علی دایی روز شنبه (26 تیر) در دفتر خود پذیرای تیم طرفداری بود. در بخش اول گفتگو که روز گذشته تقدیم شما شد، از تمام کسانی که به او رای دادند گفت و رکورد آقای گلی اش را مختص مردم ایران دانست نه شخص خودش. علی دایی گفت بزرگ ترین افتخار او همبازیانش شاد کردن دل مردم ایران بوده است.
در بخش دوم این گفتگو که اکنون مشاهده می کنید هم علی دایی بیش از همه از مردم ایران گفت. تصاویری از دوران بازیگری علی دایی در تیم ملی، بایرن مونیخ، هرتابرلین، پرسپولیس، بانک تجارت و استقلال اردبیل را برای این برنامه آماده کردیم تا هم علی دایی آن ها را امضا کند و هم خاطراتی از آن روزها بگوید.
خاطره بازی با شهریار فوتبال ایران را از دست ندهید:
یک تعداد عکس خاطره انگیز اینجا دارم، اگر ممکن است این ها را برای مخاطبان طرفداری امضا کنید. عکس اول، به نوعی تصویر قرن، بازی ایران و آمریکا.
عکس دوم، یکی از خاطره انگیزترین روزهای استادیوم آزادی. پیروزی 2-0 مقابل عربستان که هر دو گل را شما زدید. علی آقا هر خاطره یا اتفاق جالبی درخصوص این تصاویر باشد، شنیندش برای مخاطبان ما جذاب خواهد بود.
تمام این ها خاطرات جوانی ما بوده است. خاطراتی بوده که هیچوقت نه از ذهن من و نه از ذهن مردم ما پاک می شود. بگویم که ما باید قدردان مردم مان باشیم. هیچ موقع ما را تنها نگذاشتند. هرجای دنیا که رفتیم، ملت ما کنار مان بودند. هیچوقت یادم نمی رود، بایرن مونیخ یک بازی در کیف داشت. به کیف که آمدیم، 30 ایرونی به هتل آمدند. بکن باوئر از من پرسید اینها دوستان تو هستند؟ چه زود دوستان ایرانی پیدا کردی. دوست که همه شان ایرونی هستند، مطمئنا دوستان من محسوب می شوند اما ایرونی ها هیچ موقع ما را تنها نگذاشتند. همیشه کنار ما بودند و برای او جای تعجب بود همان روز که وارد هتل شدیم، 30 ایرانی آنجا باشند. من همیشه به این موضوع افتخار کردم و افتخار می کنم یک ایرونی هستم.
آن هم بکن باوئر، یکی از بزرگان تاریخ فوتبال آلمان، البته تاریخ فوتبال جهان و قیصر فوتبال آلمان.
ایشان چنین نظری در خصوص ما داشت. این عکس ها را نشان من دادید و امضا کردم، در این عکس ها استادیوم پُرِ پُر است. همیشه می گویم انشاالله که هرچه سریع تر این ویروس کرونا به پایان برسد. همیشه هم گفتم، یک همت ملی نیاز است تا تمام مردم مان را واکسینه کنیم. متاسفانه از کشورهایی هستیم که از این نظر عقب افتاده ایم. انشاالله در چند ماه اخیر بتوانیم این عقب افتادگی را جبران کنیم و شاهد حضور طرفداران مون و سلامتی در جامعه باشیم.
انشاالله، آرزوی سلامتی برای تمام مردم ایران و اینکه دیگر خبر بدی نشنویم.
علی آقا اینجا دو عکس داریم. همه علی دایی را با گل می شناسند اما هیچکس نمی تواند پاس گل های شما را فراموش کند. دو پاس گل تاریخی داریم اینجا، یکی بازی ایران استرالیا که خداداد عزیزی تبدیل به گل کرد، یکی هم بازی ایران آمریکا که مهدوی کیا گلزنی کرد.
به خاطر همین می گویم فوتبال یک بازی گروهی است. خیلی مواقع بوده من پاس دادم باقی بچه ها زدند. خیلی مواقع هم آن ها پاس دادند و من گل زدم.
