1. کنفوسیوس (孔子)
محصول یک توده بزرگ زشت یک جنگجوی بازنشسته 70 ساله به نام کنگ او و صیغه 16 ساله اش ، کنفوسیوس - از کنگ فوزی ، به معنای واقعی کلمه "استاد کنگ" - در سال 551 قبل از میلاد در زو ، ایالت لو متولد شد ، در استان شاندونگ امروز است.
پدرش در حالی که فقط سه سال داشت درگذشت و مادرانش و همسرانش از او بیزار شدند ، بنابراین آنها راهی شهر مرفه کوفو شدند. کنفوسیوس غیر جذاب ، ناجور و خجالتی نیز به دلیل کنجکاوی سیری ناپذیر و عشق به یادگیری از سایر کودکان جدا شد. او از یک خانواده فقیر مادر تنها ، مجبور بود برای تأمین مخارج زندگی شلوغ کند و در مشاغل مختلف از گاوچران گرفته تا دفتردار تا دفتردار کار کند.
کنفوسیوس به عنوان تنها کسی که همیشه او را دوست داشت ، پسر مادری بود و مرگ او هنگامی که 23 ساله بود سه سال او را ماتم دید. تنها در جهان ، بدون پول و ارتباطات خانوادگی ، تنها چیزی که او داشت یادگیری خود در یک قلمرو تحت سلطه زورگویی بود ، جایی که جنگ سالاران بی رحم زمین ها را تصرف می کردند و عوام را به بردگی می کشیدند.
شانس او در این بود - یکی از این جنگ سالاران وحشی که استعدادهای این غول ناخوشایند را تشخیص می دهد (افسانه ای که نشان می دهد کنفوسیوس در 9'6 ایستاده است) - احتمالاً بیشتر شبیه 6 'بود ، اما هنوز هم به اندازه کافی برای محافظت از اکثر مردان کافی بود) از انبارهایش کنفوسیوس از زندگی خسته شد و آرزو داشت که یک وزیر بزرگ باشد. او که کتابخانه های کوفو را متحیر می کرد ، تاریخ ها و شعر کلاسیک را می بلعد و به دنبال کلید آینده چین بود.
جمله معروف کنفوسیوس :
"با سه روش ما می توانیم خرد را بیاموزیم: اول ، با تأمل ، که نجیب ترین است ؛ دوم ، با تقلید ، که ساده ترین است و سوم با تجربه ، که تلخ ترین است."
پاسخ او: آموزش ، مقدار فراوان آن و برای همه. او وقت تعصب طبقاتی را نداشت و شایسته سالاری را تبلیغ می کرد که می توانست پسران بی استعداد امپراطورها را به عوام و فرزندان با استعداد دهقانان را به درجه حاکم ارتقا دهد. مدرسه او فقیرترین ها را با بالاترین متولدین در تلاش مشترک برای تبدیل شدن به "مردان برتر" - اشرافی با شخصیت نجیب و نه متولد نجیب جمع کرد.
برای فراخوانی تغییر جدی ، او به قدرت سیاسی احتیاج داشت. و در حالی که حاکمان از او ستایش می کردند ، هیچ کس به او مقام نمی داد. سرانجام ، در سال 501 قبل از میلاد ، یک دوک جوان لو به نام دینگ کنفوسیوس را به عنوان فرماندار درآورد و وی مجبور شد که ایده های خود را عملی کند.
کنفوسیوس و همچنین مصوبه ای که کودکان و سالخوردگان فقیر را با هزینه دولت تغذیه می کنند ، تغییراتی غیرمعمول نیز اعمال کرد ، از جمله دستور وی مبنی بر اینکه زنان و مردان باید در دو طرف خیابان (با جدا شدن از همسر خود ، شاید او به راحتی می خواست از برخورد جلوگیری کند ...)
او با حمایت از این اصل شناخته شده ، "آنچه را كه نمی خواهی با خودت انجام دهی با دیگران انجام نده" ، او طرفدار وفاداری شدید خانواده ، پرستش نیاكان ، احترام بزرگ ترها توسط فرزندان و شوهران توسط همسرانشان بود. دیدگاه وی یکی از محافل متحد المرکز ناشی از "انسان برتر" ، به خانواده ، محله ، جامعه ، ملت و سپس جهان بود ، و معتقد بود که با "مثال دوست داشتنی یک خانواده ، عشق از طریق دولت تابیده می شود. مهربانی آن به مهربانی جامعه تبدیل می شود. "
جنگ سالاران نادان تحت تأثیر این مصلح صلح طلب که به دهقانان قدرت می بخشد تحت تأثیر قرار نگرفتند ، اما تحت سلطه ثروتمند خود قرار گرفتند و طرحی ساده و اغواکننده را طراحی کردند و هدیه 80 دختر زیبا رقصنده را برای دوک دینگ ارسال کردند. اصلاحات به زودی به پشت فرمانروای جوان خونخوار سقوط کرد ، و کنفوسیوس دینگ را ترک کرد تا در این کشور سرگردان شود و به دنبال یک شاهزاده جدید برای حمایت از او برود.
