رقابت های المپیک توکیو 2020 از فردا، جمعه، با برگزاری افتتاحیه بازی ها، به طور رسمی آغاز می شود و 66 ورزشکار هم از کشورمان عازم این رقابت ها هستند که شانس کسب مدال هم از آن ها می رود. از این رو، با کریم صفایی، قهرمان تیراندازی سابق کشورمان صحبت کرده ایم که می خوانید:
سلام من مهدی جوانی هستم و شما رسانه طرفداری را نگاه می کنید. در ادامه صحبت با کارشناسان مختلف درباره المپیک، امروز می خواهیم در مورد تیراندازی و تیروکمان صحبت کنیم. برای همین سراغ آقای کریم صفایی، رئیس سابق فدراسیون تیروکمان رفتیم. سلام خوش آمدید.
سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما و بینندگان عزیز. ایام عید قربان و غدیر را تبریک می گویم.
خیلی ممنونم. به سراغ داستان تیراندازی و تیروکمان در المپیک برویم. از کجا شروع شد؟ حضورش در المپیک چطور است؟
هرادوت راجع به ایرانیان می گوید ایرانیان به سه چیز فرزندانشان را تشویق می کردند؛ تیروکمان، سوارکاری و راستگویی. ما دوتا را داریم و اگر یکی را نداریم، آن را هم بیاوریم. ان شاءالله راستگویی در کشورمان مبنای کار ورزشی ها، غیرورزشی ها و مسئولین کشور شود. چون همانطور که می دانید آموزش از بالا به پایین است. مسئولینمان اگر راستگو باشند، مطمئنا مردم هم راستگو خواهند شد.
ورود ورزش تیراندازی دیرتر از تیروکمان به المپیک است. اتفاقا IOC آن زمانی که من نماینده فدراسیون جهانی، عضو فکر برتر جهان بودم در فدراسیون وردآرچری، یک دانه کارت زرد به چند فدراسیون داده بود. IOC اعلام کرده بود که اگر شما جذابیت های رشته تان را بالا نبرید، از المپیک شما را خارج می کنیم. کشتی، تیروکمان و ... بودند. در ایران غیرورزشی هایی که صاحب مقام شده بودند، اعلام کردند دشمنان ما در حال مبارزه هستند که کشتی را که ورزش ملی ماست، از المپیک بیرون کنند که این ها حرف و من درآوردی بود. واقعیتش من هم اگر به عنوان مدیر المپیک باشم، می گویم تیر که همه می اندازند، چه برای مردم دارید؟ جذابیتتان چیست؟ جذابیت ها باعث ورود به المپیک می شود و باعث ماندگاری رشته ورزشی، به عنوان فاکتور اصلی است. متاسفانه فدراسیون جهانی، تیروکمان را نه فقط برای ایران، برایش یک فکر اساسی نکرده که ماندگاری اش ثابت شود. ما باید یک فکر اساسی کنیم که جوانان با جذابیت هایی که این ورزش ایستا دارد، آشنا شوند. یک ورزش ایستا که طرف باید بایستد، تیرانداز تیراندازی کند و شاید یک دقیقه طول بکشد تا تیرش رها شود. بعد تماشاچی خوابش می گیرد. متاسفانه باید بگویم حتی ما نکردیم که مجریانی آموزش دهیم تا تیراندازی را به حالت جذاب برای مردم بگویند. ما الان مشکل جذابیت در رشته های ورزشی المپیکی داریم. چرا؟ هر رشته خاص، طرفداران خاص خود را دارد. وقتی رشته ها جمع شوند، یک سری اتفاقات در کشورها اتفاق می افتد. مثلا غیرورزشی ها به عنوان تماشاچی به ورزشی ها اضافه می شوند. شما فکر می کنید کدام رشته در جهان بیشترین تماشاچی را دارد؟ همه می گویند فوتبال ولی اینطور نیست. والیبال ساحلی خانم ها. به خاطر جنسیتش. البته منظورم بازی های المپیک است. چون غیرورزشی ها هم نگاه می کنند، به یکباره رنج تماشاچی اش به میلیاردها می رسد. ما باید ببینیم جذابیت ها ورزش تیراندازی چیست. وقتی یک دقیقه روی تیرانداز زوم می کنم، تماشاچی می گوید برای چه این را نگاه کنم؟ من که رئیس فدراسیونم، این حرف را در فکر برتر جهان زدم. گفتم خوب کانال را عوض می کنم و سعی می کنم ورزش مهیج تر را تماشا کنم.
