این روزها رسیدن به دورتموند آسان نیست. منطقه تمرینی در هفت کیلومتری شمال شرقی زمین معروف دورتموند و در بخش متروک شهر واقع شده است. نزدیکترین ایستگاه بیش از یک مایل فاصله دارد، بنابراین بهتر است اتوبوس سوار نشده و با ماشین سفر کنید و اگر این کار را انجام دهید با شیرها ملاقات خواهید کرد. یک جفت شیر سنگی یکی نر و یکی ماده، هر دو اندکی بزرگتر از شیرهای واقعی، در حدود چند صد متری از ورودی مجتمع تمرینی دورتموند قرار دارند. این نمادها منظره عجیبی را ساختهاند، زیرا هیچ تصویری از شیر در لوگوی دورتموند وجود ندارد و نشان آنها زنبور عسل است. هیچ چیزی نیست که وجود شیرها را توضیح دهد، بنابراین باید در این باره از سرایدار مجموعه سوال کرد. او گفت: “اینها شیرهای انگلیس هستند. این مجسمهها اینجا قرار دارند تا به مردم یادآوری کنند که کل این منطقه زمانی به دست نیروهای انگلیسی افتاده بود.”
اگر سرایدار در شرایط خوبی برای صحبت کردن باشد، به شما توضیح میدهد که پیش از احداث این مجموعه، بازیکنان دورتموند در روزگاری که این تیم در جمع بهترینهای اروپا قرار داشت، در این محل تمرین میکردند. وی در ادامه گفت: “شرایط دیوانه کننده است. ما به فینال لیگ قهرمانان اروپا رسیده بودیم اما شکست خوردیم و حالا در ماه می دوباره به فینال لیگ قهرمانان اروپا رسیدهایم.” او به دو شیر سنگی اشاره میکند و میگوید: “هر وقت این دو شیر را میبینم، به تمام آنچه تغییر کرده فکر میکنم.”
آنجا یک ساختمان ساده اما زیبا برای تیم اول و یک محل دیگر برای تیمهای دیگر باشگاه وجود دارد، از تیم ذخیرهها تا تیمهای مختلف جوانان، زیرا همه در اینجا تمرین میکنند، از زیر 9 سالهها تا فینالیستهای لیگ قهرمانان. در پشت این سازه دوم، ساختمانی کوچکتر و شبیه باشگاه وجود دارد. این ساختمان یک سال پیش ساخته شده و یک میلیون یورو قیمت دارد. تصور کنید در یک قفس غول پیکر که از 72 قاب مختلف تشکیل شده، ایستادهاید، حالا تصور کنید این محیط با هشت دستگاه ارسال توپ احاطه شده است. یکی از این ماشینها توپ را به سمت شما شلیک میکند و شما باید آن را کنترل کنید و سپس آن را درون یکی از قابها قرار دهید. البته مسئله این است که شما نمیدانید کدام دستگاه توپ را شلیک میکند و تنها در آخرین لحظه است که یک چراغ رنگی به شما میگوید توپ را کجا قرار دهید. این مکانیزم، مهارت بازی با توپ و سرعت واکنش بازیکنان را بهبود میبخشد. از این روش تنها برای جوانان استفاده میشود، زیرا وقتی درباره آن از ایلکای گوندوغان سوال کردیم ابراز بیاطلاعی کرد.
در سمت چپ این سازه، ساختمان در حال ساخت دیگری است. این یک خانه شبانهروزی برای بازیکنان تیمهای جوانان است که به دلیل دوری، در خانه خود زندگی نمیکنند. در حال حاضر ده نفر از آنها در یک ویلای کوچک در مرکز دورتموند زندگی میکنند و هر روز بعد از مدرسه به این مجتمع تمرینی میآیند. به محض پایان ساخت این ساختمان، این استعدادهای جوان دیگر نیازی به طی کردن هر روزه این مسافت ندارند و میتوانند بیشتر وقت خود را در اینجا بگذرانند.
اما جالب اینجاست که دورتموند علاقهای به بنا شدن این مجموعه نداشته است. شاید به سختی باور کنید که دورتموند باشگاهی که اکنون نماد ارائه فوتبال با سرعت بالا و جنبش جدید جوانان آلمان است، زمانی علاقه کمی به بهبود امکانات آموزشی و پیشرفت استعدادهای خود داشت. در اواخر دهه نود و اوایل دهه گذشته، دورتموند باشگاهی متفاوت بود. در آن زمان دورتموند تیمی بزرگ با ستارههای با استعداد بود و درآمد زیادی کسب میکرد، اما بیشتر این درآمد صرف دستمزد بازیکنان نجومی و مبالغ زیاد نقل و انتقالات میشد. به همین دلیل وقتی فدراسیون به آنها قوانین جدید را تحمیل کرد، دورتموند خیلی مشتاق به اجرای آن نبود.
قانون اول، تمام تیمهای بوندسلیگا مجبور بودند که حداقل سه زمین چمن و یک مجموعه تمرینی داشته باشند که دو تای آنها باید مجهز به نورافکن باشد. در آن زمان دورتموند که قهرمان لیگ قهرمانان 1997 و فینالیست جام یوفا شد، در زمینهایی کوچکتر از حد استاندارد تمرین میکرد، آنقدر کوچک که ماتیاس سامر مجبور بود بپذیرد که تیمش نمیتواند بهدرستی برای ارسال کرنر تمرین کند.

حذف تحقیرآمیز آلمان از یورو 2000، لزوم تحول در فوتبال این کشور را آشکارتر کرد.
در سال 2002 فدراسیون و سازمان لیگ یک قدم جلوتر رفته و خواستار این بودند که هر باشگاه حرفهای در کشور مجبور به ایجاد محلی برای پرورش استعداد و آکادمی جوانان باشد. قانون جدید بسیار کامل بود، حتی مشخص کرد که چه تعداد بازیکن واجد شرایط برای تیم ملی جوانان آلمان باید در این آکادمی حضور داشته باشند، چه تعداد مربی و بدنساز باید کار کنند و چگونگی تعامل باشگاهها با مدارس محلی و غیره را نیز مشخص کرده بود.
با این وجود بیش از سه سال بعد و در سال 2005 دورتموند هنوز تنها باشگاه بوندسلیگا بود که هیچ مجموعه آموزشی و آکادمی جوانانی در اختیار نداشت. در ابتدا این باشگاه تمایلی به خرج کردن برای این موارد نداشت و به بهانههای بسیاری تاخیر به وجود میآورد، به عنوان مثال بمبهای منفجر نشده از جنگ که در پادگانهای سابق ناپیر باراک کشف شده بود و حالا آنها مجبور به خنثی و پاکسازی منطقه بودند. همچنین در آن مقطع نقل و انتقالات گران باعث شده بود دورتموند به مرز ورشکستگی برسد و بالاخره شش ماه بعد این تیم مرحله ساخت این مجموعه آموزشی را آغاز کرد. یک دلیل این بود که مدیریت جدید این باشگاه امیدوار بود که روزی سود سهام پرداخت شود؛ دلیل بزرگتر اولتیماتوم فدراسیون بود.
ورمووت در این رابطه گفت: “بزرگترین مزیت سیستم آلمان این است که فدراسیون دارای شبکه بزرگی بوده و قدرت خاصی دارد. به عنوان مثال پروانه صدور مجوز.”
در آلمان هر باشگاه حرفهای پیش از آغاز فصل جدید باید درخواست مجوز کند. علیرغم اینکه دورتموند در سال 2005 در آستانه ورشکستگی بود، این موضوع دست فدراسیون را برای اعمال قوانین باز میگذاشت. فدراسیون میتواند مجوز باشگاه را لغو یا ابطال کند و به این ترتیب اگر آنها لیستی از شرایط را برآورده نکنند، مجوز بازی کردن نخواهند داشت. داشتن یک مجتمع تمرینی و اداره آکادمی جوانان بخشی از شرایط اخذ مجوز شد و به همین دلیل باشگاهها چارهای نداشتند. به همین دلیل حتی دورتموند سرانجام مجبور شد طبق قوانین کار کند. همانطور که ورموت گفت:” گاهی اوقات باید بیرحم باشید تا مهربان به نظر برسید.”
او همچنین گفت: “در انگلیس فدراسیون فوتبال هیچ تاثیری در عملکرد باشگاهها ندارد و به همین دلیل است که آنها همیشه در پرورش بازیکنان جوان خود مشکل دارند.”
ادوین بوکمپ هم با ورموت هم عقیده است: “در انگلیس هر کاری انجام میشود، اشتباه است. آنها از فروش حق پخش تلویزیونی، مالکان و حامیان مالی بزرگ پول زیادی بهدست میآورند، اما حتی در بخش جوانان نیز فقط بازیکن میخرند. آنها برای پرورش استعداد هزینه میکنند، اما نه روی استعداهای بومی. آنها به جای اینکه روی استعدادهای انگلیسی سرمایهگذاری کنند، تعداد زیادی از جوانان باشگاههای اروپایی را جذب میکنند. آنها اگر ساختارهای قدیمی را مانند آلمان تغییر ندهند، تفاوتی در شرایط ایجاد نخواهد شد.”
بخش اول این مقاله: پروفسور رالف رانگینک و تغییر آلمان!
بخش دوم این مقاله: دورتموندی که مخالف استعدادسازی بود!