⭐ محمد مهدی عبدی (مدافع و موافق) در برابر ... مرتضوی (مهاجم و مخالف)⭐
اسلام دین صلح است
🔵 موافق: محمد مهدی عبدی 🔵
🔴 مخالف: ... مرتضوی 🔴
زمان تقریبی: 60 دقیقه
توجه! اسم و بقیه مشخصات طرف مخالف مناظره برای دلایل امنیتی حذف شد!
... مرتضوی
دانشجوی دکترای ادیان و عرفان
درود بر هم میهنان گرامی. سپاسگزارم که وقت خود را برای این مناظره صرف می کنید و امید است بتوان نتیجه مطلوبی از تبادل نظر ازادانه امشب به دست آوریم. مناظره متنی و نوشتاری را بیش از مناظره زنده و رو در رو می پسندم. در مناظره زنده نمی توان اندیشه واقعی و تفکرات حقیقی را ابراز کرد و در نوشتن است که جان سخن به خوبی نمایان خواهد شد. موضوع مناظره امشب ---- اسلام دین صلح نیست ----- اما قبلش قرار شد ابتدا صحبتی را که چند روز گذشته با دوست خوبم آقای عبدی داشتیم به نتیجه برسانیم سپس به موضوع اصلی مناظره بپردازیم.
همین ابتدا بگویم که ممکن است بعضی از شما ها را عصبانی کنم و شما این حرف های مرا توهین تلقی کنید. اما من هیچ توهینی نخواهم کرد و هیچ منظور توهین امیزی از حرف هایم نخواهم داشت. شاید به اعتقادات شما حمله کنم اما به شخصیت شما هرگز حمله نخواهم کرد. شما هم می توانید به اعتقادات من حمله کنید اما حق ندارید ازادی بیان و حقوق برابر مرا مانند عشقتان جمهوری اسلامی بگیرید. من فرد اکادمیکی هستم و عاشق علم. همیشه سعی می کنم با علم پیش بروم و خرافه را از زندگی حذف کنم. در بحث قبلی ما مهملات بی سر و تهی را به اسم علم به خورد مردم دادید. پیش فرض های شما همه ناصحیح بودند. فاین تیونینگ و فرگشت را کاملا برعکس معرفی کردید و کف زن ها نادان همیشه در صحنه هم طبق معمول شلوغ کردند. فاین تیونینگ را خارج از نظریه ریسمان و بیگ بنگ دانستید و بعد ان ها را به معنای وجودی وصل کردید اما هنوز هم از مقدمات ریاضیات اطلاع ندارید. خوب است که اعتراف کردید که در علم ادعایی ندارید حضرت استاد!
این ادیان و ادله و براهین و منابع در صورت عدم اثبات وجود خدای سامی رد خواهند شد. همان برهان پیلی که اگر کسی یک ساعت طلایی در کنار ساحل بیابد می داند که این ساعت یک سنگ یا ماسه نیست و قطعا می فهمد که این ساعت یک طراح داشته است. اما علم همه این توهمات را زدوده و فلسفه هم به کمک علم امده تا بتواند خرافه رو از دنیا پاکسازی نماید. ما میدانیم که دنیا در 6 روز ساخته نشده (اشاره به قران) و بر اساس تئوری فرگشت ما بر اساس انتخاب طبیعی و جهش های تصادفی به انسان امروز تکامل پیدا کردیم. ابتدا در فرگشت مخالفت های زیادی صورت می گرفت اما حال که امروز همه فرگشت را پذیرفتند علمای اسلامی دیگر ان را رد نمی کنند و تنها به تفسیر (بخوانید ماله کشی) و تطابق قران با ان می پردازند. می گویند فرگشت بخشی از طراحی است اما اصلا امکان ندارد که چنین موضوعی را اثبات یا رد کرد. این استدلال که فرگشت بخشی از طراحی و تکامل بخش هستی است نمی شود اثبات یا رد شود. از طرف مقابل انتظار دارم که این استدلال های سخیف و ضعیف را کنار بگذارد و مانند یک فرد اکادمیک مناظره کند. هر استدلالی که نشود رد کرد جایش در سطل زباله است و نه در بحث های میان انسان ها. نود و نه و نه دهم درصد از موجوداتی که بر زمین حضور داشتند همه منقرض شدند و ما هم در نزدیکی انقراض قرار داریم و کافیست به اخطار نشنال جئوگرافیک در مورد پروژه جنوم توجه کوچکی داشته باشیم.
اسلام خاص نیست. این اسلام یکی از هزاران دینی است که در تاریخ بشر وجود داشته و همه این هزاران دین ادعا می کنند که خاص و پرفکت هستند. اما اسلام هیچ فرقی با بقیه ادیان دیگر برای من ندارد.
در مورد فاین تیونینگ فکر می کردم و متوجه شدم که چطور می شود همه این انقراض های دسته جمعی و مرگ می تواند در قالب یک طراحی باشد؟! شما می توانید و ازادید که به این حرف اعتقاد داشته باشید همان طور که هر کس می تواند به وجود یک ماکارونی غول پیکر در کره مریخ اعتقاد داشته باشد. اما کسی حق ندارد این عقیده مزخرف را به دیگران تحمیل کند و ما عقب نگه دارد. همه این سولپسیزم ها و سلف سنترییسم ها به یک چیز ختم می شود و ان جنگ است. اسلام انسان را مرکز کهکشان ها قرار می دهد و چون مسلمانان فکر می کنند که مرکز کائنات هستند می توانند هر نوع وحشی گری را در دستور کار خود قرار دهند. از اول تاریخ بشریت تا کنون بیشترین جنگ ها توسط ادیان و به خصوص اسلام صورت گرفته و این انکار پذیر نیست. هرکس که بگوید ادیان جنایت کمتری از بی دین ها انجام داده اند احمقی بیش نیست و هر زمان که از یک مسلمان می پرسی چرا اسلام با وحشی گری و خشونت همیشه هم خوابگی کرده می گوید مائو اتئیست جنایت بیشتری انجام داده! در این حد احمقانه!
همه این ها به کنار و با توجه به تنگی وقت بهتر است که هر چه سریعتر به موضوع اصلی بپردازیم. نیازی نیست جوابی غیر مرتبط بشنویم و آقای عبدی باید بدانند که موضوع مناظره -----اسلام دین صلح است ----- و بار اثبات بر دوش ایشان می باشد و نه بنده. لذا ایشان باید دلیل برای صلح طلب بودن اسلام اقامه کنند. در مورد ایه ها زیاد بحث کردیم و هر حرفی که می زنم مفسران اسلامی یک تفسیر از یک جایشان در می اورند و ایه ها را انسانی می کنند. لذا از دوست گرانقدرم توقع دارم که در مورد ایه های تکی بحثی نکند چون هم سواد ایشان ابتدایی است و هم مفسران خزعبلات تفت می دهند.
محمد مهدی عبدی
22 ساله، نویسنده و مترجم، فعال بازارهای مالی و دانشجوی ارشد رشته مهندسی نرم افزار.
به نام خداوندی که سخن رو آفرید. سلام و درود خدمت همه کسایی که وقت گرانبهاشون رو صرف خوندن این مناظره میکنن یا در آینده صرف خواهند کرد. متشکرم از آرش، ناظر و برگزار کننده این مناظره و همچنین از آقای مرتضوی برای شرکت این مناظره. شب بخیر آقایون و خانمها.
اول اینکه ما قرار نبود راجع به بحث های قبلی صحبت کنیم و اون حرف های قبلی رو الان تکمیل کنیم. کدوم «قرار»؟ من حقیقتاً خاطرم نیست که چنین قراری گذاشته باشیم. به نظرم ما باید به بیننده ها احترام بذاریم و حول محور موضوع مناظره صحبت کنیم و نه راجع به استدلال های پایان شناسی و استدلال های مربوط به فرگشتی که قبلا صحبتش رو کرده بودیم. اما، چون بحثش رو پیش کشیدید و چند اتهام اثبات نشده ردیف کردید، باید پاسخ من رو، هم شما و هم کسایی که این مناظره رو می خونن، ببینن. فاین تیونینگ (Fine Tuning) رو من وارونه معرفی نکردم. اصلاً فرصت نشد معرفی کنم و فقط یک جمله بسیار کوتاه راجع بهش عرض کردم. این کاری که میکنید، رد هیرینگه و برای مناظره های مفید مثل سم میمونه.
1. در دهه های اخیر، دانشمندها با بررسی تئوری بیگ بنگ و شرایط اولیه اون - که برای یک زندگی هوشمندانه فراهم شده بود - کاملاً شوکه شدن. اکثر دانشمندها به قوانین و کدهای کیهانی باور دارن. همه چیز در کائنات بر اساس قوه های بنیادی طبیعت نظم گرفته شده. توانایی این قوه ها توسط اعدادی به نام ثابت های بنیادی مشخص شدن. این اعداد اونقدر دقیق و حساس هستن که تغییر اندکی در اون باعث از بین رفتن کائنات و کل حیات می شه.
این قوانین خاص هستن. خیلی خاص؛ اونقدر خاص که حیات ما بهش بسیار بسیار وابسته هست. برای مثال اگه سرعت گسترش کائنات دقیقا پس از بیگ بنگ، یک بر یک کوانتیلیون (عددی با 18 صفر) تغییر می کرد، جهان اونقدر با سرعت بسیار زیاد گسترش پیدا می کرد که یا از بین می رفت و یا دوباره به حالت اولیه باز می گشت. در هر صورت هیچ حیاتی وجود خارجی نداشت.
برای اینکه واقعا کوچکی عدد یک کوانتیلیون رو درک کنید، می تونید به سواحل جنوبی یا شمالی کشور سفر کنید، بعد تعداد دانه های شن و ماسه تمام سواحل جهان رو در نظر بگیرید. تعداد شن و ماسه های جهان احتمالا به 1 کوانتیلیون می رسن. حالا تو این مثال، اگه تمام شن و ماسه های سواحل دنیا، بیانگر سرعت گسترش کائنات بعد از بیگ بنگ باشن، فکر میکنید چه تعداد شن یا ماسه نیازه تا کائنات از بین بره؟ فقط یه دونه کوچیک شن یا ماسه! یک در کوانتیلیون! جهان باید به همین ظرافت و دقت باشه تا ما وجود داشته باشیم. سر مارتین ریز، ستاره شناس و منجم سلطنتی بریتانیا، می گه به نظر می رسه قوانینی که بر عالم هستی حکومت می کنه، به صورت دقیق برای وجودیت ما تنظیم و تبیین شده. هر چقدر بیشتر به جهان نگاه می کنیم، به مثال های بیشتری از این طراحی دقیق و هوشمندانه بر می خوریم. به طور کلی فیزیک دان ها به هر جایی ریز می شن، بیشتر به این طراحی دقیق پی می برن.
ارنن مک مالن، فیلسوف علم می گه (نقل قول دقیق یادم نیست): به نظرم الان میتونیم با اطمینان بگیم که تئوری های بعدی که در مورد این تنظیم دقیق شکل می گیرن، اختلافی با نظریه های عصر حاضر ندارن. تنها چیزی که تغییر می کنه، تثبیت شدن موضوع تنظیم دقیق با پیدا شدن مدارک جدید تره.
2. در مورد فرگشت هم متاسفانه (یا خوشبختانه البته!) باید عرض کنم که هر چی آتئیست ها بیشتر به این نظریه اهمیت بدن، بیشتر به وجود خدا پی میبرن. اول باید بدونید (و به عنوان یک فرد اکادمیک حتما می دونید) که فرگشت یک نظریه علمیه و علم در حوزه فراماده نه میتونه و نه میخواد که دخالت کنه. چون علم برای بررسی متافیزیک ساخته نشده. اما با این حال، در بررسی موضوع فرگشت به یک موضوع جالب بر می خوریم. بارو و تیپلر، دو فیزیک دان در کتابشون ده قدم مهم در پروسه تکامل انسان رو لیست کردن. هر قدم اون، اون قدر غیر محتمله که امکان داشت خورشید ستاره دنباله اصلی باشه و زمین رو به طور کامل نابود کنه. احتمال رخ داد این عمل فرگشت رو اون ها محاسبه کردن. احتمال تکامل ژنوم انسان چیزی بین 4 به توان منفی 180 تا 0 هزار و 4 به توان منفی 360 تا 110 هزاره. به زبون ساده تر، اگه واقعا تکامل در زمین رخ داده باشه، این واقعه به معنی واقعی کلمه یک معجزه هست؛ چون احتمال رخ داد چنین احتمالی به صورت تصادفی، بسیار بسیار بسیار پایینه، مگه اینکه طراحی هوشمندانه ای پشتش باشه!
بعدش هم، مگه «انتخاب طبیعی» بدون وجود اراده، اندیشه و اختیار امکان پذیره؟ انتخاب کردن که بدون اراده و تصادفی نمی شه که. انتخاب طبیعی، یعنی با اراده و اندیشه و تفکر آزادانه انتخاب شده. همه در این جهان اختیار دارن و اختیارِ که انتخاب رو پدید میاره.
به نظر من فرگشت به جای اینکه تئوری ضد خدایی باشه، به نوعی وجود خدایی رو تایید می کنه که این احتمال پایین رو با طراحی دقیق و هوشمندانه به مرحله ظهور رسونده :) بنابراین این تئوری علمی نه تنها دلیلی بر رد وجود خدا نیست، بلکه میتونه یک دلیل دیگری به هزاران دلیل موجود بر اثبات وجود خدا اضافه کنه.
3. ادعای خیلی خیلی بزرگی رو از زبون یک فرد آکادمیک شنیدیم. یک فرد آکادمیک هیچ موقع بدون منبع، آمار و استدلال معتبر حرفی رو نمیزنه. میزنه؟ کتاب جنگ و صلح در اسلام که هفت نویسنده (مثل ابراهیم کالین) داشته، کشتارهای غیر دینی رو در رده دوم (از نظر تعداد) در تاریخ قرار داده که رده اول، متعلق به مسیحیت بوده. از چه نظر اسلام کشتار بیشتری نسبت به بقیه ادیان، خصوصاً آتئیسم انجام داده؟ لطفاً و خواهشاً با مدرک مستدل صحبت بفرمایید.
به نظرم بحث نکردن در مورد این موضوعات خیلی به نفع شما نباشه و بهتره سریعتر بریم سراغ اصل مطلب. نخست اینکه، شما خودتون موقعیت شروع کننده رو پذیرفتید. دوم، در مناظره ها هر دو طرف باید برای موضعشون (چه منفی چه مثبت) استدلال و برهان بیارن و ربطی به ماهیت گزاره نداره.
بنابراین باید دلایلتون برای مخالفت با گزاره اسلام دین صلح است رو لیست کنید تا بحث سریعتر پیش بره و وقت گرانبهاتون هدر نره.
... مرتضوی
حضرت علامه! من که می دانستم فاین تیونینگ چیست و نیاز به توضیح اضافه نبود! من صحبت های شما را هم در مورد فرگشت و هم در مورد فاین تیونینگ نمی پذیرم و قبول ندارم اما به دلیل تنگی وقت از ان عبور می کنم. اما در یک وقتی دیگر بی سوادی و سطحی نگریتان را به شما گوشزد خواهم کرد.
پروفسور گرامی! این را هم بدانید که من علاقه چندانی به مناظره ندارم، زیرا فهم عموم از این موضوعات تخصصی چندان بالا نیست و ترجیح می دهم فقط در محافل تخصصی صحبت کنم. دلیل دیگری که از آمدن به این مناظره تمایل نشان ندادم در این است که مسلمانان هیچ نقدی را نمی پذیرند و اگر بفهمند من چه کسی هستم و در کجا زندگی می کنم، امنیت جانی ندارم. من باید مراقب تک تک کلماتم باشم تا من را هم مثل ان کاریکاتوریست های هنرمند اسکاندیناوی در خانه یا خانه دوم که دانشگاهم است به قتل نرسانند! اگر هم به قتل نرسم قطعا برادران اسلامی می ایند و به من دستبند می زنند و لطف مرحمت اسلام را به من نشان می دهند!
آقای دکتر، دوباره عرض می نمایم که نام مناظره ----اسلام دین صلح است---- و طبیعتاً بار اثبات بر دوش مخالف این جمله است. پس من نباید هیچ دلیلی برای اثبات وحشی گرا بودن اسلام بیاورم و لذا طرف مقابل باید برای صلح طلب بودن اسلام ادله اقامه کند. ولی بنده بازهم خارج وظیفه مطالبی را عرض خواهم کرد.
اما به هر حال آمدم، زیرا آینده ایران را تاریک می بینم. عقل کل گرامی! من دلم برای مردمم می سوزد و دوست دارم در کشورم به شکل آزادانه زندگی کنم. دوست دارم در دانشگاه ایران، دانشگاه خودم، آزادانه نظرم را بیان کنم، بدون اینکه ترسی از مرگ داشته باشم. مسلمانان علم و دانش و ریاضیات و فلسفه را عقب نگه داشته اند و با تمام دنیا قطع رابطه کرده اند. مسلمانان هر عمل ریاضی به غیر دو به علاوه دو را بیهوده می دانند (البته دلیل اصلی این است که مغزشان از خزعبلات محمد پر شده و دیگر کفاف ریاضی نمی دهد) و می گویند همه چیز در قرآن است و ما به چیز دیگری نیاز نداریم! من میخواهم آزادانه PHD ام را در همین کشورم تکمیل کنم و پس از آن سراغ PHD دوم و PHD سوم و چهارم و ... بروم. اما با این وضعیتی که اسلام درست کرده چطور می توانم به هدفم برسم؟! من می خواهم آزادی بیان را زنده کنم و می دانم و مطمئنم که اسلام هرگز اجازه آزادی بیان را به ما نمی دهد. من نمی خواهم زنان کشورم متحمل زجر و مرگ شوند. من می خواهم یهودی ستیزی پایان یابد و یهودیان ایران بتوانند ازادانه زندگی کنند. من اصلا دوست ندارم رژیم اسلامی ایران هولوکاست وحشتناک دیگری را در اسرائیل رقم بزند. من هر لحظه ترس دارم که دوستان یهودی و اکادمیک من در دانشگاه ها توسط مسلمانان الله اکبر گو منفجر شوند، تنها به این دلیل که یهودی هستند!!
اقای عبدی از دوستان خوب بنده هستند و من هیچ پدرکشتگی با ایشان ندارم و هرچه هست تنها اختلاف نظر است و بس و در نهایت هیچ نقدی به شخصیتشان نیست. اما یک موضوع هنوز برایم روشن نشده است. هنوز برایم مبهم است که اقای عبدی شیعه هستند یا اتئیست. در جایی از اتئیست دفاع می کنند و حال قرار است مدافع اسلام صلح طلب باشند. در یک سخنرانی از یهودیان بد میگوید و در مقاله دیگری جمهوری اسلامی را میکوبد. ما از افاضات ایشان بهره مند شدیم اما عدم ثبات عقیده و تعادل شخصیتی از ویژگی های بارز ایشان است که امیدواریم جوان خوب ما بتواند این ضعف عظیم را اصلاح کند.
من از همین الان پیش بینی می کنم که یکی از این مطالب کلیشه ای -این اسلام واقعی نیست- است. مسلمانان همیشه می گویند ان کشور اسلام واقعی نیست، فلان کشور حکومت اسلامی نیست، فلان تروریست اسلام را بد فهمیده است و ... اخر چند نفر اسلام را بد فهمیده اند؟ همه بد فهمیده اند؟! از بالا به پایین میاییم، یازده سپتامبر، بمب گذاری لندن، مادرید، بمبئی، مالی، بالی، نیجریه، سودان، افغانستان، پاکستان، ترکیه، عربستان سعودی، یمن، سوئد و دانمارک و سر بریدن وحشیانه چند انسان فقط به علت چند شوخی ساده و گل سر سبدش، جمهوری جنایتکار اسلامی ایران که همه وضعیت کشتار و جنایات این رژیم خبر داریم و نیازی به اقامه ادله نیست!
حضرت علامه جامع العلوم! کشتار مرتدان، سنگسار عاشقان، مجازات مرگ برای توهین به مقدسات، مرگ برای همجنس گرایانی که حتی همجنس گرا بودنشان دست خودشان نیست، تبعیض جنسیتی، ظلم به زنان، پایمالی حقوق اقلیت، دیکتاتوریسم، ازدواج کودکان، قطع عضو، سر بریدن های متعدد، زندانی کردن قربانی های تجاوز، یهودستیزی، اتئیست ستیزی، انسانیت ستیزی، سرکوب سنگین مخالفان، تهدید به قتل غیر مسلمانان، چند همسری، ازدواج اجباری، فرزندکشی، داعش، طالبان، القائده، این ها چیزهایی هستند که هیچ ادم نااحمقی به یک دین صلح طلب نسبت نمی دهد. ما قبل از این مناظره در مورد این ها و ایات قران بحث کرده بودیم و دوباره گویی نمی کنم. خود اسلام گویای صلح طلب یا جنگ طلب بودنش است و خود گویای همه چیز است! اسلام هراسی از طرف غیر مسلمانان وجود ندارد و رفتار مسلمانان است که باعث اسلام هراسی می شود. ما غیر مسلمانان انسانیم و می خواهیم در صلح زندگی کنیم. ما می خواهیم خودمان دین خودمان را انتخاب کنیم و با تغییر دین سرمان بریده نشود! آیا این خواسته زیادی است؟! اگر مسلمانان با کسی دشمنی نداشته باشند هیچ کس کاری با آن ها ندارد و این فکت محض است.
دانشمند گرامی حتما می دانید مسلمانان همیشه با تفسیر می گویند این فقط رفتار افراطی گرایان است. می گویند جمهوری اسلامی اسلام واقعی نیست. صحیح، فرض کنید پذیرفتیم چون جرات مخالفت با این حرف را نداریم و اگر در این کشور کسی ضد رژیم اسلامی لب بگشاید قطعا سرش بر باد خواهد رفت! پس حال برویم به عربستان سعودی بنگریم. عربستان سعودی محل تولد اسلام است و مکان مقدس مسلمانان شمرده می شود. تا همین چند سال پیش زنان نمی توانستند رانندگی کنند. زنان بدون یک محرم نمی توانند از خانه خارج شوند! نمی توانند رای بدهند. در همه کشورهای اسلامی مردم برای ارتداد و توهین به مقدسات اعدام می شوند، آیا این هم اسلام واقعی نیست و فقط کار افراطی گرایان است؟! خیر این خود اسلام واقعی است! افراطی خواندن عربستان سعودی برای اسلام مانند افراطی خواندن واتیکان برای کاتولیک است. متاسفم مسلمان، باید روش دیگری برای تفسیر پیدا کنی!
دکتر! همه این کشورها قانون شریعت اسلامی را اجرا می کنند. قانون شریعت می گوید اگر پدر و مادرت مسلمان باشند، تو هم باید مسلمان باشی. اگر بخواهی تغییر دین بدهی، حتی از اسلام به مسیحیت، تحت تعقیب قضایی قرار خواهی گرفت و در اسرع وقت به طرز وحشیانه ای اعدام خواهی شد! قانون شریعت برای ارتداد اعدام در نظر گرفته و اکثر کشورهای مسلمان این حکم را اجرا می کنند، زیرا قانون شریعت اسلامی گفته است. آمارها نشان می دهد که اکثر مسلمانان از این حکم حمایت کرده اند. هرکس دستورات محمد را قبول نداشته باشد باید کشته شود. این دین صلح است؟! فکر نکنید که مسلمانان این عمل را نمی پوشاندند. عربستان اسلام را بد فهمیده است، جمهوری غاصب اسلامی بد فهمیده است، یمنی که کودکان در سن 9 سالگی ازدواج می کنند، اسلام را بد فهمیده است. شما یک کشور به من بفرمایید که اسلام را بد نفهمیده باشد! به نظر می رسد ملت هایی که قران را مبنای همه حرکاتشان قرار می دهند اسلام را بد فهمیده اند. بهترین کشورهای اسلامی هم جنایات حقوق بشریشان از بدترین کشورهای غیر اسلامی کمتر نیست. همه این ها اسلام را بد تفسیر کرده اند!
اسلام می تواند دین صلح باشد اما به شرط اینکه راه غرب را در پیش بگیرد و اجازه تکامل را بدهد. ازادی بیان را قبول کند و مسجد و دولت را هم جدا کند. تعالیم مسیحیت و یهودیت بعد از دوران تاریک قرون وسطی تکامل پیدا کرد و هنوزهم در حال تکامل است. مسیحیان و یهودیان قبول دارند که نوشته های کتبشان ناقص است و باید تکامل پیدا کند. اما مسلمانان این موضوع رو قبول ندارند و می گویند قران حرف نهایی و غیر قابل تغییر الله است و بس. به همین دلیل است که مسلمانان همیشه عقب افتاده هستند و با این طرز تفکر عصر حجری ما را هم عقب نگه می دارند. یکی از دلایل اصلی عقب ماندگی کشورهای جهان سوم قطعا اسلام است و تا زمانی که اسلام در وطن است، وطن هیچ وقت پیشرفت نخواهد کرد.
همیشه به من می گویند که باید به اسلام احترام بگذاری، اما هنوز نفهمیده ام که چرا! چرا باید به دینی احترام بگذارم که برای ازادی هیچ احترامی قائل نیست؟ من هیچ وظیفه ای برای مصالحت با ایدئولوژی که نمی تواند وحشی گری سیستماتیک را از خودش خارج کند و کمی صلح طلب باشد. بروید به آن هایی که در زیر سایه امارت های اسلامی با چه بدبختی زندگی می کنند بگویید که این اسلام نیست تا کمی دلشان ارام بگیرد! ! تنها چیزی که باعث زنده نگه داشتن اسلام شده است، تفسیرهای عجیب غریب علمای اسلامی است، درست مانند زدن وحشیانه زنان در قران که با انواع اقسام شعر بافی ها خواستند ان را تفسیر (بخوانید فریب) کنند. در قرآن آیه های زیادی در مورد کشتن و قتل و جنایت و قتل عام وجود دارد و تفسیر مسلمانان این است که این جنگ و خشونت ها ضروری هستند! همه چیز باید در قالب صلح حل شود و هیچ جنگی از نظر اخلاقی صحیح نیست. من ادم اکادمیک و علمی هستم و به مدارک اهمیت زیادی می دهم. هر چه که در دنیای واقعی می بینم بی رحمی و جنایت و وحشی گری و خشونت است و اگر این اسلام واقعی نیست، پس در دنیای اشتباهی زندگی می کنم! آیا در دین اسلام صلح وجود دارد؟! خیر وجود ندارد، تنها صلحی که وجود دارد در مغز متوهم بعضی از ساده لوحان ارتجاع مدرن است!
محمد مهدی عبدی
با توجه به حرف های جالبی که زده شد، مثل اینکه قراره امشب کلی سرگرم بشیم.
مناظره رو با این موضوع شروع میکنم، که من، به عنوان یک مسلمون، به عنوان نماینده اسلام، سفیر اسلام، معتقد به اسلام و پیرو اسلام و پیامبرش، از آقای مرتضوی و همه کسایی که قربانی مسلمونها و اعمال غیر اخلاقیشون شدن، عذر خواهی کنم. من به خاطر نقشی که دین من، مردم من و حتی خود من در تمامی این اتفاقات وحشتناکی که آقای مرتضوی بهشون اشاره داشتن، ایفا کردن، معذرت خواهی می کنم. بله، مسئول همهشون ما بودیم. اون اسلام و مسلمونها بودن. بله، اون قرآن بود.
اما امشب، ادعاهای بسیار بسیار بسیار عجیب، غیر منتظره و غیرقابل باوری رو به صورت پشت سرهم از زبون فردی اکادمیک شنیدیم. ادعاهای مثل این ادعا که مسلمونها به زودی قراره بیان سراغ آقای مرتضوی و دستبند بزنن و ببرنشون. البته من فکر می کنم، تنها موقعی که به دست آقای مرتضوی دستبند خورده، تو تختخواب بوده باشه :)
به نظر من تنها یک دلیل برای ردیف کردن ادعاهای اثبات نشده به این شکل وجود داره و اون، فرار از بحث مفید، متمدنانه و موثره. من میتونم همین الان با شما موافقت کنم و همه حرفهاتون رو تایید کنم، ولی اون موقع جفتمون اشتباه میکنیم. اما میتونم در مورد مدرک دکترا بهتون حق بدم. اگه اسلام حذف بشه و مسلمونها آزادتون بذارن که دکترای اول، دوم و سومتون رو بگیرید، به پیشرفت قابل ملاحظه ای دست پیدا میکنید و دیگه لازم نیست 15 ثانیه از وقتتون رو صرف ویکیپدیا کنید :)
به هر حال بریم درباره حرف هایی که اقای مرتضوی به عنوان فکت در نظر گرفتن، صحبت کنیم؛ اینکه چهقدر مسلمونها عقبمونده هستن و بقیه جامعه رو هم عقبمونده نگه داشتن و از این حرف ها. من با شما موافقم آقای مرتضوی. کاملاً موافقم، موافقم که ما باید برای مدارک، استدلالها و برهانها اهمیت زیادی قائل بشیم. بسیار موافقم و بیشتر از این نمیتونم باهاتون موافق باشم. شما گفتید که اسلام در عربستان سعودی متولد شده. اسلام در سال 610 میلادی متولد و عربستان سعودی در سال 1932 میلادی تشکیل شد. پس شما فقط 1322 سال عقب مونده هستید :) و به نظرم کارتون چندان بد نیست. شروع بدی نداشتید و تبریک میگم بهتون.
در مورد ریاضیات صحبت کردید و نقل قول میکنم: «مسلمانان هر عمل ریاضی به غیر دو به علاوه دو را بیهوده می دانند چون مغزشان از خزعبلات محمد پر شده و دیگر کفاف ریاضی نمی دهد.» یکی از بزرگترین ریاضیدانهای تاریخ بشریت، مرد ایرانی به اسم محمد خوارزمی بود. این مرد بزرگ ایرانی و مسلمون، در دوران طلایی اسلام زندگی می کرد. حکیم خوارزمی نه تنها ایده جبر رو به بشریت هدیه داد، بلکه الگوریتم رو هم اختراع کرد. بدون الگوریتم، ما لپ تاپ نداشتیم و بدون لپ تاپ، آقای مرتضوی نمی تونستن بیان در این مناظره و در مورد عقب مونده بودن مسلمونها و عقب مونده نگه داشتن جامعه جهانی توسط دین اسلام بنویسن.
نکته جالب اینجاست که ایشون تصور میکنن تمام پیشرفتهای اروپا فقط توسط مردم یهودی-مسیحی-آتئیست صورت گرفته و بقیه مردم – از جمله مسلمونها – تنها کارشون جلوگیری از پیشرفت ملتها بوده. اتفاقاً، دنیل دیوید لورینگ مورخ و نویسنده کتاب آزمون دشوار خداوند که برنده جایزه پولیتزر هم شده بود، به این نتیجه رسیده بود که هیچ رنسانس و اصلاحاتی در اروپا رخ نمی داد، اگه کسایی مثل حضرت ابن سینای ایرانی و ابن رشد – که از بزرگترین فلاسفه، دانشمندها و فیزیکدانهای تاریخ بشریت هستن – به دنیا نمیومدن. جالبه، آقای مرتضوی از وحشی بودن مسلمونها میگن ولی کسی نمیتونه نقش مسلمونها رو در برگردوندن صلح به اروپا انکار کنه.
در مورد حرف هایی مثل «کشور من، دانشگاه من و وطن من» که آقای مرتضوی بیان کردن، حرف خاصی نمیزنم و میذارم به حساب تخیل قدرتمند ایشون، چون ایران وطن من هم هست، من هم در این کشور زندگی میکنم و من هم در این کشور دارم درس میخونم.
واقعا ما امشب نوشتههای فوقالعاده، فوقالعاده، فوقالعاده عجیبی رو شاهد بودیم؛ ترکیبی از نقلقولها، فکتها و آمارهای دستچین شده که فقط بار منفعتطلبی، خودبرتربینی و برتریجویی داشت. ما اینجا توده درهم برهمی از تحریف، اظهارات غلط، تفسیرهای غلط و نقلقولهای غلط داشتیم. آقای مرتضوی اشاره به سخنرانیهای «یهودستیز» بنده داشتن. نخست اینکه، من تا الان به هیچ وجه سخنرانی یهود ستیز نداشتم و هر چی بود، راجع به جریان سیاسی صهیونیسم بوده و نه دین یهود و پیروانش. اگه قرار باشه نقد جریان سیاسی صهیونیسم به عنوان یهود ستیزی شناخته بشه، پس نقد جریان داعش هم باید اسلام ستیزی در نظر گرفته بشه :)
دوم، اتفاقاً یهودستیزهای مدرن خاورمیانه، از اروپای یهودی-مسیحی وارد این منطقه شدن؛ منطقه ای که فکر کنم یک سری اتفاقات بد واسه یهودیا افتاده بود. و بازهم اتفاقاً، تام فریدمن، مقاله نویس یهودی و آمریکایی نیویورک تایمز نوشته بود که اگه در دهه 1940 میلادی مسلمون ها اروپا رو میگردوندن، ما الان 6 میلیون یهودی بیشتر داشتیم.
من به هیچ وجه فکر نمی کنم اروپا قاره شر یا بدی باشه. به هیچ وجه چنین حرفی نمی زنم. اروپا تاریخ غنی داشته و من اصلاً قرار نیست این قاره رو بر اساس این اتفاقات بد قضاوت کنم. اما اگه قراره ما به این شکل بازی کنیم و بمب گذاری ها لندن، اقلیت های داعش و تروریست های طالبان رو از کل اسلام بکشیم بیرون و نماد قرار بدیم، مشخصه که من هم برمیگردم و این واقعیت های تاریخی رو باز میکنم.
منظور آقای مرتضوی از دفاع بنده از آتئیست، مناظره اینستاگرامی بود که حدود 10 روز پیش داشتم. من در اونجا مدافع آتئیسم در ایران بودم، بله. چون آتئیست بودن در ایران یک جرمه و من مخالف این حرف هستم. آزادی اندیشه باید در بالاترین حد ممکن قرار داشته باشه و نباید کسی به خاطر آتئیست بودن اعدام بشه یا عقایدش رو مخفی کنه. اما به هرحال، من در این مناظره، مشغول دفاع از اسلام هستم و در مناظره قبل، مشغول دفاع از آتئیسم بودم. مناظره 10 روز پیش، مال 10 روز پیشه و هیچ ارتباطی به مناظره امشب نداره. من فکر می کنم این حرف ها حاشیهای شما حقیقتاً خیلی حرف نسنجیده، بیاعتبار و بدون ثانیهای تفکر بود. قول من رو دارید که من در عقایدم به صورت کامل ثبات دارم.
اتفاقاً در این جمع، تنها کسی که دچار تزلزل اعتقادی هست، خود آقای مرتضویه. آقای مرتضوی معتقده همه ادیان شر مطلق، خشونت آمیز و تهدیدی برای جوامع جهانی هستن و باید از بین برن. اما الان میبینیم که ایشون میان و از جریان سیاسی-دینی صهیونیسم دفاع سنگینی میکنن و میترسن که من برم دوستان یهودی ایشون رو قتل عام کنم. ایشون فراموش کردن که این اروپاییهای مسیحی جنگ های صلیبی رو راه انداختن، تفتیش عقاید اسپانیایی رو برامون رقم زدن، برنامه های ضد یهودی ساختن، در آسیا و آفریقا کلونی و استعمار ایجاد کردن و بزرگترین کشتارها و جنایت های تاریخ بشریت رو مرتکب شدن.
من از آقای مرتضوی توقع دارم قبل از صحبت در مورد جنایات، کشتار و خصومتهای انجمنها، مذاهب و ادیان دیگه، نیمنگاهی به مذهب مسیحیت و آتئیسم هم داشته باشن. بازهم تکرار میکنم؛ کاملاً موافقم که ما نباید این کارها را ملاک قضاوت یک قاره، انجمن یا دین قرار بدیم و من هم قرار نیست در این زمین بازی کنم. من اعتقاد ندارم که آتئیسم یک ایدئولوژی نفرت، ترور و خشونته، تنها به این دلیل که استالین، مائو و روزولت بیشترین جنایات تاریخ بشریت رو انجام دادن. من اعتقاد ندارم که مسیحیت، آئین وحشیگری، خشونتآمیز و جنگطلبیه، تنها به این خاطر که جنگهای صلیبی رو راه انداختن و کلی جنایت انجام دادن. من معتقدم مسیحیت مثل همه ادیان جهانی و بزرگ دیگه بر اساس عشق، همدردی و عدالته.
من پیرو یک مذهبی هستم که در کتاب آسمانیش، از 114 سوره، 113 تاش با نام خداوند بخشنده مهربان آغاز میشه و خدا رو عادل و آزادیخواه معرفی میکنه. من پیرو مذهبی نیستم که خدای جنگ داشته باشه. من پیرو مذهبی نیستم که مثل خدایان یونان باستان، خدای نفرت، خدای ظلم و خدای ستم داشته باشه. هرکس که بره سمت قرآن، اون خدای بخشنده، مهربان و عادل رو هم میبینه. البته که بعضی از آیه ها به جنگ و خشونت اشاره کرده. باید هم اشاره کنه. این یک موضع احساساتی در مورد پسیفیسم نیست. من اینجا نیستم که بگم اسلام یک دین، مذهب و آئین پسیفیسته. اصلاً نیست. اسلام برای مشکلات دنیای واقعی تبیین شده و نه یک دنیای پسیفیست تخیلی که حتی در رمان های علمی تخیلی هم وجود خارجی نداره. طرف مقابل مناظره، موضع پسیفیسم رو، بدون اینکه برهان، استدلال یا اثباتی براش بیاره، «به صورت پیشفرض» صحیح در نظر گرفته. من هم موافق این جمله آقای مرتضوی هستم :«من ادم اکادمیک و علمی هستم و به مدارک اهمیت زیادی می دهم.» قبل از اینکه پسیفیسم رو موضع صحیح در نظر بگیرید، باید قبلش اون رو اثبات کنید. اثبات چنین موضع اخلاقی خیلی کار سختیه و هنوز هم درش بحثه. کسی تا الان نتونسته مطلق اثباتش کنه و فکر کنم منطقی باشه که فکر کنیم آقای مرتضوی هم نمی تونه از پس اثبات این موضع بر بیان. اگه می تونن اثبات کنن، انجامش بدن، خیلی مشتاق شنیدن برهان های مربوط هستم.
بله، قطعاً اسلام اجازه فعالیت های نظامی محدودی رو هم در شرایط خاص داده و بازهم بله، قطعاً یک عده اقلیتی از مسلمونها این فعالیت های نظامی محدود رو از کل قرآن خارج و به صورت جزء بهش نگاه میکنن.
اما، اما و اما! آیا فعالیت اقلیتهایی که خارج از زمینه اصلی قرآن، این آیه ها رو دستچین می کنن، برگرفته از دین و مذهبه؟ آیا مذهب پشت همه این فعالیت های تروریستیه؟ خب در واقع، چیزی که امشب من رو خیلی برام جالب بود، این بود که موضوع بحث ما، اسلامه ولی طرف مقابل این مناظره هیچ تخصص خاصی در مورد اسلام، تاریخ اسلام و دین اسلام ندارن. ایشون کارشناس امنیتی و کارشناس مسائل تروریستی نیستن. حتی ایشون نمیتونن به عربی صحبت کنن. ایشون فارغ التحصیل حقوق هستن و قصد دارن اولین دکتراشون رو در حوزه ادیان و عرفان بگیرن. حالا کار نداریم که دکترای دوم و سوم و چهارم رو قراره در چه حوزه ای کسب کنن، اما در حال حاضر ما نمیتونیم حرف های ایشون رو تنها به این خاطر که دانشجوی دکترای ادیان و عرفان هستن قبول کنیم.
البته من معتقد نیستم که افراد فقط حق دارن در حوزه تخصصی که تحصیلات اکادمیک داشتن اظهار نظر کنن. اصلا و ابدا. اما باید برای حرف هاشون آمار، استدلال و یا برهان مناسبی هم بیارن و نباید بگن که چون من دانشجوی دکترا ادیان و عرفان هستم، پس حرف من در مورد دین اسلام درسته. استدلال، مدارک و مستندات باید ارائه بشن و نباید مرتکب مغالطه بشن.