حالا به نظرتان پیشنهاد چه می شود داد تا ورزش جذاب تر شود؟
ورزش دنیا بر اساس اسپانسرینگ می گردد نه بر اساس دولت و پول نفت. ما در الان 70-80 درصد پول نفتمان ورزشکار می سازد ولی در دنیا اسپانسر می آید پول می دهد و ورزشکار می سازد. ما این را نداریم چون بلد نیستیم. بخش دولتی کم کاری می کند. بخش خصوصی هم بخواهد بیاید کار کند، سر از اوین درمی آورد. یعنی بنده خدا آن ها که اسپانسر تیراندازها شدند، الان آنجا هستند. سپس باید این مشکل را حل کرد. مشکل را کننده کار می تواند حل کند. ما باید در المپیک طلادارهایمان را حفظ کنیم، خصوصا بچه هایی که پایشان باز شده است. این چهار نفری که از فدراسیون تیراندازی رفته اند، دست مایه ها و سرمایه های سید مهدی هاشمی هستند. ایشان رئیس هیات تیراندازی بسیج بود. من او را به هیات رئیسه تیر و کمان آوردم. یک روز پیش آقای علی آبادی رفتم و گفت بیا فدراسیون تیراندازی را دست بگیرد. گفتم من تیر و کمان را از صفر شروع کرده ام و 129 جهان را یک رقمی کرده ام؛ شما الان مرا به تیراندازی بیاوری، پس تیروکمانی هایمان چه می شوند؟ ضمن اینکه من دو نفر را پیشنهاد می کنم یکی از آنها را بردار. سردار احمدی مقدم ناجا را معرفی کردم و آقای مهندس مهدی هاشمی. احمدی مقدم و علی آبادی نتوانستند با هم کنار بیایند. اتفاقا آقای باران چشمه هم نشسته بود. به هر حال سید مهدی هاشمی را پذیرفت. ایشان بیس تیراندازی کشور را بنا کرد. چه سالن سازی چه ابزار و وسایل آوردن. ببخشید تو سری خور نبود. آدمی بود که به سرپرستی وزارت کشور هم رسید. یک چنین آدمی سرمایه گذاری کرد و الان اگر می بینید خانم الهام هاشمی سرمربی تیم ملی است، ورزشکار زمان خود من بود. حسن ذوالفقاری، مرحوم فریدونی که یکی از برجسته ترین مربیان بود. آقای کوه پایه و.... بودند. این ها کسانی بودند که بیس آموزشی تیراندازی را گذاشتند. الان هم یک تپانچه ده متر داریم، 2 تفنگ بادی و سه وضعیت. اساس شان را عزیزانی که اسم بردند گذاشتند. آقای مختاری بد نیست که از او یاد کنم در سه وضعیت، آقای فریدونی که خودش سه وضعیت می زد نه کالیبر 22. کالیبر 65 در مسابقات سنتو می زد. نه دوربینی بود، نه دستگاهی که تیر رد شود و نمره دهد. جذابیت های تیراندازی به سختی هایش بود. با ژ3 و کالیبرهای بزرگ می آمدند سه وضعیت می زدند.
