به گزارش طرفداری، فوتبال ذوب آهن از اواخر فصل گذشته و به ویژه از ابتدای فصل جاری لیگ برتر همواره با مشکلات داوری همراه بود و بر اساس آمار بین ۱۲ تا ۱۶ امتیاز خود را در اثر اشتباهات داوری از دست داد، بعد از اعلام رأی کمیته استیناف که نزدیک به ۴۰ روز بعد از درخواست تیمها و شب قبل از بازی اعلام شد، موجب شد این بار باشگاه سایپا اعتراض شدید الحنی را منتشر کند.
اما بازی شب گذشته دو تیم سایپا و ذوب آهن باز هم حاشیههای زیادی را به دنبال داشت که یکی از آنها اخراج شهاب گردان در شرایط بحرانی تیم ذوب آهن بود، در این رابطه روابط عمومی باشگاه ذوب آهن بیانیهای صادر کرد.
در این بیانیه آمده است:
«اگر کمیته انضباطی به همین سرعتی که برای شهاب گردان رأی صادر نمود برای ناداوریها خودشان رأی صادر نموده بود شاید بسیاری از مشکلات موجود پیش نمیآمد، شاهد ناداوریهای هستیم که جای تعجب بسیار دارد به راستی اگر در لیگ برتر کشور بعد از بیست و شش هفته هنوز بحث داوری سر و سامان نگرفته باشد بسی جای شگفتی و تعجب است.
آیا ناکارآمدی مسئولان کمیته داوران این وضع را رقم زده یا مسائلی دیگر بانی این اتفاقات است، خدا داند!
داور در مسابقه با تیم تراکتورسازی هم، سر ذوب آهن را برید، اشتباهی فاحش یا عمدی که آن هم خدا داند، تا این شائبه را ایجاد کند که گویی فشارهایی برای رقم خوردن تصمیماتی خارج از زمین در حال اعمال است.
گفتیم با تغییرات در فدراسیون فوتبال شاید اوضاع داوری کمی سروسامان بگیرد، اما سالی که نکوست از بهارش پیداست اگر این بهار فدراسیون نشینان است خدا بخیر کند.
احتمالاً در چند سال آینده بسیاری از تیمهایی که فقط به بازی جوانمردانه اعتقاد دارند از لیگ پاپس خواهند کشید تا حداقل سرمایههای انسانی و مالی خود را حفظ کنند و در زمستان نادآوری ها اسیر نگردند.
به راستی اگر این دیدار به جای سه ناظر یک ناظر داشت، چه میشد؟
داور وسط در حال ادامه مسابقه است که از بیرون زمین بعد از مشورتهای خاص، برایش تصمیم میگیرند. به راستی آقای ناظر، ناظر مسابقه بود یا ناظر تیم ذوب آهن...
بماند که همه عوامل داخل و بیرون زمین علیه ذوب آهن بودند، اما نکته جالب این دیدار ناظری بود که خود نیاز به ناظر داشت و بیش از همه خود به داخل زمین و بازیکنان فشار روانی وارد میکرد.
چند ماهی قبل، هم گفته بودیم که بهتر است ناظرِ ناظر هم داشته باشیم یادتان هست و گفته بودیم که داوریهای مسابقات ما باید الگوی کشورهای اروپایی باشد.
چون گوش شنوایی نیست، تصمیم داریم خودمان نسخههای این داوریها را به اروپا ترانسفر کنیم مطمئناً فروش آن درآمد بالایی خواهد داشت البته نه به عنوان الگوی داوری، بلکه به عنوان طنز تلخ ناداوری.»