به گزارش طرفداری، ایتالیا با پیروزی مقابل اتریش به مرحله یک چهارم نهایی یورو 2020 رسید. ایتالیا در طول هر سه بازی مرحله گروهی خود هیچ گلی دریافت نکرد و روبرتو مانچینی به رکورد 30 بازی پیاپی بدون شکست رسید. این تیم در مرحله حذفی هم اتریش را بانتیجه 2-1 شکست داد تا روند شکست ناپذیری هایش ادامه پیدا کند و به عدد 31 برسد.
آخرین باری که ایتالیا را به این سرحالی دیدید را به یاد دارید؟ تیم ملی ایتالیا پس از فتح جام جهانی 2006 و فاجعه کالچوپولی وارد یک دوران گذار و پوست اندازی طولانی شد. از انتخاب های اشتباه تا استعداد هایی که که قدر خودشان را ندانستند و به تاریخ فوتبال پیوستند، هر کدام از این ها را به شکست های دراماتیک و اتفاقاتی که فقط برای ایتالیایی ها می افتد اضافه کنید تا دیدگاهی کلی نسبت به وضعیت این سال های فوتبال ایتالیا پیدا کنید. آتزوری در طول این سال ها دوبار در مرحه گروهی جام جهانی حذف شد و یک بار هم اصلا به به جام جهانی صعود نکرد، یک بار هم به طرزی شگفت انگیز به فینال یورو 2012 صعود کردند و با شکست 4-0 این رقابت ها را ترک کردند.
روبرتو دونادونی، مارچلو لیپی، چزاره پراندلی، آنتونیو کونته، جیامپیرو ونتورا و دی بیاجو سرمربیانی بودند که هر کدام چند صباحی روی نیمکت تیم ملی ایتالیا نشستند اما هیچ کدام نتوانستند ایتالیا را وارد یک روند پایدار موفقیت کنند و تنها به نتایج کوتاه مدت بسنده کردند.
یک تفاوت بزرگ
در این سال ها ایتالیا روزهای شیرینی هم سپری کرده است و نمی توانیم این تیم را تماما ناکام بدانیم. برای مثال ایتالیای چزاره پراندلی به فینال یورو 2012 رسید اما نتوانست قهرمان شود و یا ایتالیای آنتونیو کونته در سال 2016 بازی های در خور توجهی را به نمایش می گذاشت و تیم هایی مثل بلژیک و اسپانیا را شکست داد اما به نظر شما تفاوت آن ایتالیاهایی که به یک موفقیت مقطعی می رسیدند با این ایتالیای مانچینی چیست؟
یکی از فاکتورهایی که ما می توانیم سرمربیان مطرح جهان را با استفاده از آن تفکیک کنیم به این صورت است؛
برخی سرمربیان قبل از شروع کار در یک تیم یک قالب و اصول کلی برای مجموعه ترسیم می کنند و یک مدت زمان معینی را هم مشخص می کنند تا تیم به آن قالب برسد معمولا این زمان معین برای تیم های باشگاهی بیش از یک فصل و برای تیم های ملی بیش از دو سال است. دسته ای دیگر از سرمربیان هم هستند که بازیکنان شان را به یک سطح آمادگی خاصی می رسانند و برنامه های خود را همیشه با توجه به حریف تغییر می دهند و برای هر بازی پلان خاصی دارند و این دست مربیان، مربیانی هستند که از همان ابتدا می توانند نتیجه گیری را با تیم شان شروع کنند اما تجربه نشان داده پس از مدت معینی همین تغییرات و پلان ها به بن بست می خود و به نوعی همین اتفاق است که عمر چنین مربیانی را نسبت به مربیان دسته اول کوتاه تر کرده است. این دسته بندی بخشی از مساله سرمربیان مولف و غیر مولف را هم شامل می شود که در قسمت های قبلی مفصلا به آن پرداخته بودیم.
در تئوری هم ما دو نوع مربی داریم؛ مربی بازیخوان که تیم را بر اساس حریف تمرین و تغییر می دهد و مربی بازیگردان که تیم را بر اساس ایده خودش می چیند.
به طور مختصر پاراگراف بالا را می توانیم در دو عبارت خلاصه کنیم؛ برنامه ریزی بلند مدت و برنامه ریزی کوتاه مدت...
مربیان دسته اول که همان بازیگردان ها هستند و با برنامه ریزی بلندمدت کار می کنند، مدل و نقشه خود را در یک تیم جا می اندازند، اگر به موفقیت برسند قطعا این موفقیت ها کوتاه مدت و گذرا نخواهد بود. البته آن قالب و مدل باید دارای یک سری استانداردهای فوتبالی باشد. تعریف موفقیت برای هر تیمی متفاوت است و ما نمی توانیم موفقیت را در کسب چند جام فلزی خلاصه کنیم، برای مثال سیمونه اینزاگی در لاتزیو مدل و قالب خودش را جا انداخته است وسطح کیفی لاتزیو و لول آن ها را آن قدر پیشرفت داد که ما در سری آ شاهد یک لاتزیوی دست و پا بسته که مدام از این شاخه به آن شاخه می پرد نبودیم اما لاتزیو غیر از یک کوپا و دو سوپرجام، با اینزاگی جام قابل توجه ای نبرده است. با این همه، همین الان هم که اینزاگی لاتزیو را ترک کرده است مدیریت باشگاه می تواند با انتخاب یک سرمربی خوب همان سبک و سیاق را ادامه دهد تا شاید به قهرمانی سری آ هم برسد. وقتی وارد مسائل فنی می شوید شما باید چیزی به اسم جام و افتخارات را از اولویت خارج کنید چون هر تیمی ابزار و پتانسیل لازم برای قهرمانی را ندارد اما تصور کنید اینزاگی ای که از سال 2016 روی نیمکت لاتزیو نشسته، به دنبال پلان های مختلف برای هر بازی بود آیا چنین تداومی که در این 5 سال داشت تکرار می شد؟ به احتمال زیاد این نتایج را یک یا دو فصل به دست می آورد و سپس به بن بست می خورد... تئوریسین ها می گویند مربیان بازیخوان دنباله ندارند، یعنی وقتی از تیمی می روند، اثر آنها هم از بین می رود اما مربیان بازیگردان حتی اگر نتیجه هم نگیرند، وقتی از تیمی می روند، تاثیرشان تا مدتها باقی می ماند.
گرچه باز هم در این بین تاکید می کنیم نوع پلن و قالب مد نظر هم بسیار مهم است. نمونه های زیادی نیز وجود دارند که به دنبال ایجاد همین قالب و سبک خودشان بوده اند اما نتوانسته اند به موفقیتی برسند، نمونه اش مائورتیزیو ساری در یوونتوس...
همین مثال می تواند تا حد زیادی این مقایسه را برای شما ملموس کند، تیم ملی ایتالیا بعد از آنتونیو کونته وارد یک بحران شد و کونته تنها نقش به عقب انداختن یک بحران بزرگ را داشت و زمان چزاره پراندلی هم دیدیم که با چه نتیجه ای در جام جهانی 2014 رو به رو شدند...
برای تیم های ملی شاید مربیان کوتاه مدت و نتیجه گرا گزینه های بسیار مناسبی باشند اما اگر واقعا یک کشور به دنبال آغاز یک سلطه است به اصطلاح باید بنیان بازی اش را با سرمربی مناسب بکوبد و بسازد نمونه اش هم همین مانچینی و ایتالیا می شود. به شما پیشنهاد می کنیم بازی های اول تیم ملی مانچینی را ببینید و با بازی هایی که در یورو دیده اید مقایسه کنید تا متوجه روندی که تیم ایتالیا در این دو سال طی کرده بشوید...
ایتالیا اوایل با مانچینی حتی توان به ثمر رساندن یک گل را هم نداشت اما قالب و مدل درستی که مانچینی برای تیم ملی طراحی کرد و اعتماد مسئولان فوتبال ایتالیا یک تیم منسجم را ایجاد کرد. این قالبی که مانچینی در تیم ملی حاکم کرده می تواند آغازی باشد بر سلطه ایتالیا بر فوتبال اروپا... حالا سراغ مسائل فنی تر می رویم.