به نظر شما چه فاکتورهایی برای موفقیت در المپیک لازم است؟ آیا ورزشکاران ما این فاکتورها را دارند؟
باید عرض کنم نه برای المپیک، بلکه برای قهرمان شدن یک پازل نیاز است. ما اگر شعور و درک فراهم کردن پازل را داشته باشیم، باید انتظار قهرمانی داشته باشیم. اینطور نیست کسی شب بخوابد و صبح قهرمان شود. تیراندازی مثلا با فوتبال متفاوت است. در فوتبال یک توپ به تیرک می زند، لباسش را در می آورد، کارت زرد دوم را گرفته و اخراج می شود. این هیجانات است. تیرانداز 60 تیر می زند، 598 امتیاز می گیرد. یعنی فقط دوتا در امتیاز 10 نزده است. بقیه را زده ای. می گویند بابا رکورد زده ای. سرش را پایین می اندازد و می رود و می گوید فردا فینال دارم. یعنی باید تازه مسابقه دهد و به بالا و پایین نمی پرد. تیراندازی اساسا کنترل فکر و ذهن است. یعنی اگر کسی این دو را کنترل کند، می تواند قهرمان شود. دوم حواس پنج گانه است. شنوایی، بویایی و چشایی به درد تیراندازی نمی خورد. در واقع این ها از رده خارج می شوند. لامسه و بینایی. این دو حس تاپ اکتیو می شوند. یعنی در مرحله ای می رسند که کوچکترین چیز را آنالیز می کنند. روی صدم میلی یُم کار می کنند. تیرانداز با بینایی اش این کار را می کند. آخرین مرحله ریلیز یا همان شلیک است که دارد در نظر می گیرد که تیر بیرون برود. همه این ها کنترل ذهن، هیجان، حواس پنج گانه را می خواهد. از همه مهم تر در تیراندازی داور کاره ای نیست ولی در تمام رشته ها خصوصا فوتبال، کارایی دارد. یک نفر می گفت گل شد، آقای فردوسی پور می گفت گل نشد، مدیر باشگاه می گفت گل شد و ... همه به هم می ریختند. تیرانداز 10 و 9 میزند و تمام. باختم. پس داوری صحیح می خواهد و خودداوری. خودداوری در جامعه ما کجاست؟ من با ماشین روی شما می آیم و می گویم چه خبرت است؟ خودداوری وجود ندارد. تیراندازی خودداوری یاد می دهد. ما در تیراندازی خیلی مشکلات جامعه را می توانیم حل کنیم. امیرالمومنین به سلمان گفت راه رسیدن به خدا، اندازه موهای سرت است. ما اگر ورزشی هایمان بلد باشند یک فونت تیر بزنند. من تیم ملی آلمان که ماتئوس کاپیتانش بود و بکن باوئر مربی اش، دیدم که همه شان را قبل از بازی آوردند و با تیروکمان تمرین کردند. این برای چیست؟ برای بالا بردن تمرکز، حس های لامسه، پاک کردن ذهن و ... است. تیراندازی یک فرم بزنید رهایش نمی کنید و می خواهید ادامه دهید. مثل این است با خانمتان حرفتان شده، لب ساحل می روید و می نشینید و سنگ اول را درون آب می اندازید. سنگ دوم را می اندازید. سنگ سوم را می اندازید که به همدیگر نزدیک شوند. همینطور که سنگ می اندازید، یادتان می رود به خانمتان چه گفتید. تیراندازی نیز همین است. پاک کردن ذهن. ما باید همین روش را به مردم یاد دهیم که با ورزش می توانید به خدا برسید. متاسفانه این را بلد نبودیم، کارشناس هم نبودیم، به یکباره ما را از استانداری مدیر کل ورزش ایران کردند. آن یکی، یک تربیت بدنی دانشگاه بود، به یکباره وزیر ورزش شد. می خواهم بگویم اگر کسی کاربلد باشد، با ورزش مردم را به سمت خدا می فرستد. سمت