زمانیکه شما یک ویرانه را تحویل میگیرید کار بسیار آسانی دارید تا زمانیکه یک تیم بسیار موفق را تحویل میگیرید. زیدان در رئال مادرید موفق بود ولی شاید یک دلیلش این بود که رافا بنیتس یک ویرانه را به او تحویل داد. همین زیدان وقتی بار دوم و پس از سه بار قهرمانی به تیم بازگشت، از پس انتظارات بر نیامد. یا گواردیولا اگر بجای اینکه جانشین هاینکس شود، به جای کواچ به بایرن می آمد دوران به مراتب با شکوهتری را در بایرن سپری می کرد. این داستان برای یوگی لوو و کلینزی هم تکرار شد. آنها در سال 2004 و پس از دو دوره حذف پیاپی از یورو به جای فولر آمدند و تقریبا هیچکس از آنها انتظار معجزه نداشت. همینکه ژرمنها تهاجمی بازی می کردند ولو اینکه در جام کنفدراسیونها و جام جهانی گلهای زیادی هم دریافت کردند، ولی بازیهای تماشاگر پسند و گلهای پر شمار هواداران را راضی می کرد. طوری که وقتی کلینزی که بدون هیچ تجربه مربیگری از تیم ملی آلمان رفت، شاید خیلیها دلشان برایش تنگ شد. در سال 2006 لوو به جای کلینزی سرمربی مانشافت شد. پیروزی 13-0 مقابل سن مارینو را فراموش نمیکنیم. تیمی که دنبال سه امتیاز نبود و فلسفه هجومی لوو در چنین دیداری که براحتی میشد به 5-6 گل هم قناعت کرد مشهود بود. لوو در یورو به فینال رسید و با یک گل از اسپانیا شکست خورد. شاید اگر مثل امروز داور ویدئویی وجود داشت، خطای تورس روی لام گرفته می شد. در سال 2010 او با بازیهای چشم نواز و تیمی جوان شده راهی جام جهانی شد و توانست انگلیس را 4-1 و آرژانتین را 4-0 شگست دهد. ولی در نیمه نهایی در شرایطی که داور خطای واضح راموس روی اوزیل را پنالتی تشخیص نداد، باز هم مغلوب ماتادورها شد تا ضمن کسب تحسین جهانیان عنوان سوم را هم برای دومین بار پیاپی به آلمانها اختصاص دهد. با توجه به اینکه فولر هم در جام جهانی 2002 تا فینال رفته بود کم کم عنوان ساقدوش داشت وصله مانشافت می شد. چیزی که برای ژرمنها چندان خوشایند نبود و دلشان می خواست مثل زمان ماتئوس، فولر، برمه و کلینزمان دوباره جام طلایی را بر فراز دستهای خود ببینند. در یورو 2012 دیگر تیم جوان و بی تجربه جام جهانی نبودند. آنها هر ده دیدار مقدماتی، هر سه دیدار گروهی مقابل پرتغال، هلند و دانمارک و دیدار حذفی مقابل یونان را با پیروزی پشت سر گذاشتند تا با کسب چهارده برد متوالی در نیمه نهایی به مصاف ایتالیا بروند. اما گویا تاریخ بر سر مانشافت سنگینی می کرد. انگار هنوز کابوس قیصر با کتف شکسته (که پنالتی واضح روی او گرفته نشد) و همچنین ایتالیای 2006 که در خانه و زمانیکه لوو کمک مربی کلینزی بود، آنها را حذف کرده بود اجازه نمیداد لوو درست تصمیم بگیرد. جالب آنکه بالوتلی قبل و بعد از آن دیدار هرگز چنین درخششی در آتزوری نداشت. به هر حال یک ناکامی دیگر که داشت تبدیل به نا امید شدن از لوو میشد. لوو در انتخابی جام جهانی 2014 هم در حالیکه 4-0 از سوئد جلو بود، نتوانست پیروزی خانگی را حفظ کند و سوئد موفق شد در واپسین ثانیه ها بازی را مساوی کند. به هر حال آلمان با اینکه بازی برگشت را در سوئد 2-0 عقب افتادند اما به یکباره با درخشش شورله توانستند بازی را 5-3 به سود خود تمام کنند و سوئد را به پلی آف مقابل پرتغال بفرستند.