دو تا عکس دیگر دارم. می شود گفت این ها هم تاریخی است. از هرتابرلین، گل به چلسی و گل به میلان که اصلا اینکه عجیب غریب بود، رد کردن مالدینی و کاستاکورتا و باز کردن دروازه میلان.
این هم از خاطرات خوب من در بوندس لیگا و فوتبال آلمان بوده است. چمپیونز لیگ هم آن موقع خیلی برای ما اهمیت داشت. خدا را شکر می کنم یک کار کوچکی کردم.
یکی دیگر از روزهای تاریخی فوتبال ایران. بازی با کره، 6-1، شما 4 گلش را به ثمر رساندید.
6-2.
من گفتم 6-1؟
بله 6-2 شد آن بازی. ما 2-1 عقب بودیم، نیمه دوم همه چی برگشت. همین بازی باعث شد من بتوانم به آلمان بروم.
این هم آن عکس معروف ناراحت کننده ولی الان دیگر خاطره شده است، طحال پاره...
بله دیگر اگر آن بازی بحرین را می بردیم می توانستیم راحت به دور بعد صعود کنیم. نمی دانم، شاید این می توانست جزو عکس های خیلی قشنگ کاراته می توانست باشد که حتی پنالتی هم نگرفت.
علی آقا دو عکس از بایرن مونیخ داریم. در یکی قهرمان آلمان شدید و در دیگری متاسفانه بایرن مونیخ در فینال به منچستریونایتد باخت.
قهرمانی آلمان به کنار، متاسفانه در فینال فکر کردیم بازی تمام شد ولی دقایق آخر دو گل خوردیم و فینال را به منچستر دادیم.
این هم از اتفاقاتی است که شاید خیلی سال باید منتظرش بمانیم تا یک بازیکن ایرانی به فینال چمپیونز لیگ بخواهد برسد که تا امروز فقط به نام شده ثبت شده است.
بازیکنان خیلی خوبی داریم و من مطمئن هستم که کارهای بسیار بزرگی می توانند انجام دهند.
تصویری از قهرمانی غرب آسیا و این هم قهرمانی معروف لیگ با سایپا. آن هم قهرمانی فوق العاده ای بود.
آغاز دوران مربی گری من بود. هیچ موقع این خاطرات را فراموش نمی کنم.
نیاز به گفتن من نیست اما صحبت شرکت کنندگان در این برنامه را بازگو می کنم. جای علی دایی بسیار خالی است در فوتبال امروزمان، چه مدیریت، چه مربی گری. واقعا برگشت علی دایی به فوتبال شاید آرزوی همه فوتبال دوستان باشد، حالا در هر سمتی، مدیریت یا مربی گری.
خوشبختانه یک مسائلی اتفاق افتاد که ما از فوتبال دور باشیم. من همیشه خدا رو شکر می کنم که راه های متفاوتی در زندگی نشانم می دهد. ما عاشق فوتبال هستیم. فوتبال جزوی از زندگی ما است اما همه چی زندگی ما فوتبال نیست، از جانب خودم می گویم. یک مثل معروف است که عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد. این مساله باعث شد هم زندگی خانوادگی من بهتر شود و در مسائل اقتصادی هم که تمام فکر و ذهنم را روی فوتبال گذاشته بودم، در آن هم پیشرفت های خوبی داشته باشم.
این را هم بگویم عکسی که امضا شد اولین بازی علی دایی با پیراهن پرسپولیس است در کنار فرشاد پیوس، اون زوج مهارنشدنی.
ما با فرشاد دوران خیلی خوبی داشتیم. اکثر گل های پرسپولیس را آن زمان من و فرشاد می زدیم. متاسفانه بعد از بازی هیروشیما مصدوم شدم، دو بار عمل جراحی کردم و یه مدت طولانی از فوتبال دور بودم. نتونستم به فرشاد کمک بکنم.
عکس از تیم بانک تجارت. چهره های آشنا زیاد دارد این تصویر، خود شما، پیروانی، فنونی زاده...
