در 240 مسابقه لیگ بیستم، 782 بار، داورها از جیبشان کارت زرد به بازیکنان نشان دادند. به طور میانگین، 3.25 درصد در هر مسابقه کارت زرد رد و بدل شده است. کارت قرمز 46 بار از جیب داورها خارج شده و به صورت میانگین، 0.19 به ازای هر مسابقه کارت قرمز داورها به بازیکنان مختلف نشان دادند. اما درخصوص تعداد خطا، 6788 خطا در 240 مسابقه در لیگ برتر انجام شده که به صورت میانگین 28.28 در هر دیدار شاهد خطاهای مختلف بودیم. اما در لیگ قهرمانان آسیا در 120 دیدار، تعداد کارت زرد، 384 بوده و به طور میانگین 3.2 کارت در هر مسابقه از جیب داورها به بازیکنان مختلف داده شده است. کارت قرمز 15 تا بوده است و به صورت میانگین 0.125 درصد در هر دیدار داورها کارت قرمز نشان دادند. تعداد خطا هم 3130 بوده که به صورت میانگین 26.8 در هر دیدار خطا شکل گرفته است.
خب رسیدیم به خشونت و کارت زرد و قرمز. در کارت زرد، تیم تراکتور با بالای 60 کارت زرد و 2 کارت قرمز، اول است. تیم دوم فولاد است با 64 کارت زرد و 2 کارت قرمز.
ممکن است که الان بعضی از مربیان بگویند اشتباه است و اینطوری نبوده است. باید بگوییم که ما داریم در مورد آمار صحبت می کنیم و سوبرداشت نشود. وقتی که نگاه می کنیم که چقدر کارت ها فنی بوده است، چقدر صحبت کردن بعد از خطا بوده است. من فکر می کنم بالای 30-40 درصد درمورد حرف زدن و اعتراض بعد از خطا بوده است. خطای اول را انجام داده است، داور به او تذکر داده است و ادامه داده که من خطا نکردم و کارت گرفته است. این صحبت کردن بازیکنان ناشی از تفکرات مربی است که به می گویند داور دارد با ما چنین کاری می کند. بعضی از کارت ها فنی بوده است. اگر اشتباه نکن تیم فولاد و یا زمان آقای شفر در استقلال، خطای فنی می کردند که از حمله حریف جلوگیری کنند. به طور مثال پرسپولیس 14 گل خورده امسال در لیگ. در ساختار دفاعی پرتعداد حمله می کند، شکلش خوب است، بازیکنان باتجربه دارد. این را اشاره کنم که ساختار دفاعی در یک تیم ایده آل می گویند که خط دفاعی باید سنش از خط هافبک بالاتر باشد. یعنی زمانی که شما تجربه می خواهی، تمرکز به وجود بیاید در خط دفاع و زمانی هم طراوت در خط دفاعی می خواهی که مدافعان باید جوان تر باشند. حالا نگاه می کنیم هافبک هایی که چقدر جنگنده بودند. یکی از هافبک هایی که بسیار جنگنده بود، محمد آبشک بود که به نظر من تاثیر گذاشت. در بحث حمله و جلوگیری از حمله، مثل زبیر نیکنفس، کنار عبدلله زاده و میری، باعث شد که در یک سوم میانی، تعداد کارت های فولاد زیاد شود، برای اینکه از حمله حریف جلوگیری کند، کاری که شفر می کرد. در فوتبال دنیا مرسوم است، زمانی که شما حمله می کنی، سازمان نداری و چون سازمان پیدا کنی، مربیان می گویند که خطاهای ریز و فنی در مرکز زمین انجام بده، فاصله با گل داشته باشد که یک ضرب هم نتواند تهداد کند. حالا اگر در مورد کارت ها بخواهیم صحبت کنیم، اگر اشتباه نکنم پیکان تارتار از تیم های موفقی بود که کمتر کارت گرفت. تیم تراکتور هم پرکارت بود. من امیدوارم که بازیکنان در بحث فنی کارت بگیرند. من دیدم که مربیان به بازیکنان خود می گویند که وسط زمین با داور صحبت کنید و امتیاز بگیرید. این مسیر مسیر خوبی نیست. به نظرم کار فنی را بیشتر به بازیکنان شان یاد بدهند و حواشی را کمتر کنند که در روند بازی شان تاثیر مثبتی خواهد داشت.
