مطلب ارسالی کاربران
مکانیک کوانتومی و صعود - اتحاد نور
زمان حال:
زمان حال در واقع حالت یگانگی و وحدت همه زمانهاست. وقتی قادر میشویم کاملا در زمان حال باشیم، میتوانیم به توانایی سفر در زمان دست پیدا کنیم. « اکنون» حلقه ابدیت است، که از طریق دریای زمان سفر می کند. زمان حال در واقع محل برخورد زمانهای مختلف هست و جاییست که تصمیمات برای عملی شدن، گرفته میشوند. اساسا هویت آینده شما به گذشته برگشته است تا انرژیها را دوباره تنظیم کند که این مسئله باعث جهش های کوانتومی در آگاهی میشود. در لحظه حال، شما به همه اطلاعات هویتهای چندگانه دسترسی دارید و میتوانید واقعیتهایی را از آینده بیاورید تا در لحظه حال متجلی کنید. یک الگوی زمانی، در واقع یک ساختار انرژتیک هست که واقعیت زمان را میسازد. پس با آوردن الگوهای واقعیت مورد نظر به زمان حال، شما میتوانید آن واقعیت را در تجربه هایتان متجلی کنید.
برای درک همه تغییرات و تحولات فردی، جمعی، سیاره ای و کیهانی که در طول چرخه صعود اتفاق می افتد، لازم است که چگونگی تعامل ماده و انرژی را درک کنیم و این فقط با درک مکانیک کوانتومی میسر می شود.
مکانیک کوانتومی:
پروسه صعود که هم اکنون در حال تجربه آن هستیم، اساسا یک پروسه پیچیده کوانتومی است که همه جنبه های آگاهی یا انرژی هوشمند را در سراسر فضا و زمان کنترل و مدیریت می کند. برای درک بیشتر و بهتر در رابطه با چرخه صعود و آثارش، باید درک عمیقی از مکانیک کوانتومی داشته باشیم. چون مکانیک کوانتومی و چرخه صعود عمیقا بهم گره خورده اند و مربوط هستند. مکانیک کوانتومی شاخه ای از فیزیک است که با یک مفهوم به نام «کوانتوم انرژی» در سطوح اتمی و زیراتمی سروکار دارد و یک توضیح ریاضی وار در مورد رفتار های ذره ای و موجی و تعامل بین ماده و انرژی میدهد. در فیزیک، یک کوانتوم در واقع کمترین مقدار هر کمیت فیزیکی است که در تعاملات انرژی و ماده نقش دارد، یا به عبارت دیگر یک بسته انرژیست. کوانتوم در واقع برای توضیح چارچوب بنیادی سازوکار کیهان بکار میرود و توضیح میدهد که همه پدیده ها اساسا در سطوح خیلی کوچک و زیراتمی انرژی انجام میشود. در مرکز بحث مکانیک کوانتومی، رابطه ای وجود دارد به نام رابطه انیشتین- پلانک. رابطه انرژی- فرکانس انیشتین- پلانک، انرژی یک فوتون یعنی یک کوانتوم نور را به موج الکترومغناطیسی خودش ربط میدهد. در واقع توضیح میدهد که ذرات مادی در واقع انرژی و میدان های الکترومغناطیسی هستند و مشخصات انرژتیک یک ماده را به فرکانس و طول موج مربوط میداند. این مسئله چارچوبی را برای ما ایجاد می کند تا بتوانیم یک مدل کوانتومی در سطوح زیراتمی بسازیم که از لحاظ ریاضی میتواند وجود ابعاد مختلف را توضیح بدهد.
در فیزیک، انرژی اساسا یک مشخصه از ماده است که تحت تعاملات بنیادی قابل تبدیل است، یعنی انرژی و ماده میتوانند بهم تبدیل شوند، اما از بین نمی روند و تولید هم نمی شوند. وقتی به درک کوانتومی برسیم، میتوانیم به نحوه انتقال انرژی پتانسیل از طریق ابعاد در زمان پی ببریم. مشخصات انرژی، در همه حالاتش، چه مرئی و چه غیرمرئی، مستقیما بر روی کیفیات متفاوت آگاهی ( کالبدهای روحی) و انتقال انرژی نور در ابعاد مختلف تاثیر می گذارد. هر بعد و تایم لاین مربوط به آن، شامل ذرات زیراتمی نور هستند که با فرکانسها و طول موجهای مختلف حرکت می کنند. برای مثال، چاکراها مثل تجهیزات مغناطیسی در ابعاد مختلف کار می کنند و به شکل اتوماتیک متراکم ترین انرژیهای الکترومغناطیسی را در طیف انرژی نوری از آن بعد، جذب می کنند.
این یعنی اینکه همه مشخصه های انرژی نور، دارای تعامالات بنیادی هستند که حرکت انرژی را از جایی به جای دیگر کنترل می کنند، و کیفیات انرژی-فرکانس را در ماده برای گذشته، حال و آینده تنظیم می کنند. مثلا وقتی تصمیم می گیریم تا با انرژی نور در زمانهای مختلف باشیم، این مسئله مستقیما تکامل آگاهی ما را در هر بعدی، تحت تاثیر قرار میدهد. انتخابهای ما لحظه به لحظه شامل احتمالات انرژتیک هست که ممکن است به بدن نوری ما آسیب بزند و یا ترمیمش کند. این مسئله نشان میدهد که انرژی-فرکانس، همه موجودات زنده را با توجه به انتخابهای شخصی و جمعی آنها در ابعاد و تایم لاین های مختلف، همزمان تحت تاثیر قرار میدهد. با درک این مسئله که روح ما و لایه های کالبدهای مختلف ما، اساسا سطوح مختلف آگاهی و انرژی و فرکانس نور هستند، و هیچ ربطی به تعصبات و فریبهای اعتقادی ندارند، میتوانیم بفهمیم که روح چه تواناییهایی دارد. روح ما در یک بعد دیگری از فضا و زمان قرار دارد، تا وقتیکه تصمیم بگیریم به اینجا بیاوریمش و طیف نورش را وارد بدنمان کنیم.
تاثیر میدان کوانتومی بر فضا-زمان:
در حال حاضر، کالبد سیاره ما در حال انجام یک بازسازی در فضا-زمان است و خوب این مسئله طبیعتا باعث ایجاد تغییرات و بی نظمی هایی خواهد شد که میدان کوانتومی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در نتیجه این تغییرات، الگوهای جدیدی از اختلالات الکترومغناطیسی، موانع یا آشفتگی در میدان جمعی بوجود می آید. میدان کوانتومی، که به عنوان «فضا-زمان داخلی» هم شناخته می شود، این تاثیرات را بر لایه های ساختار طرح اصلی منعکس می کند. ساختار طرح اصلی، در واقع ماتریس طرح اولیه است که لایه های میدانهای مورفوژنتیک را در زمین ایجاد می کند. گرید ورکرها میدانند که ساختار طرح اولیه در میدان سیاره با تغییر تایم لاین کاملا در حال دگرگونیست، و به نظر میرسد که یک اتفاق خیلی متفاوت، فوقالعاده و در عین حال عجیب و غریب در میدان سیاره در حال انجام است. به نظر میرسد یک طرح جدید وجود دارد که آگاهی ما را در بر می گیرد. تغییرات طرح اولیه، بر روی ساختار ماده تاریک اثر می گذارند، و این مسئله نتیجتا به تغییر و دگرگونی عناصر زمین و ساختار عنصری کالبد زمین منجر خواهد شد. این مسئله از طرف دیگر واسط و مدیوم آگاهی ما را در حالیکه هنوز روی سیاره هستیم، تغییر می دهد، و ما را وادار می کند تا تطابق پیدا کنیم و راههای جدیدی برای ارتباط با زمین و اتصال با خانواده ستاره ای پیدا کنیم. تغییرات ساختاری به پرتالهای زمین هم گسترش می یابد و این تغییرات از طریق پرتالها به ساختارهای فراسیاره ای منظومه شمسی و فراتر از آن هم میرسد. همه سیستمهای ارتباطی که به این سطوح معماری سیاره متصل هستند، تحت نوسان و تغییر و بازآرایی قرار می گیرند، و در واقع ارتباط های بین ستاره ای بازسازی می شوند، این ارتباط ها پرتال های زمین را متصل می کند تا زمین با سیستم های ستاره ای چندگانه و اجرام آسمانی همراستا شود. بعضی از این پلتفورم ها به این منظور ساخته شده اند تا انسانهایی که در نواحی مختلف فضا-زمان روی زمین هستند به جاهای دیگر منتقل شوند، و نتیجتا این پلتفورم ها در انتهای چرخه زمان کیهانی، تحت بازسازی ساختار فضا-زمان قرار خواهند گرفت. ذرات زیراتمی در مواد عنصری، تحت ساختار اتمی جدید، بازآرایی می شوند، در واقع این ذرات برای تطابق با تغییر کالبد سیاره ای به دنیای هارمونیک بعدی، بازسازی و بهینه می شوند. ذرات زیراتمی از اتمها بسیار کوچک تر هستند، و در واقع بازسازی و تغییر و تبدیل ذرات در مقیاس کوانتومی، توسط ذرات زیراتمی توضیح داده می شود. پس ذرات زیراتمی، مثل الکترون ها، پروتون ها و نوترون ها، اتم ها را میسازند و اتمها هم بلوک های مواد را تشکیل میدهند. وقتی ذرات زیراتمی بازسازی و آبدیت میشوند، این مسئله باعث تحریک فرآیند یونیزاسیون اتم هایی میشود که انرژی الکتریکی و یک سری از واکنش های شیمیایی را در بدن تولید می کنند. بدن انسان وقتی در معرض سیگنال های الکترومغناطیسی قوی قرار می گیرد، یا در اثر فعالسازی کندالینی، قادر میشود تا پروسه یونیزاسیون بیولوژیکی را انجام بدهد که این مسئله باعث شکل گیری میدانهای پلاسما میشود. در فرآیند صعود کالبد انسان، یونیزاسیون باعث تولید نور پلاسمای فرکانس بالا شده تا فرآیند ساخت کالبد روحی پلاسمای مایع ادامه پیدا کند. به تدریج تا نقطه ای پیش میرویم که از سطح تنظیمات چاکرا در بدن نوری در قلمروهای پایین خلقت عبور کرده و ساختار بدن نوری پلاسما را میسازیم. این ساختار ( مرکابا)، در واقع یک وسیله نقلیه به شکل یک کالبد کروی است که می تواند میزبان آگاهی پلاسمای بالاتر شود. این حالت از ساختار بدن نوری، چاکراها یا کالبد کروی، در واقع دلالت دارد بر تفاوت بین تناسخ در تراکم های پایین فضا-زمان، و یا آزاد شدن از ساختارهای فضا-زمان سطح پایین و توانایی پرواز از طریق کالبد آگاهی به ورای منظومه خورشیدی.
منبع سایت اتحاد نور
https://www.etehadenoor.com/?p=459