چند خطی در مورد سوپرلیگ :
الان که تقریبا دو ماه از جریانات سوپرلیگ گذشته،گفتم حالا که وارد پروسه ی نقل و انتقالات و تابستون شدیم و گرد و خاک ها هم خوابیده یکم راجع به سوپرلیگ صحبت کنیم.
اگر بخوایم از منظر اقتصادی به فوتبالِ امروز نگاه کنیم،بدونِ در نظر گرفتن پاندمی کرونا،تقریبا میشه گفت غیر از چند باشگاه محدود،اکثر باشگاه های بزرگ دنیا بخاطر تورم و افزایش قیمت ها و خرج ها داخل فوتبال در حال ورود به یه مرداب و سیاهچاله هستن که رهایی ازش کار بسیار سخت و مشکلیه.این قضیه ی سوپرلیگ از چند جنبه باید بررسی بشه که امروز شخصا تا جایی که مطالعه داشتم و دنبال کردم،بررسیش میکنم،در نهایت بعد از خوندن این متن اگر نظرتون رو بگید استفاده میبریم.
جنبه ی اول : زورگیری یوفا و فیفا
از زمانی که یوفا و فیفا شکل گرفتند،به عنوان نهاد قانونی فوتبال ازشون یاد شده،به عنوان نهاد رسمی فوتبال اعمال قانون داشتند،قانون هایی که تحت تایید باشگاه ها و تیم های ملیه،تورنومنت ها برگزار شده و تیم ها داخلش شرکت کردند و درآمد زایی داشته و بعد فیفا و یوفا این درآمد ها رو که به خاطر این تیم ها به دست میومد رو مقداریش رو به عنوان درآمد پیش خودش نگه داشته،و بقیه اش رو به طور منصفانه بین باشگاه ها و تیم ها تقسیم کرده.تا اینجا داریم راجع به روال نرمال و منصفانه صحبت میکنیم،اما هرچی زمان بیشتر گذشت مثلا باشگاه های اروپایی متوجه شدن یه چیزی این وسط درست نیست،چمپیونزلیگ،تورنومنت رسمی یوفا که بزرگترین تورنومنت باشگاهی دنیاست،طبعا بیشترین درآمد رو هم داره.از یه جایی به بعد بخاطر درآمدزایی شدید فوتبال و تبدیل شدنش به یک صنعت بزرگ چنین تورنومنت هایی حجم های عظیمی از پول رو به یوفا و فیفا تزریق کردند.طبعا نسبت درآمد تورنومنت باید یه تطبیق مستقیم با نسبت درآمد باشگاه ها داشته باشه اما چنین اتفاقی نمیفته،تورنومنتی که بیشتر از 2 میلیارد یورو درآمد زایی داره فقط 120 میلیون یورو به طور میانگین گیرِ قهرمانش میاد.به طور کلی بخوان پول های تقسیم شده رو از درآمد و سایر چیزا کم کنن شاید 1.2 میلیارد یورو این وسط غیب بشه،تازه این برای یک فصل از مسابقاته.اینجاست که منطق اولِ موسسین سوپرلیگ میاد وسط : ما از چپاول کردنِ درآمد هامون و پولی که حضورمون داخل تورنومنت های شما ساخته خسته و بیزاریم.ما میخوایم داخل تورنومنتی شرکت کنیم که توسط خودمون اداره میشه و با شفافیت درآمد هامون بین خودمون تقسیم میشه،نه اینکه واسطه درآمد ما رو بدزده و به اندازه ی تکه استخونی به ما برگردونه.این بخش تازه بعدِ اقتصادیشه،چپاول یوفا و فیفا از باشگاها و تیما فقط به این مسئله ختم نمیشه،فرمت های جدید،تعداد بازیای بیشتر،پرواز ها و سفر های طولانی به کشورهای آسیایی برای درآمد و پایین اومدن کیفیت مسابقات بخاطر این ها،همه و همه بخاطر طمع این نهاد ها برای دزدی بیشتره.
