433 ( به شکلی که امروزه بازی می شود ) از جدیدترین ترکیب های فوتبال است که عمر آن به کمتر از 20 سال می رسد. ژوزه مورینیو ، فرانک رایکارد و پپ گواردیولا اولین مربیانی بودند که از ترکیب 433 استفاده کردند. در ادامه نیز کارلو آنجلوتی ( رئال مادرید ) ، لوییس انریکه ( بارسا ) ، یورگن کلوپ ( لیورپول ) ، مائوریتزیو ساری ( ناپولی ) و توماس توخل ( پاریس سنت ژرمن) نیز هر کدام به نوعی ترکیب 433 را در تیم هایشان به کار گرفتند.
جمع کردن ترکیب برای یک 433 ایده آل ، کار آسانی نیست . این ترکیب را می توان سخت ترین ترکیب فوتبالی قابل اجرا دانست.
ترکیب های 4231 ، 4141 و سه دفاعه ها مانند 352 ، در بعضی پست ها انعطاف به خرج می دهند و می توان از بازیکنان کلاسیک یا بازیکنانی با کیفیت پایین تر بازی گرفت اما 433 راهِ در رو ندارد. تفاوت دیگری بین 433 و 4231 / 3 دفاعه می توان یافت . همان طور که در مورد ترکیب 4141 بحث شد ، 433 نیز ذاتا دفاعی نیست. تیم های کوچک و متوسط ترجیح می دهند با 4231 ای منفعل که برای ضدحملات و استفاده از حداقل موقعیت ها مناسب می باشد بازی کنند.
در سالیان اخیر استفاده از ترکیب سه دفاعه نیز در این تیم ها رواج یافته است. 352 یا 343 علاوه بر این که بلوک دفاعی مستحکمی دارد ، می تواند برابر تیم های هم سطح نیز موثر واقع شود.
وینگ بک ها نمی توانند 90 دقیقه با فشار بالا بازی کنند ، اما برای دقایقی می توان به کمک آن ها به بازی عرض داد و حملاتی پرتعداد طراحی کرد. بنابراین ، یک تیم میانه جدولی با 343 می تواند جلوی تیم های هم سطح خودش مالک شود ، و برابر تیم های بزرگ تر نیز علاوه بر اینکه دفاع مطمئنی دارد در دقایقی از بازی ابتکار عمل را در دست بگیرد.
دو مورد بالا نشان می دهد که چرا 433 بیشتر در تیم های تاپ اروپایی دیده می شود و تیم های کوچک تمایلی به استفاده از آن ندارند.
433 علاوه بر دو دفاع میانی مدرن ، دو فولبک مدرن نیاز دارد. بازیکنانی که 90 دقیقه در کانال کناری زمین رفت و برگشت داشته باشند ، به بازی عرض دهند و در کارهای هجومی موثر واقع شوند . در فوتبال فعلی اندی رابرتسون نمونه ای عالی از یک فولبک مدرن و آفنسیو است. بازیکنی که طی 4 فصل اخیر حجم بی نظیری از دوندگی به همراه سرعت را پوشش داده و از ارکان تیم لیورپول به شمار می رود.
وینگر های کلاسیک نیز با توجه به ویژگی های بازیشان ، می توانند تبدیل به فولبک های هجومی شوند. بعضی مربیان برای بهبود عملکرد هجومی یا به دلیل مصدومیت و کمبود بازیکن ، از وینگرهای کلاسیک در فولبک بازی گرفته اند. مانند وازکز – کوادرادو – بوکایو ساکا – آلفونسو دیویس – آلیوسکی ( لیدز ) و ...
پست 6 هافبک 433 باید دارای توانایی های ایستا باشد. یعنی در توپ های هوایی سر اول را بزند ، قطع توپ در حالت ایستا ( مانند ژابی آلونسو ، با پا انداختن ) داشته باشد و بتواند بازی حریف را تخریب کند. بازیخوانی و جای گیری در فضای مناسب برای قطع توپ در پست 6 حیاتیست.
