در مورد او و نقشی که در تیم من دارد چه می توانم بگویم جز آن که او بهترین مدافع آسیاست! او تنها کسی است که می توان کارش را به همتاهای اروپایی اش مقایسه کرد و در یک کلام نبودش برای تیم ما فاجعه است ...
این کلمات نه تعارف هستند و نه تعریف! واقعیاتی هستند که از زبان آلن راجرز بیرون آمده بود، سرمربی انگلیسی وقت پرسپولیس در مصاحبه با مجله دنیای ورزش در سال 1352 ...
اختصاصی طرفداری - پنج سال از درگذشت ابراهیم آشتیانی می گذرد؛ فول بکی که از او به عنوان بهترین مدافع راست تمام ادوار فوتبال ایران نام می برند. می خواهیم چرایی این بزرگی و شهرت را بررسی کنیم.
به گزارش طرفداری، در این یادداشت به اسطوره ی بزرگی می پردازیم که علاوه بر ابعاد والای فنی، دارای تحصیلات عالیه نیز بود؛ کسی که مهاجم نبود ولی آن قدر دستاوردهایش بزرگ و دست نیافتنی بوده و هنوز هم هست که به وی یک لقب شگفت انگیز، دهان پر کن و پرطمطراق اعطا کرده بودند: شاه ماهی طلایی!
ابراهیم آشتیانی متولد دهم آذر ماه سال 1325 در شهر تهران بود. او از اسطوره های بزرگ فوتبال ایران و از پیشکسوتان مؤسس باشگاه پرسپولیس بود که وفاداری خاصی نسبت به باشگاه مورد علاقه خود پرسپولیس داشت. آشتیانی بیشتر دوران باشگاهی خود را در جمع سرخپوشان پایتخت گذراند و در همین پرسپولیس با پیراهن سرخ از فوتبال خداحافظی کرد. او یکی از بزرگان تحصیل کرده ی فوتبال ایران بود، دارای مدرک کارشناسی ارشد تربیت بدنی و استاد دانشگاه بود و در دانشگاه نیز تدریس میکرد.
ابراهیم آشتیانی در تالار مشاهیر پرسپولیس
آشتیانی فوتبال خود را همانند اکثریت هم نسلانش، با حضور در مسابقات محلی (فوتبال محلات) آغاز کرد. او از ابتدای سال 1342 مورد توجه تیم امید پولاد _که از زیر مجموعه های باشگاه فوتبال شاهین بود، قرار گرفت و از تابستان سال 1343 و در هفده سالگی در پست دفاع وسط برای پولادمردان در رقابت های دسته دوم باشگاه های تهران به میدان رفت و در جریان همین مسابقات مورد توجه دکتر عباس اکرامی و سایر مسئولین باشگاه شاهین قرار گرفت. حضور آشتیانی در شاهین منحصر به سه فصل بود چرا که در تیر ماه سال 1346 پروانه فعالیت باشگاه شاهین لغو شد، هر چند در طول همان سه فصل آشتیانی در لباس سپید شاهین مؤفق به قهرمانی در لیگ باشگاه های تهران در سال 1344 شد:
... آن شب نخست پس از قهرمانی را هرگز فراموش نمیکنم. تا صبح از خوشحالی خوابم نمی برد، حضور در شاهین و کسب عنوان قهرمانی با آن، همانند رویا بود...
در سال 1346 در شرایطی که شاهین هم امتیاز با تنها رقیبش "دارایی" در صدر جدول لیگ تهران قرار داشت، به بهانه ی اتفاقاتی که در بازی با تهرانجوان رخ داد، با یک رای بحث برانگیزِ غیرفوتبالی و غیرمنصفانه از سوی سازمان تربیت بدنی وقت، از گردونه رقابت ها خارج شد! نکته ی مهم جایی است که ابراهیم آشتیانی جوان نیز ناخواسته در متن جریانات آن روز قرار داشت. در تاریخ 16 تیر ماه سال 1346 در دیداری حساس در تعیین قهرمان لیگ باشگاه های تهران، شاهین به مصاف تهرانجوان رفت. آن روز ابتدا تهرانجوان با یک گل زودهنگام در نیمه اول از شاهین پیش افتاد؛ چند دقیقه بعد طی یک برخورد ساده در دقیقه بیستم، میان ابراهیم آشتیانی و مدافع تهرانجوان، "داوود حیدری" داور بازی در تصمیمی بحث برانگیز و سخت گیرانه، حکم به اخراج مستقیم آشتیانی جوان داد و متعاقباً جوان بااخلاق شاهین، مات و مبهوت زمین مسابقه را ترک گفت. خطای آشتیانی یک برخورد بسیار ساده و معمولی بود که با یک رای و تصمیم تند و سخت گیرانه از داور بازی _که از وابستگان باشگاه دارایی بود، مواجه شد و آشتیانی بدون دریافت اخطار و با کارت قرمزمستقیم از بازی اخراج شد! منتهای مراتب شاهین دَه نفره در نیمه دوم کام-بکی باورنکردنی زد و با هت-تریک مهاجم ارزنده خود "ناظم گنجاپور" بر تهرانجوان غلبه کرد. به بهانه ی برخی اتفاقات روی سکوها که از حوصله ی این بحث خارج است، دو روز پس از آن بازی، با رأی غیرورزشی و کاملاً سیاسی سازمان تربیت بدنی، پروانه ی فعالیت شاهینی که محبوب ترین تیم باشگاهی ایران بود، لغو شد!
شاه ماهی و شاهین
سال 1347 اما فصلی جدید برای آن گروه افسانه ای شاهینی رقم خورد، چرا که آنها همگی با هم به تیمی پیوستند که در آینده تبدیل به محبوب ترین تیم باشگاهی ایران شد؛ پرسپولیس! نخستین حضور آن ها نیز یک دیدار معروف دوستانه برابر تاج است که از آن به عنوان اولین دربی تاریخ سرخابی ها یاد می شود. بدین سان پس از 9 ماه غیبت، هواداران شاهین ستارگان محبوبشان را با جامه های سرخ در میدان مشاهده می کنند.