در جام جهانی اتفاقا لوو با همین پرتغالی که همگروهی اش سوئد را با زلاتان حذف کرده بود، همگروه شد و با نتیجه 4-0 این تیم را در هم کوبید. کاری که ظاهرا برای لوو از هر کار دیگری راحت تر است. او پنج بار با پرتغال و رونالدو روبرو شده و هر پنج بار این تیم را شکست داده (3-1 رده بندی جام جهانی 2006 که البته لوو در این بازی دستیار بوده، 3-2 یکچهارم یورو 2008، 1-0 یورو 2012، 4-0 جام جهانی 2014 و 4-2 یورو 2020 که سه دیدار اخیر در دور گروهی برگزار شده). پس از یک نمایش نه چندان خوب مقابل غنا و تساوی 2-2 مقابل این حریف چقر افریقایی که سال 2010 هم بزور و با نتیجه 1-0 به ژرمنها باخته بودند، 1-0 امریکایی را شکست دادند که اتفاقا کلینزمان سرمربی اش بود. در دیدار یکهشتم الجزایر نشان داد کلا لوو و آلمان مقابل حریفان افریقایی مشکل دارند. شاید به دلیل اینکه یکی از حربه های آلمانها بازی فیزیکی است که در برابر افریقایی ها زیره به کرمان بردن است. به هر حال در یک دیدار سراسر موقعیت که بارها نویر با خروج های چشم نوازش دروازه مانشافت را نجات داد و حتی یکبار که مدافعان آلمان جا مانده بودند با مهاجم حریف کورس گذاشت و در نهایت با یک تکل به سمت دروازه خودی مانع از باز شدن دروازه اش شد، آلمانها به سلامت از یکهشتم گذشتند. در یکچهارم مقابل فرانسه قدرتمند و پر ستاره قرار گرفتند. یک گل زدند و چند گل هم نزدند. از جمله شورله تک به تک را خیلی مفت از دست داد. ولی فرانسه هم روی موقعیتهای بنزما و والبوئنا می توانست به گل برسد که انصافا درخشش نویر را نباید مقابل فرانسه فراموش کرد. بعد نوبت زلزله بلوهوریزنته شد. 7-1 برزیل با خاک یکسان شد! چشمان بهت زده هواداران برزیلی بهترین مفسر دیدار تاریخی 8 جولای 2014 می باشد. پس از پیروزی مقابل برزیل که نخستین برد رسمی آلمان مقابل برزیل بود، آنها به مصاف مسی و آرژانتین رفتند و بدون اینکه آرژانتینی ها حتی یک شوت در چارچوب داشته باشند، این آلمانها بودند که با استفاده از نیروی جوانی (در حالیکه میانگین سنی آرژانتینیها حدود 29 سال بود) با گوتزه 22 ساله و در دقیقه 113، تیر خلاص را زدند و پس از 24 سال نقش اول فیلمی شدند که عادت کرده بودند همیشه به عنوان نقش مکمل روی صحنه بروند. قهرمانی در امریکای جنوبی که فقط لوو و یارانش موفق به انجام آن شده بودند به خصوص که در بازی برزیل توانستند رکورد گل زده تیمی را از برزیل بگیرند و همزمان کلوزه آقای گلی را از رونالدو برباید، انقدر با شکوه بود که بهتر از این نمیشد زمانی برای جدایی یک سرمربی از تیم سابقش تصور کرد. کاپیتان لام با وجود اینکه هنوز 31 ساله نشده بود، قهرمانی جهان را بهترین موقعیت را برای خداحافظی از تیم ملی تشخیص داد و در اوج خداحافظی با شکوهی داشت. البته کلوزه هم از تیم ملی خداحافظی کرد ولی او بیش از 36 سال سن داشت. سایرین از جمله مرتساکر انقدر مهره کلیدی نبودند. ولی شاید مرتساکر هم بهترین زمان را غنیمت شمرد و از تیم ملی کنار رفت.
اما لوو بلافاصله پس از جام جهانی تصمیم نگرفت. لوو پس از مدتی بررسی، اعلام کرد می ماند. ولی نه برای قهرمانی یورو! زیرا ستاره های روی پیراهن برای قهرمانی جام جهانی داده می شوند. خب با توجه به خداحافظی کلوزه و لام، دو ستاره ارزشمند مانشافت، بسیاری از هواداران آلمان حاضر بودند جوانگرایی صورت گیرد و با این مربی توانمند بتوانند در روسیه باز هم جام جهانی را بالای سر برند. به همین دلیل وقتی تا رده چهارم انتخابی یورو 2016 سقوط کردند، چندان انتقادات از تیم ملی زیاد نشد و در نهایت هم تیم سرگروه به جام جهانی رسید. در آنجا اگرچه تیم به زحمت اوکراین را برد، مقابل لهستان خوش شانس بود که مساوی کرده و تنها با یک گل تیم ضعیف ایرلند شمالی را شکست داد، در مصاف با اسلواکی (که قبل از همین مسابقات و در جریان دیداری تدارکاتی 3-1 آلمان را در خانه شکست داده بود) توانستند با سه گل پیروز شوند و به مصاف رقیب سنتی یعنی ایتالیای آنتونیو کونته بروند. در این بازی ژرمنها موفق شدند در جریان بازی روی گل اوزیل از ایتالیا پیش بیفتند. اتفاقی که هرگز در جریان بازیهای رسمی دو تیم برای مانشافت اتفاق نیفتاده بود. این یعنی علاوه بر برد رسمی مقابل برزیل، مقابل ایتالیا هم دیگر با آن ترس سابق بازی نمی کردند. هر چند روی اشتباه بچه گانه بواتنگ و هند غیر ضروری وی در محوطه جریمه ایتالیا بازی را به تساوی کشاند، اما باز هم این ژرمنها بودند که در ماراتن پنالتی ها که هر تیم 9 پنالتی نواخت، رقیب سنتی را برای نخستین بار در طول تاریخ خود حذف کردند. البته این پیروزی تاریخی به هزینه هم نبود. هوملز که باعث شده بود در کنار بواتنگ زوج قدرتمندی تشکیل شود که تا قبل از این پنالتی هرگز دروازه آلمان در این مسابقات باز نشود، دو کارته شد و بازی حساس مقابل فرانسه میزبان در نیمه نهایی را از دست داد. ضمن اینکه خدیرا هم که مهره تاثیر گذاری در خط هافبک بود مصدوم شد. آلمان در برابر فرانسه با اینکه توپ و میدان را در اختیار داشت و حتی تیرک دروازه فرانسه را لرزاند، مغلوب میزبان قدرتمندی شد که در بازی قبلی با ایسلند بازی ساده ای داشت و با نهایت استفاده از میزبانی توانست آلمان قهرمان جهان را از مسابقات حذف کند. قهرمان جهانی که کم کم دیگر دستش برای رقبای تراز اول رو شده بود و انگار لوو چیز تازه ای در آستین نداشت که در بزنگاهها رو کند.
