مطلب ارسالی کاربران
طنز خروس و مرغان
«دوش پرسیدم از خروس چرا این همه زن به روی زن گیری
هر زمان مرغی افکنی در دام تا از او کام خویشتن گیری
گفت مرغان، زنان بیخرجند خرده نتوان بر این سخن گیری
نیست حاجت که بهر این مرغان کفش و جوراب و پیرهن گیری
طعنه کم زن که صد از این زنها گر تو باشی به جای من گیری!»