ساعتها از شکست دور از انتظار و ناباورانه تیم ملی فوتسال گذشته اما چرایی این اتفاق تلخ همچنان ذهن علاقه مندان را به خود مشغول کرده است.
به گزارش طرفداری، تیمی که با قرعه ای مناسب مواجه شده و به لحاظ مهره های با تجربه و میدان دیده پتانسیل رسیدن به جمع چهار تیم پایانی و حتی فینال و قهرمانی را داشت، چگونه در برابر حریف نه چندان توانمند خود قافیه را باخته تا به جای ایستادن بر سکوی افتخار، حسرت این فرصت را به خانه بیاورد؟
فوتسال ما پنج سال پیش در کلمبیا با همین بازیکنان و کادر فنی که تجربه کمتری هم داشتند؛ برزیل را شکست داده و در پایان عنوان سومی را به دست آورد اما در لیتوانی مقابل تیمی که همه بضاعتش بهره گیری از چند بازیکن برزیلی بود، مغلوب شده تا عقب گردی عجیب در کارنامه تیم ملی و ناظم الشریعه ثبت شود.
بازی ما با قزاقستان در نیمه نخست برتری بی چون چرای ایران را در پی داشت اما نیمه مربیان را حریف برد که روی اشتباهات تاکتیکی و محاسبات غلط کادر فنی ما بازگشتی رویایی به بازی داشته و صعودی شگفت انگیز به مرحله نیمه پایانی را تجربه کرد.
آنها خوش شانس بودند که تفکر و تدبیر گمشده دیروز درون و بیرون زمین ما بود! ما در شرایطی که دوگل ازحریف پیش بودیم و قزاق ها در دقیقه هشت چهارمین خطا را مرتکب شده بودند، می توانستیم بازی ریسکی را در دستور کار قرار داده و با استفاده بیشتر از نفرات دریبل زن و تکنیکی آنها را وادار به انجام خطای پنجم کرده و با پنالتی های احتمالی نقطه دوم فاصله مان با رقیب را بیشتر می کردیم. برای انجام این مهم زمان زیادی داشتیم اما تیم حاضر روی نیمکت ایران هرگز این تدبیر را به کار نگرفت و رو به بازی تدافعی آورد.
به واقع می توان گفت تیم ما این مسابقات را بدون تمرکز آغاز کرده و به پایان برد! دریافت کارت های زرد و قرمز، نیمکت شلوغ و پر استرس که این بی نظمی را به داخل زمین هم منتقل می کرد، دریافت ۱۶ گل در پنج بازی که نشان از ساختار دفاعی متزلزل و ناپایدار تیم داشته و شایسته تیمی که داعیه ایستادن روی سکو را دارد نیست. در حفظ توپ و مالکیت ایراد داشتیم و مهمتر از همه ضعف بدنی مشهود بازیکنان بود که در جنگهای تن به تن و شرایط پرس آن هارمونی لازم و توان حفظ توپ را نداشتیم.
در جمع نفرات اعزامی تنها یک بازیکن چپ پا حاضر بود، در حالی که انجام تاکتیک های متنوع نیازمند بودن بازیکنان چپ پای بیشتری بود.
بردن حسین طیبی مصدوم که حکم توریست را پیدا کرده و دست کم می شد بازیکن دیگری را به جای او راهی مسابقات کنیم تا در مواقع ضروری عصای دست مربی باشد. در بازی با قزاقستان عملا از هشت بازیکن استفاده کردیم. تیم ما به غیر از گلرها حق استفاده از ۱۳ بازیکن را داشت که دو نفر را به دلیل مصدومیت، یک نفر را به خاطر تنبیه انضباطی در اختیار نداشتیم و از همه جالب تر عدم استفاده از دو بازیکن به علت جوانی و بی تجربه بودن بود که کادر فنی جرات میدان دادن به آنها را پیدا نکرد.
در پنج بازی انجام گرفته از سوی تیم ما اصلا ثبات تاکتیکی دیده نشده و هر بازی با مدل و متد متفاوتی وارد میدان می شدیم که این بیشتر باعث سردرگمی تیم خودمان بود تا حریفان! این ضعف های مفرط تاکتیکی و استراتژی نشان از مشکلات عدیده در نحوه مدیریت تیم داشت.
در مجموع می توان گفت تیم ایران به کوچینگ غلط مربیان و عدم مدیریت صحیح از بیرون زمین باخت و در شرایطی که همه چیز برای تکرار و یا حتی ارتقا مدال جام جهانی کلمبیا فراهم بود، به سادگی این موقعیت ممتاز را از دست دادیم تا تسلی که می توانست از طلایی ترین های تاریخ فوتسال ایران باشد را با شکستی غم انگیز پذیرا باشیم.