رویکرد کلی تیم ملی ایتالیا؛ تیکیتالیا
در تیم مانچینی دیگر خبری از یک بازی واکنش گرا نیست. تیم مانچینی رویکردی positional دارد و همواره تیمش در هر بازی بالای 500 پاس رد و بدل می کند اما تفاوتی که بازی مالکانه ایتالیا با همان تیکی تاکای معروف دارد این است که تیم مانچینی از دادن پاس های عرضی بی هدف دوری می کند و تا وقتی مجبور نشود دست به این کار نمی زند و تیم مانچینی معمولا بازی vertical و طولی ای را انجام می دهد و همواره رویکرد تیم به سمت دروازه حریف است. همین ویژگی است که تیم ملی ایتالیا را از سایر تیم هایی که مالکانه بازی می کنند مثل اسپانیا متمایز می کند. به همین دلیل می توانیم برای این سبک بازی نام TIKITALIA را در نظر بگیریم، سبکی که شباهت زیادی به بازی مالکانه تیم هایی مثل بارسلونای پپ گواردیولا دارد اما وقتی جزیی تر می شویم شاهد تفاوت هایی بین این دو سبک و شاهد امضای مانچینی پای این سبک هستیم.
تیم مانچینی با سیستم 3-3-4 بازی می کند و در طول این سه سال کم تر پیش آمده از این سیستم دور شود.
حالا به بررسی ایتالیا در سه فاز حمله، دفاع و انتقال توپ می پردازیم:
فاز حمله
ایتالیایی ها هنگام شروع بازیسازی از دفاع یک عرض سه نفره شامل دو مدافع میانی و یکی از فولبک ها تشکیل می دهند.
در تصویر بالا شاهد عرض سه نفره تشکیل شده هستیم. در همین صحنه شما می توانید نحوه جایگیری هافبک های تیم را هم ببینید. جورجینیو به عنوان راس عقب خط هافبک تیم را بازی می کند و می توانیم به نوعی جورجینیو را رجیستای (توضیح فنی) تیم مانچینی بدانیم. بازیکنی که ریتم بازی را تنظیم می کند و تصمیم می گیرد تیم بازی طولی ای را ارائه کند و یا با پاس های عرضی تر به سمت دروازه حریف حرکت کند.
جورجینیو سال ها زیر نظر مائوریتزیو ساری در نقش یک رجیستا بازی کرد و تیم ملی ایتالیا هم حالا پس از سال هایی که از خداحافظی آندره آ پیرلو گذشته، صاحب یک بازیکن با سطحی استاندارد برای بازی کردن در این نقش شده است. جلو تر از جورجینیو که نقش محوری دارد، نیکولا بارلا و مانوئل لوکاتلی برای تیم بازی می کنند که در ظاهر روی دست هم و در عرض یکدیگر هستند اما در جریان بازی نحوه استقرار آنها روی یک خط نیست و شبیه زیگزاگ است تا تیم به جای پاس های عرضی تکراری که مربیان به آن پاسخ ببخشید می گویند، با هر پاس امکان انتقال توپ به فضای جلوتر در زمین را داشته باشد. البته قبل از تورنومنت، مارکو وراتی بازیکن فیکس بود اما به دلیل مصدومیت این بازیکن مانچینی تورنومنت را با لوکاتلی آغاز کرد که فوق العاده بازی کرد و پس از بازگشت وراتی این بازیکن جای لوکاتلی را گرفت.
نیکولا بارلا که این فصل عملکرد فوق العاده ای در اینتر داشته گاها به یک هافبک به نقش half-winger تبدیل می شود که خود ایتالیایی ها این نقش را متزالا می نامند. حرکت بین خطوط و قرارگیری در موقعیتهای Halfspace، توانایی بازیخوانی و بازیسازی بالا از مسئولیت های یک متزالا است. (یک نمونه موفق ایفای نقش متزالا در فوتبال روز اروپا، پل پوگبا در یوونتوس بود.)
