طرفداری | اگرچه توانایی های دفاعی انگولو کانته غیر قابل چشم پوشی است و انگولو ستایش های زیادی به خاطر آن دریافت کرده است، اما یک هافبک دفاعی تخصصی یا دسترویر نیست.
پرده اول: لستر سیتی
روباه ها در فصلی خارق العاده توانستند قهرمان لیگ برتر شوند و در این میان انگولو کانته نیز خوش درخشید. اما او چه نقشی در ترکیب 442 رانیری داشت؟
یکی از پیوت های متداول در فوتبال، استفاده از یک بازیکن برای کارهای دفاعی نظیر توپ گیری، قطع توپ و خرید فضا و استفاده از بازیکن دیگر برای بازی سازی می باشد. وظایفی که انگولو کانته و دنیل درینک واتر در میانه زمین برعهده داشتند. نکته اینجاست که این زوج، هیچ کدام هافبک دفاعی تخصصی ( دسترویر ) نبودند و به صورت دابل 8 بازی می کردند.
نبود یک هافبک دفاعی تخصصی آنجایی خود را نشان می داد که در توپ های هوایی، مدافعین میانی لسترسیتی یعنی وس مورگان و رابرت هوث جلو می آمدند تا سر اول بزنند و سپس بر می گشتند. علاوه بر دو دفاع میانی، فولبک های لسترسیتی یعنی سیمپسون و فوکس نیز از فیزیک و قابلیت های دفاعی مناسبی برخوردار بودند و نبود هافبک دفاعی تخصصی به کمک آنها جبران می شد.
درینک واتر و کانته به مانند دسترویر های ایستا حالت عقب نشین نداشتند و در زمین تحرک و دوندگی بسیاری نشان می دادند که از هیت مپشان نیز مشخص است.
سرعت و توانایی حمل توپ به کانته اجازه می داد تا پس از توپ ربایی، تیم را وارد فاز ضدحمله کند. چیزی که هم اکنون نیز در بازی او وجود دارد. رساندن توپ به محرز، درینک واتر و واردی ضدحمله های خطرناکی شکل می داد که لستر می توانست به کمک آن به حریف ضربه بزند.
پرده دوم: ورود به چلسی
بعد از جدایی رامیرز در ژانویه فصل 2015/16، چلسی تصمیم گرفت تا یک هافبک باکس تو باکس را به عنوان جانشین بازیکن برزیلی جذب کند.
کونته ناینگولان را به عنوان هافبک باکس تو باکس مد نظر داشت. نینجای بلژیکی با درخشش در پیراهن جالوروسی و تیم ملی بلژیک توجهات بسیاری را به خود جلب کرده بود. اما رم و راجا هیچکدام به این انتقال روی خوش نشان ندادند تا چلسی به دنبال گزینه آلترناتیو باشد. در نهایت انگولو کانته به چلسی پیوست.
آنتونیو کونته فصل 17-2016 را با ترکیب 4141 شروع کرد و از کانته پشت دو هافبک هجومی، به عنوان یک باکس تو باکس توپ گیر و فضاپرکن بازی گرفت (مشابه نقش فرناندینیو در سیتی). باخت مقابل لیورپول و آرسنال کونته را به این فکر انداخت که ترکیب را تغییر دهد. از زمانی که دون آنتونیو به عنوان مربی چلسی برگزیده شد، این انتظار می رفت که شاهد ترکیب 3 دفاعه ایتالیایی باشیم. اما چلسی پتانسیل لازم برای 352 را نداشت.
خط هافبک ماتیچ، کانته، فابرگاس و اسکار برای 352 چندان مناسب به نظر نمی رسیدند. علاوه بر این، چلسی ادن هازارد، پدرو و ویلیان را به عنوان وینگر در ترکیب خود داشت که در 352 امکان بازی نداشتند.
ابتکار کونته استفاده از 3421 بود. کونته تک هافبک جلوی مدافعین را که در 352 های کلاسیک ایتالیایی وجود داشت حذف کرد. خط هافبک V شکل در 352 را به یک مربع در 3421 تغییر داد. 3421 ترکیب جدیدی در فوتبال بود. ترکیبی بدون هافبک دفاعی، با دو هافبک باکس تو باکس و دو شماره 10 در جلوی آنها.
