علی زاخار چلسیبارسا فقط یک زبالهی معمولی که شبها با احترام به سر کوچه منتقل میشود و قبل از اینکه بوی گندش بلند شود جمعآوری میشود و برای سوزاندن به نقطهی دورافتادهای وسط بیابان منتقل میشود نیست، بلکه همچون زبالهای است که بعد از اعتصابِ کارگران شهرداری، آنقدر در سطل زباله مانده است و آنقدر آفتاب خورده است و آنقدر تحتِ فشار زبالههای بالا سرش قرار گرفته است که آب مایع لزجی از آن راه افتاده است و بوی تعفنِ جنازهی یک حیوان از آن بلند میشود. در حالی که هیچکدام از اینها نباید اتفاق میافتد. از زمانی که اوربو حق مارو خورد کلید خورد