اصل برتری، مهمترین قسمت از یک بازی مالکانه است. در مورد این اصل بارها صحبت کرده ایم و این برتری در قسمت های مختلفی مثل برتری عددی، برتری از لحاظ موقعیت و برتری از لحاظ کیفیت باید رعایت شود.
یکی از دلایل موفقیت تیم ملی ایتالیا رعایت همین اصل برتری است برای مثال آن ها در بخش برتری عددی معمولا هنگام حمله یک عرض 5 نفره که شامل تک مهاجم تیم، وینگرها و دو فولبک تیم هستند را تشکیل می دهند و تیم حریف را به دردسر می اندازند. فرض کنید تیمی با سیستم 4 دفاعه بازی کند و با این لاین 5 نفره مواجه شود. تیم ملی ایتالیا با فرمول هایی مشابه در جای جای زمین برتری های عددی 3 در مقابل 2 و 2 در مقابل یک ایجاد می کند و با همین شیوه موقعیت های زیادی را خلق می کند.
ایجاد برتری عددی (Overload) در فلانک ها، ایجاد پاکت در کناره ها برای حرکت در half space ها، انتقال سریع توپ به فلانک ها و حرکتهای بدون توپ الگوهای رایجی برای شکستن بلاک دفاعی حریفان هستند که ما معمولا تمام این حرکت ها را در طول بازی از ایتالیایی ها می بیینیم. تمرین و تکرار در تمرینات تنها عاملی است که باعث ایجاد هماهنگی بین بازیکنان برای اجرای این حرکات می شود. در این سه سال مانچینی این هماهنگی را به خوبی نزد شاگردانش به وجود آورده است.
در تصویر بالا شاهد همان عرض 5 نفره ای هستیم که ایتالیایی ها برای خلق موقعیت آن را تشکیل می دهند. یکی از الگوهای تاکتیکی ایتالیا برای خلق موقعیت آوردن وینگر های تیم به half-space ها و نفوذ و اورلپ فولبک های تیم از falank ها است. در این بین معمولا دومنیکو بررادی، وینگر راست تیم وظایفی فراتر از یک وینگر عادی دارد و حتی روی کانال های مرکزی قرار می گیرد.
در این صحنه براردی اصلا شبیه یک وینگر عمل نکرده و از کانال های مرکزی به داخل محوطه ترکیه می زند. موقعبت مکانی براردی در زمین بازی وابسته به 4 رفرنس پوینت اصلی است که در قسمت های قبلی در مورد آن مفصلا توضیح داده ایم.
در این صحنه هم می بینیم چگونه ایتالیایی ها با حضور عددی مناسب در محوطه ترکیه یک فضای خالی در سمت راست خط دفاعی ترک ها ایجاد می کنند و روی همین قضیه هم به گل می رسند.
ایتالیا در طول 4 بازی ای که انجام داده 8.53 Xg را به ثبت رسانده است و از این میزان امید گل 9 گل به ثمر رسانده که نشان از استفاده خوب بازیکنان ایتالیا از موقعیت های شان دارد.
در مجموع ایتالیا از آن دست تیم های مالک توپ است که به خوبی می تواند مالکیت توپ بالایش را به موقعیت تبدیل کند.
مالکیت توپ ایتالیا |
تعداد پاس کلیدی |
بازی |
63 درصد |
17 |
ایتالیا - ترکیه |
49 درصد |
10 |
ایتالیا - سوییس |
69 درصد |
21 |
ایتالیا - ولز |
52 درصد |
25 |
ایتالیا - اتریش |
فاز انتقال از دفاع به حمله
ایتالیا در فاز انتقال از دفاع به حمله کاملا رویکردی طولی دارد و به دنبال انتقال سریع توپ از دفاع به حمله است. نمونه ایده آل و بارز انتقال توپ را روی گل اول آن ها به سوییس دیدیم.