جنبه ی دوم : روحِ فوتبال
کلا بعد از راه افتادنِ جریانات سوپرلیگ،یکی از جالبترین استدلال های مخالفان و سایر بازیکنان سابق و فعلی و هوادارن این قضیه ی روح فوتبال بود.که انحصارِ فوتبال در یک تورنومنت به بزرگان باعث از بین رفتن روح فوتبال و تیم های کوچیک میشه.این قضیه شاید برای من شخصا خنده دار ترین چیزی بود که تو این جریانات سردرآورد.دنیای فوتبال چرا راجع به از رده خارج شدنِ تیم هایی مثل اینتر،میلان،مارسی،لیون،استون ویلا،ناتینگهام فارست،لیدز یونایتد،سنت اتین،والنسیا،ویارئال،پارما و ... که توسط غول های اقتصادی لیگشون بلعیده شدن نگران نیست؟اما تا این بحثِ سوپرلیگ مطرح شد،همه به فکر روح فوتبال افتادن؟بخاطر انحصار اون لیگ و تقریبا غیرممکن کردنِ شانس بازگشت این تیما؟اون لیگ که هر فصل 5 تیم جایگزین داشت و هر تیمی تو دنیا شانس وارد شدن به اون لیگ رو داشت،و قطعا با درآمدِ حضور در اون لیگ میتونست تا چند فصل رو به پیشرفت باشه،اما با فرمت فعلی سی ال و وضعیتی که فوتبال داره پیش میره رسیدن به اون درآمدی که حضور در سوپرلیگ واسه اون تیم میتونست داشته باشه سالهای نوری فاصله داره.
جنبه ی سوم : رقابت بسته و عدم جذابیت
شخصا بنظرم جذابترین،هیجان انگیز ترین،و زیبا ترین رقابتِ ورزشی دنیا لیگ NBA آمریکا هست.یک لیگ بسته دارای تیم های ثابت که بعد از فصل عادی وارد پلی آف میشن و در نهایت برای قهرمانی رقابت میکنن.بخاطر ثابت بودنِ لیگ،درآمد حاصل از کل لیگ بین تیما به صورت منصفانه تقسیم میشه،هر تیم میتونه یک ستاره داشته باشه و اکثرا سعی میکنن اجازه ندن لیگ یک طرفه نشه،یعنی برعکسِ کار یوفا و فیفا.
فوتبال هم خواه یا ناخواه داره به این سمت میره،و شخصا بنظرم جذابیت سوپرلیگ که تیمای بزرگ دنیا هرفصل برای قهرمانی مثه گرگ گرسنه به جون هم بیفتن بسیار میتونه جذاب باشه.
جنبه ی چهارم : کیفیت کلی مسابقات فوتبال
ببینید اگر با این قضیه مخالفت داشته باشید،صرفا از سر لجبازی هست.اینکه کیفیت مسابقات فوتبال پایین اومده یک چیز مبرهنه،فوتبال در دهه های قبل جذابیت خیلی بیشتری برای مخاطبینش داشت،ستاره ها بین تیم های زیادی پخش بودن و حتی مسابقات عادی هم جذابیت داشت.این یه مسئله،مسئله ی بعدی سبک بازی کلی تیم ها،ببینید هیچ آدمی که درگیر احساسات شخصی نباشه نمیتونه بیاد بگه مثلا از بازی رئال مادرید و لگانس لذت میبره،چون یه تیم میره تو محوطه و اتوبوس میچینه و 90 دقیقه زیر توپ میزنه و اون یکی تیم هم خیمه میزنه و 90 دقیقه پاس عرضی میده فقط.این مسئله فقط محدود به لیگ اسپانیا نیست،حتی تو جزیره هم که جذابترین لیگه اینطوریه.حالا این ها رو بذارید کنار این مسئله به طور کلی جذابیت بازی ها افت کرده و خیلی از هوادارا یکی درمیون بازی تیم های مورد علاقه اشون رو هم از دست میدن،چه برسه به بازی سایر تیم ها،یه زمانی داخل دهه ی قبل ممکن بود یه هوادار چلسی یا سیتی یا رئال و بارسا بشینه پای بازی تیم رقیب با یه تیم معمولی اما الان و در این برهه این قضیه به شدت کم شده.مگر یک بازی بزرگ باشه که اونم تازه کم میبینن.اینا اون قسمت از منطق موسسان سوپرلیگ رو میرسونه که باید به طور کلی جذابیت مسابقات فوتبال رو بالاتر ببریم.جذابیت مسابقات بزرگ اونم در بالاترین کیفیت کم نمیشه هیچوقت،تلافی ها،برد و باخت ها و رقابت های پلی آفی برای قهرمانی تو لیگ بزرگان چیزی نیست که راحت بشه ردش کرد.