در تیم هایی که هافبک دفاعی های تنومندی مانند رایس ، وانیاما یا فابینیو دارند ، هافبک دفاعی هنگام بیلدآپ بین 2 مدافع قرار می گیرد و عرض 3 نفره ای ایجاد می شود. هافبک دفاعی می تواند در این حالت پخش توپ و بازیگردانی را انجام دهد. در صورتی که هافبک دفاعی توانایی انجام این کار را نداشته باشد ، وظیفه بر گردن دیگر بازیکنان می افتد. مانند کاسمیرو در رئال مادرید که پخش توپ بر عهده راموس یا کروس می باشد.
هافبک های میانی 433 باید دو بازیکن بالانس و توانا در امور مختلف باشند. هافبک هایی نظیر پوگبا ، بارلا ، مونت ، والورده ، کواچیچ و فابین رویز مناسب 433 هستند . کلوپ با بازی گرفتن از دو بازیکن تک بعدی و صرفا دونده در پست باکس تو باکس خلاقیت لیورپول در میانه زمین را کاهش داد و در برابر تیم های کوچک نمی توانست به راحتی گره بازی را باز کند.
433 در کناره های زمین « وینگرمهاجم » نیاز دارد . 2 بازیکن سریع و عمقی زن که روی خط آفساید فرار می کنند و فضای پشت دفاع حریف را نشانه می گیرند. این بازیکنان توانایی بالایی در تمام کنندگی و شوتزنی دارند و در هر فصل تعداد بالایی گل می زنند. بازی وینگرمهاجم بر اساس تکرار است. استارت های پیاپی و حرکت از کناره به داخل در یک بازی به تعداد بالایی انجام می شود. وینگرمهاجم ها معمولا خصوصیات دفاعی کمی دارند ، به عقب بر نمی گردند و لمس توپ آن ها در قسمت های بالایی زمین و نزدیک به محوطه حریف انجام می شود.
ساختار 433 مخصوصا وقتی 2 هافبک جلویی به کناره متمایل می شوند ، به گونه ایست که فاصله زیادی بین مهاجم نوک و هافبک دفاعی می اندازد و مهاجم نوک باید این فضا را پر کند . ویژگی دیگری که مهاجم نوک 433 باید داشته باشد ، توانایی آزادسازی وینگرمهاجم و خرید فضا برای اوست. وینگرمهاجم ها اکثرا نیازمند فضا برای درخشش هستند ، برای همین در لیورپول و رئال از مهاجمین کاذب مانند فرمینو و بنزما استفاده شده است تا با حرکات بدون توپ و اضافه شدن بین خطوط نظم دفاعی حریف را بر هم بزنند و برای بازیکنان روی دستشان موقعیت ایجاد کنند.
شاید این مهاجمین فداکار خود در کورس گلزنی و آقای گلی نباشند ، اما توجه داشته باشید که تیمی با 2 وینگرمهاجم با کیفیت ، نمی تواند ضلع سومش را مهاجمی بگذارد که خود میل به گلزنی و فرار پشت دفاع دارد ( مانند اوبامیانگ )
به طور کلی 433 ترکیب منعطفی است. می توان با آن برابر تیم های کوچک مالک شد ، با استفاده از طرح های متنوع به گل رسید و همچنین با داشتن خط حمله ای سریع و بازیکنانی دونده ، بازی موش و گربه ای ارائه داد و نسخه حریف را در ضدحملات پیچید.
( بازی موش و گربه ای : حالتی که تیم ، نه میل به مالکیت بالا دارد و نه به حریف اجازه مالک شدن میدهد. در این روش پرس سنگین از بالا و تحت فشار گذاشتن تیم مقابل منجر به اشتباه آن ها ، از دست رفتن توپ/ تشکیل ضدحمله می شود. )
433 ساری
در مورد خط دفاعی تفاوت خاصی ندارد . فقط اینکه دروازه بان تیم باید توانایی کار با توپ و ارسال پاس داشته باشد و جز مواقع بحرانی زیر توپ نزند.
