رامین مظهر، شاعر افغانستانی در 21-22 سالگی این شعر را سروده و غوغا تابان آن را خوانده.
از عشق، از امید، از فردا نمیترسی
میبوسمت در بین طالبها نمیترسی
میبوسمت در گوشهی مسجد نمیلرزی
در بین عطر وحشی سنجد نمیلرزی
میبوسمت در بغض و سوگواری ها
می بوسی ام در دار و گیر انتحاری ها
می بوسی ام در دار و گیر انتحاری ها
تو مومن هستی و نمازت بوسه هایت هست
تو فرق داری اعتراضت بوسه هایت هست
شعری که به قول او، آرزوی معصومانه ای است در برابر کسانی که رسالت دارند تا همه ما را به بهشت ببرد
بعد این مصاحبه را از او خواندم:
از عشق، از امید، از فردا نمیترسیم: مصاحبه با رامین مظهر، شاعر اهل افغانستان(https://nebesht.com/ramin-mazhar-int...)
خواندن آن خالی از لطف نیست. در بخشی از آن، داستان شعر بالا را هم شرح میدهد.