ابراهیم آشتیانی در جامه ی سرخ پرسپولیس، نفر دوم از سمت چپ (بین همایون بهزادی و فریدون معینی)
کسب عنوان نخست در رقابتهای انتخابی جام باشگاههای آسیا با پیراهن سرخ، نخستین توفیق بزرگ "استاد" با پرسپولیس بود. در سال 1348 نیز ستارگان پرسپولیس در یک توافق مابین مدیران پرسپولیس و مدیران پیکان به این باشگاه پیوستند تا در حضور یک مربی انگلیسی بزرگ به نام آلن راجرز یکی از بهترین تیم های تاریخ فوتبال باشگاهی ایران را تشکیل دهند. قهرمانی باشگاههای تهران با اقتدار کامل و بدون باخت گواهی است بر توانایی های پیکان! ابراهیم آشتیانی نیز با پیراهن شماره 2 در پست دفاع راست پیکان می درخشد و یکی از مهره های ثابت و تعیین کننده ی این تیم در مسابقات مختلف می شود. قهرمانی با پیکان در جام دوستی در زمستان همان سال یکی دیگر از مؤفقیت های شاهینی های اسبق به شمار می رود و آن جا هم "استاد" یکی از ستارگان تیمش است.
پس از پایان تیمداری از سوی کارخانجات اتومبیل سازی ایران ناسیونال که با دو قهرمانی پی در پی همراه بوده، شاهینی های اسبق باز به پرسپولیس برمی گردند. پس از بازگشت به پرسپولیس در سال 1349، آشتیانی تا پایان دوران بازیگری خود، همواره یک پرسپولیسی باقی می ماند و سرانجام در فروردین ماه سال 1355 به عنوان کاپیتان ارتش سرخ پایتخت، از دنیای بازیگری خداحافظی می کند. در طول این دوران، آشتیانی نه تنها یکی ازعوامل اصلی کسب قهرمانی های پی در پی سرخپوشان به شمار می رود، بلکه وی همواره یکی از بهترین بازیکنان و ستارگان اصلی فوتبال ایران است. در حقیقت این سال ها برای این ستاره و دیگر ستارگان برخاسته از مکتب شاهین رؤیایی سپری می شوند. ابراهیم آشتیانی مدافع راستی ست که در هیات یک گوش راست رَوَنده، پرتحرک و کلاسیک عرصه را بر تمامی رقبا تنگ می کند. زوج او و علی پروین در سمت راست پرسپولیس و تیم ملی سال ها می درخشند و به عنوان یکی از بهترین زوج های فوتبال ایران، تاریخساز می شوند. سمت چپ رقبا با حضور آشتیانی و پروین برای پرسپولیس و تیم ملی ایران یک اتوبان به تمام معناست! این زوج فراموش نشدنی فوتبال ایران و باشگاه پرسپولیس در حدود هفت و سال نیم در کنار هم بی وقفه بازی می کنند و بخش مهمی از موفقیت های تیم هایشان در عرصه های باشگاهی و ملی را به نام خود ثبت می کنند، زوجی که هرگز به این کاملی در سمت راست تیم ملی تکرار نمی شود. سالها بعد زوج های خوبی در سمت راست تیم ملی ظهور کردند که سرآمد آنها زوج زرینچه و نامجومطلق است اما درخشش زوج تاریخساز پروین-آشتیانی چیز دیگری بود!
حمایت، هماهنگی و درک صحیحی که هر دو نفر نسبت به هم دارند، راهگشای غالب مشکلات تیم هایشان است. پاس های تک ضرب روی زمین از "سلطان" غالباً با استارت های انفجاری 20 الی 30 متری "استاد" و سپس ارسال های مهندسی شده برای مهاجمان سرزن و تشنه گل، بوی گل را در ورزشگاه ها پراکنده می کند. آشتیانی مثل یک شاه ماهی در مسیر رودخانه به راحتی رقبا را جا می گذارد و سمت راست پرسپولیس و سمت چپ حریفان را جولانگاه خود می کند؛ به همین سبب است که یکی از القاب بزرگ و تاریخی فوتبال ایران به "استاد" می رسد: شاه ماهی طلایی فوتبال ایران!
متأسفانه از آشتیانی و نمایش های خیره کننده و ممتاز او تصاویر چندانی موجود نیست و نسل جدید فوتبال ایران با او و هم نسلان وی که بخشی از تحول آفرینی و تغییر در فوتبال ایران را به دوش کشیده اند، خاطره چندانی ندارند؛ بنابراین بد نیست که به برخی از بازی های خاطره انگیز شاه ماهی طلایی فوتبال ایران بپردازیم.
یکشنبه 20 دی ماه 1349، استادیوم امجدیه، جدال مهیج پرسپولیس و پاس در چهارچوب مسابقات لیگ سراسری ایران _جام منطقه ای؛ استاد حسین فکری مربی وقت پرسپولیس تیمش را با سیستم 3-3-4 به میدان می فرستد و در یک عمل ابتکاری ابراهیم آشتیانی را در نقش یک مهاجم کاذب پشت سر سه مهاجمش به کار می گیرد. دقیقه دوازدهم این مسابقه در یک درگیری میان کاپیتان همایون بهزادی و پرویز میرزا حسن توپ به آشتیانی می رسد. او با چند قدم پیشروی در حالیکه محمود خان یاوری هافبک قدرتمند پاس را در تعقیب خود دارد، کاملاً غیرمنتظره و ناگهانی از فاصله ای بیش از 25 متر اقدام به شوتزنی می کند تا توپش در نهایت غافلگیری کیوان نیک نفس دروازه بان شایسته پاس در گوشه دروازه آرام گیرد _همین سال گذشته (1399) هم محمود یاوری و هم کیوان نیک نفس را در هجمه ی کرونا از دست دادیم ...
سه شنبه 22 دیماه 1349، استادیوم امجدیه پرسپولیس و تاج شیراز، مرحله نهایی اولین دوره جام منطقه ای ایران؛ گل چهارم پرسپولیس روی سازندگی ابراهیم آشتیانی به دست می آید. نفوذ سریع او در دقیقه 49 با ارسالی بلند توأم شده تا توپ روی سر حسین کلانی مهاجم پرسپولیس بنشیند تا "مهندس" با ضربه سری دقیق حرکت زیبای "استاد" را تکمیل کند.
پنجشنبه 29 بهمن 1349، استادیوم امجدیه، پرسپولیس در مصاف آرارات روزی باشکوه را سپری می کند. دقیقه نهم پاس زمینی و لب خط از سوی پروین با فرار سریع آشتیانی همراه می شود، سپس آشتیانی در حالتی نامتعادل توپ را با ارتفاع یک متر از سطح زمین روی دروازه ارسال می کند تا صفر ایرانپاک با یک جهش و ضربه سری شیرجه ای اولین گل بازی را به ثمر برساند؛ این بازی را پرسپولیس با سه گل می برد.