ساری در پست 6 یک هافبک بازیگردان ( هولدر ) ترجیح می دهد. بازیکنانی نظیر جورجینیو ، آرتور ملو ، وایگل ، بروزویچ و بن ناصر.
هولدر مرکز ثقل تیم است. تحرک بالایی دارد تا نزدیک یار خودی قرار بگیرد و از او توپ دریافت کند. هولدر با لمس توپ های بالا ، بازی را به سمت خود می کشاند. داشتن هولدر در عقب زمین به تیم مالکیت محور اجازه می دهد تا حتی زیر پرس بیلدآپ کند.
استفاده از باکس تو باکس دفنسیو
اگرچه بازی گرفتن از بازیکنانی نظیر آلان ، رینکون ، خدیرا و کسیه به عنوان باکس تو باکس 433 در ایتالیا امری عادیست ، اما ذات این بازیکنان ترکیب را به سمت 4231 شدن می برد.
ضلع سوم این خط هافبک را یک 8 هجومی مثل همشیک کامل می کند . جایگیری همشیک کمی نزدیک به جورجینیو است ، در جریان بازی قرار می گیرد و وظیفه انتقال توپ و اتصال بین خطوط در هف اسپیس را دارد. ریت هجومی همشیک باعث می شود تا او به عنوان مهره ای کارآمد در حمله توانایی ثبت گل و پاس گل داشته باشد.
اینسینیه به عنوان وینگر
نوع بازی گرفتن ساری از اینسینیه کلاسیک بودن تفکرات او را نشان می دهد. پپ که مربی مدرنیست اینسنیه ، هازارد ، گریلیش ، فکیر ، برناردو سیلوا و دیگر بازیکنان مشابه را هافبک می بیند نه وینگر . اما ساری مانند دیگر مربیان کلاسیک بازیکنان این تیپی را در گوشه های زمین بازی می دهد.
سبک فوتبال ساری مالکانه پویا ، با سیستم 433 شناور و منعطف است . پویا به این معنی که بازیکنان تمامی خطوط توانایی پا به توپ شدن و حرکت در طول زمین را داشته باشند.
شناور بودن / انعطاف به این معنی که بازیکنان تیم بتوانند در جای یکدیگر بازی کنند ( در زمان بازی بدون توپ ، پرس کردن
، دفاع یا حمله ). انعطاف مربوط به سبک بازیست ، یعنی تیم همانقدر که در بازی مالکانه مهارت دارد در ضدحملات نیز موفق باشد. علاوه بر پاس های زمینی ، از سانتر ، پاس قطری و توپ های بلند نیز استفاده کند.
نگاهی به عناصر " ساری بال "
بیلد آپ از عقب – استفاده از طول و عرض زمین
ساری مانند دیگر مربیان هم سبک خود ، علاقه ای به زیرتوپ زدن ندارد و بازی روی زمین را در دستور کار قرار می دهد. استفاده از توپ های هوایی ، ریسک از دست دادن مالکیت را دارد و در صورتی که تیم خودی در توپگیری ضعیف باشد ، تقدیم توپ به حریف مشکل را بیش از پیش خواهد کرد.
این مهم است که دفاع ها بتوانند با توپ به راحتی کار کنند ، و مهره های خطوط جلویی توانایی دریافت توپ پشت به دروازه ، چرخش و دریبلینگ داشته باشند – مانند همشیک ، زیلینسکی و اینسینیه
نگه داشتن توپ در زمین خودی و پاس های عرضی در این ناحیه ، معمولا حریف را تحریک به جلو آمدن و پرس می کند. این حرکت ، باعث ایجاد فضا پشت دفاع آن ها می شود و در صورتی که تیم دارای بازیکنانی سریع باشد با یک پاس بلند و طولی می توان فاز بازی را تغییر داد و ضدحمله زد.
10 ثانیه پس از تصویر اول ، استفاده از یک توپ بلند ناپولی را در وضعیت ضدحمله قرار می دهد.
|
در زمان بازی سازی از عقب ، بازیگردان تیم در طول 2 دفاع میانی و جلوتر از آن ها قرار می گیرد . این قضیه برای خط بعدی نیز برقرار است ، دو هافبک میانی در طول هولدر قرار دارند و در یک عرض نمی باشند. باز شدن فولبک ها و وینگرها و عقب آمدن مهاجم نوک نیز در این تصویر قابل مشاهده است.
|
سرعت گردش توپ در نواحی مختلف زمین متفاوت است . در نیمه خودی ، توپ با سرعت نسبتا پایینی به گردش در می آید. تیم به عنوان یک واحد ( یونیت ) رو به جلو حرکت می کند . بازیکنان به آرامی بالا می آیند و در مکان های خود قرار می گیرند. این سرعت اما در 3/1 پایانی زمین تغییر چشم گیری می کند. بازیکنان باید در چند ثانیه و با کمترین لمس توپ ممکن توپ را به حرکت در آورند.
ساریبال در زمان حمله به فوتسال شباهت دارد. گردش توپ با ریتم سریع نظم دفاعی را برهم می زند و در دفاع شکاف ایجاد می کند. این سبک از فوتبال تیکی تاکای عمودی نامیده شده زیرا در آن پاس های عرضی کمتری دیده می شود.
اجرای این مدل از بازی ، علاوه بر بازیکنان مناسب ، نیازمند تمرین های تاکتیکی برای ایجاد هماهنگی و درک متقابل بازیکنان از یکدیگر است. هرچند ساری نسبت به پپ و بیلسا سخت گیری تاکتیکی کم تری دارد ، و خیلی از صحنه ها توسط بازیکنان ، در لحظه و با توجه به خلاقیت فردی آن ها پایه گزاری می شود .
یکی از دستورات تاکتیکی ساری ، عقب ماندن یکی از فولبک ها هنگام اضافه شدن فولبک سمت مخالف است. این حرکت در دفاع زنجیره ای 3 نفره می سازد تا آسیب پذیری در ضدحملات کاهش یابد . اگر چه این روش با نوع بازی گرفتن گواردیولا از اریک آبیدال مقایسه شده ، اما می توان در آن تفاوت هایی یافت.
آبیدال به عنوان یک فولبک دفنسیو هیچ گاه نفوذ نمی کند و در دفاع 3 نفره آبیدال –پویول -پیکه نقش مدافع جلوزن در سمت چپ را دارد. |
فولبک های ناپولی چنین تقسیم بندی ای رعایت نمی کند و فولبک با توجه به وضعیت بازی و محل قرارگیری توپ باید عقب بماند یا به حمله اضافه شود. در تصویر بالا ابتدا فوزی غلام به حمله اضافه شده ، اما در ادامه به عقب بر می گردد و هیسای جلو می رود.
|
ناپولی در حمله معمولا عرضی 5 نفری دارد . فولبک چپ یا راست به حمله اضافه می شود و وینگر همان سمت در نیم فضا جای گیری می کند همشیک ، مهاجم نوک و وینگر سمت مخالف دیگر نفراتی هستند که این خط 5 نفره را تشکیل می دهند.
همان طور که بالاتر گفته شد ، این بازیکنان با ایجاد مثلث ها و فرار نفر سوم ، بازی تک ضرب و کارهای ترکیبی تلاش می کنند دفاع حریف را بشکنند. بار حمله در ناپولی ساری به سمت چپ سنگینی می کند و فولبک چپ بیشتر نفوذ می کند.
|
نمونه ای دیگر از جایگیری بازیکنان در حملات |
مثلث هجومی ناپولی
اینسنیه بازیکنی مشابه هازارد است که به فضای پشت دفاع علاقه چندانی نشان نمی دهد. توانایی او در برداشتن 1 برابر 1 و کات درون پای خوب باعث می شود که کاپیتان ریز نقش ناپولی مهره ای خطرناک و تاثیرگزار در تیم ساری باشد.
