مسی در اکتبر 2004 اولین بازی را در لالیگا برابر اسپانیول انجام داد. مسی 17 ساله در تیمهای جوانان و تیم دوم بارسا عادت داشت یا در مرکز میدان به عنوان شماره 10 یا در سمت چپ بازی کند، اما با توجه به اینکه رونالدینیو این نقش را در تیم اول از آن خود کرده بود، مسی در جناح راست به کار گرفته شد.
با داشتن پنج توپ طلا، به ثمر رساندن در مجموع 100 گل در رقابتهای اروپایی و فتح هر افتخار باشگاهی با ارزش – از جمله چهار لیگ قهرمانان اروپا و هشت قهرمانی در لالیگا- دشوار است که تصور کنیم مسی از هیچ یک از بهترین مهاجمان دنیا، در زمینهای عقب است. مسی به
عنوان یک استعداد استثنایی در سنین نوجوانی شناخته و در سالهای ابتدایی دهه دوم زندگی خود توسط بارسلونا جذب شد، او همیشه به عنوان یکی از بهترین بازیکنهای دنیا شناخته میشود. این فوق ستاره آرژانتینی در این سالها در سبک بازی خود تغییرات متعددی را پشت سر گذاشت که همگی او را به یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ تبدیل کرد.
در اینجا ما تحولات تاکتیکی و پستهایی که مسی در طول دوران حرفهای پشت سر گذاشته را دنبال میکنیم؛ از زمانیکه جوانی لاغر و استخوانی با موهای ژولیده بود و زیر نظر فرانک رایکارد نامی برای خود دست و پا کرد، تا تبدیل شدن به رهبری آرام که تقریبا هر هفته رکوردهای گلزنی را جابهجا میکند.
2008-2004: اینوِرتِد وینگر
مسی در اکتبر 2004 اولین بازی را در لالیگا برابر اسپانیول انجام داد. مسی 17 ساله در تیمهای جوانان و تیم دوم بارسا عادت داشت یا در مرکز میدان به عنوان شماره 10 یا در سمت چپ بازی کند، اما با توجه به اینکه رونالدینیو این نقش را در تیم اول از آن خود کرده بود، مسی در جناح راست به کار گرفته شد (توضیح مترجم: Inverted winger به بازیکنی چپ پایی گفته میشود که در سمت راست به بازی گرفته شود یا برعکس.)
فصل بعد مسی به عضو ثابت تیم اول تبدیل شد و با لودویک ژولی فرانسوی در جناح راست به صورت چرخشی در ترکیب قرار میگرفت. مهاجم سابق موناکو بسیار سریع بود، یک تمام کننده خوب و یک متخصص در حرکت زمانبندی شده پشت خط دفاعی رقیب برای استفاده از پاسهای رونالدینیو و ژاوی به شمار میآمد.
مسی به عنوان یک گزینه جانشین برای ژولی، در این مرحله از دوران حرفهایاش رویکرد بسیار متفاوتی ارائه داد. همانطور که همیشه دریبلزنی یکی از جنبههای اصلی مهارت فنی او بود، این ستاره نوجوان از این توانایی منحصر به فرد خود استفاده مناسبی کرد، مدافعان کناری حریف را دور زد و در کانال داخلی سمت راست ایجاد فضا میکرد؛ به شکلی که ژولی قادر به انجام آن نبود.
این نوجوان متولد روزاریو در شرایطیکه فصل در حال سپری شدن بود، تبدیل به گزینه اصلی برای جناح راست خط حمله تیم رایکارد شد، اما مصدومیت مانع از حضور او در پیروزی 2-1 مقابل آرسنال در فینال لیگ قهرمانان سال 2006 شد. در فصل 07-2006 لیونل مسی دیگر تبدیل به بازیکن ثابتی در ترکیب بارسلونا شده بود، و این نشانهها موید آن بود که مسی در حال ربودن جایگاه رونالدینیو به عنوان ستاره نوکمپ است.
این همان فصلی بود که در آن مسی تواناییهای گلزنی اش را تکمیل کرد و در 36 بازی در تمام رقابتها، 17 گل به ثمر رساند. در این مرحله او در مقابل دروازه اعتماد به نفس خود را افزایش داد و به طور موثری، هنر جابهجایی یک مهاجم را فرا گرفت؛ زمانبندی حرکت پشت مدافعان به جای هجوم به سمت آنها فقط در هنگام پا به توپ بودن.
وقتی مسی در اوایل سال 2008 بعد از سپری کردن یک دوره سه ماهه مصدومیت به میادین بازگشت، عطش تازه او برای گلزنی آشکار شد، 11 گل در 13 بازی آخر فصل، از جمله هتتریک در دیدار ال کلاسیکوی برگشت مقابل رئال مادرید در ماه مارس. با گذشت کمتر از چهار سال از حضور در ترکیب تیم اول، اگرچه پست او همچنان بدون تغییر مانده بود، اما سبک فوتبال مسی بسیار پخته شده بود. او از یک وینگر با استعداد اما خام و هیجانزده، اکنون تبدیل به تهدیدی همه جانبه شده و هنگام حرکت به سمت داخل زمین، به طور فزایندهای اعتماد به نفساش افزایش یافته بود.
2008-2014: شماره 9 کاذب
فرانک رایکارد پس از دو سال پایانی ناامیدکننده در دوران حضورش در نوکمپ، جای خود را به پپ گواردیولا، کاپیتان سابق بارسا، داد. انتصاب این مرد کاتالانی، با توجه به اینکه تنها سابقه سرمربیگری در فصل پیش از آن در تیم دوم بارسلونا رقم خورده بوده، باعث تعجب بسیاری شد، اما خیلی زود شک و تردیدها از بین رفت، زیرا سرمربی فعلی منچسترسیتی، بلوگرانا را به سمت فتح سهگانهای بیسابقه هدایت کرد.
ورود گواردیولا نه تنها دوره جدیدی از موفقیت و فوتبال فوقالعاده توام با مالکیت شگفتانگیز توپ را رقم زد، بلکه در دوران حرفهای مسی نیز تغییری بزرگ و تاریخی را ایجاد کرد. همکاری مسی و گواردیولا، ادغام با استعدادترین بازیکن این نسل با کیفیتی ذاتی و یک ذهن تاکتیکی درخشانِ آماده ساختن تیمی پیرامون آن بازیکن بود.
شماره 9 کاذب” و مفهوم آن تبدیل به بخشی رایج از ادبیات فوتبال در دوران تصدی گواردیولا در نوکمپ از سال 2008 تا 2012 شد، اما خود این ایده چیز جدیدی نبود. در حقیقت، فرانچسکو توتی در اولین دوره حضور لوچانو اسپالتی به عنوان سرمربی رم آن را به خوبی پیاده کرده، و وین رونی در سال 2009 نیز عملکرد مشابهی را در ترکیب منچستر یونایتد ارائه داده بود، او از پست ابتدایی مهاجم مرکزی به این پست منتقل شد و فضای زیادی برای کریستیانو رونالدو و کارلوس تِبِس ایجاد میکرد.
اگر کمی بیشتر به عقب برگردیم، تیم ملی مجارستان بزرگ در اوایل دهه 50- تیمی که در سال 1953 موفق شد با نتیجه 3-6 در استادیوم ومبلی انگلیس را له کرده و در جام جهانی سال بعد به مقام نایب قهرمانی رسید – از ناندور هیدگکوتی به عنوان یک مهاجم مرکزی که عمدتا در مناطق میانه میدان فعالیت میکرد و هنگام ورود به محوطه جریمه بیرقیب و بدون مشکل بود، بهره میبرد.
اگرچه میتوان گواردیولا را مبتکر قلمداد کرد، اما ایده او مبنی بر استفاده از مسی در این پست یک ابداع محسوب نمیشد، بلکه یک درک درخشان از چگونگی بهترین استفاده از با استعدادترین بازیکن تیمش بود. برداشت و فهم مسی از نقش شماره 9 کاذب در ترکیب بارسلونا به تدریج شکل گرفت. در اوایل فصل، او در چند بازی در نوک خط حمله نقشآفرینی کرد اما این تغییر تاکتیکی و استقرار در پست مهاجم 9 کاذب در جریان پیروزی 6-2 مقابل رئال مادرید در برنابئو در ماه می 2009 تبلور پیدا کرد.حضور تیری آنری و ساموئل اتوئو- دو مهاجم گلزن و تکنیکی- در دو سمت او، مسی از نوک خط حمله به فضای بین خط میانی و دفاع کهکشانیها عقب آمده، معضلی برای حریف که یا باید یکی از مدافعان مرکزی او را دنبال یا یکی از هافبکها او را مهار میکرد.
از این منطقه، دید مسی، پاسهای عمقی و توانایی در سرعت گرفتن در هنگام دریبل زدن مستقیم به سمت خط دفاع رئال مادرید، ویرانکننده بود. اگر آنها به او فضا میدادند، او با اشتیاق از آن بهره برده و برای خود و دیگران فضا ایجاد میکرد. اگر راه او را میبستند، آنری و اتوئو به سمت فضاهایی که ایجاد شده بود حرکت میکردند. مسی و آنری هر کدام دو گل به ثمر رساندند و گواردیولا تصمیم گرفت تا در فینال لیگ قهرمانان آن ماه برابر منچستریونایتد همان برنامه را اجرا کند.
مسی آن فصل را با به ثمر رساندن 38 گل در تمام رقابتها به پایان رسید. اگرچه او برای مقاطعی به جناحین بازگشت- مانند زمانیکه با زلاتان ابراهیموویچ قرارداد امضا شد- اما در پنج سال بعد، بهترین بازیهایش را در پست شماره 9 کاذب به نمایش گذاشت. از این پست شماره 10، بارسا را برای کسب قهرمان دیگری در لیگ قهرمانان اروپا در سال 2011 رهبری کرد، در شرایطیکه داوید ویا و پدرو در دو سمت او بودند؛ و همچنین با رقم زدن پربارترین فصل گلزنی دوران حرفهایاش، با ثبت 73 گل در فصل 12-2011.
حتی پس از جدایی گواردیولا در تابستان سال 2012، سرمربیان بعدی شامل تیتو ویلانووا و جراردو “تاتا” مارتینو به استفاده از مسی به عنوان شماره 9 کاذب ادامه دادند. این روند تا زمان انتصاب لوئیس انریکه به عنوان سرمربی بارسا در سال 2014 که مرحله بعدی تکامل مسی رقم خورد، ادامه یافت.
2014-2017: بازگشت به کنارهها
پس از یک فصل ناامیدکننده با مارتینو در راس کادر فنی، لوئیس انریکه، ستاره سابق نوکمپ، برای احیای دوباره پرچم بلوگرانا وارد شد. لوئیس سوارز نیز در آن تابستان از لیورپول به بارسلونا پیوست؛ اگرچه محرومیت باعث شد اولین بازی او تا اواخر ماه اکتبر به تاخیر بیفتد. بارسلونا در زمان حضور مارتینو تبدیل به تیمی راکد و بیحرکت و مسی به وضوح دلسرد شده بود. زدن 41 گل در فصل 14-2013 ممکن است برجستهترین فصل برای اکثر بازیکنان باشد، اما این کمترین آمار گلزنی برای ستاره فوقالعاده بارسا در طی پنج سال بود.
با آگاهی از پست مسی در اولین روزهای حضور در بارسا، انریکه به این نتیجه رسید که با پایان محرومیت سوارز و در دسترس بودن او، انتقال به جناح راست میتواند روح جدیدی را در نمایشهای بازیکن آرژانتینی بدمد. تیم انریکه، متفاوت با بارسای گواردیولا، با سوارز به عنوان یک مهاجم مرکزی سریع، رونده و سختکوش و با داشتن سرعت و قدرت دریبلینگ نیمار، تیمی دینامیک و تهدیدی واقعی روی ضدحملات بود.سوارز با تحت فشار گذاشتن مدافعان حریف با تکیه بر قدرت بدنی و ایجاد فضا پشت مدافعان با حرکات هوشمندانه، کاری میکرد که فضای جلوی مدافعان باز شده و این امکان را به مسی میداد تا به داخل بزند. همکاری و افزایش درک متقابل او با دنی آلوس در جناح راست باعث شده بود این زوج میتوانستند با همکاری هم، عرض زمین را حفظ کرده و در عین حال، هر یک از آنها میتوانست به داخل رفته و با بازی ترکیبی، موقعیت ایجاد کند و به این ترتیب، از فضای اطراف مدافع کناری حریف استفاده کنند.
برخلاف نحوه عملکرد او در فصول ابتدایی در جناح راست، مسی حالا خیلی بیشتر تبدیل به یک هافبک بازیساز شده و تکنیک ارسال پاس و قدرت دیدش به سطح بالاتری رسیده بود. ارتباط تقریبا تلهپاتی مانند او با یوردی آلبا، مدافع چپ بارسلونا، پاسهای مورب دقیقی را از سوی شماره 10 به مدافع پیشین والنسیا به همراه داشت که بسیاری از گلهای بارسلونا را در این فصول رقم زد. بین ماه دسامبر 2014 و می 2015، مسی با ارائه بهترین فرم دوران حرفهای خود به بارسا کمک کرد تا سه گانه دیگری را فتح کند. او آمادگی خود را برای فتح دو گانه داخلی در فصل بعدی حفظ کرد و در طی دو فصل، 99 گل به ثمر رساند.
آینده مسی؟
در آخرین فصل حضور انریکه به عنوان سرمربی بارسلونا، مسی دوباره در اوج دوران ورزشی خود قرار داشت و در 52 بازی آمار باورنکردنی 54 گل را به ثبت رساند؛ با 37 گل در 34 بازی لالیگا که برای قطعی کردن کسب چهارمین کفش طلای اروپا کافی بود. در مورد پستهای مسی از نظر تاکتیکی تفاوتهایی وجود دارد و او در این فصول بیشتر و بیشتر به سمت مرکز زمین در یک سوم حریف منتقل شد. برای جبران، ایوان راکیتیچ بیشتر به سمت راست متمایل شده و نیمار در سمت چپ کمی بیشتر راهی عمق شده و باعث شد 3-3-4 بارسا در عمل شکل 2-4-4 به خود بگیرد.
انریکه همچنین در نیمه دوم فصل گذشته، مرتب از فرم 3-4-3 استفاده کرد و مسی در نقش شماره 10 در راس الماس خط میانی به میدان رفت. این تغییر جهت به سمت مرکز به مرحله بعدی تکامل مسی، اشاره دارد. ارنستو والورده، سرمربی جدید بارسا، تصمیم به انتقال این ستاره 30 ساله آرژانتینی به مرکز خط حمله گرفته و این سوپراستار را در پستی نزدیک به نقش شماره 9 کاذبِ دوران گواردیولا قرار داده است. با جدایی نیمار، سوارز به سمت چپ حرکت کرد- اگرچه او در پستی بازی میکند که بیشتر یادآور دوران حضور داوید ویاست تا نیمار، اما بسیار نزدیکتر به دروازه عمل میکند.
این تغییر تاکتیکی، انگار به معنای بازگشت مسی به آینده و بازگشت به نقش سابق برای بازیابی بهترین فرم گلزنی، برای بارسلونا ثمر بخش بوده است و ستاره نوکمپ تاکنون در این فصل در 13 بازی، 15 گل به ثمر رسانده است. توانایی مسی برای ماندن در سطح فعلی و چندین سطح بالاتر از دیگران برای بیش از یک دهه، مسلما به استعداد بینظیر طبیعی او مدیون است، اما آمادگی او برای تکامل و بهبود در سبک بازیاش قابل تحسین بوده، و باعث میشود او بتواند فرم خود به عنوان بهترین بازیکن جهان را حفظ کند.