گزارشگران فوتبال آدم های خاصی هستند خیلی خاص...
به گزارش طرفداری، کسانی که فوتبال را برای ما معنا کرده اند. پشت آن میکروفون جادویی رفته و گاهی خواب را با گزارش های داغشان از سر ما برده اند و گاهی با گزارش های فاجعه خودشان ما را به خواب سنگینی فرو برده اند. آن ها آدم های عجیبی هستند. یا مثل تیزیانو کرودلی گزارشگر بازی های میلان، زندگی و خلق و خوی داخل هفته شان بر مبنای برد یا باخت تیمشان تغییر می کند یا مانند گزارشگران آلمانی به بی روح ترین شکل ممکن گل های زیبای بوندس لیگا را برایمان تفسیر می کنند.
آن ها هم میتوانند مانند اسکارپینی باشند تا بیشتر از صدای تماشاگران صدای خش دار او را بشنویم یا میتوانند مانند مارتین تایلر آگوئرووووو بگویند، در داخل صدای تماشاگران محو شوند و به ابدیت بپیوندند.
آن ها بیرون از گود نشسته اند و ما را از ریز ترین مباحث داخل گود مطلع کرده اند و گاهی همان افراد خودشان را با انتقاد از تیم مورد علاقه مان به سیبل ناسزا های ما تبدیل کرده اند .
خب بیایید برای مدتی فوتبال را بدون گزارشگر تصور کنیم. به نظر شما گل دقیقه ۹۴ محمد صلاح به جمهوری دموکراتیک کنگو در انتخابی جام جهانی ۲۰۱۸ آن حس قبلی را دارد ؟ آن جا که وقتی در دقیقه ۹۴ محمد صلاح پشت ضربه پنالتی ایستاد تا به سالها حسرت مصری ها پایان دهد . گزارشگر با این جمله آن صحنه را توصیف کرد . بسمالله الرحمن الرحیم! یا اصلا چرا جای دور برویم، بیایید همین نمونه داخلی خودمان بازی ایران و استرالیا را بدون گزارش آقا جواد خیابانی - که این روزها که نه چندین سال است که اماج انتقادات است - در نظر بگیریم؟ آیا خداداد عزیزی غزال تیزپای ایران می شد؟ آن بازی در یاد میماند بله می ماند اما نه به این شدت...
البته هر چند که گاهی اوقات گزارش های زرد، بی محتوا، بدون تحلیل و صرفا گزارش بدیهیات ما را از روشن کردن صدای تلویزیون پشیمان کرده و هر چند که در چند سال اخیر و بعد از اتفاقات رخ داده در مورد گزارشگر های داخلی حسرت ما برای دیدن بازی بدون گفتن بدیهیات و صحبت بی وقفه و گزارش های بدون تحلیل و خلاقیت را بیشتر کرده اما بدون گزارشگر فوتبال هیچ است هیچ . بدون گزارشگر آن آهنگ دلنشین صرفا تبدیل به خش خش بی معنی در یک استیج با یک بک گراند سبز مزخرف می شود .
این مقاله صرفا ستایشی است از تمامی کسانی که دیده نشده اند و شنیده شده اند ، میلیونر نبوده اند و میلیونر ها را ستایش کرده یا از آنها انتقاد کرده اند و سال ها عشقشان به تیم محبوبشان را پنهان کرده و در عوض گاهی اوقات به ستایش تیم دشمن خود پرداخته اند.
گاهی مانند جان چمپیون که همین چند روز پیش تولد او بود با گزارش های دقیق ، توصیف به موقع ریتم منظم و صدای دلنشین در یادها مانده اند و یا گاهی با حرف های زرد بیان حاشیه ها ، طرفداری علنی و ضعف های آشکار در بیان ما را برای مدتی از فوتبال بیزار کرده اند.