همه بزرگان من هستند. جا دارد اینجا از یک مرد تشکر کنم. آقای کریمیان که باعث شد هم فوتبالم را در بانک تجارت راحت تر انجام دهم و هم باعث شد درسم را در دانشگاه ادامه بدهم. ایشان مشوق بزرگی برای من در تحصیلم بود. خیلی مواقع به من اجازه داد اگر درس سنگینی دارم، امتحانی دارم، امتحان را بدهم یا درسم سنگین بود به کلاسم بروم و سر تمرین نیایم.
عکس بعدی که می خواهم نشان تان بدهم را به رحیم یوسفی هم نشان دادیم. گفت یه عکس از من را همه دیده اند به لطف علی دایی، آن را هم می گویند سیروس دین محمدی است در عکس.
بله بازی با بانک تجارت بود. تیم رحیم یک مدافع داشت که زد کله ما را شکاند. با رحیمم اینطور دوتایی، سرشکسته، شما هم دنبال این چیزها بودید عکس گرفتید.
این تیم استقلال اردبیل است.
باید از تمام همبازیان قدیمم یاد کنم. از آقای جابر نعمتی که هم کاپیتان ما بود و هم مربی ما. در پیشرفت من ایشان خیلی در اردبیل زحمت کشید. شاید باور نکنید، کفش های مان را خودمان می دوختیم. پشت وانت می نشستیم و سر تمرین می رفتیم. به خاطر اینکه مهارت من در ضربه سر زدن بهتر شود، یک چوب در زمین می گذاشت، سانتر می کرد و من باید آن چوب را می زدم، نه اینکه توپ را به دروازه بزنم. با من آن زمان خیلی تمرین می کرد. من را از دفاع راست به پست فوروارد آورد. از آن به بعد ما همیشه فوروارد بازی کردیم.
علی آقا حالا صحبت از اردبیل شد. من اصالتا اردبیلی هستم، خود آقا مهدی (هژبری) هم اردبیلی هستند اصالتا، خواستم این را بگویم. هروقت آنجا می رویم، شهر یک جو عجیب و غریبی دارد، تقریبا مغازه ای در شهر نمی بینیم که عکس علی آقای دایی در آن نباشد، همچنین پشت ماشین ها، همه جا آن عکس معروف را می بینیم. از مردم گفتید ولی خب اردبیل جو متفاوتی دارد.
ما جوانی و نوجوانی مان را در اردبیل بودیم. همیشه کنار مردم اردبیل بودیم. من هیچوقت رفقای قدیمی و مردم خوب اردبیل را فراموش نکردم. مردم اردبیل بزرگانی هستند که همیشه قدردان اند. این لطف خداست که مردم خوب شهرم مرا دوست دارند. مرا بین خودشان قبول کردند. شاید سالی دو سه بار بیشتر نتوانم به اردبیل بروم اما همان حس و حال قدیم را به من می دهد.
دو عکس پایانی، این عکس معروف ایران استرالیا، و این هم با پیراهن بایرن مونیخ که فکر می کنم جفتش باعث افتخار ایرانیان است.
خواهش می کنم، ما در خدمت تان هستیم.
علی آقای دایی خیلی ممنونم از این فرصتی که در اختیار ما قرار دادید. ما همینجا قول یک گفتگوی مفصل برای آینده را می گیریم.
انشاالله برای بعد، در این یکی دو ماه خیلی مصاحبه کرده ام. روراست بگویم که من اهل مصاحبه نیستم. آقای هژبری امر کردند گفتیم در خدمت تان هستیم. همین جا آرزوی موفقیت، سلامتی، شادکامی و آینده ای خوب برای ملت عزیزمان آرزو می کنم. انشاالله وضع اقتصادی مملکت ما خیلی بهتر شود و سفره های مردم ما پربارتر باشد.
ممنون از شما، علی آقای دایی، صحبتای صریح، همیشه بدون تعارف و صمیمی با مردم و ممنون از مخاطبان طرفداری که با این برنامه هم همراه ما بودند. مطمئنم مورد توجهتان قرار گرفته است. خدانگهدار.
همچنین ببینید: