خون به پا خواهد شد
هشدار
نقد دارای اسپویل است
..................................
اولی کاری بگویم که فیلم از جوایز و افتخارات گذشته و در دل مردم نشسته
این فیلم واکنش بسیار خوبی از سوی منتقدین و مردم کسب کرد . خون به پا خواهد شد در اکثر لیست های بهترین فیلم های قرن بیست و یکم قرار داشته و از آن به عنوان یک شاهکار نام میبرند . در این فیلم دنیل دی-لوئیس توانست تمامی جوایز فردی از جمله اسکار، گلدن گلوب و بفتا را از آن خود کند.
فیلم در ۱۵ دقیقه اول بدون دیالوگ است.
و فقط زحمت های یک کارگری که حتی وقتی پایش میشکند تنهایی از چاه می آید بیرون و آن زمان اسم خدا را صدا میزند
در ادامه هم وقتی پل برای گفتن زمین به پیش دنیل میرود از او میپرسد اهل کدام کلیسا هستی و دمیل می گوید:اعتقاد دارم ولی اهل کلیسای
خاصی نیستم.
با مرور زمان دنیل دیگه اون کارگر ساده ساده نیست،حرف های پر زرق و برق میزنه و به دنبال ساختن تمدن است .کارگردان با نمایش چندبارهی از بالا به پایین او، کوچکی و ساده بودنش را به یاد مخاطب میآورد. اما یک ساعت بعد، وقتی به خودمان میآییم و میبینیم ساختهی اندرسون تبدیل به فیلم پر دیالوگی شده که در آن کاراکترهای مختلف و کثیف، قصد گول زدن یکدیگر را دارند
فیلم ۲ ساعت است ولی ۱۰ ساعت میشود برای پیام هایی که می گوید و یا در دل خودش نهفته است بحث کرد.
اگر با یک نگاه ساده به فیلم نگاه کنیم شاید به این نتیجه برسیم فیلم ضد مذهب است ولی کاملا این حرف غلطه
فیلم ایلای و پدرش را دو کشیشی در مزرعه ای که نان در آن وجود ندارد نشان میدهد
ایلای که بالاخره کلیسا خود را میسازد و با مراسم های که انجام می دهد مردم بیشتری را دعوت به کلیسا میکند .
مردم بیشتر به جای یادگرفتن یا انسان شدن به دنبال شو می آیند کلیسا
ولی زمانی که اچ دبیلو گوشش دچار مشکل میشود دیگر دنیل به کلیسا بی اعتماد میشود.
و حتی زمانی که دنیل برای منافع خودش قبول کند که به کلیسا بی آید و بگوید که گناه کار است، آنجا ایلای تلافی چک هایی که دنیل به او زده را در می آورد. و در سکانس آخر فیلم هم ایلای برای منافع خود حاضر است بگوید که من یک پیامبر دروغین هستم.
ایلای نمود آشکار مسیحیت تحریف شده است. مذهبی که حجم انبوهی از خرافه و جهل به آن تزریق شده و برای دوام آوردنش پشت سرمایه و استعمار پنهان می شود.در واقع چنین مذهبی برای پیشبرد خویش و سودجویی بیشتر ناگزیر است حتی برسر اصول اولیه خود معامله کند.
حالا این همان زمانی است که مذهب را نشان میدهد
زمانی که پسرش می آید پیشش و او میگوید تو یک سر راهی هستی و از یک سر راهی هم کمتری ،هیچی خونی از من در تو نیست و پسرش میگوید چه بهتر که نیست من خدا را در درونم احساس میکنم
این لحظه اشاره می کند به داستان حضرت موسی (ع)
و به غیر از این شاید مهم ترین پیام فیلم را می بینیم که دروغ بزرگترین گناه انسان است.
فیلم نشان می دهد که چرا دنیل یا خیلی های دیگر از مردم بدشان می آیند
وقتی که به برادر دورغینش میگوید که مردم فقط دور و برت را می بیینن و هیچ وقت خودت را نگاه نمیکنن، برادر دورغینش هم از این قاعده مستثنا نیست .
اسم فیلم هم درست بر اساس روایت انتخاب شده است
خون هایی که در چاه یواش یواش زیاد میشود در سیاهی نفت اجساد خون مشخصه و وقتی که پسرش هم برای نشان دادن اعتراضش به بی اعتنایی پدرش به او خانه را آتش میزند نشان دهنده آتشی است که هیچ وقت قرار نیست خاموش شود و همه این ها برای نشان دادن حقیقت عریان مراحل شکلگیری تمدن امروز و مواجه کردن مخاطب با خونهای جاری شده در این راه بوده است.
سال 1927 – دار مکافاتی را به تصویر میکشد. تاوان گناهان دانیل این است که تا پایان عمر مثل یک شیاد و کلاهبردار دیوانه در انزوایی شبیه به حیوان زندگی و راه میرود ، صحنه پایانی چه به لحاظ دراماتیک و چه به لحاظ بصری بسیار تأثیرگذار است.
پارامتر هایی که فیلم را شاهکار کرده اول از همه فیلم برداری فیلم است که جایره اسکار را گرفت
کارگردانی زیبای اندرسون که با نشان دادن خاکستری همه شخصیت ها
نویسندگی عالی و اقتباسی درست از کتاب نفت
و رسیدیم به بازی شاهکار سر دنیل دی لوئیس ، بازیگری که در یک فیلم هم نقش یک درونکرا و یک برونگرا را بازی کرده و فریاد های زیبایی که در یکی از بهترین سکانس های تاریخ سینما می زند اینها فقط گوشه ای از بازی اوست
حتی بازیگران کنار او یک سوم بازی خودش را انجام ندادند و یک تنه فیلم را در اوج نگه میدارد
خب به پایان نقد رسیدیم
تشکر میکنم از کسانی که تا پایان متن را خواندن
اگر هم فیلم را ندیده اید توصیه میکنم ببینید
یاعلی🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