محمود احمدیبیغش که نماینده مجلس است در اظهارنظری از مردم خواسته مانند گاندی ساده زندگی کنند تا تحریمها قابل تحمل شود.
او گفته است:« مرحوم گاندی چگونه زندگی کرد؟ ما هم باید همینطور باشیم، اگر به سمت زندگی برویم که به خودمان متکی باشیم (با هزاران سختی که دارد) و تحریمها را تحمل کنیم، میتوانیم.»
خوب تکلیف معلوم شد. همین که دولت تازه از راه رسید و قرار است کمتر از یک ماه دیگر جناب رئیسی بر کرسی ریاست جمهوری تکیه بزنند، منتقدان وضع زندگی مردم در دولت روحانی به مدافعان زندگی ساده بدل شدهاند.
همین افراد از دولت روحانی انتظار داشتند که هر روز بر سر سفره مردم مرغُمسما باشد و سطح زندگی ایرانیها به سطح زندگی مردمان لسآنجلس آمریکا به ویژه اهالی بورلی هیلز برسد.
هیچ کس از مردم انتظار زندگی گاندیوار نداشت. میخواستند مردم مثل شیوخ عرب زندگی کنند. چون رئیس جمهوری که از جنس آنها نبود در راس قدرت بود.
این افراد تا از روحانی یک هواپیما برای هر ایرانی نمیگرفتند راضی نمیشدند و آن را نشان بیکفایتی دولت میدانستند اما حالا شاید در آینده سفر با چهارپایان را هم خالی از لطف ندانند.
حالا اما داستان فرق کرده است. دوباره باید به سمت روزهایی برویم که از تریبونهای مختلف ما را دعوت به اشکنه خوردن میکردند. در سال 91 از خطبههای نماز جمعه مشهد خطاب به مردم گفته شد:« اگر مرغ در دسترس نيست آن را با يک ماده پروتئيني ديگر جايگزين كنيد. مشهديها مگر اشكنه پياز داغ را يادتان رفته و آن زندگي را فراموش كردهايد؛ مگر قرار است برنامه همان باشد كه قبلاً بوده است.»
رفتن برق در این روزها حسابی روی اعصابمان است. صداوسیما، نمایندگان مجلس و خیلی از چهرههای مشهور سیاسی هم هم زبان با مردم از این وضعیت گلایه مند هستند اما دور نباشد که همین منتقدان، برق رفتن را یک مسئله عادی بنمانند که در همه کشورها اتفاق میافتد.
دیر نباشد که صداوسیما گزارش برود که در بیبرقی به چه درجههای معنوی خواهیم رسید و به سلوک عرفانی دست پیدا خواهیم کرد.
بله، داستان سیاست این است. تا وقتی رقیب بر سرکار است باید انتظارها به بالاترین حد خود برسد اما وقتی دوست به قدرت رسید، اشکنه هم غذایی دلچسب است.
اینکه بتوانیم با توجه به شرایطی اقتصادی که داریم، زندگی کنیم یک تصمیم درست است. اینکه بدانیم دخل و خرجمان چقدر است، اتفاق نکویی است اما این تصمیم نباید مربوط به یک دوره خاص باشد. شاید بد نبود در اوج تحریمهای ترامپ علیه ایران هم کمی از این حرفها میشنیدیم. کاش آن موقع هم برخی به یاد گاندی میافتادند.
نکته پایانی اینکه گاندی در مبارزه منفی و برای رهایی از استعمار هند به آن شیوه روی آورد نه آن که به عنوان استراتژی همیشگی انتخاب کند و دیگران را هم به آن توصیه کند.
عصرایران؛ مصطفی داننده