ایشون میفرمایند که مسئول همه اتفاقات شر و تروریستی جهان دین اسلامه. من هم مثل آقای مرتضوی در این حوزه تحقیقات خاصی انجام ندادم، پس بیایم به استاد دانشگاه شیکاگو، یعنی رابرت پیپ – که یکی از بهترین کارشناس های بزرگ تروریسم هست – مراجعه کنیم.
رابرت پیپ بر خلاف آقای مرتضوی گرامی، تک تک عملیاتهای تروریستی و انتحاری اتفاق افتاده بین سال های 1980 تا 2005 رو مطالعه، بررسی و تحلیل کرده و از بین 315 عملیات، به این نتیجه رسیده: «بین عملیاتهای تروریستی انتحاری و بنیاد اسلام یا دیگر ادیان بزرگ جهان، ارتباط بسیار ضعیفی وجود داره. اتفاقا چیزی که بین همه عملیات های تروریستی مشترکه، فعالیت استراتژیک خاص، به هدف بیرون کردن نیروهای نظامی هست که تروریست ها تصور می کنن سرزمین مادریشون رو اشغال کردن.» یعنی این تروریست ها نه به خاطر اسلام، بلکه برای وطنشون عملیات های انتحاری و تروریستی انجام میدن. میگن نیروهای خارجی منطقه ما رو اشغال کردن و ما با این کار می خوایم اون هارو بیرون کنیم.
نکته جالب و کنایه ای در مورد تروریسم اینجاست؛ آقای مرتضوی و گروهگهایی تروریستی مثل داعش و القائده، با هم در یک موضوع تفاهم دارن. هم آقای مرتضوی آتئیست و هم ابوبکر بغدادی داعشی معتقدن که اسلام یک دین جنگ طلب، خشن و ستمگریه. هر دو سر این موضوع توافق دارن! این دو تا خیلی باهم موافقن! اگه مهمون مناظره امشب اساما بن لادن بود، با تمام حرف های آقای مرتضوی موافقت می کرد و سرش رو بارها به نشون تایید تکون میداد :)
مشکل اینجاست که، اسلامِ میناستریم این عملیات های تروریستی رو تایید نمیکنه و اکثریت قریب به اتفاق مسلمانهای جهان هم نمیرن خودشون رو منفجر کنن یا عملیات تروریستی انجام بدن. علت؟ حدود 20 سال پیش، از 35000 مسلمون از سراسر دنیا نظر سنجی گرفتن. 94 درصد با عملیات تروریستی 11 سپتامبر مخالفت کردن و اون 6 درصد، علت موافقتشون رو دلایل سیاسی و اقتصادی عنوان کردن، نه دلایل دینی-مذهبی.
برای اینکه ببینیم اسلام چه چیزی رو تایید می کنه و چه چیزی رو تایید نمی کنه، باید از سیاست خارج بشیم و به حرف های ظاهرا علامه هایی که دین رو در جهت منافع سیاسی تحریف میکنن، اهمیتی ندیم. پژوهشگرها، محققها و تحصیلکرده های اسلامی زیادی هستن که به شدت این شکل از عملیات تروریستی رو محکوم میکنن و بارها و بارها این حرفهارو همه جا زدن. چیز جدیدی نیست، این اسلام اکثریت مردمه. کسی نباید بره به خودش بمب ببنده و بره تو خیابون و بر اساس چند آیه خارج از زمینه مردم رو منفجر کنه.
آقای مرتضوی میان ما رو از «قانون شریعت» میترسونن و میگن «قانون شریعت اسلام» باعث بدبختی کشور ما و کل جهانه و مقصر همه این بدبختی ها هم اسلامه. من خیلی علاقه دارم که «کتاب قانون شریعت اسلام» رو ببینم. کجاست؟ این قانون شریعتی که ازش حرف می زنن، کجاست اصلاً؟ اصلاً چیزی به اسم قانون شریعت وجود نداره که آقای مرتضوی داره ازش به اسم اسلام گلایه میکنه. اگه آقای مرتضوی بتونن کتاب شریعت اسلامی رو برام بیارن، من به عنوان جایزه بهشون یک دکترای خوشگل هدیه میکنم :)
اکثریت قاطع مسلمون های جهان علیه قانون شریعت تخیلی که سیاستمدارها جهت تامین منافع سیاسیشون تالیف کردن، کمپین تشکیل میدن و میگن این برداشت از قرآن کاملاً اشتباهه. طرف مخالف مناظره داره تفسیر سیاسی گروهکهای اقلیت محدودی رو از دین بولد و برجسته میکنه که اصلاً مورد تایید بقیه محققهای اسلامی جهان نیست. من حرف شما رو در مورد قانون شریعت باور نمی کنم و فکر می کنم به جای صحبتهای بیاساس، نابخردانه و بیمنطق در مورد اسلام، مسلمان و قوانین اسلامی، باید برید سراغ گرفتن دکترای دوم و سوم و چهارم و پنجمتون.
قرار شد بحث بر اساس واقعیتها، استدلالها و مدارک معتبر بحث رو پیش ببریم چون هر دو آکادمیک هستیم. خیلی خب، دینی که ما داریم راجع بهش صحبت میکنیم، یک دین جهانی هست که 1400 سال قدمت داره، 2 میلیارد نفر در سراسر دنیا و با فرهنگها، تمدنها و ارزشهای مختلف پیروش هستن و در کمال تعجب، یک فردی که قراره 10 دکترا بگیره، فقط برای تحمیل عقیده و بردن این مناظره به هر روشی که شده، اقدام به تعمیم جزء به کل میکنه. فرض کنیم که انگیزه این بمبگذارها، تروریستهای انتحاری و گروهکهای تروریستی اسلام بوده. که من بالاتر عرض کردم و باور ندارم چنین چیزی حقیقت داشته باشه. اما به فرض محال انگیزه چنین اعمال و رفتار وحشیانهای، اسلام بوده باشه. اوکی، این سوال رو از خودتون بپرسید که اگه اسلام مسئول این تروریستهاست، اگه انگیزه این تروریستها از اسلام سرچشمه میگیره و در نتیجه اسلام یک دین صلحطلب نیست و یک دین جنگطلبه، پس چرا بقیه ما مسلمونها از این کارها نمیکنیم؟ چرا یک اقلیت خیلی کوچکی از پیروان اسلام، قرآن رو طوری تفسیر میکنن که آقای مرتضوی و اسامه بن لادن تعریف کردن؟ فرض کنیم 20 هزار تروریست انتحاری در جهان وجود داره - که وجود نداره - اما حالا فرض بگیریم که هستن. این یعنی 0.001 درصد از کل جمعیت مسلمونها! پس اون 99.9 درصد بقیه ای که آقای مرتضوی به عمد یا غیر عمد نادیده میگیرن چی میشه؟
واقعیت اینه که، من آقای مرتضوی رو میشناسم به صورت کامل و ایشون نترسیدن که من برم پیداشون کنم و دم در خونه ایشون خودم و خونهشون رو بترکونم. حقیقت اینه که، اسلام قرار نیست بیاد کل جهان و دانشگاه مرتضوی رو با جنگ، خشونت و کشتار تسخیر کنه یا بزنه همه رو بترکونه. تا زمانی که طرف مخالف این مناظره نیومده به ما اثبات کنه چرا 99.9 درصد از مسلمونها نمیان شبیه یک اقلیت بسیار کوچک افراطی گرایی که انگیزههای سیاسی-اقتصادی دارن، رفتار خشن، خصومتآمیز و ظالمانهای داشته باشن، نمیشه گفت که اسلام دین صلح نیست و دین جنگه. من معتقدم نباید تنها به خاطر یک حکومت خاصی که از نام دین داره برای توجیه اعمال وحشیانهاش سو استفاده میکنه، یک جامعه عظیم 2 میلیاردی صلحطلب رو خراب کنیم.
... مرتضوی
البته که عقل کل گرامی به جای ارائه فکت و علمی در این جمع عامی فقط با فن بیان و استفاده از کلمات زیاد سعی می کنند مخاطبان کم سواد و نامتخصص را قانع (به جای کلمه خر!) کنند!! می دانستم که بحث با مسلمان فایده ندارد و انقدر مهملات و خزعبلات و مزخرفات و جفنگیات و لاطائلات و پشت سر هم ردیف می کند تا در این وقت تنگ فرصت پاسخ به ادعای بیهوده و پوچش را نداشته باشم! تیپیکال عبدی! این کاریست که همیشه کرده و بازهم می کند و حالا خیال کرده که برنده مناظره شده و اسلام را دین صلح معرفی کرده و تمام!
