در شرایط کنونی نتیجه گرفتن امکان پذیر نیست
سرمربی سابق تیم تراکتور از دلایل استعفای ناگهانی خود صحبت کرد.
به گزارش عصر تبریز؛ رسول خطیبی بعد از حضور موفقی که در تیم آلومینیوم اراک داشت، در پایان نیم فصل اول این تیم را به مقصد تراکتور ترک کرد. او که به دنبال بستن تیمی متفاوت برای فصل آینده بود، پس از حواشی و اتفاقات اخیر طی تصمیمی ناگهانی از سمت خود استعفا داد. اولین صحبت های خطیبی بعد از این تصمیم عجیب را بخوانید:
دو راهی بین تراکتور ایرالکو سخت بود
یک سال فوق العاده را در اراک پشت سر گذاشتیم و یک موفقیت وصف ناپذیر در کنار مردم اراک را تجربه کردیم. محبت هواداران ایرالکو و حمایت تمام مسئولان استان مرکزی و شهر اراک را شاهد بودیم که تمامی این همبستگی ها به یک صعود بزرگ ختم شد. من بابت جدایی در نیم فصل یک عذر خواهی به هواداران ایرالکو بدهکارم و امیدوارم که مرا درک کرده باشند. در نیم فصل بین ایرالکو و تراکتور ماندم. ایرالکو تمام علایق شخصی و موفقیت بود و در طرف دیگر علایق خاک و زادگاه مادری …
به درخواست تراکتوری ها بار دیگر لبیک گفتم
من در نیم فصل با یک تجربه بسیار آزاردهنده به تبریز بازگشتم. هفت سال پیش که تراکتور جوانی را که قهرمان نیم فصل کرده بودیم را از من گرفتند، فقط سکوت کردم و تمام دلخوری ها و غم ها را در دل خود ریختم تا تراکتور جوانی که ساخته بودم تا روز آخر در کورس قهرمانی باشد و در نیم فصل به درخواست تراکتوری ها بار دیگر لبیک گفتم ولی اینبار نه خودم آنرا بسته بودم و نه تیم در شرایط متعادلی بسته شده بود. تراکتوری را تحویل گرفتم که مدیرعاملی نداشت و تمام بار مسئولیت ها بر دوش من بود.
تمامی مشکلات به رسول خطیبی ختم می شد
تراکتور با تمام عظمت اش و بدون مدیرعاملی مسئولیت پذیر وارد چهار جبهه جنگ شده بود و تمامی مشکلات به رسول خطیبی ختم می شد و روزی که بازیکنان تنها برای یک جلسه اعتصاب کردند، همه خطیبی را مقصر دانستند ولی کسی نگفت که بازیکن از نداشتن مدیری که پاسخگوی مشکلات آنان باشد اعتصاب کرده است. وقتی تراکتور را تحویل گرفتم از داشتن بازیکن خارجی محروم بودیم و امکان جذب نبود و در مورد جدا شده ها نیز آقای نظمی توضیحات لازم را دادند و نیازی به توضیحات بیشتر نیست ولی مهم بازیکنانی بودند که در کنار تراکتور و هوادارانش ماندند و در رقابت های آسیایی غیرت و توانایی خود را نشان دادند.
فضای مجازی تراکتور را در گرداب خود گرفتار کرده است
فضای مجازی! آنچه از اسمش پیداست یک دنیای مجازی و غیرواقعی که فوتبال آذربایجان را در گرداب خود گرفتار کرده است. ما در فضای مجازی هواداران تراکتور را داریم که در همه حال از تیم خود حمایت کردند، به برنامه های باشگاه احترام گذاشتند و زمان حمایت و انتقاد را به خوبی درک می کنند ولی موجوداتی در درون آنها نفوذ کرده اند و تعصبات و علایق آنها را جهت می دهند و این جهت دهی ها دمار از روزگار تراکتور درآورده است.
در شرایط کنونی نتیجه گرفتن امکان پذیر نیست
خطیبی رفت ولی این چرخه کثیف ادامه دارد و در این مدت بهترین مربیان جهان و ایران توان مقابله با این جو را نداشته اند. گل محمدی، توشاک، لیکنز، دنیزلی و خیلی های دیگر که آمدند و گرفتار یک جو غیرواقعی شدند و با کوله باری از برنامه و هدف راهی شدند. خطیبی برای یک ساختار سازی به تراکتور آمده بود و زیر فشار این فضای غیر واقعی و مسموم تن به باج خواهی ها نداد. و اکنون هوادار باید هوشیار باشد و به داد تیم اش که دردانه آذربایجان است برسد. مردم آذربایجان و هواداران تراکتور آگاه باشند که عده معدودی با در دست گرفتن فضای مجازی و ساخت صفحات فیک که توسط بیرون مانده های فوتبال نیز حمایت می شوند، بدترین حواشی را برای تراکتور ایجاد می کنند. چه من باشم و چه مربی دیگری، در شرایط کنونی نتیجه گرفتن امکان پذیر نیست.
زنوزی پشت دردانه آذربایجان را خالی نکرد
مهندس زنوزی یک مرد شریف است و با تمامی این نامهربانی ها مثل یک مرد پشت مردم آذربایجان و هواداران تراکتور ایستاده و خم به ابرو نیاورده است. مهندس زنوزی در این سه سال بدترین فشار های مالی و سیاسی را تحمل کرد و به جای حمایت از هوادار، نامهربانی دید! پانصد میلیارد تومان از سرمایه شخصی برای تراکتور هزینه کرد و منتی نگذاشت. او مثل مرد ایستاد و جلوی تمامی تهمت ها و فحاشی ها سکوت کرد، قهر کرد، دلشکسته شد ولی پشت دردانه آذربایجان را خالی نکرد. تراکتور و فوتبال آذربایجان زجر کشیده ناعدالتیهای فوتبال بود و با فریاد های مهندس زنوزی میرفت تا تابوی سرخ آبی شکسته شود ولی بازهم سکوت! سکوتی که به قیمت حق خوری برای فوتبال آذربایجان تمام خواهد شد.
برنامه ما آینده تراکتور را تضمین می کرد
اگر هوادار هوشیار بود، باید میفهمید که پشت جمله مهندس زنوزی (هر وقت اجازه دادند، قهرمان می شویم!) یک دنیا حرف و کوهی از زجر بود. ما با برنامه باشگاه وارد یک ساختار سازی شده بودیم که آینده تراکتور را تضمین می کرد و با تمامی فشار روانی که بر من وارد می شد برای جلوگیری از اهداف منفعت طلبان و سربلندی تراکتور نمی خواستم استعفا دهم اما نشد و تصمیم سخت جدایی را گرفتم. ما آمده بودیم تا درخت بکاریم و فوتبال آذربایجان سال ها از سایه آن استفاده کند ولی بر ما فشار آوردند که گندم بکار! تا با یک نسیم بر باد برود. از مردم آذربایجان، هواداران تراکتور، مرد شریف آذربایجان جناب آقای زنوزی و اعضای هئیت مدیره باشگاه بابت حمایت های خود تشکر می کنم و امیدوارم حداقل بعد از رفتن من این فضای ناسالم با کمک هواداران از بین برود تا مربیان دیگر بتوانند با فکری آزاد برای تراکتور و فوتبال آذربایجان خدمت کنند