جنبه ی پنجم : لیگ انگلیس
بر هیچکس پوشیده نیست تقریبا از اوایل این دهه قدرت مالی و درواقع به طور کلی اقتصاد لیگ جزیره یه جهش خیلی بزرگ داشت.طوری که فاصله اش با سایر لیگ ها بسیار زیاد شد.طبق آمار ها،حق پخشی که تیم آخر لیگ جزیره دریافت میکنه از درآمد یک سری باشگاهای سهمیه ای در لیگ های دیگه بیشتره.یا قدرت خرید این تیم ها چندبرابر سایر تیم هاست.استون ویلا میخواد مثلا بوئندیا رو بخره با 40 میلیون پوند و تنها خریدشون هم نیست،تازه بدون سهمیه،اونطرف میلان دنبال خرید 5 میلیون پوندی ژیروئه.میلان!یکی از ارکان فوتبال اروپا.خب یکی نیست بگه تو اگر نگران روح فوتبال بودی به این اعتراض میکردی خب،که نمیکنی چون منافعت در خطر نیست.حالا سوپرلیگ و تیم های سوپرلیگی که نخواستن این تیم های انگلیسی رو بزنن زمین،بیشترین نماینده داخل سوپرلیگ رو قطعا کشور انگلیس داشت،مسئله ساختن یک محیط برای رقابت مالی و سالمِ برابر و منصفانه است،که به همین دلیلم سیاسیون انگلیس ورود کردن به این قضیه.وضعیت فعلی،به طور کامل لیگ های اسپانیا،ایتالیا و فرانسه رو از جریان خارج میکنه.گمون نکنم روح فوتبال و رقابت منصفانه و غیربسته راضی باشه از چنین چیزی.
تیم های کوچیکتر هم قطعا از این گردش مالی سود بیشتری میبردن با فروش بازیکن ها،تعداد باشگاه هایی که میتونن خرج زیادی داشته باشن هرچی بیشتر بشه گردش مالی بیشتری اتفاق میفته و تیم های کوچیکتر بیشتری از این گردش نفع میبرن.خرج کردن،درآمد زیاد داشتن و به طور کلی توانایی برای رقابت کردن که نباید محدود باشه بین چند باشگاه،پس روح فوتبال چی میشه :)))))
جنبه ی ششم : ضعف های سوپرلیگ
قطعا رقابتی که تازه شکل گرفته بدونِ ضعف نیست،اگر بمباران خبری و جو منفی ای که رسانه ها ایجاد کردن رو در نظر نگیریم،منصفانه بخوایم نگاه کنیم کمی طریقه ی معرفی،پرزنت این لیگ به مردم کمی مشکل داشت و همینطور ساختارِ خود لیگ میتونست کمی از اصلاحات بهره ببره که خب حتی اجازه ی چنین کاری رو هم ندادن!هرچند به نظر شخصی خودم،حتی اگر رقابت سوپرلیگ کاملا باز باشه بازم داخل حداقل 15 تیمش تفاوتی ایجاد نمیشه منتها برای عدم سواستفاده ی اونایی که منفعتشون در خطر بود بهتر بود این رقابت رو باز اعلام میکردند.قطعا با شروع این لیگ و به آزمایش گذاشته شدنش باعث میشد خیلی از ضعف ها به مرور بیشتر خودشون رو نشون بدن و هیئت مدیره ی این لیگ برای بهتر شدن و روبه جلو حرکت کردنش اقدامات لازم رو انجام میدادند.