درخشش کانته در این پست رقم خورد، جایی که او آزادی و فضای دوندگی بسیاری داشت و توانایی تخریب بازی حریف و بازپس گیری توپ توسط او به چشم می آمد. تیم کونته با وجود ماتیچ، کیهیل و آلونسو بیش از حد ایستا بود و کانته با دوندگی بالا و دریبلینگ قابل قبول به آن پویایی می بخشید. چلسی فصل اول کونته در ضدحملات زهردار نشان می داد و کانته با توجه به توانایی اش در بازپس گیری و قطع توپ نقشی حیاتی در تیم داشت.
کانته و ماتیچ در این ترکیب نقش باکس تو باکس داشتند و وظایف هافبک دفاعی تخصصی را داوید لوییز برعهده گرفته بود. لوییز می توانست با توپ حرکت کند، بازی را از عقب زمین بچرخاند و همچنین پاس های دقیقی پشت مدافعین بیندازد.
کانته زیر نظر کونته پیشرفت قابل توجهی داشت و علاوه بر دوندگی و قطع توپ، در پاس دادن نیز مهارت بیشتری پیدا کرد.
پرده سوم: قهرمانی جام جهانی با فرانسه
تیم دشان در جام جهانی 2018 معمولا با ترکیب 4231 به زمین می رفت. کانته و پوگبا به صورت دابل پیوت بازی می کردند، متوییدی و امباپه وینگرها بودند و گریزمان نیز پشت ژیرو حضور داشت. این ترکیب 4231 در بسیاری از دقایق بازی به 433 تغییر شکل می داد. اما نقش کانته در این تیم چگونه بود؟
دشان تصمیم گرفت تا خط دفاعش را در عقب زمین فیکس و به صورت همزمان از 3 هافبک باکس تو باکس استفاده کند. با اینکار، او برای 3 هافبک دونده تیم خود ( کانته، متوییدی و پوگبا ) و همچنین مهره های هجومی فضا خرید. این امر برای کانته و متوییدی حیاتی بود، زیرا نقطه قوت آن ها دوندگی است و به صورت پویا و در حرکت توپگیری بهتری دارند.
پوگبا در جام جهانی نمایش های درخشانی داشت داشت، او با پاس های بلند خود مستقیما امباپه را تغذیه می کرد یا اینکه برای ژیرو پاس های بلندی می فرستاد. توانایی ژیرو در بازی پشت به دروازه و به عنوان یک تارگت من، به فرانسه اجازه می داد تا توپ را به سرعت در طول زمین منتقل کند. گریزمان نیز نزدیک به ژیرو بازی می کرد تا توپ ها را از ژیرو دریافت و حملات را طراحی کند.
اگر چه کانته بازیکن پست 6 فرانسه بود، اما وظایف و شعاع حرکتی متفاوتی نسبت به یک هافبک دفاعی تخصصی ( دسترویر ) داشت.
پرده چهارم: چلسی یک مربی هجومی استخدام می کند!
شکل گیری علامت سوال ها پیرامون کانته از فصل 2018/19 شروع شد.
بسیاری اعتقاد داشتند که کانته باید در ترکیب 433 هافبک دفاعی باشد، اما ساری او را همانند آلان، شاگرد سابق خود در پارتنوپی، یک پست 8 تخریبی می دید که حضورش در قسمت های جلویی زمین بر مقدار دوندگی خط هافبک و شدت پرس تیمی می افزاید.
چلسی در آن فصل از کمبود خلاقیت در یک سوم هجومی حریف رنج می برد و این ضعف از دو تفاوت ناشی می شد.
یک: در خط هافبک ناپولی، کنار جورجینیو و آلان، مارک همشیک به عنوان ضلع سوم قرار می گرفت که توانایی ارسال پاس آخر، خلق موقعیت و گلزنی داشت. کواچیچ چنین هافبکی نبود. ضمن اینکه کواچیچ معمولا نقش هجومی پررنگی نداشت و فضای پشت مارکوس آلونسو را پوشش می داد.
دو: ساری در ناپولی در بازی با تیم های کوچک تر، آلان را از ترکیب خارج می کرد و پیوتر زیلینسکی را به جای او قرار می داد تا خط هافبکی خلاق و فعال در مقابل تیم های دفاعی داشته باشد. اما کانته بازیکنی نبود که بتوان آن را روی نیمکت گذاشت.
اگرچه کانته در زمینه شوتزنی و پا به توپ شدن در این دوران پیشرفت قابل قبولی داشت، اما عدم توازن او به عنوان یک هافبک میانی، از مشکلات 433 ساری بود.