در این صحنه می بینید لوکاتلی حمله سوییسی ها را مختل می کند و پس از تصاحب توپ سریعا توپ را با یک پاس مستقیم به زمین سوییس می فرستد. لوکاتلی فرصت زیادی برای تخمین محل فرود پاسش نداشت و با آگاهی نسبت به حضور براردی در زمین سویس یک پاس به اصطلاح چشم بسته می فرستد و این توپ به براردی می رسد. پس از این پاس هم یک استارت سریع می زند تا خودش را به زمین سوییس برساند. معمولا در چنین مواقعی هافبک ها پس از دفع توپ در زمین خودی باقی می مانند و آرام آرام به دروازه حریف نزدیک می شوند اما این قضیه برای لوکاتلی رخ نمی دهد.
این توپ به براردی می رسد و لوکاتلی خودش را به محوطه سوییس می رساند و روی پاس کاتبک توپ را وارد دروازه سوییس می کند.
این صحنه یک نمونه کامل از ترانزیشن و انتقال مثبت از ایتالیایی ها بود.
فاز دفاع
مدافعان تیم ملی ایتالیا مشارکت بسیار زیادی در حملات این تیم دارند و در بحث ایجاد برتری به بازیکنان هجومی کمک می کنند و به همین دلیل Defensive Distance تیم ملی ایتالیا از حد معمول زیاد تر است.
Defensive Distance: میانگین فاصله خط دفاعی از دروازه خودی...
برای مثال تصویر بالا میانگین جایگیری بازیکنان تیم ملی ایتالیا در بازی مقابل ترکیه را نشان می دهد. به موقعیت مکانی مدافعان تیم ایتالیا توجه کنید متوجه میزان جلو بودن آن ها می شوید.
در ایتالیا معمولا لئوناردو بونوچی وظیفه ارسال پاس های بلندتر را دارد و کیلینی هم به خط حمله اضافه می شود. البته زمانی که آچربی به عنوان زوج بونوچی بازی می کند وظایف مقداری تغییر می کند.
یکی دیگر از ویژگی های خاص تیم ملی ایتالیا خط دفاعی این تیم است آنها در این رقابت ها تنها یک گل و آن هم در وقت های اضافی دریافت کرده اند. تجربه بالای مدافعان ایتالیا یکی از دلایل موفقیت این تیم است.
معمولا ایتالیایی ها سعی دارند همان لحظه که توپ را از دست می دهند سریعا فرایند بازپس گیری توپ را آغاز کنند.
در این صحنه می بینید ایتالیایی ها هنگام مالکیت توپ حریف، با فشار بالا به دنبال بازپس گیری توپ هستند.
در این صحنه هم می توانید ببینید که خط دفاعی ایتالیا روی نیمه زمین حضور دارد و از همان جهت کیلینی توپ را قطع می کند...
برای موفقیت ایتالیایی ها باید احساسات شان را برانگیزید
در ابتدای مطلب مفصلا در مورد اوضاع وخیم این تیم در سال های اخیر صحت کردیم و این تیم از لحاظ روحی در پایین ترین سطح ممکن قرار داشت.
مانچینی علاوه بر دانش فنی بسیار مناسبی که دارد نقش یک رواشناس و پدر بزرگ را برای بازیکنان تیم ملی ایتالیا دارد. مانچینی قبل از هرچیزی حس خودباوری را به بازیکنان جوان ایتالیا برگرداند.
این سرمربی روش های خاصی برای کنترل روحیه بازیکنانش دارد برای مثال در اردو ها برای بازیکنان تیمش موسیقی هایی مثل love my life از robbie williams را پخش می کند.
مانچینی پس از پیروزی 0 - 2 برابر یونان در سال 2019 که حضور آنها در یورو را قطعی کرد، گفت:
رابطه مستحکمی بین بازیکنان و مانچینی شکل گرفته است. هیچکس هرگز دیر نمیکند، هیچ کلام نامربوطی مطرح نمیشود. این فقط جمعی از بازیکنان نیست بلکه یک تیم واقعی است. وقتی پیراهن آتزوری را بر تن میکنیم، همگی احساس شعف و اشتیاق داریم، حس میکنیم مثل یک خانواده متحد هستیم.
هدیه ای برای هواداران فوتبال ایتالیا
در ویدیوی زیر شما هایلایت و خلاصه ای زیبا از هر 4 بازی ایتالیا در یورو 2020 را می بینید: