آزمون تست هوش نمایشگاه فرهنگ (CFIT) در سال ۱۹۴۹ توسط ریموند کاتل ایجاد شد به عنوان تلاشی برای اندازه گیری تواناییهای شناختی عاری از تأثیرات فرهنگی اجتماعی و زیست محیطی. متعاقباً دانشمندان به این نتیجه رسیدند که تلاش برای ساختن معیارهای توانایی شناختی عاری از تأثیر شرطی سازی تجربی و فرهنگی امری چالش برانگیز است. کتل پیشنهاد کرد که هوش عمومی (g) هم از هوش سیال (Gf) و هم از هوش متبلور (Gc) تشکیل شده است. در حالی که Gf از نظر زیست شناختی و مبتنی بر قانون اساسی است، Gc سطح واقعی عملکرد شناختی یک فرد است که بر اساس افزایش Gf از طریق آموزشهای فرهنگی اجتماعی و تجربی (از جمله آموزش رسمی) است.
پرکاربردترین آزمونهای فردی تواناییهای شناختی، مانند نسخههای فعلی مقیاس هوش بزرگسالان وکسلر و مقیاس هوش استنفورد-بینه. نمرات توانایی شناختی را به ترتیب "ضریب هوشی انحراف" با ۱۵ و ۱۶ امتیاز ضریب هوشی گزارش میکنند، به یک انحراف استاندارد بالاتر یا کمتر از میانگین، کتل در CFIT انحراف استاندارد ۲۴ IQ تعبیه کرده است.
اختلافات فرهنگی و سنی
هوش متبلور (Gc) به آن جنبه از شناخت اطلاق میشود که در آن قضاوتهای هوشمندانه اولیه به عنوان عادت متبلور شده اند. هوش سیال (Gf) از چند جهت، اساسیتر است و به ویژه در آزمونهایی که نیاز به پاسخ به موقعیتهای جدید دارند مشهود است. قبل از بلوغ بیولوژیکی تفاوتهای فردی بین Gf و Gc، عمدتاً تابعی از تفاوت در فرصت فرهنگی و علاقه است. در میان بزرگسالان، این اختلافات همچنین اختلافات را با افزایش سن منعکس میکند، زیرا شکاف بین Gc و Gf با تجربه افزایش Gc، افزایش مییابد، در حالی که Gf به تدریج در نتیجه کاهش عملکرد مغز کاهش مییابد.
یکی از اصلیترین فشارها در برابر معروفترین تستهای هوش مانند مقیاس هوش استنفورد بینه و وکسلر این است که میتوان آنها را از نظر فرهنگی مغایرت داشت بر اساس تأثیرات تجربی و زبانی موجود در سوالات. Raymond B. Cattell، PhD، آزمون هوش فرهنگی فرهنگ Cattell (CFIT) را با هدف ایجاد آزمایشی ایجاد کرد که تحت تأثیر این عناصر فرهنگی قرار نگرفت، درست مثل ماتریسهای مترقی Raven تست. او کار خود را در زمینه اندازه گیری هوش در دهه ۱۹۲۰ آغاز کرد و در سال ۱۹۳۰ اولین تلاش خود را با نام "گروه کتل" و "موجودی" که برای کودکان طراحی شده بود، منتشر کرد. بعداً در سال ۱۹۴۰، ۱۹۴۴ و ۱۹۶۱ بازنگری صورت گرفت، زیرا آزمون در توالی، دشواری و قالب دچار تغییراتی شد. آزمون نمایشگاه فرهنگ کتل در حال حاضر در نسخه سوم خود است که معمولاً به آن CFIT III میگویند.
این آزمون را میتوان به صورت جداگانه یا در یک گروه انجام داد. سه مقیاس هوش اندازه گیری شده است که مقیاس اول (I) شامل هشت خرده آزمون است در حالی که مقیاس دوم و سوم (II و III) شامل چهار خرده آزمون است. هر فردی در هر مقیاس آزمایش نمیشود، زیرا آزمون بر اساس سن و تواناییها انجام میشود.
– مقیاس I: برای کودکان ۴ تا ۸ سال (و بالاتر) و افراد دارای معلولیت ذهنی
– مقیاس II: برای کودکان ۸ تا ۱۴ سال و همچنین بزرگسالان متوسط
– مقیاس III: برای کودکان ۱۴ سال به بالا و همچنین بزرگسالان دارای هوش برتر
امتیاز دهی (نمره دهی تست هوش کتل)
آزمون نمایشگاه فرهنگ کتل همچنین از نظر نحوه نمره دهی با نمونههای مشابه متفاوت است. در حالی که اکثر تستهای ضریب هوشی از انحراف معیار ۱۵ و میانه ۱۰۰ استفاده میکنند، انحراف معیار در آزمون IQ کتل برابر با ۲۴ است؛ بنابراین در حالی که منحنی زنگ اصلی نمرات ضریب هوشی معمولی افراد را در محدوده ۸۵-۱۱۵ قرار میدهد، محدوده اصلی CFIT داوطلبان آزمون را در محدوده ۷۶-۱۲۴ قرار میدهد که "ضریب هوشی متوسط" در دامنه نمره آزمون محسوب میشود.
تست هوش کتل چگونه اندازه گیری میشود؟
دکتر کتل هوش را به دو نوع تقسیم کرد - هوش متبلور و هوش سیال یا جاری. هوش متبلور، هوشی است که از تجربه فرد مانند دانش عمومی و حافظه کلامی به دست میآید. تصور میشود که آموزش و تحصیل در هوش متبلور منعکس شده است. از طرف دیگر، هوش سیال به عنوان توانایی بیولوژیکی برای کسب دانش و حل مسئله دیده میشود. بنابراین، این آزمون حول اندازه گیری هوش سیال از طریق سرعت استدلال، استدلال استقرایی و استدلال فضایی متمرکز است، که همگی مستقل از فرهنگ و آموزش انجام میشوند.
ریموند کتل اعتقاد داشت که آزمونهای غیر کلامی مناسبترین ابزار جهت اندازه گیری هوش عمومی میباشند. زیرا از نظر او اینگونه آزمونها به فرهنگ خاصی وابسته نیستند و هر فرد با هر سابقهی فرهنگی میتواند به آنها پاسخ دهد. به همین دلیل آزمون هوشی نابسته به فرهنگ خود را طراحی کر