قبل از بررسی چیستی عقل لازم است به عنوان مقدمه به مطالبی چند متذکر شویم.
واژۀ عقل یکی از اصطلاحاتی است که در هر علم و بنا بر هر دیدگاهی تعریفی خاص به خود پیدا کرده وتفاوت هایی که در معانی این اصطلاح وجود داشته همواره باعث سوء تفاهم هایی شده است.
این ابهام در مورد اصطلاح عقل فقط حاصل پیچیدگی های مربوط به تخصصی شدن علوم است نه این که واقعاً معنای عقل دارای ابهام ذاتی باشد.
در اسلام ارزش بسیار زیادی به عقل و معرفت داده شده و در عین حال توصیفاتی که از عقل ارائه شده در تعارض با عقل منفعت جو و خود محوری است که همه حسابگری های خود را بر محور نفس اماره انجام می دهد و بلکه تعریف عقل در اسلام درست در نقطه مقابل اماره گی) خود محوری) نفس انسان است همچنانکه خود واژه عقل در عربی به معنای مهار کردن است
از طرف دیگر یکی از مهم ترین مباحث در معارف اسلامی نقد استدلال قیاسی در مواجهه با امور دینی است. به ویژه در تشیع و مکتب اهل بیت، قیاس به عنوان مذهب ابلیس معرفی شده[2] و گفته شده است که دین خدا با عقل قیاسی قابل درک نیست. دین خدا، هم شامل شریعت است و هم حقایق ماورائی جهان هستی.
بنابراین عقل از دیدگاه قرآن و روایات، نه عقل صرفاً حسابگر است و نه قیاس ارسطوئی. این دو هرچند می توانند ابزاری برای عقل باشند اما تمامیت آن نیستند از این روی بارها در قرآن تذکر داده شده است که اکثریت مردم اهل تعقل نیستند یا عقل خود را به کار نمی گیرند حال آنکه می دانیم اکثریت مردم همه کارهای خود را بر اساس مقایسه و حسابگری انجام می دهند.
بحث تعارض عقل و دین که یکی از مباحث مهم به ویژه در غرب بوده و عملاً به کنار گذاشتن دین انجامیده است نشان می دهد که این واژه تا چه حدی از معنای حقیقی خود دور شده و بدتر این که دین تا چه حدی با امور غیر حقیقی آمیخته شده که باعث توهم تعارض بین دین و عقل شده است. حال آن که در اسلام عقل و دین یک حقیقت واحد بوده و طبق برخی روایات عقل هرجا که باشد دین هم همان جاست.
در ابتدای بحث متذکر شدیم که مساوی دانستن "عقل" با "اندیشه قیاسی و حسابگر" یک خطای فلسفی و معرفتی است؛ بلکه قیاس و قدرت حسابگری صرفاً یکی از ابزار های سطحی و قشری عقل است که کار آئی آن در امور کمی و عددی است. ولی برای درک حقائق اشیاء و خوبی و بدی، هدایت وگمراهی، خدا و انسان، کمال و رستگاری و ... نیاز به نورانیتی است که به عنوان عنصری الاهی در وجود انسان نهفته است. و این عنصر همان عقل انسان، به معنای واقعی کلمه است. همچنان که به فرموده علی (ع) پیامبران برای شکوفا کردن گنجینه های عقول ظهور کرده اند.
می دانیم که بسیاری از فضائل انسانی با دیدگاه حساب گرایانه اموری به اصطلاح غیر منطقی محسوب می شوند. حال آنکه عقل ایمانی حکم به ارزش ذاتی این امور می کند همچنین خود مفهوم خدا از دیدگاه ذهن ماهیت اندیش عملاً مساوی عدم است چرا که خدا فاقد کمیت و ماهیت و کیفیت است حال آنکه عقل فطری منشأ ایمان به خداست. بنابراین دائره عقل دینی یا همان عقل فطری بسی فراتر از قدرت حسابگری بوده و بسیاری از ادراکات قلبی را هم شامل می شود و بلکه اساساً عقل ،حکمت، فقه، فهم و... همگی در قرآن به قلب انسان نسبت داده شده یا به عنوان امری که از سوی خدا عطا می شود معرفی شده است
تعریف عقل
و اما تعریف عقل به زبان علمی؛ در این مورد لازم است حوصله بیشتری داشت و این مسئله را با تأمل و ژرف نگری مورد مطالعه قرار داد. عقل عبارت است از مرکز فکر و اندیشه، و از ویژگی های آن، ترکیب، تجزیه، تجرید، انتزاع، تعمیم و تعمیق مفاهیم ذهنی است. تعریف عقل، با این فشردگی، کمی برای ذهن سنگین است. لذا این تعریف را باز می کنیم تا درک آن ساده و آسان گردد.
روش های درک منطقی و استدلال
زیر شاخه ای از فلسفه منطق میباشد . منطق مطالعه روی ادراک و عقل میباشد . قیاس کردن شکلی از درک کردن است که لزوماً منجر بر اساس فرایض به وجود می آید. همچنین قیاس نتیجه ای است که توسط پروسهٔ مقایسه کردن نتیجهگیری میشود. یک مثال از مقایسه عقلانی در قیاس منطقی به چشم میخورد که در زیر به آن اشاره میکنیم.
فرضیه 1: همه انسانها فناپذیر هستند.
فرضیه 2: سقراط یک انسان است.
نتیجه گیری: سقراط فناپدیر است.
در این مبحث استدلال موجود است، زیرا فرضیه یک و دو اثبات شده هستند بنابراین تحت هیچ شرایطی نمیتواند نتیجهگیری اشتباه باشد.
استدلال استنتاجی[ویرایش]
استنتاج گونه ای از قیاس کردن میباشد که در مورد چیزها و اشیای نامعلوم و مشاهده نشده و یا طبق شواهد قبلی است. این برای نسبت دادن ویژکیها و ارتباطات بر اساس مشاهدات و یا تجربیات قبلی میباشد . یا شرح دادن فرمول یا قانون بر پایه الگوهای محدود مشاهده شده برای بازسازی الگوهای پدیده ای است.