در اواسط دهه ۸۰، تیم ملی فوتبال دانمارک در اوج شکوه خود بود. پس از انتصاب سپ پیونتک بعنوان سرمربی دانمارک در سال ۱۹۷۹، نسلی درخشان از بازیکنان پدیدار شده که به یک قرن فوتبال آماتور در آن سرزمین پایان دادند.
به گزارش طرفداری، رسیدن به مرحله نیمه نهایی مسابقات قهرمانی اروپا در ۱۹۸۴ و حضور در جام جهانی مکزیک سال ۱۹۸۶ در گروه مرگ بین تیم های اسکاتلند، آلمان غربی و اروگوئه و صعود از گروه، از جمله دستاوردهای آن ها بود. جام جهانی مکزیک، نخستین حضور دانمارک در جام جهانی بود و برخلاف پیشبینیها که دانمارک را از نخستین تیمهای حذف شده از گردونه مسابقات میدانستند اما آن ها هر سه حریف را شکست داده و به عنوان تیم اول راهی مرحله بعد شدند.
آن نسل طلایی تقریبا پس از پایان مسابقات، کنار رفتند جز یک نفر که پیشتر بعنوان دروازهبان سوم انتخاب شده بود.
جوانی بیست و دو ساله، با اعتماد بنفسی بالا به نام پیتر اشمایکل.
اشمایکل در آن زمان به صورت پاره وقت فوتبال بازی میکرد زیرا بیشتر باشگاههای فوتبال دانمارک به شکل نیمه حرفهای اداره میشدند بنابراین اشمایکل پس از به پایان رساندن دوران سربازی، مشاغل گوناگونی را برای گذران زندگی انتخاب کرد از جمله یک کار دفتری در بنیاد جهانی طبیعت که در زمینه حفاظت از محیطزیست فعالیت میکرد.
او در سال ۱۹۸۷ به باشگاه فوتبال براندبی منتقل شد و پس از رسیدن براندبی به نیمه نهایی جام یوفا در ۱۹۹۱، مورد توجه الکس فرگوسن قرار گرفته و با پرداخت ۵۰۵ هزار پوند به منچستر یونایتد منتقل شد.
بعدها سِر الکس فرگوسن از آن به عنوان یکی از معاملات بزرگ قرن در فوتبال نام برد.
فرصتی غیرمنتظره
در دهم نوامبر ۱۹۸۹، دنیا از خواب بیدار شد. در طول شب، دیوار برلین برچیده و آلمان در راه اتحاد بود. دیکتاتوریهای اروپای شرقی یکی پس از دیگری شروع به سقوط کرده و برادر بزرگ، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در پایان سال ۱۹۹۱ فرو پاشید.
شوروی که در یورو ۸۸ موفق به کسب عنوان نایب قهرمانی اروپا شده بود، جای خود را به جمعی از کشورهای کوچکتر داد. تشدید تنش در بالکان در اوایل دهه ۹۰، موجب بروز خونینترین درگیریها از زمان جنگجهانی دوم در اروپا شد. ۱۱ روز قبل از آغاز مسابقات، یوگسلاوی رد صلاحیت شد و دانمارک که تیم دوم گروه بود، جای آن را گرفت.
دانمارکیها که فکرش را هم نمیکردند به این شکل به مرحله اصلی مسابقات راه پیدا کنند، در این فرصت کم دست بکار شدند.
برایان لادروپ که در آوریل همان سال به تیمملی برگشته بود، تعریف میکند:
به من تلفن شد و گفتند باید حاضر شوید. ما تنها یک هفته فرصت داشتیم تا خود را آماده کنیم. وقتی همگی برای اولین بار در زمین دور هم جمع شدیم، مربی ما ریچارد مولر نیلسن گفت: "بگذارید یک چیز را برایتان روشن کنم، ما برای پیروزی به سوئد میرویم." همگی با شنیدن آن صحبتها خندیدیم. مربی در آن لحظه رویاهایی داشت و میدانست که ما میتوانیم کارهای غیرممکن را انجام دهیم.
دانمارک بازیکن شاخصی نداشت اما نیلسن یک آسِ قابل توجه در آستین داشت:
بهترین دروازهبان جهان، پیتر اشمایکل.
"آن ها نسبت به ما کمی متکبر بودند"
اشمایکل در بازی اول مقابل انگلستان کلین شیت کرد تا بازی دانمارک و انگلیس با تساوی بدون گل 0-0 به پایان برسد اما سه روز بعد در مقابل میزبان مسابقات، سوئد، بدشانسی آورد و در حالی که بازی درخشانی داشت اما تیم اش با یک گل مغلوب سوئد شد. اکنون دانمارکی ها آماده بازی آخر با فرانسه بودند. فرانسه که یکی از بختهای اصلی کسب جام بود، با هدایت میشل پلاتینی، با پیروزی در تمامی هشت بازی مقدماتی، با قدرت وارد مسابقات شده بود. آنها با نفراتی چون اریک کانتونا، لوران بلان، دیدیه دشان و ژان پیر پاپن از ابتدا خود را در فینال بازیها میدیدند.
اشمایکل در سال ۲۰۱۲ در مورد آن بازی میگوید:
ما آن زمان جان سیوبک را داشتیم که در لیگ فرانسه بازی میکرد. وقتی که در تونل ایستاده بودیم، بازیکنان فرانسوی رفتار مغرورانهای نسبت به ما داشتند. فرانسویها آمدند سمت سیوبک و به او گفتند که "خیلی به خودتون سخت نگیرید و خشن هم بازی نکنید چون از الان داریم برای بازی نیمهنهایی آماده میشیم." وقتی که جان این صحبتها را به ما منتقل کرد، همگی متحد شدیم تا با آنها مبارزه کنیم.
دانمارک خیلی سریع در دقیقه ۸ با گل هنریک لارسن از حریف خود پیش افتاد اما فرانسه در دقیقه ۶۰ با گل ژان پیر پاپن، برنده توپ طلای ۱۹۹۱ کار را به تساوی کشاند. اما شگفتی از راه رسید؛ مهاجم دانمارکی، لارس الستروپ که بعدها به یک فرقه مذهبی پیوست، در دقیقه ۷۸ گل دوم و پیروزی بخش دانمارک را وارد دروازۀ فرانسه کرد تا همراه با سوئد که ۲-۱ انگلستان را شکست داده بود، راهی مرحله نیمهنهایی شده و فرانسه در عین ناباوری از گردونه مسابقات حذف شد.
لارس الستروپ در سی سالگی مردد میان فوتبال و زندگی شخصی بود. او سرانجام تصمیم خود را گرفت و فوتبال را در اوج رها و به یک فرقه مذهبی بنام داراندو (به معنای رودخانه جاری) پیوست. الستروپ در ۱۹۹۹ بدلیل کتک زدن یک بچه مدرسهای از فرقه اخراج شد. در سال ۲۰۰۰ بصورت آزمایشی به یک تیم فوتبال پیوست اما سریعا آنجا را رها و به زندگی پنهانی خود رو آورد. وی هماکنون در یکی از شهرهای دانمارک به دور از چشم مردم زندگی میکند.
حریف دانمارک در نیمهنهایی، تیم هلند بود که در مرحله قبل آلمانیها را ۳-۱ شکست داده بودند. از آن سو، آلمانیها که در نیمهنهایی سوئد را از پیش رو برداشته بودند، در انتظار فینال بازیها بین خود و هلند بودند تا انتقام بازیِ قبل را از آنها بگیرند.
هلندیها ستارگانی همچون رونالد کومان، دنیس برکمپ، فرانک رایکارد، مارکو فان باستن، رود گولیت و فرانک دیبوئر را در اختیار داشت.
هنریک لارسن دو بار دانمارک را در طول ۹۰ دقیقه پیش انداخت اما هلند با گل های دنیس برکمپ و فرانک ریکارد بازی را به تساوی کشاند. در آخر، دانمارک در ضربات پنالتی ۵-۴ هلند را شکست داده و راهی فینال مسابقات میشود. پیتر اشمایکل با مهار پنالتی مارکو فان باستن نقش بسزایی در پیروزی تیمش داشت.
معجزه اتفاق می افتد
هلند آخرین تیمی نبود که دانمارک را دستکم میگرفت. به گفته اشمایکل:
آلمانیها فکر میکردند که تنها دلیل حضورشان در آنجا، بردن جام قهرمانی و مدال طلاست؛ نه چیزی کمتر از آن. فرانسویها و هلندیها قبل از مواجهِ با ما چنین نگرشی داشتند اما شکست خوردند زیرا مغرور بودند.
یک روز قبل از بازیِ فینال، اشتفان افنبرگ با هم تیمی خود برایان لادروپ در بایرن مونیخ تماس گرفته و به او میگوید که دانمارکیها میتوانند در آخر بازی، پیراهن ما را به یادگار بگیرند. حرفی که در دنیای فوتبال برای کوچک شمردن حریف بکار میرود.