درخشش و تداوم "استاد" بی نظیر است. کار به جایی رسید که او به عنوان یک مدافع راست عنوان مرد سال فوتبال ایران را در سال 1349 از آن خود می کند _اتفاقی که کمتر برای مدافعان رخ می دهد! از سوی کارشناسان و ورزشی نویسان، ابراهیم آشتیانی به عنوان فرد اول فوتبال ایران در سال 1349 برگزیده می شود تا نخستین توپ طلای تاریخ فوتبال ایران را تصاحب نماید. لازم به ذکر است که به برنده ی توپ طلای فوتبال ایران یک پیکان جوانان نیز پیشکش می شود. یک سال بعد همچنان درخشش های استاد ادامه دارد. ستاره شماره 2 فوتبال ایران هنوز هم می درخشد. او سال 50 نیز از بهترین هاست و در دومین سالگرد نشریه دنیای ورزش اینبار به عنوان مرد چهارم فوتبال ایران انتخاب می شود که بازهم افتخاری برگ برای اوست. او در شب اهدا جوایز یکی از مدعوین امجدیه است تا باز هم سهمی در این جشن باشکوه داشته باشد.
ابراهیم آشتیانی می توانست اولین لژیونر فوتبال ایران از جمع بازیکنان ممتاز دهه 40 و 50 باشد. در سال 1350 و در جریان دیدار با هامبورگ آلمان، بازی زیبای آشتیانی باعث شد تا مسئولین این تیم آلمانی پیشنهاد به خدمت گرفتن این مدافع 25 ساله را به مسئولین پرسپولیس بدهند که کارشکنیها مانع این انتقال می شود و ابراهیم در ایران می ماند.
جالب است بدانیم که او علاوه بر حضور در دیدار پرسپولیس و هامبورگ، دو روز قبل از آن در جریان دیدار دوستانه تاج برابر هامبورگ نیز به عنوان یار کمکی تاج به میدان رفت و حتی در آن سال و در مسابقات جام دوستی به عنوان یار کمکی برای پاس نیز بازی کرد.
آشتیانی در سال 1348 برای اولین بار توسط رایکوف به تیم ملی دعوت شد و در دیدارهای جام عمران منطقهای برای اولین بار پیراهن تیم ملی را بر تن کرد. آشتیانی همراه با تیم ملی در مسابقات جام ملتهای آسیا 1972 به مقام قهرمانی دست یافت و به دلیل عملکرد خارق العاده اش در سمت راست خط دفاع تیم ملی، به عنوان بهترین بازیکن این مسابقات نیز انتخاب شد! این در حالی بود که آشتیانی زوج طلایی خود علی پروین را به دلیل مصدومیت در قالب بازیها از دست داده بود، ولی این مسئله نه تنها روی بازی او اثر منفی نگذاشت، بلکه استاد حتی با عملکردی بینقص و پویا در سمت راست تیم ملی، جور نبود پروین را هم کشید و به تیم ملی در دفاع از عنوان قهرمانیاش کمک شایانی کرد و در نهایت به عنوان ارزشمندترین بازیکن تورنمنت نائل شد. این افتخار بزرگ برای "شاه ماهی طلایی فوتبال ایران" در حضور ستارگان بزرگی همچون حجازی، بهزادی، جباری، قلیچ خانی، کاپیتان عرب و از همه مهمتر حسین کلانی (آقای گل آن رقابتها) به دست آمد! آشتیانی سپس صعود به المپیک 1972 مونیخ را تجربه کرد. گل صعود تیم ملی به المپیک مونیخ با پاس او به دست آمد. پس از دو تساوی بدون گل در پیونگ یانگ و تهران، در گرمای راولپندی پاکستان او پایه گذار یکی از ارزشمندترین گلهای تاریخ فوتبال ایران بود؛ گلی که صعود تیم ملی به المپیک 1972 را تثبیت کرد. شاه ماهی فوتبال ایران در کورسی سی متری با مدافع کره شمالی، در شرایطی نامتعادل و دشوار با پاس تماشایی حسین کلانی را در موقعیت گلزنی قرار می دهد تا گل دوم ایران توسط کلانی در اولین دقایق نیمه دوم همه چیز را به نفع ما رقم بزند. آشتیانی با تیم ملی در مسابقات جام جهانی کوچک 1972 برزیل و المپیک 1972 مونیخ شرکت کرد.
المپیک 1972 مونیخ، شاه ماهی و عقاب
در سال 1351 و در رقابت های فوتبال در المپیک 1972 مونیخ، تیم ملی ایران در دو بازی اول خود دو شکست سنگین از مجارستان و دانمارک پذیرفته است. در دیدار سوم به مصاف برزیل می رویم و با تک گل مجید حلوایی و در میان ناباوری برزیل را شکست می دهیم. آشتیانی روز بسیار خوبی را در برابر هم وطنان پله پشت سر می گذارد. در هجدهم شهریور ماه آن سال و در ارتباط با ناکامی تیم ملی در آن رقابت ها مجله دنیای ورزش مطلبی تحلیلی را می نویسد که جدای از تمامی مباحثات فنی، این تحلیل نقش بی بدیل ابراهیم آشتیانی در تیم ملی فوتبال کشورمان را به تصویر می کشد:
در سالهای اخیر مسئله گل زنی برای تیم ما گاه خفیف و گاه حاد مطرح بوده اما همیشه یکی دو تن وجود داشته اند که به هر نحوی توپ را وارد دروازه کنند. با توجه به شیوه پذیرفته شده انگلیسی (نفوذ از گوش ها و سانتر از جناحین روی دروازه) وجود افرادی که با سر خوب بازی کنند برای خط حمله ایران بسیار مغتنم بود، به ویژه از زمانی که ابراهیم آشتیانی به تیم ملی راه یافت و در نقش مدافعی که نفوذ هم می کند ظاهر شد این روش بیشتر معمول شد اما ایران پیش از المپیک به ناگاه دو تن از بهترین سرزنهای خود را از دست داد (کلانی و بهزادی) و این دو با اعلام کنارگیری خود از تیم ملی مربی را وادار کردند که به بازیکنان توصیه کند حتی المقدور برابر مدافعان قد بلند و تنومند حریف از سانتر کردن خودداری کنند.
اما تنها توصیه کافی نبود و دیدیم که حتی مقابل مجارستان و دانمارک که مهاجمان ما کاملاً در مقابل سد دفاعی حریف ناپدید شده بودند آشتیانی همچنان روش پیشین را دنبال می کند و سایرین هم! و این نه گناه بازیکن است و نه مربی .بازیکن شایسته ما سالها عادت کرده چنین کند و از این رو وقتی پا به توپ پیش می رود، بی اختیار توپ را بلند روی دروازه ارسال می کند. از دیگر سو مربی نیز وقت و فرصت کافی برای این که با تمرین های مرتب و دقیق، تیم و بازیکنانش را به شیوه ای جدید تعلیم دهد را نداشته ...
جام اول تخت جمشید و دربی شش تایی ها
با شروع مسابقات فوتبال تحت عنوان جام تخت جمشید، یک فصل درخشان از زندگی ورزشی ابراهیم آشتیانی آغاز می شود. فصلی که در نهایت منجر به فتح اولین جام تخت جمشید برای استاد و سایر سرخپوشان می شود. بردهای قاطع و قهرمانی بدون باخت و تنها 6 گل خورده از 22 بازی از رکوردهای جاودانه ارتش سرخ پایتخت در مسیر فتح جام اول محسوب می شود. آماری که با گذشت نیم قرن کماکان دست نیافتنی ست!
نقطه عطف این قهرمانی به دربی پایتخت در هفته هفتم برمی گردد، جایی که آشتیانی در آن روز یکی از بهترین ها میدان بود. متأسفانه همه تنها به گلزنان آن مسابقه ی تاریخی توجه دارند. در آن بازی آشتیانی روی گل اول تأثیر مستقیم دارد، این گل با حرکت و فرار آشتیانی از جناح راست و پاس زیبای وی و متعاقب آن ضربه حسین کلانی به ثمر رسید. اما نکته مهم زمانی ست که پرسپولیس با چهار گل تا دقیقه 56 از حریفش پیش افتاده. در آن زمان رایکوف دست به دو تعویض می زند تا خط حمله بی رمق تیم خود را با جوانانی باانگیزه و تازه نفس احیا کند. حد فاصل گل های چهارم و پنجم پرسپولیس به تاج 30 دقیقه است؛ از دقیقه 60 تا 85 تاج فشاری خردکننده بر دیوار دفاعی پرسپولیس تحمیل می کند. نقش بزرگانی چون آشتیانی، کاشانی و رضا وطنخواه در آن دقایق در حفظ نتیجه برابر تیمی که انتحاری حمله می کرد بسیار حائز اهمیت است و زمانی پرسپولیس دو گل آخر را توسط سرطلایی می زند که تاج پس ازآن همه حمله و عدم نتیجه گیری دست از هجوم کشیده تا سوت پایان به صدا درآید.
در ارتباط با اتفاقات آن دربی آشتیانی تعریف می کند:
آن بازی یک استثنا بود که حتی در دنیا هم خیلی کم اتفاق میافتد. در آن بازی هواداران زیادی به ورزشگاه آمده بودند که البته اکثر آنها پرسپولیسی بودند. آن بازی حساسیتهایی هم داشت و برای مان خیلی مهم بود.
دو چیز برای من خیلی ماندگار است؛ یکی نتیجه آن بازی که همیشه در یاد هواداران و بازیکنان باقی مانده است و مسئله ی دیگر احترامی است که پس از بازی برای بازیکنان استقلال قائل بودیم؛ کاری نکردیم که هم اکنون بخواهیم پشیمان و شرمنده شویم. به هر حال کسب آن نتیجه غیر قابل پیش بینی بود و هر کسی را به وجد میآورد. ما خوشحالی را در خودمان نگه داشتیم و با استقلالیها محترمانه برخورد کردیم. اختلافی بین بازیکنان استقلال وجود داشت که البته طبیعی بود و هر یک گلهای خورده را گردن دیگری میانداخت و او را مقصر میدانست اما ما به آنها دلداری دادیم.
پنج روز پس از حماسه 16 شهریور و بسیار ناگهانی ابراهیم آشتیانی با شریک زندگی خویش بانو مهناز عبدی پیوند زناشویی می بندد تا این ماه از هر نظر برای ستاره خط دفاع پرسپولیس یک ماه رؤیایی باشد. آن ها روز 21 شهریور در جشنی بسیار خودمانی به خانه ی بخت می روند تا همه دوستان و حتی هم بازیان "استاد" غافلگیر شوند. در حقیقت سال 52 برای چند ستاره پرسپولیس، سال تشکیل خانواده بود؛ به جز ابراهیم آشتیانی؛ چند ماه قبل تر فریدون معینی و رضا وطنخواه و پس از آن ایرج سلیمانی و چند ستاره دیگر به جرگه ی تأهل درآمدند. حاصل ازدواج بهترین شماره 2 تاریخ باشگاه پرسپولیس دو فرزند بود: یک پسر به نام اردلان که خود یک فوتبالیست حرفه ای با سابقه عضویت در باشگاه پرسپولیس بود و یک دختر که در خارج از کشور زندگی می کند.
بازی های آسیایی تهران 1353، جایی که استاد قاطی می کند و ماهی تبدیل به کوسه می شود!
ایران در شهریور ماه سال 53 میزبان هفتمین دوره مسابقات آسیایی است. مسابقات فوتبال در چهار گروه مقدماتی آغاز می شود تا دو تیم برتر هر گروه پا به دور دوم بگذارند. در دور دوم تیم ها در دو گروه مسابقات را پیگیری می کنند تا در نهایت تیم های اول هر گروه، برگزار کننده ی دیدار فینال باشند و تیم های دوم نیز برای کسب مدال برنز و مقام سومی مصاف دهند. آشتیانی که در آن روزها یکی از ستارگان بی جانشین تیم ملی ایران محسوب می شد، با درخشش در تورنمنت دوستانه ی جام ایران _که یک ماه قبل از آغاز بازیهای آسیایی برگزار شده بود، جای خود را در دل "سر فرانک اوفارل" سرمربی صاحب نام تیم ملی باز کرده و به یکی از نفرات ثابت تیم ملی تبدیل شده است.