او با مخلوطی از خصومت و - بدتر از آن - بی تفاوتی روبرو شد و سرانجام به لو در سن 68 سالگی بازگشت و در آنجا به شاگردان خود تعلیم داد و شعرها و تاریخ هایی را که دوست داشت ویرایش کرد. در سال 479 قبل از میلاد ، در 73 سالگی ، تأثیرگذارترین متفکر تاریخ چین درگذشت. آخرین سخنان وی که از میراثی که بر سر آسیای شرقی خواهد گذاشت ، غافل بود ، التماس ناامیدکننده بود: "آیا هیچ حاکمی جلو نخواهد آمد و مرا به عنوان استاد خود نخواهد گرفت؟"
----------------------------------------------------------------------
2. سان تزو (孫子)
در اواخر دوره بهار و پاییز (722-481 قبل از میلاد) توسط سان تزو - معروف به سان تزو ، یک ژنرال نظامی که تحت پادشاهی Helü از وو (544-496 قبل از میلاد) خدمت می کند ، گردآوری شده است ، از 13 فصل تشکیل شده است جنبه ای از جنگ ، از لایه های جنگی تا استفاده از جاسوس ها. با این حال ، سان به جای یک فراخوان صلح جنجالی ، جنگ را یک شر ضروری می داند ، شری که باید تا حد امکان از آن اجتناب شود.
جمله معروف سان تزو :
"اگر هم خود و هم دشمن خود را بشناسید ، می توانید در صد جنگ بدون خطر به پیروزی برسید."
یک موضوع اصلی اهمیت درک نقاط قوت و محدودیت های شما و همچنین دشمن شماست: "اگر هم خود را بشناسید و هم دشمن خود را ، می توانید در صد جنگ بدون خطر پیروز شوید". عدم اجازه به دشمن شما برای شناختن شما مهم است ، خلاصه شده با این بیانیه که "همه جنگها بر اساس فریب است. وقتی قادر به حمله هستیم ، باید ناتوان به نظر برسیم. هنگام استفاده از نیروهای خود ، باید بی عمل به نظر برسیم. وقتی نزدیک هستیم ، باید دشمن را باور کنیم که دور هستیم. وقتی دور هستیم ، باید به او باور کنیم که نزدیک هستیم. "
در حالی که رهبران مائو تسه تونگ و ژنرال داگلاس مک آرتور از این کتاب الهام گرفته اند ، نکات متن در مورد چگونگی بزرگ نمایی از یک حریف برای اینکه ضرورت نبرد فیزیکی نباشد ، نشان داده است که این مورد در بسیاری از اقدامات رقابتی که شامل جنگ واقعی نیست ، با صدها مورد عناوین سان تزو در بازار یافت می شود.
کتابهای تجاری درسهای خود را در زمینه سیاستهای اداری و استراتژی شرکتی به کار می بندند ، به طوری که بسیاری از شرکتهای ژاپنی این کتاب را برای مدیران کلیدی مورد نیاز می دانند. این موضوع کتابهای حقوقی و مقالات حقوقی در مورد روند دادرسی ، از جمله تاکتیکهای مذاکره و استراتژی محاکمه بوده و حتی در زمینه آموزش نیز اعمال شده است.
----------------------------------------------------------------------
3. لائو زی (老子)
جمله معروف لائو زی:
"دانستن اینکه نمی دانید بهترین است. تظاهر به دانستن وقتی که نمی دانید بیماری است. "
به طور متفاوتی ادعا می شود كه لائوزی تلفیقی از چندین شخصیت تاریخی است ، كه او شخصیتی اسطوره ای است یا در واقع مدتی بین قرن 6 تا 4 قبل از میلاد زندگی كرده است. به هر حال ، احتمالاً نباید زیاد نگران آن باشیم ، "بدانید که شما بهترین را نمی دانید. تظاهر به دانستن وقتی که نمی دانید بیماری است. "
4. ژوانگزی (庄子)
ژوانگزی که یک مقام کوچک قرن 4 قبل از میلاد از شهر منگ در استان آنهویی مدرن بود ، پیرو لائوتسه بود و شاگردان کنفوسیوس را هجو و افشا کرد. وی گفت "اولین آنارشیست جهان است" ، جهان استدلال کرد "نیازی به حکومت ندارد. در واقع نباید بر آن حکمرانی کرد ، "و این که" نظم و ترتیب خوب هنگامی که همه چیز رها شود ، خود به خود نتیجه می گیرد. "
جمله معروف ژوانگزی:
"وقتی چیزها رها شوند ، نظم خوب خود به خود نتیجه می گیرد."