بر روی کاغذ، پیروزی آلمان در فینال یک امر مسلم و قطعی بود. تیم آنها متشکل از بازیکنان قهرمان جهان در جامجهانی ایتالیا ۱۹۹۰ بود و شامل ستارههایی از آلمانشرقی همچون ماتیاس سامر، آندریاس توم و توماس دال بود.
دیگر ستارههای آلمان نفراتی همچون بودو ایلگنر در دروازه، آندریاس برمه، یورگن کولر ، توماس هسلر، توماس هلمر و یورگن کلینزمن بود. تعداد فوتبالیستهای حرفهای آلمان در آن زمان از کل جمعیت کشور دانمارک بیشتر بود.
کلینزمن بعدا در مصاحبهای اشاره کرد که "ما هیچ شکی نداشتیم که پیروز آن مسابقه خواهیم بود."
نقش اشمایکل در فینال
پیش از مسابقه، سرمربی تیم دانمارک که اشمایکل را ستون فقرات تیم خود میدانست او را موش بزرگ حیرتانگیز نامید. ترس برای او در دروازه بیمعنا بود و تنها تعداد کمی از دروازهبانان چنین شخصیت تاثیرگذاری بر روی سایر نفرات تیم داشتند. برایان لادروپ در مورد چنین میگوید:
شاید اولین باری بود که مردم فهمیدند ما چه دروازهبان باشکوهی داریم. شما باید در بالاترین سطح خود را نشان دهید و این کاری بود که او انجام داد. اشمایکل فوقالعاده بود.
مسابقه فینال همان جایی بود که پیتر به آن تعلق داشت؛ او در محوطه جریمه فرمان میداد و آرایش خط دفاعی را بدست گرفته بود. حرکات او در دروازه مخصوصا دو سِیو فوقالعاده در مقابل یورگن کلینزمن نمایشی از تواناییهای او بود. اعتماد به نفس او به وضوح مشخص بود و اوج آن در گرفتن توپی بلند با یک دست در آن بازی بود که موجب حیرت تماشاچیان در ورزشگاه شد.
این امنیت خاطر در آخرین سنگر تیم، باعث شده بود که دیگر خطوط با ارادهای مثالزدنی به سمت دروازه قهرمان دنیا یورش برند. جان جنسن در دقیقه ۱۸ دانمارک را پیش انداخت و تیر خلاص را در دقیقه ۷۸، کیم ویلفورت وارد دروازه آلمانها کرد. او در آن تورنمنت به دلیل بیماری دخترش که به فوت او انجامید، مدام در رفت و آمد بین دانمارک و محل انجام مسابقات بود.
حالا دانمارک، پادشاه تازۀ فوتبال اروپا شده بود.
قهرمانی دانمارک در آن مسابقات یکی از بزرگترین و تاریخی ترین لحظات تورنمنت بود. آنها در حالیکه تا چند روز قبل از آغاز مسابقات اصلا جایی در بین تیمهای راه یافته نداشتند اما ناگهان خود را میان سایر تیمهای حاضر در جام دیدند. داستانِ غلبه بر فرانسه، هلند و آلمان از هر افسانهای که نویسندگان شهیر دانمارکی چون هانس کریستیان آندرسن میتوانستند بنویسند، فراتر رفته بود.
این قهرمانی چند هفته پس از همه پرسی از دانمارکیها بود که از پیوستن به اتحادیۀ اروپا خودداری کرده بودند. وزیر امور خارجۀ دانمارک پس از قهرمانی کشورش در مسابقات یورو ۹۲ با کنایه چنین گفت:
"حال نوبت شماست که به ما بپیوندید."
پیتر اشمایکل در آن مسابقات به عنوان بهترین دروازهبان انتخاب شد. پس از آن، او در آغاز عصر تازه منچستریونایتد به عنوان ابرقدرت لیگ برتر نقشی محوری داشت.
از آخرین تصاویر به یادماندنی از او، لیگ قهرمانان اروپا در سال ۱۹۹۹ بود که در غیاب روی کین، جام قهرمانی را به عنوان کاپیتان بالای سر برد. اشمایکل پس از حضور کوتاهی در اسپورتینگ لیسبون، استون ویلا و منچسترسیتی، در سال ۲۰۰۳ از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. پیروزی دانمارک از آخرین قهرمانیهای بزرگ در عصر معصومیت فوتبال بود. پس از آن، تغییرات گستردهای در دنیای فوتبال آغاز شد.