کایخون در تیم ساری کاملا نقش " وینگرمهاجمی " دارد و دائم روی خط آفساید فرار می کند. او همانند شورله و پریسیچ از معدود وینگرمهاجم هاییست که روی پای موافق خود بازی می کند. بازی در سمت راست باعث می شود تا او زاویه شوتزنی ایده آلی نداشته باشد و خیلی از مواقع به جای شوتزنی ، پاس به بیرون ( کاتبک ) بفرستد. تعداد گل و پاس گل او در زمان حضور ساری بسیار به یکدیگر نزدیک است ( 31 گل و 29 پاس گل – 3 فصل سری آ )
1- فرار روی خط و دریافت پاس
2 - ارسال کاتبک
|
فرار پشت دفاع و ارسال پاس برای مهاجم نوک |
اینسینیه ، دید خوبی روی حرکات کایخون دارد و برای او پاس های قطری ارسال می کند.
کایخون علاوه بر حرکت پشت دفاع ، وظیفه عرض دادن به بازی را نیز دارد و باعث فاصله افتادن بین مهره های دفاعی حریف می شود.
همانند بسیاری دیگر از بازیکنان مشابه ؛ او بدون داشتن فضا بازیکنی بی خاصیت است که نمی تواند کار خاصی بکند و توپ لو می دهد.
|
فروش هیگواین و مصدومیت میلیک باعث شد تا از دریس مرتنز در پست مهاجم نوک استفاده شود. این امر علاوه بر اینکه سرعت بیشتری به خط حمله ناپولی بخشید ، به مثلث جلویی اجازه می داد تا بتوانند جای خود را با یکدیگر عوض ، و از مارک شدن توسط حریف فرار کنند. مرتنز با توجه به سابقه اش در پست وینگر می توانست با کایخون یا اینسنیه جابجا شود و در کناره های زمین بازی کند.
|
ساری ، مالکیت می خواهد . برای همین برای بازپس گیری توپ اقدام به پرس می کند. این پرس یا به صورت 433 است و یا اینکه در دفاع تبدیل به 442 می شود. وینگر های 2 سمت عقب می آیند ، و از زنجیره 5 نفره یک نفر به مهاجم نوک اضافه می شود تا تیم با فورمیشن 442 پرس کند .
فشردگی در دفاع و کاهش فاصله خطوط بسیار مهم است ، بنابراین زمانی که تیم از بالا پرس می کند معمولا خط دفاعی در میانه زمین قرار دارد . زمانی که تیم در حالت دفاعیست و از عقب تر پرس می کند ، طول تیم نباید از مقدار معینی بیشتر شود. برای همین با جلو کشیدن مهره های تهاجمی ، مهره های دفاعی نیز بالا می آیند و با عقب رفتن مهره های دفاعی ، بازیکنان خطوط جلو باید به عقب برگردند.
ضعف دفاعی 433
زمانی که مدافعین میانی تا نیمه زمین بالا می آیند ، پشتشان فضایی نزدیک به 50 متر قرار می گیرد که در ضدحملات آسیب پذیر است . علاوه بر آن ، مدافعین در این ترکیب وارد نبردهای 1 به 1 می شوند که نباید به راحتی دریبل بخورند. در صورت بازی کردن هولدر با توانایی های ضعیف دفاعی ، وظیفه مدافعین بیشتر نیز خواهد شد.
ساختار433 در دفاع برتری عرضی و نفری ندارد . کناره ها آسیب پذیر است و این ضعف در 3 حالت خود را نشان می دهد.
1 – حریف فولبک هایی توانا داشته باشد که دائم اورلپ کنند و در کناره های زمین برتری نفری ایجاد کنند
2 – حریف از ترکیب های وینگ بک محور استفاده کند .
3 – وینگر های خودی به عقب بر نگردند ، یا اینکه سرعت برگشت آن ها پایین باشد.