این موضوع، در بازی های چلسی نیز نمود داشت. در بازی های بزرگ همانند بازی مقابل تاپ سیکس که چلسی کمی منفعل تر بازی می کرد، انگولو همواره نمایشی درخشان ارائه می داد و جزو بازیکنان برتر تیمش بود اما در بازی مقابل تیم های کوچک تر نمی توانست نیاز تیم را برآورده کند.
پرده پنجم: حضور فرانک لمپارد و مصدومیت ها
دوره همکاری فرانک لمپارد و انگولو کانته، دوره بی ثباتی برای هافبک ریزنقش فرانسوی بود. از یک طرف کانته مصدومیت کهنه ای از فصل 2018/19 داشت که با بازی مقابل آرسنال در فینال یورولیگ و سوپرکاپ مقابل لیورپول تشدید شد و از طرف دیگر به دلیل اینکه هیچ کدام از هافبک های چلسی با یکدیگر زوج خوبی نمی ساختند، بارها شاید تغییر در ترکیب بودیم.
کانته بازی در چندین پست را تجربه کرد. او به همراه جورجینیو یا کواچیچ در پیوت 4231 قرار گرفت، در مقطعی کوتاه یک شماره 10 در ترکیب 4231 شد. ( وظیفه او کاهش فاصله بین خطوط و ایجاد فشار مضاعف بر حریف بود) و بازی در ترکیب 3 دفاعه را نیز تجربه کرد.
لمپارد در انتهای فصل اولش، جورجینیو را از ترکیب کنار گذاشت و با تغییر ترکیب به 4141، از کانته پشت سر بارکلی و مونت استفاده کرد که در آن مقطع جواب داد.
در فصل دوم لمپارد مشکلاتی پیش آمد. کانته نتوانست در این ترکیب، خود را تثبیت کند. او زیر پرس توپ لو می داد و توانایی بازیگردانی نداشت، به طوری که در یکی دو بازی ارور منجر به گل خورده ثبت کرد؛ اما مشکل اصلی ذات بازی او بود. کانته به عنوان یک هافبک دفاعی، فضا شناس نبود، جایگیری های مناسبی نداشت و دائما از محوطه ای که باید پوشش میداد خارج میشد.
بخشی از مقاله د اتلتیک و صحبت های لمپارد سرنخ های واضحی به ما می دهند.
لمپارد:
او مانند ماتیچ یک هافبک دفاعی کامل نیست... در لسترسیتی و در چلسی او به تمامی نقاط زمین می رود و پوشش می دهد.
سیمون جانسون نویسنده د اتلتیک:
از نظر لمپارد، انگولو کانته یک هافبک دفاعی محسوب نمی شود و این هافبک فرانسوی کسی نیست که بتواند به طور ثابت در یک موقعیت قرار بگیرد و فضای مقابل خط دفاعی را پوشش دهد.
فرانک لمپارد اصرار شدیدی به جذب دکلان رایس داشت. بازیکنی با فیزیک و دوندگی استاندارد و قابلیت های بازی به صورت ایستا، که در پست دفاع میانی و هافبک دفاعی توانایی بازی دارد.
پرده ششم: توماس توخل و بازگشت به ترکیب دلخواه
همانگونه که در این مطلب توضیح داده شد؛ توخل در بدو ورود به چلسی، ترکیب را به 3421 تغییر داد. ترکیبی که کانته با آن آشنایی کامل داشت و بازی انگولو در آن به صورت بهینه بود.
استفاده از این ترکیب باعث شد تا بار دیگر، انگولو کانته بتواند از تمامی ویژگی های مثبتش به طور کامل استفاده کند و در دیدار های لیگ قهرمانان، بازی های درخشانی ارائه دهد. لازم به یادآوری نیست که کانته در این ترکیب نیز، یک هافبک باکس تو باکس است؛ نه یک هافبک دفاعی.
پرده هفتم: چرا او نمی تواند به عنوان یک هافبک دفاعی بازی کند؟
چرا کانته یک هافبک دفاعی نیست؟ یا نمی تواند به صورت ایده آل این نقش را بازی کند؟
بازی به عنوان یک هافبک دفاعی، مبتنی بر دوندگی بالا نیست؛ بلکه به بازی ساکن و ایستا وابسته است. هافبک های دفاعی جایگیری های مناسبی دارند و در حالت استاتیک و ساکن نیز توانایی خوبی نشان می دهند. برای مثال به صورت درجا می توانند بپرند و سر بزنند، به صورت درجا و بدون حرکت تکل بزنند و توپ قطع کنند.