اعتقادات، جامعه شهروندی که به دیگران احترام بگذارند. من یک پرانتز باز کنم و از آموزشی که در آلمان دیدم برایتان بگویم. یک روز مربی روانشناسی مان پیرزنی بود. توپ به تیرک خورد و برگشت در بغل لوتار ماتئوس. توپ را گرفت ماچ کرد و سپس تیر دروازه را ماچ کرد. من به شوخی و خنده گفتم، این به نیت این بود که دوست دخترش را ماچ کرده. ولی گفت صبر کن من برایت توضیح می دهم. بیست دقیقه بعد دوباره توپ به تیرک خورد و در بغلش آمد و باز ماچ کرد. سپس گفت ببین به ابزارتان احترام بگذارید. اگر به آن ها احترام نگذارید، یک جایی یقه تان را می گیرند. این کائنات است. این چیزی است که من بعد از 30 سال است یاد گرفته ام. 30 سال پیش آن خانم به من این را در آلمان یاد داد. گفت احترام به انسان از کارهایی است که باید انجام دهید. در جامعه توسعه یافته، احترام به انسان وظیفه ات است. احترام به حیوان، گیاهان و نبابات، جامدات و مایعات وظیفه ات است
جذاب ترین رشته میان زیر شاخه های تیراندازی و تیر و کمان در المپیک کدام است؟
جذاب ترین، رشته هایی هستند که ما به سمت آنها نمی رویم، ببخشید ولی فدراسیون جهانی هم زیاد گاف می دهد. یعنی ما بلد نیستیم جذابیت های این رشته را بگوییم، اما خب رشته های تراپ و اسکیت؛ اینها جزو رشته هایی هستند که آمار بیننده خوبی دارند و البته پشت این بیننده ها پول خوابیده است، مثلا آرتن؛ که برای تمام دنیا فشنگ تولید می کند. آرتن: آر نشان دهنده رئال و تن هم نشان دهنده مادرید هستند. بزرگ ترین کمپانی مهمات سازی رئال مادرید که فشنگ تراپ و اسکیت را می سازد، می خواهم بگویم که آن کمپانی خرج می کند، ما هر چقدر رشته ورزشی را زیاد کنیم، از آن طرف درآمد ایجاد می شود. اسپانسر به سمت رشته هایی می رود که برای مردم جذاب هستند. ما اگر نتوانیم تماشاچیان را به عرصه ورزش بکشیم، در نتیجه چه چیزی نداریم؟ سمپاد و هوادار. هوادار نداشته باشیم، مبتدی نداریم، مبتدی نداریم آموزشی نداریم و بدون آموزشی هم قهرمان نداریم پس ما باید مدام رشته ورزشی مان را از طریق سوشال مدیال و رسانه های جمعی و دیداری شنیداری گسترش دهیم؛ هر آنچه دیده بیند دل کند یاد.
نفر به نفر ار افراد اعزامی به المپیک صحبت کنیم. از میلاد وزیری بگوییم که در فدراسیون خود شما رشد کرده است، به نظر شما شانس مدال دارد؟
تجربه میلاد بسیار زیاد است. زمانی که من فدراسیون را سال 82 تحویل گرفتم، ایشان در زمین خاکی های آزادی تمرین می کرد، اما الان در ترکیه و خارج تمرین می کند، نمی گویم شانس مدال آوری ندارد؛ ان شا الله که مدال می آورد، خوشحال هم می شوم. این بچه انقدر که در آفتاب بوده، پوست صورتش رفته است. او بارها و بارها مورد نوسانات مدیریتی قرار گرفته است. یعنی مدیری که بعد من سر کار آمده، می آید که او را به جرم این متن در فیسبوک (آقای پارک، کلاغ ها آمدند آن و گردوهایی درختی که کاشتید را کندند). بچه را از المپیک 2012 انداختند! که من سر همون رفتم نامه زدم به کمیته بین المللی المپیک و فدراسیون جهانی، ایشان را همراه زهرا دهقان و با اصرار به المپیک 2012 لندن فرستادم.
