سلام دوستان قراره هر هفته یک فیلم معرفی کنم و دربارش بشینیم بحث کنیم و لذت ببریم امیدوارم که خوشتون بیاد
مشخصات فیلم
کارگردان : ریچارد لینکلیتر
بازیگران : الار کولترانه ، ایتان هاک ، پاتریشا آرکت ، الیجاه اسمیت
Imdb : 7.9
Metacritic : 100
جوایز اسکار
برنده بهترین بازیگر نقل مکمل زن برای پاتریشا آرکت
نامزد بهترین فیلم
نامزد بهترین کارگردانی : ریچارد لینکلیتر
نامزد بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی : ریچارد لینکلیتر
نامزد بهترین تدوین فیلم
نامزد بهترین نقش مکمل مرد : ایتان هاک
خلاصه داستان : مِیسون شش ساله به همراه مادر و خواهرش، سامانتا، در تگزاس زندگی میکند. پدرش به تازگی آنها را ترک کرده است. فیلم، زندگی مِیسون و خانوادهاش را در طول ۱۲ سال آینده که طی آن به یک مرد تبدیل میشود، دنبال میکند.
نقد فیلم
یک چیز در طول تماشای «پسر بچگی/ Boyhood» مشخص می شود: کارگردان فیلم «ریچارد لینک لیتر» به شدت مجذوب ایده ی دنبال کردن یک شخصیت داستانی در گذر زمان واقعی شده است. بیشتر فیلم سازان از صبر و حوصله ی لازم برای چنین کاری بی بهره هستند. «پسر بچگی» از لحاظ روحیه ی جاری در فیلم، و شاید حتی برخی ویژگی های خاص، یادآور سه گانه ی «پیش از» لینک لیتر است: «پیش از طلوع»، «پیش از غروب» و «پیش از نیمه شب». آن فیلم ها زوج عاشقی را در یک دوره ی زمانی ۱۸ ساله دنبال می کنند و با فواصل زمانی نه ساله طی سه فیلم دوباره به سراغ آنها می رود. زمانی که در واقعیت سپری می شود با زمان سپری شده روی پرده ی سینما برابر است. «پسر بچگی» چیزی شبیه به این انجام می دهد و شخصیت ها را در یک دوره ی دوازده ساله دنبال می کند، سالی یکبار به سراغ آنها می رود اما به جای آنکه این لحظات ثبت شده را در قالب چند فیلم ارائه کند همه چیز را به شکل یک فیلم مستقل در می آورد. با اینحال ایده ی اصلی یکسان است: بگذاریم بالا رفتن سن بازیگران درباره ی تصویر شخصیت ها اطلاعات بدهد و آن را ارزشمند تر کند.
اگر این ویژگی تنها چیزی بود که «پسر بچگی» به تماشاگر ارائه می کرد، ممکن بود آن را به عنوان اثری که تنها با به کاربستن ترفند و حقه جلب توجه می کند تلقی کرد. خوشبختانه این فیلم علاوه بر این داستانی است به طرز استثنائی خوش ساخت درباره ی بالا رفتن سن. تجربه ی تماشای بازیگری که روی پرده ی سینما بزرگ می شود آنقدر از پایه با آنچه به آن عادت کرده ایم متفاوت است که شیوهی تماشا کردن فیلم را تغییر می دهد. قطعاً فیلم هایی که در آن ها شخصیت ها بزرگ می شوند برای ما معمول و عادی هستند اما این امر معمولاً توسط تصاویر کامپیوتری یا استفاده از بازیگران متفاوت انجام می شود. شیوه ای که لینک لیتر به کار بسته آنقدر انقلابی است که مورد توجه قرار بگیرد. ضمناً این رویه ای نیست که احتمال داده شود توسط افراد زیادی اقتباس و الگو گرفته شود. ساخت «پسر بچگی» ۱۲ سال طول کشید. در عصر مطلوب بودنِ موفقیت فوری و بلافاصله، استودیوهای کمی پیدا می شوند که حاضر شوند چنین زمان طولانی ای منتظر بمانند.
کولترین نقش میسون را بازی می کند و «لورلی لینک لیتر» در نقش خواهر بزرگتر او، سامانتا، حاضر شده است. وقتی برای اولین بار با آنها ملاقات می کنیم آنها نزد مادر تنهای خود (آرکت) زندگی می کنند، زنی که به سختی تلاش می کند با یک حقوق ماهیانه ی نازل و محقرانه مخارج زندگی را تأمین کند. پدر آنها (هاوک)، به این دلیل که به دنبال کار به آلاسکا رفته است، در تصویر حضور ندارد. طی گذشت دوازده سال بعدی، مادر ازدواج می کند و برای مرتبه ی دوم طلاق می گیرد، پدر تابستان ها یک هفته در میان تعطیلات آخر هفته را با بچه هایش می گذراند، میسون و سامانتا دوره ی بلوغ خود را می گذرانند، جنس مخالف را کشف می کنند، مشروب می نوشند و ماری جوانا می کشند. میسون دل شکستگی حاصل از یک مورد قطع رابطه را در کنار آزادی تلخ و شیرینی که از جدا کردن محل سکونت اش از خانواده ایجاد شده تجربه می کند.
تماشای «پسر بچگی» مانند این است که از درون دریچه ای به جزئیات خصوصی زندگی دیگران سرک بکشیم. گاهی اوقات ساده ترین داستان ها می توانند از همه تکان دهنده تر باشند زیرا خیلی آسان می شود با آنها ارتباط برقرار کرد. شخصیت های «پسر بچگی» می توانستند همسایه های شما، دوستان شما و حتی خود شما باشند. اثری از ملودرام در فیلم دیده نمی شود. دوربین لینک لیتر بی آنکه حالتی آراسته کننده و یا ناخوانده و فضولانه پیدا کند، دقایق زندگی روزمره را ثبت می کند. هیچ چیز اغراق شده نیست. بزرگترین “اتفاق” فیلم زمانی رخ می دهد که همسر دوم مادر، تحت تأثیر فزاینده ی الکل، کنترل خود را سر میز شام از دست می دهد و چیزهایی را می شکند و خرد می کند. کمی بعد میسون و سامانتا از خانه فراری می شوند. ما دیگر شخصیت الکلی یا فرزندانش را نمی بینیم. مانند خود زندگی، داستان دیگران اغلب ناتمام می ماند.
ما می بینیم که زندگی چقدر گذرا و شکننده است. تغییر و تحولاتی که از سالی تا سال دیگر اتفاق می افتد یکپارچه و منسجم است و چون بازیگران عوض نمی شوند همه چیز به شکلی واقع گرایانه در هم آمیخته می شود. «پسر بچگی» در طول زمان تقریباً سه ساعته ی خود، ما را به سفر می برد. این فیلم به جای آن که سفری جاده ای در گذر از مناطق مختلف جغرافیایی باشد، سفری در طول زمان است. وقتی فیلم تمام می شود از اینکه توانسته ایم با خانواده ای به شکلی آشنا شویم که در کمتر فیلم سینمایی ای امکانش وجود دارد، احساس رضایتمندی عمیقی در ما ایجاد می شود. به دلیل فداکاری و تلاشی که برای ساخت فیلمی مانند «پسر بچگی» به کار رفته است، به احتمال زیاد در آینده ی نزدیک چیزی شبیه به آن را نخواهیم دید. اما من از فرصتی که برای تماشای نتیجه ی آزمایش جسورانه و موفق لینک لیتر دست داده است، به شدت احساس خوشحالی و رضایت می کنم.
به قلم : جیمز برادینلی
کاری از حزب استادان