نقطه قوت کانته در حال حاضر دوندگی بالای اوست، پس باید برای او فضای دوندگی ایجاد شود تا موثر باشد. استفاده از او به عنوان پست 6 و پشت دو هافبک شماره 8، علاوه بر اینکه دوندگی او را محدود و نقطه قوت بازی او را کمرنگ می کند، دست بر روی نقاط ضعف انگولو می گذارد.
پرده هشتم: او در چه پستی می تواند بازی کند؟
به صورت کلی 4 پست برای کانته می توان مطرح کرد که توانایی بازی در آن را دارد.
1- هافبک باکس تو باکس در ترکیب 3421 : نقشی که هم اکنون دارد
2- هافبک عقب زمین در ترکیب 4141 : کانته این نقش را در فصل ابتدایی کونته و دوره لمپارد تجربه کرده است. در ترکیب 4141 مدرنی که پپ گواردیولا آن را به وجود آورد، هافبک عقب زمین باید یک باکس تو باکس توپگیر و فضاپرکن باشد؛ در واقع پپ به جای استفاده از یک 6 و دو 8 در جلوی آن، یک 8 تخریبی در پست هافبک دفاعی و دو شماره 10 در جلوی آن به کار گرفت.
از آنجایی که وظیفه هافبک دفاعی در این ترکیب پوشش فضاست، بازیکن این پست باید چابک و سریع باشد تا بتواند توپ را به نفع تیم خودی برگرداند و از ضدحملات جلوگیری کند. کانته در این ترکیب فضای دوندگی خواهد داشت، اما عدم توانایی او در سرزنی و پخش توپ باید توسط مدافعین میانی و هافبک های چلسی پوشش داده شود.
3- هافبک دابل پیوت: کانته در پیوت 4231 نیازمند بازیکنی است که کمبود های او را جبران کند، برای مثال زوج رایس کانته برای انگولو مناسب است اما تیم را بیش از حد دفاعی می کند و نمی تواند به صورت دائمی ترکیب اصلی باشد.
4- باکس تو باکس در 433 : نقشی که در تیم مائوریتزیو ساری داشت.
پرده نهم و پایانی: توصیه ای که نباید فراموش شود
درخشش انگولو کانته در ابتدا، یادآور هافبک دیگری در استمفورد بریج بود و خیلی زود، مقایسه بین انگولو کانته و کلود ماکلله شروع شد.
ماکلله در آن زمان ( فصل 2016/17 ) نصیحتی برای همتای خود در چلسی داشت:
شاید شرایط برای او زمانی که سن و سالش بالاتر برود دشوار بشود. نمی تواند مانند هم اکنون 90 دقیقه دوندگی داشته باشد و فکر می کنم روزی نیاز داشته باشد که شیوه بازی کردنش را تغییر دهد؛ از هوش و فکر خود بیشتر استفاده کند و برای دویدن دست به انتخاب بزند. اگر می خواهد هر چهار روز یک بار در لیگ برتر، جام حذفی و لیگ قهرمانان به میدان برود، شاید باید شیوه خود را عوض کرده و کمی از دوندگی خود بکاهد. او به تجربه بازی در سطح بالا نیاز دارد. وقتی به چنین سطحی برسد، دیگر برای 90 دقیقه به طور مداوم نمی دَوَد. او مجبور می شود که به ریتم بازی گوش بدهد.
در حالی که نزدیک به پنج سال از این مصاحبه می گذرد، اما تغییری در سبک بازی کانته مشاهده نمی شود و مصدومیت ها کم کم به جزئی جدایی ناپذیر از هافبک 30 ساله فرانسوی تبدیل می شوند. شاید دشان نیز در مصدومیت های اخیر او مقصر بوده باشد، اما دلیل اصلی مصدومیت های کانته سبک بازی اوست.
تغییراتی که بر اثر بالارفتن سن به وجود می آیند، اجتناب ناپذیرند و اگر کانته می خواهد عمر فوتبالی مفیدتر و طولانی تری داشته باشد، باید یاد بگیرد با تحرک کمتری بازی کند و مهارت های بازی ایستای خود را ارتقا دهد.