مطلب ارسالی کاربران
یادداشتِ محمودرضا روحانی(شاعر و ترانهسرا) به مناسبتِ هفتمین روزِ درگذشتِ دکتر حمیدرضا صدر
"روزی روزگاری فوتبال" در قابِ شیشهای رنگین با نقدها و تفسیرهایتان آنگونه مارا مسخ و شیفته کرده بود که هرگاه تصویرِ شمارا با آن هیبتِ باصلابت میدیدیم از خود بیخود میشدیم و تا نیمههای شب حیرتزده، میخکوبِ قابِ شیشهایِ تلویزیون میماندیم، بیآنکه خواب به چشمانِ پرشورمان بیاید. در این روزگارِ غریبِ پُر از دلواپسی شما مارا معتادِ فوتبال کردید و آنچنان با شور و اشتیاق از فوتبال میگفتید که هنگامِ تماشایش دردها و رنجها از حافظهی مغشوشِ ما زدوده میشد. شما به ما آموختید فوتبال تنها نود دقیقه دویدن نیست، تنها بُرد و باخت تیمِ محبوب نیست. تنها تعصب به رنگِ لباس نیست. به ما آموختید فوتبال عشق است، فوتبال یک فرهنگِ جامع است که قلبهای انسانهای این کرهی خاکی را فارغ از رنگ و نژاد به هم خالصانه پیوند میدهد. به ما آموختید که خردمندانه فوتبال و سینما را از دریچهی بازتری به نظاره بنشینیم تا زیباییهایش بیشتر هویدا شود. حالا شما نیستید تا ببینید ما "پسرانِ رویِ سکوها" دیگر رمقِ چندانی برای تماشای فوتبال نداریم. انگار بیحضور شما یک چیزِ بزرگی در فوتبال کم است. شما روایتگرِ سکانسهایی از فوتبال بودید که نسلِ ما تا همیشه حسرتِ تماشایش را میخورد؛ اما آنگونه با هیجان قصهگویِ آن رقابتهای نادیده میشدید که انگار همهی ما تماشاگرانِ آن فوتبالِ داغ بودیم. شما درختِ پرباری بودید که شاخههایش تا بلندای قلههای موفقیت قد عَلم کرده بود و لعنت بر این سرطانِ غولپیکر که بیرحمانه شاخههای تنومند شما را یکباره چید و ما جماعتِ دیوانهی فوتبال را از وجودِ شاعرِ معاصرِ فوتبال محروم کرد. حالا در آسمانها ساکنانِ بهشت را از تفسیرها و آن قلمِ جادویی سیراب کنید. آنها چه خوش سعادت هستند که صدرنشینِ قلبها را ملاقات میکنند با آن شمایلِ خاص و قلبی سرشار از مهربانی و هیجانی به وسعتِ تمامِ مستطیلهای سبزِ این جهانِ پهناور. چه با اصالت بودید جادوگرِ نایابِ واژهها و چه غریبانه پرواز کردید به "آنسوی نیمکتِ" زندگی؛ شما یکی بودید و "سایهی خیالِتان" در ذهنِ تاریخ باقی خواهد ماند عالیجنابِ قلم و شاعرانگی. ۱۴۰۰/۴/۳۰