مطلب ارسالی کاربران
متنی دربارهی سرشت و جبر زندگی (بخونید لطفا)
متن زیر رو بخونید و اگه از خوندنش احساس خاصی داشتین تو کامنتا بنویسین....
"میپرسی باید چکار کرد ؟
منم نمیدونم ، بنظر فقط باید تجربه کرد و تجربه کرد تا اخر عمر
میپرسی این اندوخته تجربه ها به چه دردی میخوره ؟
با این تجربه ها نه میتونی گذشته رو عوض کنی و نه حتی اینده رو دقیق پیشبینی کنی
تجربه هایی که تا این لحظه کسب کردی فقط کمکت میکنن که تو این لحظه بهترین تصمیم ممکنو باتوجه به تجربیاتت بگیری
و این تصمیم ها خودشون باعث تجربه یچیز جدید تو زندگی میشن که همینا تصمیمات لحظه ی بعدتو میسازه
....
شاید بشه اینجور نتیجه گیری کرد که با این اوصاف پس زندگی هر فرد و مدل زندگیش یک خط پیوستست که از یجای نمودار جهان شروع شده (که تو هیچ تسلطی روی نقطه شروعش نداری ) و یه شیب جبرگونه هم میگیره و میره جلو
آیا میشه نقطه شروع یا شیب خط یا پیوستگی خط سرنوشت رو تغییر داد؟
اگر فرض رو بر "وجود" حقیقی این دنیا و تغییرناپذیر بودن منطق و قوانین دنیا و همینطور تغییرناپذیری درک و شعور انسان از دنیا قرار بدیم ، نقطه شروع رو مطلقا نمیشه تغییر داد
ولی شیب خط یا شکستگی خط رو به هیچوجه نمیتوان حکم مطلقی دربارهشان داد.
نکته مهم اینست که کسی که خواهان تغییر است صرفا برای رسیدن و هم مسیر کردن خود با یک خواسته خواهان این تغییر است و این نکته رو باید در نظر بگیریم که اگه این نقطه شروع و پیوستگی و این شیب خاص نبود هیچوقت این "خواسته" ی خاص برای ما موضوعیت پیدا نمیکرد.
ولی نکته دیگر آن است که با علم به این موضوع شاید میشد مسیری تعیین کرد که با اون خواسته در بهترین حالت مچ باشه
ولی باز سوالی که مطرح میشه اینه : ایا خواستهای جذابتر از چیزی که الان میخوایم در حالت کلی وجود نداره که خودمونو با اون خواسته هم مسیر کنیم ؟ شاید این خواسته ی الانمون "فقط" با همین مسیره که ارج و قرب بالایی داره و خود این مسیر جبرگونه باعث بالابردن ارزش این خواسته شده و اگه اپسیلونی از مسیر اصلی تغییر کنیم دیگه این خواسته برامون خاص نباشه.
ابهام بعدی اینهکه شاید این ژن و این انسانی که الان هستیم فقط رو همین خط سرنوشت حال حاضر توانایی حرکت داشته و چون ما درکی از "خود بودن" غیر از چیزی که هستیم نداریم توانایی درک این جبر رو نداشته باشیم.
و اینجا یه ابهام کلی تر دیگه مطرح میشه : اساسا اگه کل خواسته ها و ارزوها و موجودیت و درک ما از زندگی از طریق اینی که الان هستیم شامل ژن ها ، چهره ، قیافه و خط سرنوشت جبرگونه ما حاصل شده پس اگه از بیرون بتونیم به قضیه نگاه کنیم ، هیچکدوم از این امال و ارزو ها احتمالا هیچ معنایی نداشته باشن و هیچ خط مسیر و نقطه شروعی برتر از دیگری نباشه ...
شاید با فهمیدن و درک عمیق این موضوعه که میتونیم متوجه جبر این دنیا حتی در ارزوها و امالی که داریم بشیم و شاید با فهم این موضوع توانایی تغییر بدون هیچ محدودیتی رو داشته باشیم
البته در صورتی که با فهم کامل این موضوع ، تغییر برای ما همچنان معنادار باشه ...
و همینطور اینکه باز هم مشخص نیست درک این موضوع ، خود جبری دیگر است یا خیر ..."