پنج سال پیش یکی از ورزشکاران دنیای قهرمانی آمریکا درگذشت. «دِیو سیمه» ظاهراً فقط دونده بود. با درگذشت او، گوشهای از زندگی رازآلودش فاش شد. او یک دونده حرفهای بود اما در عین حال مأمور سازمان سیا هم بود.
او در المپیک ۱۹۵۶ در ملبورن حضور داشت اما اصلیترین ماموریت وی در المپیک ۱۹۶۰ رم رقم خورد. همان دورهای که او در رشته ۱۰۰ متر مدال نقره را کسب کرد. سیمه فقط برای دویدن به رم نرفته بود. او از طرف سیا مامور بود ورزشکاران شوروی سابق را جذب و به پناهندگی ترغیب کند. نام عملیات آیرودینامیک بود و مقدمات آن از سالها قبل و با شناسایی و زیرنظر گرفتن ورزشکاران شوروی سابق تدارک دیده شده بود.
عملیات المپیکی آیرودینامیک بخشی از یک عملیات بسیار بزرگتر بود. هدف و میدان اصلی عملیات اوکراین بود. باید احساسات ضدشوروی در اوکراین ایجاد و تشدید میشد. این کار نیاز به اطلاعات داشت و جمعآوری اطلاعات مورد نیاز برعهده اوکراینیهایی بود که به غرب پیوسته بودند. این مهاجران با اسم رمز AECASSOWARY شناخته میشدند و هرکدام کد مخصوص خود را داشتند. همکار سیمه در المپیک رم فردی به نام «میکولا لبد» با اسم رمز AECASSOWARY۲ بود. بیش از نیم قرن طول کشید تا گوشهای از ابعاد عملیات آیرودینامیک فاش شود و البته اگر شوروی دچار فروپاشی نشده بود، بعید است همین اطلاعات هم منتشر میشد. این ماجرا فقط یکی از موارد استفاده سیاسی و بلکه امنیتی غرب از مقوله ورزش است. همان ورزشی که میگویند نباید آن را سیاسی کرد!
ما نمیدانیم ماموران سیا در المپیک توکیو چه کسانی هستند. دوندهاند؟ شناگرند؟ نیزه پرتاب میکنند؟ یا شاید هم کشتیگیر باشند. شاید هم هیچکدام از اینها نباشند. آنها در المپیک رم از کشیشها و خبرنگاران هم استفاده کردند. اما همینقدر میدانیم که اگر کسی گمان کند المپیک، صرفاً آوردگاهی ورزشی و برای تعمیق صلح است، سادهلوحی بیش نیست.
ورزش همیشه و همه جا سیاسی نیست اما به وقتش میتواند سیاسی، آن هم از نوع کثیف و هولناک آن باشد. به قول کتاب مشهور «رقص برزیل با شیطان» -به قلم «دِیو رِزِن»- «المپیک، جام جهانی و بقیه ابر رویدادها در ۳۰ سال گذشته چیزی را فراهم کردهاند که با باتوم نظامی هم نمیشد به آن رسید؛ و آن چیزی نیست جز رضایت تودهها به مقاصد سیاستهای نئولیبرال.»
همه باید بیچون و چرا در برابر این سیاستهای نئولیبرالی زانو بزنند. تا به حال از خود پرسیدهاید چرا متصدیان ورزشی جهان اینقدر روی عدم رویارویی ورزشکاران مسلمان با اسرائیل حساس هستند و هرگونه عملی برخلاف این رویه با واکنشهای تند و جریمههای سنگین روبرو میشود؟
دو روز نخست المپیک توکیو برای ایران پر از خبر و حادثه بود. روز اول جواد فروغی در رشته تیراندازی با تپانچه بادی از فاصله ۱۰ متری، نه تنها مدال طلا را برای ایران به ارمغان آورد بلکه رکوردشکنی هم کرد. رخدادی که بخش اعظم افکار عمومی را شگفتزده و بسیاری از کارشناسان ورزشی را هم غافلگیر کرد. کسی کسب مدال طلا در اولین روز مسابقات المپیک -که برای نخستین بار در تاریخ، مدتی ایران را در جایگاه دوم جدول ردهبندی قرار داد- را پیشبینی نمیکرد. به سرعت مشخص شد قهرمان المپیکی کشورمان پرستار بخش کرونایی در بیمارستان حضرت بقیهًْالله(عج) و عضو سپاه پاسداران بوده و سابقه حضور در سوریه و امدادرسانی به مردم جنگزده این کشور را نیز داشته است.با انتشار این خبر به سرعت مزدوران رسانهای و مواجببگیران کاخ سفید، ملکه انگلیس، بن سلمان و تلآویو دست به کار شدند و کفتاروار حمله به روح و روان مردمی را که از قهرمانی یکی از فرزندان خود شاد بودند، آغاز کردند. کار به جایی رسید که برخی از این مزدورانِ وطنفروش از کمیته ملی المپیک خواستند بهدلیل عضویت فروغی در سپاه و حضورش در سوریه باید مدال وی را پس بگیرند!
ظاهراً تیرهای فروغی بیش از آنکه به سیبل بخورد به چشم تنگ آنانی خورده بود که از هر موفقیتی برای این مرز و بوم و تزریق هرگونه امید و شادی به این مردم، چنان عصبانی میشوند که مثل مار به خود پیچیده و به مزخرفگویی میافتند.البته آنهایی که از آمریکا میخواهند بیشتر ایران را تحریم کند و به سران رژیم صهیونیستی نامه مینویسند که بیشتر در ایران دست به خرابکاری و ترور بزند، اگر از مدالآوری ورزشکار کشورمان در المپیک شاد شوند جای تعجب دارد.