آلمان به عنوان قهرمان جام جهانی به جام کنفدراسیونها دعوت شد. لوو ترکیبی بسیار جوان را که رویهم 71 بازی ملی و 8 گل ملی داشتند برای بازی دوستانه دانمارک، مقدماتی جام جهانی سان مارینو و در ادامه جام کنفدراسیونها فرا خواند. در کمال بهت و حیرت او به ستاره های تیمش استراحت داد تا نشان دهد جام کنفدارسیونها همچنان برای مانشافت جذابیتی ندارد. کما اینکه در گذشته بارها به این مسابقات دعوت شده و دعوت را رد کرده است. لوو وقتی با انتقاد مقامات برگزار کننده قرار گرفت در پاسخ به این سوال که مردم روسیه می خواهند قهرمانان جهان را ببینند، اعلام کرد مردم روسیه می توانند سال آینده شاهد قهرمانان جهان باشند. لوو در نهایت با همان ترکیب جوان و در حالیکه برخی ستاره های مانشافت در زیر 21 ساله های اروپا قهرمان شده بودند جام کنفدراسیونها را هم فتح کرد. ظاهرا او قولش را فراموش نکرده بود که ستاره های روی پیراهن برای قهرمانی در جام جهانی داده می شوند. اکنون صحبت از چهار ترکیب مانشافت برای فتح مقامهای اول تا چهارم جام جهانی بود. اما اختلافات داخلی که از یکسو و اینکه دست لوو برای رقبا رو شده بود، باعث شد تیمی که همه از قهرمانی راحت آن صحبت می کردند، در همان دور گروهی حذف شود. لوو بد شانس هم بود. نویر یکسال تمام مصدومیتش طول کشید. نه می توانست روی نام کاپیتان خود به راحتی خط قرمز بکشد و نه کاپیتان حمایت هم تیمی هایش را داشت. نه به عنوان کاپیتان و نه حتی به عنوان دروازه بان. ترشتگن سال فوق العاده ای را سپری کرده بود. در حالیکه نویر کل سال را مصدوم بود. بنابراین ترشتگن می خواست پیراهن شماره یک تیم ملی را بر تن کند. او که در جام کنفدراسیونها نیز دروازه بان شماره یک مانشافت بود و موفق شده بود به خوبی از دروازه آلمان حراست کند، خود را لایق چنین اطمینانی می دانست. همچنین ستاره هایی که لوو در جام کنفدراسیونها به آنها میدان داده بود و قهرمان شده بودند، معتقد بودند، دیگر وقت آن است که ستاره های جام جهانی 2014، جای خود را به آنها بدهند. آنهم وقتی مثل اوزیل و مولر در اوج دوران بازی خود قرار ندارند. در کنار این مسائل اختلاف مهاجران و آلمانی الاصل های تیم ملی بدنبال عکس خبر ساز اوزیل و گوندوگان، با اردوغان به اوج رسیده بود. همچنین با توجه به مصدومیت نویر افرادی چون خدیرا معتقد بودند بازوبند کاپیتانی باید به آنها برسد. نتایج فاجعه بار جام جهانی 2018 آنقدر می توانست مقصر داشته باشد که فدراسیون آلمان حاضر نشد لوو را برکنار کند و به نوعی از مربی افتخارآفرین خود حمایت کردند. حتی وقتی در لیگ ملتها (که اگرچه مسابقاتی رسمی قلمداد می شود ولی در حقیقت جایگزین مسابقات دوستانه شده و اهمیت چندانی ندارد) در گروه فرانسه و هلند آخر شدند، حمایت ادامه یافت. در پایان لیگ ملتها با شعار جوانگرایی، هوملز، بواتنگ و البته مولر از تیم ملی کنار گذاشته شدند. جوانگرایی چندان خوب جواب نداد و انتقادات هر روز بیشتر می شد. ماتئوس میگفت تعجبی ندارد که مردم شوقی برای دیدن بازیهای تیم ملی ندارند. آش جوانگرایی انقدر شور شده بود که نتایج آن اصلا برای هوادارن مانشافت رضایتبخش نبود. آلمان در برابر تیمهایی چون ترکیه و سوئیس هم توان پیروز شدن نداشت. در لیگ ملتها آلمانها در بازی رفت مقابل اسپانیا 1-0 جلو بودند و حتی می توانستند 3-0 هم پیش بیفتند ولی انقدر در خط حمله فرصتها را راحت هدر دادند که در واپسین لحظات اسپانیا گل تساوی را زد. اگر آلمان یکی از دو دیدار مقابل سوئیس را مقتدرانه بازی کرده بود، بدون در نظر گرفتن بازی برگشت مقابل اسپانیا صعودش قطعی می شد. ولی لوو انقدر ترکیبهای عجیب و غریب امتحان کرد و به نفرات بیشماری فرصت بازی داد که در نهایت بازی برگشت مقابل اسپانیا، به نوعی مرگ و زندگی بود. اسپانیای میزبان باید پیروز می شد تا صعود می کرد. در روزی که بازیکنان آلمان بازیکنان ترکیب اصلی هم بودند، ولی انقدر کنار هم غریبه بودند که براحتی شش گل از اسپانیا خوردند. حتی اگر این بازی رسمی هم نبود، هواداران مانشافت چنین تحقیری را بر نمی تافتند. محبوبیت لوو به شش درصد تنزل کرد و 94 درصد خواهان برکناری او بودند.
