اگر احساس نیاز به خدا در انسان بیدار شود تازه زندگی جدی و لذتبخش انسان آغاز میشود. قبل از درک نیاز به خدا، زندگی کردن هدر دادن فرصتها و نعمتها، شادیهای کوچک و غمهای بزرگ پیدا کردن است. زندگی کردن پس از فهمیدن نیازی که به خود خدا داریم معنا پیدا میکند.
گاهی اوقات عصبانیت ما ناشی از گرسنگی است و اگر خود را تغذیه کنیم آرام میشویم. گاهی اوقات بیحالی ما ناشی از خستگی است و اگر کمی استراحت کنیم، سرحال میآییم. گاهی اوقات ضعفهای ما ناشی از دور بودن از خداست، اگر به قدر کافی به ذکر و عبادت بپردازیم قوت مییابیم و امورمان اصلاح میشود.
باید باور کنیم میتوانیم با خدا رفیق باشیم و انس بگیریم؛ باور کنیم میتوانیم با او گفتگو کنیم و یک رابطۀ عاشقانه و دو طرفه را با او احساس کنیم. مشکل ما این است که با خدا مثل غریبهها ارتباط داریم و دنبال برقراری ارتباط دوستانه با خدا نیستیم. تصورمان از خدا یک تصور رسمی، خشک و بی روح است.
شدیدترین محبتها به هر چیزی پس از دستیابی به آن کاهش پیدا میکند. یادمان باشد که همۀ محبتها به پایان خواهند رسید و تنها خاطرهای از دوران کودکانه دوست داشتن آنها برای ما باقی خواهد ماند. تنها محبتی که هر قدر به آن برسی، شدیدتر میشود؛ محبت به خدا و اولیاء خداست.
مهربانی دیدن، شیرین است اما مهربانی کردن شیرینتر است. محبوب بودن شیرین است اما محبت کردن شیرینتر است. بعضی ها بیشتر مایلند مهربانی ببینند تا اینکه به دیگران مهربانی کنند. این خود نوعی نامهربانی است.
نگران هر چیزی باشی، خود را فدای آن کردهای، برای چیزی خودت را قربانی کن که بیارزد. تنها چیزی که ارزش نگران شدن دارد، عدم رضایت خدا و ولیّ خداست.
راه رسیدن به خدا دوست داشتن آدمهاست، اگرچه نتوانی کاری برای آنها انجام بدهی. همین که دلسوز دیگران باشی به خدا مقرب میشوی و خدا به تو مهربان.
مواظب باشیم دلمان جایی نرود که اگر رفت بازگرداندنش کار سختی است و گاهی محال است. اگر برگردد معمولا مجروح و معلول باز میگردد. باید مراقب باشیم، دل آدم سر به هوا و خیلی عاشق پیشه است و خیلی سریع انس میگیرد. اگر غفلت کنیم، میرود و خودش را به چیزهای بی ارزش وابسته میکند.
هرکسی باید تاریخ حیات خودش را به یاد داشته باشد و هر چند وقت یکبار آن را مرور کند. ما هر کدام قهرمان تاریخ زندگی خودمان هستیم. نباید این قهرمان را تنها بگذاریم. باید با مرورِ تاریخ زندگی او، به ساختن آیندۀ او کمک کنیم.
برای اینکه فردایت مثل دیروز نشود، از امروز بهترین بهره را ببر. بهترین بهره از امروز، تاسف برای دیروز نیست؛ توبه از دیروز است. فرق تأسف و توبه این است که وقتی در توبه، تأسف میخوری در آغوش گرم خدا هستی و او تو را نوازش میکند و برایت گذشته را جبران میکند. اما انسان در تأسف، تنهاست و هیچ کمکی به او نمیرسد.
برای شما یک زندگی شاد و لذت بخش رو آرزو میکنم با هر تفکری که دارید.❤