](https://s4.uupload.ir/files/img_20210903_180451_412_f04s_d4c8.jpg)