به یک نکته جالب هم در مورد کارت های فولاد اشاره کردید که وقتی تیمی حمله می کند، سازمان دفاعی اش به هم می ریزد. در چنین لحظاتی تیم می تواند 2 رویکرد داشته باشد، یا از جلو پرس کنه، یا یک وقتی را برای خودش بخرد که تیم برگدد به همان شکل و فرم اولیه. این خطاها برای فولاد دقیقا شکل همان گرفتن فرصت دارد. در مورد زوایای زیادی از لیگ صحبت کنیم، کم کم اگر بخواهیم جمع بندی بکنیم بحث ها را، خیلی دوست دارم بگویم که اگر بخواهیم در چند قالب بگوییم، مهم ترین خروجی لیگ بیستم برای ما چه بوده است.
اولین چیزی که به ذهن من می رسد، مسائل مالی می تواند اولویت دوم باشد. نگاه می کنیم به طور مثال تیم هایی مثل پدیده، پیکان، نفت مسجدسلیمان که هزینه های کمتری کردند و در لیگ ماندند. تیم هایی هم بودند که بیشتر هزینه کردند و باز هم ماندند و سهمیه هم نگرفتند. باید نگاه کنیم که چه اتفاقی افتاده که تیم برای کجا بسته شده است و چه تصمیماتی گرفته است. اگر به خروجی لیگ نگاه کنیم، مهدی رحمتی به نظر من اولین سال مربیگری اش را انجام داد، 11 بازیکن اصلی اش رفتند. نشان داد که می شود با جوان ها نتایج خوبی گرفت. مهدی تارتار به نظرم عملکرد خوبی داشت و آمد از بضاعت و ضرفیت آکادمی استفاده کرد. مجتبی حسینی آمد از بازیکنان تست گرفت. ساسان حسینی، محبی، این ها بازیکنان خروجی بودند. یاسین سلمانی در سپاهان شاید در سال های گذشته بود ولی محرم نویدکیا از او استفاده کرد. قائدی را علی منصوریان آورد ولی استراماچونی از او استفاده کرد. شما مهم نیست چه بازیکن جوانی را می آوری، باید جسارت استفاده از او را داشته باشی. یک سری از مربیان در سنوات گذشته، جوان می آوردند که آپشن داشتند. اگر بازیکن جوان را بازی دادی، اینقدر درصد می شود. بازیکن را دقیقه 80 می آوردند و این می شد آمارشان. پس اگر با افکار عمومی بازی نکنیم، مردم را دور نزنیم، ذهن شان را درگیر نکنیم. بازیکن 18 سال را دقیقه 30 و 50 بازی دادی؟ دقیقه 80-90 آوردی که 2-0 هم جلویی. من به نظرم مربیان جوانی مثل نویدکیا در لیگ نشان دادند که شخصیت می تواند اثرگذار باشد. حتی بهتر از مسائل فنی. که بازیکن را خوب هدایت کنی نه خوب آموزش بدهی. بازیکنان به اندازه کافی فوتبال بلد هستند. شما باید خوب با آن ها رفتار کنید. مهدی رحمتی، مهدی تارتار، مجتبی حسینی، مربیان جوانی بودند که با بضاعت شان عملکرد خوبی داشتند. یاسین سلمانی عملکرد خوبی در سپاهان داشت. بازیکنانی مثل ساسان حسینی در مسجد سلیمان خروجی خیلی خوبی بود. چند بازیکن جوان در پیکان بازی داده شدند. اگر خروجی لیگ را بخواهیم نگاه کنیم، باید بدانیم که الان خروجی لیگ ما این ها را داشته است. حالا حفظ این ها چقدر مهم است، سال دیگر با بازیکنان و مربیان جوان باید چه کرد؟ خروجی لیگ ما این بود که یک سری مربی جوان و یک سری بازیکن جوان وارد چرخه شدند که امیدوارم ادامه دار باشد. ولی از لحاظ کیفیت، به نظرم خیلی خوب نبود. یک سری تیم ها مشکلات مالی زیادی داشتند و اثر گذار بود در نتایج بعضی از تیم ها. به طور مثال نفت آبادان به صدر جدول می رسد و شرایطش تغییر می کند و مسائل مالی آنجا اثرگذار است. ولی کلا باید این را مدیران ما بدانند که مربی برای چه می آوردند. پول خرج می کنند و قیمت بازیکنان را چرا بردند بالا. چه چیزی برای تیمشان نیاز بوده است. اگر به مربی فرصت بدهی، باید فرصت بیشتری بدهی و ثبات به وجود بیاید. اگر بازیکن جوان به تیم بردی، باید بیشتر از آن ها استفاده کنی نه به عنوان آمار و ارقام، این چیزهایی بود که در لیگ ما دیده شد و می تواند اثرگذار باشد. امیدوارم که در لیگ بیست و یکم، مدیران ما به این صحبت ها بیشتر توجه کنند. بازیکنان و مربیان اثرگذار انتخاب کنند. مربیان خیلی تاثیر دارند. یک مربی بیاورند که بازیکنان شان را ارتقا بدهد و قیمت تیم را بالا ببرد. مثل قطر. وارد جام ملت ها که شدند، تیم هشتم بود، جام که تمام شد، شدند اولین. فقط بازیکنان گران قیمت نخرند، بروند بازیکنان را استعدادیابی کنند. وقتی الان خارجی نیست، شما باید فرصت به جوان ها بدهی. فوتبال برای جوان ها است. جوان های آینده دار زیادی هستند. قراردادها را طوری ببندند که درست باشد. با یک بازیکن 20 ساله قرارداد یک ساله ببندند و با بازیکن 30 ساله قرارداد 5 ساله. مدیران ما باید یک مقدار روی شان تجدیدنظر شوند. همینطور که مربیان لایسنس می گیرند، مدیران هم باید همین کار را کنند و فوتبالی کار کنند. پس فردا یک مربی آمد و خواست فکر غلط وارد باشگاه کند، بتوانند آگاهی داشته باشند و آن مسیر را مختل کنند یا ادامه بدهند. مدیران ما وقتی به جان هم می افتند، این فوتبال ما می شود. امیدوارم اول بحث مدیریت و مربی در فوتبال ما حل شود. امیدوارم که بزرگان فوتبال کمتر یقه هم را بگیرند. تعامل بیشتری داشته باشند که فوتبال ما به سمت و سویی برود که سال آینده اگر در موردش صحبت کردیم، بگوییم که این مشکلاتی که سال گذشته را داشته است، امسال نداشتیم. هیچ کاری هم بدون مشکل نیست، باید مشکلات را به حداقل برسانیم. امیدوارم که این اتفاق رخ بدهد. از شما، برنامه خوب تان، مدیریت طرفداری و کارمندان تشکر می کنم که می بینم شبانه روز زحمت می کشند و تلاش می کنند. پرسنل بسیار جوانی هستند. امیدوارم که این مسیری که دارند قدم می زنند و کمک می کنند به فوتبال ما، بیشتر باشد. این برنامه یک الگو می شود برای برنامه های صدا و سیما یا برنامه های تلویزیونی که بتوانند برای سازمان لیگ دستاورد بهتری داشته باشند.
خیلی ممنون از توضیحات شما. یک نکته خوب هم در مورد بازیکنان جوان اشاره کردید. ما جوانان زیادی داریم که به دلیل اینکه در زمان بدی منتقل می شوند، آن استعدادها از بین می روند. در مجموع امیدواریم که لیگ بهتری داشته باشیم. در پایان به این نکته اشاره کنیم، اگر فوتبال یک شمای کلی از سطح جامعه است، اگر همه ما در موقعیت زمانی و مکانی بیاییم رفتار خودمان را مدیریت کنیم و اشتباهات خودمان را به حداقل برسانیم، می توانیم جامعه بهتر و فوتبال بهتری داشته باشیم.
این جا میزکارشناس بررسی لیگ بیستم به پایان می رسد و امیدواریم با شروع لیگ بیست و یکم ما شاهد لیگی پویا تر و جذاب تر باشیم....