سر انجام با باخت خانگی به مقدونیه شمالی (نخستین باخت لوو در انتخابی جام جهانی) اعتراضها به اوج رسید و لوو با وجودی که تا جام جهانی 2022 قرار داد داشت اعلام کرد با هر نتیجه ای بعد از پایان یورو از تیم ملی کنار می رود. اتفاقی که بسیار دیر رخ داد. لام در بین کاپیتانها درست زمان خداحافظی را تشخیص داد و بکن بائر در بین سرمربیان. هربرگر سال 1954 قهرمان جهانی شد ولی تا 1964 در مسند سرمربیگری باقی ماند و عملا در این ده سال هیچ دستاوردی نداشت. هلموت شون 1974 قهرمان جهانی شد و اگرچه در 1976 نایب قهرمان جام ملتها شد ولی در 1978 و بعد از اینکه آلمان از اتریش هم شکست خورد و در شش بازی جام جهانی فقط یک پیروزی بدست آورد، کنار رفت. اما قیصر فوتبال آلمان، بکن بائر بعد از قهرمانی با تیم ملی آلمان در جام جهانی 1990 برای همیشه از تیم ملی کنار رفت و تا ابد همه خاطره قدم زدن با غرورش روی چمن المپیک رم را به خاطر خواهند سپرد. به هر حال شاید قهرمانی یورو بتواند تا حدودی آب رفته را به جوی باز گرداند. اگر لوو بتواند انگلیس را در ومبلی شکست دهد مسیرش تا فینال نسبتا راحت است و در فینال هم هر چیزی ممکن است. لوو در 2014 یک تئوریسین بزرگ و یک قهرمان جهان بود که می توانست به رئال مادرید، بارسلونا یا بایرن مونیخ برود و همه برایش سر و دست می شکستند. ضمن اینکه 54 سال داشت. الان 61 ساله است و همه براحتی از او انتقاد می کنند. از هامان گرفته تا ماتئوس تا هوادارن. به هر حال او زمان طلایی خداحافظی را تشخیص نداد تا هم خودش از جهت مالی و وجهه متضرر شده باشد، هم تیم ملی آلمان (به رغم کسب جام کنفدراسیونها که انصافا موفقیت بزرگی محسوب نمی شود و تیمها برایش سر و دست نمی شکنند و خود آلمان تا مجبور نباشد (مثل 1999 دنبال میزبانی باشد یا مثل 2005 میزبان باشد) در آن شرکت نمیکند) در این مدت جام معتبری بدست نیاورده
لوو در بازیهای رسمی تا فینال ماراکانا در 67 بازی 54 برد کسب نمود. یعنی 80.6 درصد پیروزی ولی بعد از آن تا قبل جدال حساس مقابل انگلیس در ومبلی در 58 بازی رسمی 37 پیروزی کسب نموده است (63.8 درصد). در مجموع بازیها نیز تا فینال مارکانا در 112 بازی 77 پیروزی (68.8 درصد) کسب نموده بود. در حالیکه بعد از فینال ماراکانا در 85 بازی فقط 47 برد (55.3 درصد) کسب نموده است. انگار شاهد دو نیمه متفاوت از یواخیم لوو بودیم. به هر حال لوو انقدر موفقیت و نتایج درخشان کسب نموده که دلمان بخواهد با بهترین کارنامه از تیم جدا شود. به خصوص که سرمربی بعدی آلمان هم انتخاب شده و این نگرانی وجود ندارد که با حتی قهرمانی احتمالی آلمان در این مسابقات، جام جهانی 2022 که به مراتب آوردگاه مهمتری نسبت به یورو می باشد (ولو اینکه فقط برزیل و آرژانتین به مدعیان اضافه شوند) قربانی شود.