Things were all good yesterday
همه چیز دیروز خوب بود
And then the devil took your memory
و شیطان خاطرات تورا گرفت
And if you fell to your death today
و اگه احساس می کنی مرگت امروز است
I hope that heaven is your resting place
امیدوارم بهشت ارامگاهت باشد
I heard the doctors put your chest in pain
شنیدم که دکتر ها دردی در سینه تو کاشتند
But then that could've been the medicine
ولی آن را دارو می خواندند
And now you're lying in the bed again
و حالا تو دوباره داری تو تخت دروغ می گی
Either way I'll cry with the rest of them
به هر حال من با بقیه برایت گریه می کردم
And my father told me "son
و پدرم به من می گفت پسرم
It's not his fault he doesn't know your face
تقصیر تو نیست که تورا نمی شناسد
And you're not the only one"
و تو تنها کسی نیستی
Although my grandma used to say that he used to sing
با اینکه مادر بزرگم باید این و می گفت پدربزرگم می خواند
Darling, hold me in your arms the way you did last nightعزیزم من را طوری در آغوش بگیر همانند شب گذشته
And we'll lie inside for a little while here, oh
و ما دروغ خواهیم گفت به خودمان در زمانی که اینا هستیم
I could look into your eyes until the sun comes up
من می تونم به چشمان تو بنگرم تا زمانی که خورشید طلوع کند
And we're wrapped in light and life and love
و ما گیج شدیم بین نور و زندگی و عشق
Put your open lips on mine and slowly let them shut
لیهای بازت را روی لبان من بذار تا آهسته بسته شوند
For they're designed to be together, oh
برای اینکه آنها برای یکدیگر ساخته شدند
With your body next to mine, our hearts will beat as one
وقتی بدنت کنار من هست قلبهایمان یکصدا می تپد
And we're set alight, we're Afire Love
و ما شعله ورشدیم ما هیجان زده عشق شدیم
Oh loveاه عشقAnd things were all good yesterday
همه چیز دیروز خوب بود
But then the devil took your breath away
ولی امروز شیطان نفستو گرفت
And now we're left here in the pain
و ما ترک کردیم اونجا رو با درد و رنج
Black suit, black tie, standing in the rain
کت شلوار سیاه کروات سیاه ایستاده در بارون
And now my family is one again
و خانواده من دور هم جمع شدن دوباره
Stapled together with the strangers and a friend
به هم دوخته شدیم با غریبه ها و یک دوست
Came to my mind, I should paint it with a pen
به ذهنم رسید باید با مداد نقاشیش کنم
Six years old, I remember when
یادم میاد شش ساله بودم
And my father told me "son
و پدرم به من می گفت پسرم
It's not his fault he doesn't know your face
تقصیر تو نیست که تورا نمی شناسد
And you're not the only one"
و تو تنها کسی نیستی
Although my grandma used to say that he used to sing
با اینکه مادر بزرگم باید این و می گفت پدربزرگم می خواند
Darling, hold me in your arms the way you did last night
عزیزم من را طوری در آغوش بگیر همانند شب گذشته
And we'll lie inside for a little while here, oh
و ما دروغ خواهیم گفت به خودمان در زمانی که اینا هستیم
I could look into your eyes until the sun comes up
من می تونم به چشمان تو بنگرم تا زمانی که خورشید طلوع کند
And we're wrapped in light and life and love
و ما گیج شدیم بین نور و زندگی و عشق
Put your open lips on mine and slowly let them shut
لیهای بازت را روی لبان من بذار تا آهسته بسته شوند
For they're designed to be together, oh
برای اینکه آنها برای یکدیگر ساخته شدند
With your body next to mine, our hearts will beat as one
وقتی بدنت کنار من هست قلبهایمان یکصدا می تپد
And we're set alight, we're Afire Love
و ما شعله ورشدیم ما هیجان زده عشق شدیم
Oh love
اه عشق
And my father and all of my family
و پدرم و همه خانواده
Rise from their seats to sing hallelujah
از صندلیشان بلند شدند تا ترانه سپاس خداوند را بخوانند
And my mother and all of my family
و مادرم و تمام فامیل هایم
Rise from their seats to sing hallelujah
از صندلیشان بلند شدند تا ترانه سپاس خداوند را بخوانند
And my brother and all of my family
و براردم و همه خانواده
Rise from their seats to sing hallelujah
از صندلیشان بلند شدند تا ترانه سپاس خداوند را بخوانند
And my father and all of my family
و پدرم و همه خانواده
Rise from their seats to sing hallelujah
از صندلیشان بلند شدند تا ترانه سپاس خداوند را بخوانند