دو تصویر بالا که از بازی ناپولی مقابل بنفیکا در فصل 2016/17 انتخاب شده ، اضافه شدن گریمالدو فولبک هجومی بنفیکا به حمله و آسیب پذیری از کناره ها را نشان می دهد. |
چالش های حضور در لاتزیو
به گفته خبرنگاران مطرح ایتالیایی ، ساری مربی بعدی لاتزیو خواهد بود . تیمی که برای چندین سال 352 بازی کرده ، دارای پیرترین ترکیب لیگ ایتالیاست و سال بعد در مسابقات فرسایشی لیگ اروپا نیز حضور دارد.
اولین مشکل تغییر ترکیب از 352 به 433 است. لاتزیو در حال حاضر وینگر تخصصی یا فولبک تخصصی ندارد و برای تغییر به ترکیب 4 دفاعه نیاز به خریدهای تازه یا انطباق بازیکنان فعلی دارد.
لاتزاری در صورت ماندن در لاتزیو می تواند فولبک راست بازی کند ، لوییز فلیپه دفاع مسلطی است و فیکس لاتزیو خواهد شد. آچربی 33 ساله مدافعی قابل اتکا اما با سرعت پایین است که در صورت داشتن گزینه های بهتر می تواند از ترکیب اصلی کنار گذاشته شود. در سمت چپ نیز شایعه جذب السید هیسای به گوش می رسد.
برای پست هولدر ، لوکاس لیوای 35 ساله توانایی بدنی لازم را ندارد. اسکالانته هافبک نیمکت نشین لاتزیو شاید چنین نقشی را بر عهده بگیرد . لاتزیو تیمی نیست که پول زیادی خرج کند و احتمال انتقال جورجینیو بسیار پایین است ، اما جذب بازیکنی مانند اریک پولگار ( فیورنتینا ) محتمل به نظر می رسد.
سرگی میلینکوویچ ساویچ و لوییز آلبرتو بازیکنانی کلیدی برای پیرمرد ایتالیایی خواهند بود. ساویچ هافبکی کند ، اما دوپا و شوتزن است که توانایی گلزنی از پشت محوطه و استفاده از ضربات آزاد را دارد و لوییز آلبرتو در خلق موقعیت و ارسال پاس های خط شکن تبحر دارد.
با توجه به نقش وینگر چپ در تیم های سابق ساری ، کوره آ می تواند در این پست بازی کند. تکنیک و دریبلینگ او به خط حمله پویایی می دهد و از حالت خشک و ایستا خارج می کند. ایموبیله تاکنون در فورمیشن های دو مهاجمه درخشش داشته اما حالا باید خود را به تک فوروارد بودن عادت دهد. برای وینگر راست اورسولینی ، وینگر سریع و دونده تیم بولونیا گزینه جذابی به نظر می رسد.
در آخر نکات دیگری نیز وجود دارد که باید به آن اشاره کرد. این گونه مربیان مولف ، به سبک بازی خود اعتقاد ویژه ای دارند و آن را بر اساس حریف تغییر نمی دهند. برای ساری بنونتو یا رئال مادرید فرقی ندارد زیرا در مقابل هر دو میخواهد مالک باشد. داشتن فقط یک نوع ترکیب و یک نوع بازی ، آنالیز و مهار آن را آسان می کند و تیم خودی را در موضع ضعف قرار می دهد.
نکته بعدی اینکه مربیگری تنها وابسته به تاکتیک ها نیست و پارامترهای مختلفی در آن تاثیر می گذارد. ساری شاید تئوریسین خوبی باشد اما نشان داده بعد روانی لازم را برای کار در تیم های بزرگ ندارد.
با اینحال ، لوتیتو مالک لاتزیو که قبلا بیلسا را به عنوان مربی برگزیده و بعداز آن هم به مربی تیم آکادمی ( سیمونه اینزاگی ) چندسال وقت برای آزمون و خطا داده ، احتمالا به مائوریتزیو ساری نیز زمان لازم برای جا انداختن فلسفه و سبک بازی خود در لاتزیو خواهد داد و مربی ایتالیایی نیز به دور از فشاری که در باشگاه های بزرگ وجود دارد می تواند تیم مورد علاقه خود را بسازد.