جنبه ی هفتم و آخر : مالکین شخصی
سوای لیگ جزیره،به طور کلی در سالهایی که فوتبال به وجود اومده هر ازگاهی قدرت مالکین شخصی به رخ کشیده شده.از برلوسکونی تا آبراموویچ،از شیخ منصور تا ناصر،از خاندان آنیلی و آلکان تا گلیزرها،همه ثابت کردن که وصل بودن به منابع مالی خارج از حیطه ی باشگاه چقدر میتونه برتری بده به اون باشگاه فارغ از لیگ و درآمدی که میتونه از لحاظ فوتبالی داشته باشه.آبراموویچ و شیخ منصور هرکدوم بیش از دو میلیارد پوند تو چلسی و سیتی سرمایه گذاری کردند و ادامه هم خواهد داشت،قطعا ناصرالخلیفی هم رقم های خیلی بزرگی رو داخل پاریس از سمت امیرقطر سرمایه گذاری کرده.همینطور گلیزرها و سالها قبلتر برلوسکونی.چنین برتری هایی رو در کنار قدرت های خود لیگ هم قرار بدید ببینید به چه رقم هایی میرسیم.هرکدوم از این باشگاه ها در دوره های خودشون تاثیرات زیادی روی جهش قیمت ها و تورم های زیاد از حد داخل فوتبال داشتن که باعث شده باشگاهایی که صرفا با درآمد فوتبالی اداره میشن ضررهای بیش از اندازه ای ببینند.مثلا باشگاهِ رئال رو مثال میزنم،پردرآمد ترین و با ارزش ترین باشگاه دنیا،طی پنج فصل گذشته سه بار چمپیونزلیگ برده،دو بار لالیگا و تعدادی جام دیگه،اما در همین بازه نسبت دخل و خرجش از کریستال پالاس هم کمتر بوده.سراغ سایر باشگاهای انگلیس یا باشگاهایی مثل پاریس و سیتی نمیرم.در همین حین بخاطر پاندمی کرونا و ضررهای زیادی که باشگاه متحمل شده،این تابستون نه تنها خرجی ممکنه نداشته باشه بلکه تلاش میکنه 8 بازیکن دیگه ی خودش رو بفروشه.اینکه یک باشگاه به مالک شخصیش متصل نباشه و مالکش هواداراش باشن،چنین بحران هایی اینچنین روش تاثیر میذاره،و حتی قبل از این بحران ها هم بخاطر تورم بازار و قدرت زیاد مالکین شخصی یه سری باشگاها به اون صورت نمیتونست رقابتی داشته باشه،حالا فقط مسئله رئال نیست،بارسا و اتلتیکو هم همینن.اکثر باشگاهای دنیا همینن.دوباره میرسیم به جنبه ی پنجم و دو خط آخرش،سوپرلیگ صرفا درآمد فوتبالی این باشگاه هایی که به مالکین شخصی متصل نیستند و توسط یوفا چپاول میشن رو به خودشون برمیگردونه و درواقع درآمد فوتبالیشون رو بالا میبره.این درآمد صرفا محدود به تیم هایی که مالک شخصی ندارند نیست و به اون تیم ها هم میرسه،فقط،همون توانایی رقابت منصفانه که گفتم رو ایجاد میکنه.اگر به دور از احساسات و لجبازی و با منطق به این صحبت ها نگاه کنید متوجه میشید که شاید غلط نباشن :))
جمع بندی شخصی : شخصا مشکلی با تیم های اینچنینی نداشتم،ندارم و نخواهم داشت.منتها اگر روح فوتبال،رقابت های منصفانه و جذابیت واقعا برای یک هوادارِ این ورزش مهمه،مخالفِ یک پروژه ای مثل سوپرلیگِ بهبود پیدا کرده نیست.
پ.ن 1 : به طور شخصی تو این جریانات کارِ هیچکس به اندازه ی رومنیگه برام حال به هم زن نبود.رومنیگه این وسط برای من تداعی گر رفتار سلمان فارسی،ابراهیم خانِ کلانتر و سایر خائنانِ دقیقه آخری و چکمه لیسان استبداد بود.مخالف سوپرلیگی،باش،نمیخوای تیمت بیاد باشه،منتها کنار نهادی مثل یوفا یا شخصی مثل ناصرالخلیفی واینسا.اونموقع بحث مخالفت و پاسداری از فوتبال نیست،اون موقع میشی منفعت طلب و مصداق همنشینی با شر.
پ.ن 2 : تو این سایت زیاد دیدم ملت رو بخاطر طرفداری از سوپرلیگ زیاد مسخره میکنن و میگن بخاطر "ایرانی بودن" یا "جهان سومی" بودن هست که طرفدار سوپرلیگن و هوادارای "فهیم خارجی" اینطوری نیستن.این هم از چیزای مسخره ای هست که دیدم به شخصه.یه ایرانی اتفاقا سرد و گرم چشیده اس،عمق فاجعه ی خیلی از چیزا رو دیده،نسل جوون امروز بر خلاف نسلای قبلترش یا همتای خارجیش حداقل از راه سختش یاد گرفته که مفتی سواری نده،اگر یه ناعدالتی در لفافه ای رو جایی ببینه بر خلاف همتای خارجیش که آنچنان تو رفاه شخصی و حقوق شهروندی غرقه و بی توجه به اطرافش چشمش رو میگیره.نه فقط در فوتبال،صرفا در هر مسئله ای این صدق میکنه.
چیزی که شخصا دیدم از به قول بعضیا "جهان اولیا" صرفا همراهی با جو رسانه ای و بمباران رسانه ای بدون ذره ای فکر و تعمق در مورد این مسئله بود.خلاصه بله.
خوشحال میشم نظرات رو بخونم،موفق و موید و خوشحال باشید.