او ادعا کرد که زندگی محدود است و دانش باید به نامحدود کسب شود ، و اینکه استفاده از محدود برای دنبال کردن نامحدود احمقانه است ، یک فلسفه تردیدآمیز شاید بهترین جمله در معروف ترین جمله او باشد: "من خواب دیدم که من یک پروانه هستم ، آسمان. بعد بیدار شدم. اکنون تعجب می کنم: آیا من مردی هستم که آرزو دارم پروانه شوم ، یا پروانه ای در خواب می بینم که یک مرد هستم؟ "
5 . منسیوس (孟子)
منسیوس یا منگزی (372–289 پیش از میلاد) پس از تنها مرد اصلی خود کنفوسیوس که محل تولد وی فقط 30 کیلومتر با محل زندگی خود فاصله داشت ، "دومین حکیم" چین محسوب می شود. مانند افلاطون برای سقراط ، منسیوس یکی از مفسران اصلی مذهب کنفوسیوس بود و گفته می شود که وی شاگرد نوه کنفوسیوس ، زسی بوده است. و او نیز مانند الهامات فلسفی خود ، یک پسر مادر بزرگ بود ، پدرش در حالی که منیسیوس خیلی جوان بود درگذشت.
یکی از معروف ترین اصطلاحات چهار کاراکتر چینی سنتی 孟母 三 遷 است (به معنای واقعی کلمه: 'مادر منسیوس سه بار حرکت می کند') ؛ با اشاره به این افسانه که مادر منسیوس قبل از پیدا کردن مکانی که برای تربیت کودک مناسب است ، سه بار خانه نقل مکان کرد.
در ابتدا بسیار فقیر بودند ، آنها در قبرستانی زندگی می کردند ، جایی که مادر پسری را پیدا می کرد که در مراسم تشییع جنازه عزاداران پرداخت شده را تقلید می کند. مادر تصمیم گرفت حرکتی برای بهترین ها باشد. خانه بعدی در نزدیکی بازاری در شهر بود ، جایی كه پسر شروع به تقلید از گریه های تجار نو ثروتمند كرد. مادر تصمیم گرفت حرکتی برای بهترین ها باشد. او سرانجام خانه ای در کنار یک مدرسه پیدا کرد. منسیوس با الهام از دانشمندان شروع به مطالعه کرد. مادر تصمیم گرفت که سر جایش بماند.
جمله معروف منسیوس:
"کسی که فکر خود را به حداکثر می رساند ماهیت خود را می داند. "
مانند کنفوسیوس ، منسیوس 40 سال (به جز سه سال برای عزاداری درگذشت مادرش) به سراسر چین سفر کرد و برای اصلاحات به حاکمان مشاوره داد. او خیر ذاتی فرد را تصدیق کرد و معتقد بود که این تأثیر جامعه است که باعث خلق و خوی اخلاقی بد می شود. "کسی که نهایت تلاش خود را می کند ماهیت خود را می داند" و "راه یادگیری چیزی نیست جز یافتن ذهن گمشده" ، دو عبارت مشهوری بود که او برای هر حاکمی که می توانست گوشش را خم کند بیان می کرد.
افسوس ، مانند کنفوسیوس ، اندیشه های او کمی مورد توجه قرار گرفت (نفوذ شرورانه جامعه به وضوح دندان خود را به حاکمان آن روز رسانده بود). با ناامیدی از عدم موفقیت در ایجاد تغییر ، از زندگی عمومی کناره گیری کرد. تفکر او همچنان ادامه دارد. کتاب مکالمات وی با پادشاهان آن زمان یکی از چهار کتاب اصلی در اندیشه ارتدوکس نو-کنفوسیوس است. به نظر می رسد تاریخ چین پسران مادر را با مهربانی بیش از همرزمان خود به یاد می آورد.
منبع : سایت https://www.thatsmags.com/shanghai/p...
ترجمه اختصاصی