شانس مدال او چقدر است؟
المپیک اینگونه نیست، عرض کردم پازل آقای میلاد کامل نیست، نه فقط میلاد، بلکه آن 5 نفر دیگر هم پازل شان کامل نیست. ببینید، کسی که از المپیک برگردد، یک دردسر است، اگر مدال بگیرد، 100 تا دردسر است، خب من نتوانستم پازل قهرمانی ش را فراهم کنم، ببینید، اینها از المپیک می آیند، با توجه به پژوهشی که در کتابم و دفاعیه دکترایم داشتم، تعداد نفراتی که پسا المپیک خودشان را دار زده اند، سه رقمی است، باورتان نمی شود! چقدر افراد افسردگی گرفتند. من می خواهم این ناباروری را بسطش بدهم، کاری که در کتابم کردم. طرف 5 سال، 8 سال، 10 سال و 15 سال به دنبال بارور شدن است، پس از اینکه بارور می شود و با کلی هزینه ای که انجام داده، بعد شب اول خوب است، شب دوم خوب است و شب 10، پدر به مادر می گوید بچه را ساکت کن. بعد این پسا ناباروری، معضلات بیشتری از کسی که بچه دار شده است. شما ببینید، الان میلاد وزیری نه، هر المپیکی 20 سال پای المپیک ایستاده است، رفته به المپیک و مقام نیاورده است، چه معضلاتی این بچه پیدا می کند، ببینید، پازل قهرمان را مدیریت باید بسازد، یکی از چیزهایی که پازل قهرمانی دارد، مخصوصا در تیراندازی، چون شرط کائنات است، طرف توپ را می شوتد و توپ به پای بازیکن برخورد می کند و وارد گل می شود. مثل بازی ایران مراکش که 1-0 بردیم. قدوس توپ را گرفت، بوس کرد، یکی کاشته زد و توپ به کسی برخورد کرد و رفت درون دروازه، این که بود؟ کائنات، شما کافی است به جامدات احترام بگذاری، به ابزار احترام بگذاری، اگر حق کسی را خورده باشی که به المپیک بروی، این موضوع قطعا در المپیک یقه ات را می گیرد. تیر را رها می کنی که قرار است به 10 بخورد اما باد می زند و به 8 تبدیل می شود.
در مورد تفنگ بادی 10 متر نجمه خدمتی و آرمینا صادقیان؟
من شانس مدال نجمه را 80 تا 90 می دانم، واقعا سال هاست که زحمت کشیده است. روی خانم آرمینا شناخت خوبی ندارم ولی امیدوارم خدمتی دست پر برگردد.
در مورد تپانچه 10 متر بادی که هانیه رستمیان و جواد فروغی را داریم؟
در مورد تپانچه بادی 10 متر چون بسیار رشته حساسی است و با تفنگ بادی زمین تا آسمان فرق دارد. تمام ذهن فرد مشغول است و فشار ماشه روی یک دست است و از تفنگ سنگین تر است، ان شا الله که مدال می آورند. مطمئن هستم هر دو تا 10 نفر نهایی می روند.
در مورد فاطمه کرم زاده و مهیار صداقت تفنگ سه وضعیت
من به خانم هاشمی (مربی تیم) اعتماد دارم؛ الهام اصولی بالا آمده و کار راهه اش مشخص است، او از قهرمانان رشته خودش بوده. و به نظرم روی آنها خوب کار کرده است. فکر می کنم که در سه وضعیت مدال کسب خواهیم کرد.
سوال آخر که به المپیک ربط ندارد، با توجه به تغییرات دولت، ویژگی های وزیر ورزش از نظر شما؟
ویژگی های وزرا بگویم اول. من این پیام را برای آقای رئیسی در ستاد ایشان گفتم. به آقای رئیسی بفرمایید، نه فقط برای وزیر ورزش، علاوه بر مسائل اعتقادی تخصصی، از یک تست ورزشی برای تمام وزرا استفاده کند. فردی که 150 کیلوگرم وزن دارد و سه نفر زیر بغلش را می گیرند تا به ماشین برسد، از لحاظ فیزیولوژی از 24 ساعت تنها 2 ساعتش را می تواند فعالیت داشته باشد، بعد ما این فرد را به مقام وزارت می گذاریم؟ حالا هر وزیری باشد، بعد این شخص می خواهد برای مردم کار 20 یا 18 ساعته انجام دهد؟ قطعا نمی تواند. یکی از اصول وزرا باید ورزشی بودن باشد. تناسب اندام، سلامتی؛ طرف 100 متر نمی تواند راه برود. داشتیم کسی که سه نفر زیر بغلش را می گرفتند و به سمت کریسیدا می بردند تا به محل کار برود. خب 170 کیلویی! مرد مومن برای چه این مدیریت را قبول کردی؟ وزرا باید خودشان ورزشی باشند. از همه مهم تر، 20 سال است شورای عالی ورزش نداریم. وزیر علوم، وزیر آموزش و پرورش و رئیس ستاد نیرو های مسلح کجا هستند؟ تمام نیروهای انسانی ماهر ما در اختیار اینها هستند. این ها باید بیایند و شورای ورزش را از سر بگیرند. مهم ترین موضوعی که راجع به خود وزارت خانه صحبت کردم، زمان آقای سعیدی، آنجا را به وزارت خانه تبدیل کردند. ببخشید ولی خاک بر سرتر از این وزارت خانه نداریم. می بینیم رئیس جمهور لیست کابینه داده و در این لیست، اصلا وزیر ورزش وجود ندارد. یادشان می رود! من دو دوره قبل با این آقایون صحبت کردم. گفتم ما ورزشی ها کجا هستیم؟ گفتند اولویت 16 و 17 هم نیستیم، ورزشی که نزدیک به 6 تا کانال حداقل 5 بار خبرش را می خوانند، مردم می نشینند پای تلوزیون و به ورزش توجه می کنند، 30 جا روزنامه ورزشی منتشر می شود، رادیو تلوزیون 80 میلیون کاربر دارد، بچه قنداقی با ورزش سر و کار دارد تا آن پیرمرد که در پارک نشسته. حالا وزیر ورزش را یک آدم سیاسی که ورزش هم نمی کند می گذارند.
ویژگی های وزیر؟
اولا فسادستیز باشد. از فساد بدش بیاید. دوم ظلم ستیز باشد. در ورزش ظلم بیداد می کند. طرف قهرمان را راحت می پیچاند، رویش را برمی گرداند و می رود. این که نشد ورزش، ورزش محل جوانمردی است. طرف 100 تا زیر آب می زند تا به وزارت برسد، خب شما نامردترین آدم را راس هرم ورزش می گذارید، ورزشی که برای جوانمردی است. اصلا باید بگویم وزارت جوانمردی است، یعنی هر کسی که می آید، با این تفکر بیاید که خادم مردم است. ببینید من چیزی که در همان ستاد آقای رئیسی عرض کردم می گویم. ما تاج و تخت وزارت ورزش نمی خواهیم، ما گلیم درویشی جوانمردی می خواهیم. یعنی کسی که بتواند جوانمردی کند. شما ببینید، یکی از این وزرا درِ دفترش را برای مردم یا قهرمان ها که هیچ، برای پیشکسوتی که باید از مویس سفیدش خجالت بکشیم باز نمی کند. بعد شما می خواهید این آدم را وزیر ورزش بگذارید؟ کسی که باز هم در را روی خودش ببندد. به قول آن استاد دانشگاه، شبی که آقا رای آورد، به راننده اش گفت برویم دور دور، گفت برویم لواسان، گفت انقدر جوگیر شده بود، ما تا صبح با ماشین وزارت خانه گشتیم تا ایشان جگری، چیزی بزند و حال کند که وزارت را گرفته است. واقعا جای تاسف است. وزیر ورزش باید کار راهه ورزشی داشته باشد. ما می گوییم طرف قهرمان المپیک است، این کار را نکنید. این کار ها به حیثیت کشور ضربه می زند و نابلدی و نامفهومی که وجود دارد که اصلا چه کسی وزیر ورزش است؟ الان که بساط ورزشی یک دفعه افت کرده، ما یک بار شخص دانشگاهی می آوریم و گند می زند، یک قهرمان می آوریم و گند می زند.کسی باید باشد که کار راهه اش نشان دهنده این باشد که از لحاظ عملیات اجرایی حداقل 10 استادیوم ساخته باشد، حداقل 100 ورزشکار ساخته باشد، حداقل بلد باشد پول بیاورد به ورزش. ما الان ورزش مان با پول نفت است. باید به سمتی برویم که وزیر، یک دفعه با یک تلفن منچستریونایتد را به تهران بیاورد تا بازی کند و بگوید درآمد بازی n تومان، یعنی کسی که کاربلد خارج و داخل باشد، فسادستیز باشد، این به درد ورزش می خورد.