پس از سه برد پیاپی برابر پاکستان، برمه و بحرین، تیم ملی کشورمان در دور دوم با تیم های کره جنوبی، مالزی و عراق همگروه می شود. پس از برد خفیف 0-1 برابر مالزی، در بیستم شهریور ماه و در جریان بازی دوم به مصاف کره جنوبی می رویم. بازی به دقیقه 85 رسیده و تیم ملی با نتیجه شکننده ی 0-1 از حریف قدرتمند شرقی خود پیش است، هر چند بازی کاملاً دست ایران است و روند بازی به گونه ای ست که می توانیم شکست کره ای ها را سنگین تر کنیم. در شرایطی که پنج دقیقه به پایان بازی باقی مانده، در یک لحظه پیونگ چول هافبک چپ کره با خطا مانع حرکت و حمله ی آشتیانی می شود و قاضی دیدار نیز اعلام خطا می کند؛ اما در اقدامی عجیب و در میان بهت و حیرت همگان، استاد با یک سیلی آبدار صورت بازیکن کره ای را مورد نوازش قرار می دهد تا بلافاصله از سوی قاضی میدان اخراج شود! ازاین لحظه به بعد تیم ایران 10 نفره بازی را دنبال می کند تا فرصتی طلایی به تیم ناامید کره جنوبی رو کند؛ هر چند آن ها نمی توانند از این فرصت استفاده کنند. با هوشیاری اوفارل محمد صادقی هافبک توانمند تیم ایران جای خالی آشتیانی را پر می کند و در آخرین لحظات غلامحسین مظلومی مرد اول گلزنی تیم ایران از یک لحظه یک گل می سازد تا تیم ایران به ویژه "شاه ماهی" نفسی به آسودگی بکشند.
این دیدار به یکی از نقاط تاریک دوران ورزشی این مدافع ممتار فوتبال ایران بدل می شود. او علاوه بر اخراج از این دیدار از دیدار حساس برابر عراق نیز محروم شده تا جایش را محسن هوشنگی مدافع تیم پاس پر کند. عدم حضور استاد در برابر عراق ضربه ای سنگین به روند هجومی تیم ایران زد، هر چند در پایان با تک گل ارزشمند حسن روشن راهی دیدار فینال شدیم. برای آشتیانی که به عنوان یکی از بازماندگان مکتب شاهین هیچ گاه سابقه ی رفتار غیرورزشی نداشت، چنین حرکت ناشایستی بسیار بعید بود و به هیچ وجه قابل درک نبود؛ اما عیار بزرگانی همچون "شاه ماهی" حدود یک ماه بعد در مصاحبه با دنیای ورزش مشخص می شود، زمانی که با اظهار شرمندگی بخاطر یک لحظه عدم کنترل رفتارش از مردم عذرخواهی کرده و حوادث آن روز را چنین شرح می دهد:
در طول بازی چند بار بازیکن کره ای با خشونت های بیجا آزارم داد و حتی یکی دو بار قصد داشت لباس ورزشی من را پاره کند. تا اواخر بازی به هر شکل طاقت آوردم ولی پس از خطای او، وقتی به زمین افتاده بودم، بازیکن کره ای با استوک خود بی رحمانه بر انگشتم کوبید و آب دهانش را به روی صورتم پرتاب کرد؛ در آن موقع دیگر هیچ نفهمیدم! شاید هرکس جای من بود نیز نمی توانست خود را حفظ کند. به هر حال از این حرکتم سخت پشیمانم و از هواداران عذر میخواهم ...
24 شهریور ماه، در دیدار فینال برابر اسرائیل، آشتیانی یکی از یازده مرد اصلی تیم ملی ست که پای به میدان می گذارد تا با پیروزی و کسب عنوان قهرمانی در استادیوم صدهزارنفری، در جشن اولین قهرمانی ایران در بازیهای آسیایی شریک باشد. این دیدار واپسین حضور ملی شاه ماهی طلایی فوتبال ایران است؛ در حالی که استاد فقط 28 سال دارد پس از قهرمانی در بازی های آسیایی، با کوله باری از افتخارات و خلق خاطرات باشکوه و بی بدیل از تیم ملی خداحافظی می کند.
تابلوی افتخارات ابراهیمی آشتیانی
در سال 1353 با خداحافظی جعفر کاشانی مدافع نامدار فوتبال ایران در واپسین روز جام دوم تخت جمشید، این مدافع راست پرسپولیس عنوان پرشکوه کاپیتانی را بدست می آورد تا پس از جاسمیان، بهزادی و کاشانی، چهارمین کاپیتان تاریخ باشگاه لقب گیرد. هرچند او از نظر سنی از علی پروین و اصغر ادیبی کوچک تر بود اما به جهت سابقه و کسوت بیشتر نسبت به هر دوی آن ها برای کاپیتانی ارجحیت داشت. کاپیتانی ای که در نهایت منجر به قهرمانی پرسپولیس در جام سوم تخت جمشید شد. آشتیانی در آن روزگار بیست و هشتمین سال زندگی خود را پشت سر می گذاشت. در همان سال آشتیانی جام سوم تخت جمشید را به عنوان کاپیتان پرسپولیس بالای سر برد. در واقع دوران مربی گری استاد در سال 1354 آغاز شد. او در حالی که بازوبند کاپیتانی پرسپولیس را بر دست داشت، برای اولین بار مربیگری را هم تجربه کرد و به عنوان دستیار کنار بیوک وطنخواه توانست پرسپولیس را به مقام قهرمانی لیگ برساند. ابراهیم در فصل بعد باز هم همین سمت را به مدت کوتاهی در کنار ایوان کونوف تجربه کرد.
لحظه ای با شکوه برای تمامی پرسپولیسی ها، کاپیتان ابراهیم آشتیانی با بالا بردن جام سوم تخت جمشید، قهرمانی پرسپولیس را در امجدیه جشن می گیرد
اوایل سال 1356 ابراهیم آشتیانی رهبری تیم اکباتان را که در دسته سوم مسابقات قهرمانی ایران قرار داشت بر عهده گرفت. در این راه فریدون معینی نیز او را در سِمَت دستیار یاری می کرد و در مواقع لزوم نیز حتی به میدان میرفت. حضور آشتیانی منجر به صعود اکباتان به دسته دوم جام تخت جمشید شد، اما آنها قبل از این صعود و در مؤفقیتی دیگر، قهرمانی دسته اول باشگاههای تهران را نیز کسب کرده بودند تا اولین عناوین باشگاهی ابراهیم آشتیانی در جایگاه سرمربی با تیم کم نام و نشان اکباتان به دست آید. پس از صعود به مسابقات دسته دوم جام تخت جمشید آشتیانی تیم خود را با جذب بازیکنانی چون محمدرضا خلعتبری، جهانگیر فتاحی و علی آهنگران تقویت کرد و در شرایطی که به همراه اکباتان به صدر جدول لیگ دوم تخت جمشید تکیه زده بود و در آستانه ی صعود به سطح اول فوتبال ایران قرار داشت، به دلیل اتفاقات مربوط به سال 1357، لیگ دوم تخت جمشید همچون لیگ اول نیمه تمام ماند و زحمات آشتیانی به جایی نرسید. نکته جالب و تاریخی آن جایی بود که حضور 5 تا 7 هزار تماشاگر ثابت در دیدارهای تیم اکباتان، تنها و تنها نشات گرفته از اعتبار و نام بزرگ ابراهیم آشتیانی در درجه ی اول و بعد از آن سایر بازیکنان این تیم بود تا از این بابت اکباتان صاحب یک سرمایه معنوی با ارزش باشد.
بعد از انقلاب در سال 1360 استاد مدتی مربیگری در تیم امید را تجربه کرد. او در آخرین حضور فنی خود، در سال 1369 به همراه یار دیرینش فریدون معینی هدایت تیم نوظهور پورا را در مدتی کوتاه بر عهده گرفت. در آن دوران آشتیانی چند استعاد جوان را به فوتبال ایران و تیم ملی معرفی کرد که سرمربی کنونی سرخپوشان یعنی یحیی گل محمدی سرآمد همه ی آن ها بود. همچنین سرپرستی تیم پرسپولیس در زمان مدیریت اکبر غمخوار _ پس از کناره گیری محمود خوردبین، جزو سوابق حضور او در کادر هدایت کننده ارتش سرخ پایتخت به شمار می رود هر چنداستاد ابراهیم آشتیانی مدتی هم عضو هیات مدیره باشگاه شده بود.
استاد ابراهیم آشتیانی که عمری را در آموزش به جوانان این مرزوبوم در دانشگاه ها سپری کرده بود، در یکی از واپسین مصاحبه های دوران حیات خود، از بخشی از دغدغه های اجتماعی اش سخن گفت و نصیحت و توصیه های مهمی به فوتبالیست های امروزی داشت:
نباید پول زیاد قهرمان های ما را به انحراف بکشد... باید همیشه آن ها متانت رفتاری خود را در جامعه حفظ کنند...
اگر فوتبالیست امروزی ما پول فراوان دارد، ماشین مدل بالا سوار می شود یا در خانه ی آنچنانی زندگی می کند، هرگز نباید نسبت به مردم فخرفروشی کند! باید شخصیت و متانت خود را نگه دارد ...
این بازیکنان الگو هستند... این که برخی از بازیکنان هنوز پا نگرفته، یک ماشین مدل بالا می خرند و در خیابان ها زیر پایشان می اندازند، باعث یک بدآموزی بزرگ می شود!
این بدآموزی موجب می شود بسیاری از جوانان ما که ممکن است استعدادهای بالا و شکوفا نشده ای در رشته های تحصیلی مختلف مثل ریاضیات، برق و الکترونیک و غیره داشته باشند، به جای درس خواندن و خدمت کردن به کشورشان، به دلیل همین رفتار فخرفروشانه ای که از سوی یک بازیکن فوتبال دیده اند، از تحصیل ناامید شوند و وقت، عمر و استعداد خود را در همین فوتبال تلف کنند ... بنابراین باید به شدت مراقب رفتارهایمان باشیم.
خاطرات اردلان از پدر
اردلان آشتیانی درباره پدر می گوید:
شاید باورتان نشود که جزئیات همه بازی هایی که پدرم در آن ها حضور داشته را می دانم. او برایم چنان تصویر سازی کرده که خیلی ها تعجب می کنند.
یکی از این خاطرات، ماجرایی است که اردلان با خنده تعریف می کند:
دهه 60 پیشکسوتان پرسپولیس زیاد بازی دوستانه و دورهمی می گذاشتند ، مسافرت می رفتند و من که بچه بودم و هنوز مدرسه هم نمی رفتم در خیلی از آن مسافرت ها همراه پدرم می رفتم.
یادم هست یک بار به انزلی رفتیم و پدر من پایش درد می کرد. «عمو همایون» (بهزادی) ارنج را خواند و دیدم خبری از اسم پدرم نیست. انگار دنیا روی سر من خراب شد. به پدرم گفتم: چرا بازی نمی کنی؟ گفت: پسرم، می بینی که پایم خراب است و نمی توانم بازی کنم؛ گفتم: من کاری ندارم باید بازی کنی و...
بازی شروع شد و من کنار«عمو همایون» نشسته بودم. ناگهان کنترلم را از دست دادم و دویدم وسط زمین. همه هاج و واج نگاه می کردند. داد می زدم و می گفتم: بابای من باید بازی کنه! خلاصه که همایون خان به پدرم گفت: «ابی» سریع برو و لباسهایت را عوض کن و بیا بازی کن. این بچه ما رو دیوونه کرده!
خدا بیامرز پدرم همیشه می گفت یادته اون روز چه آبروریزی ای به راه انداختی... ؟!
همچنین یکی از این خاطرات که مربوط به ناراحتی شدید "استاد" است را این گونه تعریف می کند:
پدرم در مراسم ختم مرحوم همایون بهزادی خیلی ناراحت شد. شدت ناراحتی اش به حدی بود که تا به حال ندیده بودم. همان روز، تولد یکی از بازیکنان پرسپولیس بود که باعث شده بود بازیکنان حضور در جشن تولد را به مراسم یادبود همایون خان ترجیح دهند. به من گفت: وقتی برای کسی که کاپیتان ما بوده ارزشی قائل نمی شوند وای به حال ما! او گفت: اگر من مردم، دوست ندارم هیچ کس در مراسم تشییع و یادبود حاضر شود!
من عمر خودم را کرده ام!
در ارتباط با مرگ پدر اردلان تعریف می کند:
با هم زیاد به استخر می رفتیم. او در دورهمی های پیشکسوتان حضور پیدا می کرد. زیاد اهل مسافرت رفتن نبود و می گفت حوصله ندارم. تا روزهای آخر با پدرم فوتبال هم بازی می کردم.
پدر من گرفتگی عروق داشت و دکترها گفته بودند که باید آنژیوگرافی و بالن قلب انجام دهد. متاسفانه یک اشتباه باعث شدند که پدرم سکته قلبی کند و به کما برود. او قبل از این که این مراحل را طی کند حالش خوب بود، اما متاسفانه از آن به بعد روی تخت بیمارستان افتاد.
خیلی روزهای بدی بود من در روزهای آخر عمر پدرم هرکاری از دستم بر می آمد انجام دادم تا پدرم بهتر شود ولی خودش به من می گفت: پسرم! چرا این قدر اصرار به زنده ماندن من داری؟ من عمر خودم را کرده ام!
خدابیامرز شش ماه جلوی چشمم ذره ذره آب شد .
ابرام منو می شناسی؟!
اردلان در ارتباط با اوایل بیماری و دوران به کما رفتن پدرش تعریف می کند:
ما 12 ساعت وحشتناک را داشتیم. ساعاتی بود که پدرم به کما رفته بود یا تقریبا در کما بود. وقتی علی آقا به دیدنش آمد، صدای او باعث شده چشمان پدر وا شود!…
به شکل خود علی آقا می گویم. علی آقا به پدرم گفت: ابرام من رو می شناسی؟ بابا هم چشمانش باز شد و سری تکان داد!
وقتی "ماهی طلایی" به "سرطلایی" پیوست ...
"استاد" در اردیبهشت ماه سال 1396 به علت مشکلات قلبی در بیمارستان بستری شده بود و با وجود جراحی قلب به شرایط مطلوب جسمانی بازنگشته بود. او در این مدت با مشکلات زیادی دست به گریبان بود و سرانجام در تاریخ دوم آبان ماه سال 1396، پس از شش ماه بیماری شدید قلبی، شاه ماهی طلایی فوتبال ایران واپسین فرار خود را انجام داد و به دلیل مشکلات تنفسی و ایست قلبی به دیار باقی شتافت ...
زمانی که خبر درگذشت استاد به محمود خوردبین سرپرست وقت باشگاه پرسپولیس رسید، وی در حال مصاحبه ای در استادیوم شهید کاظمی بود و داشت از خاطرات دوران بازیگری و هم بازیانش می گفت. درست در اوج مصاحبه خوردبین با تماس حسین کلانی مواجه شد و خبر بد را شنید. این خبر چنان خوردبین را منقلب کرد که اشک هایش جاری شد و نتوانست به مصاحبه ادامه بدهد.
دیگر اسطوره ی فوتبال ایران یعنی مهندس حسین کلانی در ارتباط با از دست دادن دوست و همدوره ی قدیمی خود چنین گفت:
چه می توانم بگویم. یکی از دوستان صمیمی و نزدیکم را از دست داده ام و فقط می توانم احساس تاسف کنم چرا که اگر کمی بیشتر به ایشان توجه می شد می توانست سال های بیشتری عمر کند. 70 سال عمر خیلی زیادی نیست و ابراهیم مشکل خاصی نداشت. متاسفانه فشار زندگی و مسایل جنبی باعث شد چنین اتفاقی بیفتد.
من چند روزی بیشتر نیست که به ایران آمدم و نتوانستم ابراهیم را ببینم. امروز هم که با پسرش تماس گرفتم موفق نشدم با ایشان صحبت کنم و در نهایت این خبر تلخ را متوجه شدم ...
کلانی افزود:
تمام زندگی ما با همدیگر خاطره است. ابراهیم آشتیانی ستون باشگاه پرسپولیس و شاهین بود. به نظرم تا الان نظیر این بازیکن نیامده و بعید است که بیاید. او بازیکنی کاملا در خدمت تیم بود و در تمام دوران ورزشی اش عملکردی مثال زدنی داشت
پس فردا دربی است و جای خالی او کاملا احساس می شود. من با پاس های او گل های زیادی زدم و در همان دربی معروف شش بر صفر گل اول را با پاس ابراهیم به ثمر رساندم. ما بیشتر اوقات زندگی ورزشی مان را در شاهین، پرسپولیس و تیم ملی با هم بودیم، شادی ها و غم های زیادی را با هم تجربه کردیم و نمی شود فراموش کرد.
علی پروین که به شدت از بابت فوت رفیق و هم بازی قدیمی خود متأثر شده بود در حاشیه ی مراسم تشییع وی گفت:
افتخارم این است که 10 سال در کنار ابراهیم آشتیانی بازی می کردم و او جزء فوتبالیست های به نام ایران بود.
تا زمانی که آشتیانی زنده بود کسی سراغش را نمی گرفت و مسئولان و پیشکسوتان فقط زمانی که فوت کرد به امجدیه آمدند و با جنازه آن مرحوم دوری زدند.
6 ماه ابراهیم در خانه افتاده بود اما کسی احوالش را نپرسید.
پیکر زنده یاد ابراهیم آشتیانی اسطوره ی بی تکرار تیم ملی و باشگاه پرسپولیس، در صبح روز سوم آبان ماه 1396 در میان دستان اهالی فوتبال از ورزشگاه شهید شیرودی تشییع و به بهشت زهرا (س) منتقل شد. در این مراسم افرادی همچون علی پروین، حسین کلانی، حمید جاسمیان، محمود خوردبین، جعفر کاشانی، مهدی مناجاتی، علی کریمی، کریم باقری، افشین پیروانی، محمد پنجعلی، محمد مایلی کهن، محمد دادکان، بهرام افشارزاده، محمدرضا ساکت، اسماعیل حلالی، حمید استیلی، علیرضا امامیفر، فریدون معینی، عبدالحمید احمدی معاون وزارت ورزش و جوانان، بهنام ابوالقاسم پور، علی جباری، اکبر کارگرجم، فرامرز ظلی، مهدی حاج محمد، جلال طالبی، مهدی کشاورز، گودرز حبیبی، مسعود معینی، جواد قراب، ناصر فریادشیران، محمد نوری و... حاضر بودند. به دلیل برگزاری دربی 85 در فردای آن روز هیچ یک از بازیکنان تیم فوتبال پرسپولیس در مراسم حضور نیافتند، ولی عدم حضور علی اکبر طاهری مدیرعامل این باشگاه در مراسم تشییع زنده یاد آشتیانی انتقادات فراوانی را برانگیخت. از طرف مدیریت باشگاه پرسپولیس فقط جعفر کاشانی که هم دوره آن مرحوم بود حضور داشت. این در حالی است که از باشگاه استقلال، زمانی و ملکی دو عضو هیات مدیره به مراسم تشییع آمده بودند و همین طور بروشوری چاپ شده بود که از طرف باشگاه استقلال درگذشت ابراهیم آشتیانی را تسلیت گفته بود.
پنج عکس، یک عمر و یک دنیا خاطره؛ بزرگانی چون علی جباری و اکبر کارگرجم رفیق، رقیب و همدوره ی کهنه کار خود را به مقصد ابدی بدرقه می کنند ...
همچنین جیانی اینفانتینو، رئیس فدراسیون جهانی فوتبال _فیفا، در پیام خود به رئیس وقت فدراسیون فوتبال ایران مهدی تاج نوشت:
تسلیت و همدردی خود را به خاطر درگذشت بازیکن بین المللی (ابراهیم آشتیانی) اعلام می کنم.
از سوابق حرفه ای او می توان به 35 بازی در تیم ملی اشاره کرد و با تیم ملی توانست جام ملتهای آسیا را در سال 1972 - تایلند ببرد. همچنین در بازیهای تابستانه المپیک 1972 که در مونیخ برگزار شده، حضور داشت.
ابراهیم آشتیانی در سطح باشگاهی به خاطر بازی اش در باشگاه پرسپولیس، توانست 3 بار قهرمان لیگ سراسری ایران بشود.
من به نمایندگی از خانواده بین المللی فوتبال تسلیت خود را اعلام کرده و از شما می خواهم عمیق ترین تسلیت ما را به خانواده و عزیزان ایشان بیان کنید.
امیدوارم با بیان این کلمات بتوانم نقشی هر چند کوچک درآرامش و تسکین شما و خانواده ایشان در زمان غم و اندوهتان داشته باشم.
تصاویری دیگر از مراسم تشییع پیکر شاه ماهی طلایی فوتبال ایران، استاد ابراهیم آشتیانی
حسین ماهینی کاپیتان دوم وقت پرسپولیس در خصوص دلیل عدم حضور همتیمیهایش در مراسم تشییع مرحوم ابراهیم آشتیانی که با واکنشهایی نیز همراه شده بود، گفت:
درگذشت ابراهیم آشتیانی را به جامعه ورزش و فوتبال و خصوصا هواداران پرسپولیس تسلیت می گویم. خوشحالم که ایشان همواره به من لطف داشتند و در زمان حیاتشان از توصیههای فنی او که به گواه کارشناسان از برترین مدافعان راست فوتبال ایران بود، سود میبردم.
موفق نشدیم به مراسم تشییع آقای آشتیانی برویم، چون ساعت تمرین و مراسم با هم تداخل داشت و ما به هیچ وجه نمیتوانستیم با حضور در ورزشگاه شیرودی بعد از آن به آخرین تمرین تیم پیش از دربی برسیم که اهمیت زیادی داشت. اما این مساله دلیلی نمیشود که ما وظیفهمان را در قبال خانواده ایشان و خودش فراموش کنیم و قطعا ما نیز سوگوار یکی از ستارگان تاریخ پرسپولیس هستیم.
باشگاه برنامههای ویژهای برای یکی از برترین پیشکسوتان و اسطورههای باشگاه در نظر گرفته است. ما نیز به عنوان بازیکن تمام تلاشمان را خواهیم کرد تا با موفقیت در دربی روح ایشان را که میدانم حتی تا روز پایانی حیاتشان نیز پیگیر نتایج تیم بودند را شاد کنیم.
بار دیگر جا دارد این ضایعه را به خانواده آقای آشتیانی و پسرش اردلان و همچنین خانواده باشگاه پرسپولیس تسلیت بگویم و برای ایشان آرزوی آمرزش و طلب مغفرت داریم.
به همین مناسبت دربی 85 در روز پنجشنبه 4 آبان 96 در ساعت 16:40 در ورزشگاه آزادی با قرائت فاتحه ای برای شادی روح "استاد" یک دقیقه سکوت آغاز شد. سرخپوشان تحت هدایت برانکو ایوانکوویچ با قاب عکس شاه ماهی طلایی فوتبال ایران و با بازوبند مشکی به میدان رفتند و در پایان در دیداری نزدیک و فشرده با تک گل علی علیپور از روی نقطه پنالتی رقیب دیرینه ی خود را شکست داده و برد دربی را به روح "استاد" تقدیم کردند ...
جدای از افتخارات بی نظیر و میراث بی بدیل، آن چه که باعث می شود از ابراهیم آشتیانی به عنوان برترین دفاع راست تاریخ فوتبال ایران نام ببریم، سه فاکتور بسیار مهم است:
فاکتور اول تداوم طولانی مدتی بود که آشتیانی به عنوان یک دفاع راست ممتاز در تاریخ فوتبال ایران داشت. بدون هیچ تردیدی نمی توان از نام بزرگی همچون موشک فوتبال ایران مهدی مهدوی کیا گذشت، ولی همه می دانیم که موشک بیش از 80 درصد بازی های ملی اش را در پست های هافبک راست و وینگر برای تیم ملی بازی کرده بود، هر چند که موشک 9 سال قبل در ترکیب 11 نفره ی برترین های قرن هامبورگ به عنوان دفاع راست برگزیده شد.
فاکتور دوم درخشش بی بدیل در بازی های ملی، کسب قهرمانی دوم ایران در جام ملت های آسیا 1972 تایلند و از همه مهم تر نائل شدن آشتیانی به عنوان برترین بازیکن آن تورنمنت بود.
و فاکتور سوم که شاید کمتر کسی از آن مطلع باشد به میراث بزرگی برمی گردد که شاه ماهی طلایی فوتبال ایران در تاریخ دربی های سرخابی از خود بر جای گذشته است! در شرایطی که بیش از نیم قرن از آغاز جدال هیجان انگیز سرخابی های تهران به عنوان بزرگ ترین دربی قاره ی کهن می گذرد، به رغم حضور جمعی از برترین هافبک ها، وینگرها و مهاجمین در این ضیافت بزرگ، هنوز هم که هنوز است آمار بیشترین پاس گل در دربی ها 6 پاس گل است به یک مدافع تعلق دارد _ابراهیم آشتیانی! جالب تر آن که نزدیک ترین تعقیب کنندگان وی چند بازیکن هستند با چهار پاس گل!
روحش شاد و یادش گرامی ...
همچنین بخوانید:
قرمزی رنگ نیَنداخته بیهوده بر دیوار، پنج سال از واپسین پرواز سرطلایی گذشت