حضرت همه چیز دان عقل کل! تا فردا صبح همین طور با کلمات بازی کنید ما نمی توانید و نتوانستید در مورد ویژگی هایی که در یک دین صلح طلب وجود دارد اشاره کنید! کشتار مرتدان، سنگسار عاشقان، مجازات مرگ برای توهین به مقدسات، مرگ برای همجنس گرایانی که حتی همجنس گرا بودنشان دست خودشان نیست، تبعیض جنسیتی، ظلم به زنان، پایمالی حقوق اقلیت، دیکتاتوریسم، ازدواج کودکان، قطع عضو، سر بریدن های متعدد، زندانی کردن قربانی های تجاوز، یهودستیزی، اتئیست ستیزی، انسانیت ستیزی، سرکوب سنگین مخالفان، تهدید به قتل غیر مسلمانان، چند همسری، ازدواج اجباری، فرزندکشی، داعش، طالبان، القائده و جمهوری اسلامی و آبان 98 و 88 و 96 و 78 و 67 و ... ! چنین مناظراتی که مخاطبان و از قرار معلوم طرف دیگر مناظره الف را از به تشخیص نمی دهند به درد لای جرز نمی خورد و با بازی با کلمات راحت می توان پوپولیست شد و مردم را فریب داد و برنده مناظره شد!
متاسفانه وقتم تنگ شده و نمی توانم به همه این لاطائلات پاسخ بدهم و شاید هم بهتر باشد که این کار را نکنم لذا تنها دو سرنوشت در انتظارم است! یا به جرم ارتداد از دین اسلام سرم بریده خواهد شد و اگر به هر دلیلی بتوانم با جعل شناسنامه و دین و جد و ابادم خود را از بدو تولد غیر مسلمان معرفی کنم مانند همان کاریکاتوریست های فقید و هنرمند و حرفه ای سرم را بر سینه ام خواهند گذاشت!
محمد مهدی عبدی
قطعا بنده لایق همه القاب بزرگی که بهم نسبت می دید، مثل جامع العلوم، همه چیزدان و پروفسور نیستم. از نقص، دانش و سواد کمی که دارم کاملاً آگاهم و فاصله جایی که هستم با این القاب خیلی زیاده. سه نکته:
1. ما باید بذاریم اسلام خودش رو تعریف کنه، نه عربستان سعودی، نه داعش و نه همه این مکان ها، گروهک ها و افراطی گراهایی که آقای مرتضوی اسم بردن. همونطور که قرار نیست راننده ناشی نماینده شرکت خودرو سازی فراری باشه، اشارات مخالف هم نباید نماینده اسلام باشن.
همچنین ما باید اسلام رو به عنوان یک نظام کل ببینیم و نریم هر قسمت رو جدا جدا ارزیابی کنیم. اگر هم قراره که جزء کوچک تری از اسلام رو ارزیابی کنیم، بهتره که با توجه به رابطه اون جزء، با کل نظام بررسی بشه. کسی نمیاد بدون توجه به کل فراری بگه که این فرمون کوچک و عجیب غریب خودرو به چه دردی می خوره. هر آدم عاقلی متوجه میشه که این فرمون، جزئی از کل سیستم خودروئه و راننده با این فرمون میتونه فراری بی نقصش رو هدایت کنه. حالا اگه قراره نقدی اتفاق بیفته، حتما قبلش باید ارتباط این فرمون با کل خودرو در نظر گرفته بشه.
پس ما نیایم یک جزء از آئین اسلام رو بدون توجه به ارتباطش با کل بکشیم بیرون و نقد کنیم. این کار، مغالطه پهلوون پنبهست. مغالطه خیلی معروفی هم هست و زیاد استفاده میشه.
این رو هم عرض کنم که من مثال خودرو رو فقط برای تفهیم بیشتر زدم. در مثال مناقشه نیست و از اون برای استدلال خاصی استفاده نکردم.
2. حکم ارتداد در اسلام و مخصوصا در جامعه امروزی بی معنیه. احتمالا اطلاع دارید که کل حکم ارتداد از نیم خط حدیث اومده و حتی با خود قرآن (لا اکراه فی الدین) در تناقضه. اصلاً هر حدیثی که با قرآن در تناقض باشه باید بندازیم تو سطل زباله دانشگاه آقای مرتضوی. اما چرا حکم ارتداد بی معنیه؟
خلاصه عرض میکنم، بچه های تاریخ میدونن که در زمان اسلام، اعراب زندگی بدوی داشتن. هر مردِ توانمندی که به سن بلوغ می رسید، نیزه (بله نیزه، شمشیر یک سلاح اورریتده و در مقایسه با نیزه خیلی ضعف داره) دست می گرفت، سوار شتر می شد و جنگیدن رو یاد میگرفت. شغل های مختلف معنی خاصی نداشتن و مردم یا تجارت میکردن، یا دامداری و یا میجنگیدن.
این وضعیت در زمان اسلام هم ادامه داشت. هر کس که می تونست بجنگه، به استخدام ارتش اسلام در می اومد (نمی شه گفت ارتش به هر حال، چون ارتشی وجود نداشت) و برای اسلام نیزه می زد.
حالا در اون شرایط خاص جنگی که چندین قبیله ریخته بودن سر مسلمونها، پیامبر اسلام گفته بود که اگه کسی از اسلام خارج شد، نباید زنده بمونه. چرا؟ چون هر کسی که مسلمون بود، در ارتش هم استخدام شده بود و اگه کسی از اسلام خارج بشه، یعنی از ارتش خارج شده. نکته اصلی در اینجاست که اگه کسی از ارتش خارج بشه، اطلاعات سری، محرمانه و حساس نظامی ارتش اسلام رو می تونه در اختیار دشمن قرار بده. یعنی امکان داره یک نفر که از دین خارج شده خیانت کنه و کل نظام اسلامی رو به فنا بده.
دقت کنید که علت اعدام، نه به خاطر دین، بلکه به خاطر خیانت به ارتشه. همین الان هم، در همه ارتش های جهان، اگه کسی به کشور خیانت کنه و اطلاعات حساس نظامی رو لو بده، به جرم خیانت اعدام می شه. جرم های خیلی کوچک تر از این هم در دادگاه نظامی براش مجارات تعیین شده. حالا چرا در جامعه الان این حکم بی معنیه؟ چون دیگه شغل های مختلفی ظاهر شده و خیلی غیر منطقیه که فکر کنیم یک مکانیک، مغازه دار، دکتر و یا مهندس عمران بخواد به کشور خیانت کنه.
3. قطعاً اون اشخاص افراطی که اومدن سر کاریکاتوریست ها رو بریدن، باید مجازات و قصاص بشن. این اعمال وحشیانه به هیچ وجه مورد تایید اسلام نیست. در قرآن داریم که کشتن یک نفر درست شبیه کشتن کل افراد رو کره زمینه، چون اسلام برای جون افراد ارزش قائله. پس من تایید می کنم که اون افراد افراطی کار اشتباهی انجام دادن و باید مجازات بشن. فارغ از اینکه احتمالاً دلیل سیاسی پشت این کاریکاتورها بوده، چون در سال 2006 می خواستن کاریکاتور مشابهی رو برای حضرت مسیح بکشن ولی گفتن نه مسیحی ها ناراحت می شن و بده و از این حرف ها.
اما این همه ماجرا نیست. مردم عموماً تصور میکنن که دو موضوع به طور همزمان نمیتونن با هم صحیح باشن. وقتی ما تصمیم گرفتیم که خودمون رو در موقعیت ریسکی و خطرناک قرار بدیم، یعنی خودمون رو در موقعیت ریسکی و خطرناک قرار دادیم. وقتی یک کاریکاتوریست از وجود این افراطی گراها اطلاع داره و بازهم میاد چنین کاریکاتورهای زشتی رو برای تحریک مسلمون ها منتشر میکنه، یعنی خودش هم این ریسک رو پذیرفته. این تصمیمیه که گرفته و باید مسئولیتش رو قبول کنه.
بازهم میگم کشتن افراد مورد تایید من نیست. همونطور که 2 میلیارد مسلمون دیگه نیومدن اون کاریکاتوریست رو به قتل برسونن. اما مقصر این قتل ها فقط مسلمون ها نیستن. اگه من با یک ساعت رولکس 40 هزار دلاری، گردبند طلای 2 کیلویی و دو چمدان پر از پول، به یک محله خطرناکی که به پاتوق خلافکاران معروفه، برم، در صورتی که ازم دزدی بشه، باید بپذیرم که کارم عاقلانه، منطقی و متفکرانه نبوده و اشتباه کردم.
این به این معنی نیست که شخص سارق نباید دستگیر و مجازات بشه و همه تقصیر گردن من بیفته. صددرصد سارق باید دستگیر و مجازات بشه و اموال مسروقه به من برگرده. اما آیا در این اتفاق مسئولیتی گردن نیست؟ آیا رفتن به این محله خطرناک با دو چمدان پر از پول فکر خوبیه؟ به آزادی بیان اعتقاد دارم، اما ما در قرن فرهنگ و ارتباطات زندگی می کنیم و نباید خیلی از کارها و خیلی از حرف ها رو به علت درک متقابل، کرامت، ادب، احترام و نجابت نمیزنیم.
ممنونم از لطفتون. حرف آخرتون رو بزنید و برید به دکترا گرفتنتون برسید.
... مرتضوی
وقت تنگ است و تنها به احترام دوست گرامی مانده ام! حرفی ندارم!
محمد مهدی عبدی
خیلی خب، بریم برای جمع بندی. آقایون و خانم ها، به این فکر کنید که جمله «اسلام دینی جنگ طلب است»، چه معنی میتونه داشته باشه. اگه شما مخالف جمله «اسلام دین صلح است باشید»، یعنی معتقدید اسلام یک دین ستم، ظلم و تروریسمه. این یعنی پیروان 2 میلیاردی اسلام که میتونن پدر، مادر و یا حتی صمیمیترین دوستتون باشن، همه پیرو، مبلغ و معتقد به دین جنگ، خشونت و استبداد هستن. آیا واقعاً این باور شماست؟ آیا حقیقتاً از اعماق قلب باور دارید که رفیق یا آشنای مسلمون شما تهدیدی براتون هست؟ میلیون ها نفر اسلام رو سرچشمه هویت خودشون میدونن و در همین کشوری که اسلام حرف اول رو میزنه، افراد مسلمون زیادی از اعتقاد رفیق آتئیست، دئیست و مسیحی خودشون دفاع میکنن، در حالی واضحاً که منفعتشون در دشمنی با اعتقادات غیر اسلامیه.
اسلام فهم کامل، نوین و جهانشمولی از انسانیت رو به جهان عرضه کرد. اسلام دین جهانیه؛ دینی برای همه عالم، نوع انسان، همه اقوام، همه رنگها و نژادها. اسلام اومد که اولویت انسانها مطالبه توحید، آزادی، عدالت، علم، حکمت، پاکی، صداقت، محبت، حقطلبی، کمالجویی، فداکاری، ایثار، زیباییخواهی، رفاه همگانی و پیشرفت در ذات آحاد انسانها باشه، نه خشونت، ستم، ظلم، استبداد، کشتار، جنایت، فریب، جنگ، قتل، دروغ و زشتی.
از نظر اسلام، همه انسانها آزاد آفریده شدن و فلسفه بعثت کل انبیاء، آزاد کردن همه انسانها از همه اسارتهاست. انسان باید از اسارت ذهنیتهای منجمد و طبیعت، جهل، وراثت، تاریخ، خودخواهی و استکبار و نظامات سلطهگر و استبدادی، فساد، تبعیض و ظلم و ستمگری رها بشه. حقیقت انسانی برآمده از عقل، اندیشه وفطرته که صرفاً در فضای جذاب آزادیِ کامل، شکوفا میشه. هر عملی که تحت فشار و با سلب آزادی انجام بشه، فاقد ارزشه. بدون آزادی در انتخاب و آزادی در اراده و ِاعمال اراده، مفاهیمی مثل خیر و شر، درست و غلط و پاداش و مجازات الهی بی معنی می شه و راهی برای رشد و شکوفایی انسانها وجود نخواهد داشت. اصلاً عامل اصلی برتری انسان بر سایر موجودات، همین حق آزادی انتخاب و اراده هست.
انسانها باید بتونن آزادانه انتخاب و عمل کنن و در هر صورت، حتی اگه اشتباه بفهمن، باید نتایج و تبعات حقیقی اندیشه و اراده خودشون رو در مسیر کمال دریافت و تجربه کنن. ضرورت آزادی کامل در اندیشهورزی و تعقل امری بدیهیه. اندیشه و عقل صرفاً در سایه آزادی کامل رشد میکنه و در فضای تحمیل بی معنا میشه.
از نظر اسلام، انحصاری کردن آزادی یا اعمال محدودیت در اون، توسط هر کس و تحت هر عنوان، نشانه ای از برتری جویی و شاخصه اصلی شیطانه که هیچ نسبتی با فلسفه خلقت و حقیقت انسان نداره. هر تصمیم و اقدامی که به هر شکلی محدود کننده آزادی مردم باشه، فاقد مشروعیته. پس نباید به اون اقلیت بیمار توجهی کنیم، چون پذیرش هر نوع محدودیت در آزادی انسان ها به دیکتاتوری و استبداد ختم میشه و استقرار عدالت حقیقی و ریشهکنی ظلم که مستلزم حضور و اراده عمومیه هم، فقط در سایه استقرار آزادی کامل برای همه انسان ها امکانپذیره.
حکومت و دولت و تمام اختیار و موجودیتش، متعلق به مردم و برای تامین و تضمین حقوق مردمه و به خودی خود هیچ اصالتی نداره. حق تعیین سرنوشت پایه ای ترین حق هر انسانیه که باید به رسمیت شناخته بشه. بدون این حق که مستلزم آزادی در اندیشه، انتخاب و اراده هست، هیچ جایگاهی برای رشد و ظهور حقیقت انسان باقی نمی مونه. حکومت اساساً سیطره ای بر مردم نداره، بلکه صرفاً باید خواست مردم رو نمایندگی کنه و همه تلاشش رو صرف خدمت صادقانه به مردم و تحقق مطالبات مشترک اونها، هموار کردن مسیر شکوفایی جامعه انسانی و رفع موانعشون کنه.
این اسلامِ قرآنه. نه داعش، نه القائده، نه طالبان، نه فلان مرجع سیاسی، نه عربستان سعودی و نه اون کشورهای افتضاح دیگهای که طرف مخالف مناظره نام برد. اگه واقعاً در مورد اسلام کنجکاوید، به خود قرآن مراجعه کنید و نه اقلیتهای افراطی این دین. من شرط میبندم اکثریت خوانندگان این مناظره اصلاً نمیدونستن اساس اسلام بر دموکراسی، آزادی اندیشه و حق تعیین سرنوشت بنا شده. اسلام، آرمان های والایی داره. تحقق همه ارزش ها و آرمان های گفته شده و همچنین فراهم شدن بستر شکوفایی همه استعدادهای الهی-انسانی مستلزم مدیریت مشترک جهانی و حضور، مشارکت و نظارت همگانی در امور جامعهست. بهترین وضعیت برای جامعه بشری اونموقع رقم میخوره که تک تک مردم آزادانه، آگاهانه و متفکرانه خودشون رو مسئول رشد، پیشرفت و ترقی جامعه و رفع موانع، مشکلات و سختی ها بدونن و در تمام امور اجتماعی به طور کامل مشارکت، تحقق همه اهداف و آرمان ها رو مطالبه و در راه اون تلاش کنن.
این همون مدیریت مشترک جهانیه اسلامه که با حضور فعال آحاد مردم و همه ملت ها در فضای همکاری، اتحاد و فداکاری امکان پذیره.
امیدوارم همه انسانها با ماهیت اصلی اسلام، که همون حقیقت انسانیه، به خوبی آگاهی پیدا کنن و به صورت آزادانه، عالمانه و آگاهانه جهان رو به سوی کمال بی نهایت هدایت کنن. همه کسایی که این مناظره طولانی و بزرگ رو خوندن، کمال تشکر رو دارم. همچنین از رفیقمون آرش برای نظارت و آقای مرتضوی برای مشارکت متشکرم.