عادی سازی جریان شیطان پرستی و لوسیفری:
اثر لیزا رنی
مقاله ۱۰ از اتحاد نور
https://www.etehadenoor.com/?p=268
بیشتر ما حس می کنیم که اخلاقیات و فرهنگ با سرعت فزاینده ای در حال فرسایش است. اما تنها معدودی متوجه هستند که پشت این موضوع طراحی عامدانه وجود دارد.
تا هنگامی که متوجه نشویم که انحرافات با برنامه و طراحی جانشین هنجارها می شوند، و تا وقتی انگیزه های پنهانی که درکار است تا بشر ناآگاه را با نیروی تاریک همسو کند را شناسایی نکنیم، در حقیقت انتخاب آزادانه نداریم.
دو جریان عمده که مسئول این اعمال هستند مشغول ظاهرسازی هستند تا خودشان را در ظاهر و قالبی کاذب به بشر تحمیل کنند.
این جریان ها نیروهای پیچیده ای هستند، و انرژی هایی را ترکیب کرده اند که متعلق به زمین بوده اند اما توسط گروههای متجاوز فرازمینی بسرقت رفته و تشدید شده اند.
این گروهها در حال حاضر نفوذ چشمگیری بر انسانها اعمال می کنند. و اگر قادر باشیم اثر آنها را شناسایی کنیم و عملیاتهایشان را کدشکنی کنیم، بهتر قادر خواهیم بود یکپارچگی شخصی و انتخاب آزاد برای همه انسانها را در این چرخه صعود حفظ کنیم.
جریان شیطان پرستی و لوسیفری اکنون فرهنگ های مسلطی هستند که از طریق انواع آزمایشات مهندسی جوامع، روشمندانه و مخفیانه ساخته می شوند.
این جریانات از طریق انواع متعدد تسلیحات شیمیایی و الکترومغناطیسی ایجاد می شوند که جمعیت ناآگاه زمین را هدف قرار می دهند، و هدفشان کنترل ذهن جمعیت انسانها است.
اکثر انسانها هنوز قادر نیستند اهداف خشونت باری که درست جلوی چشمشان مخفی شده تا اشاعه دهنده فرهنگ مرگ باشند را تشخیص دهند.
این دستورکارها بر اساس دکترین و ایدئولوژی های شیطان پرستی و لوسیفری گرایی است و حامیانشان به فریب مردم از طریق جریان سازی و انکار مسئولیت اعمال مخربشان، ادامه می دهند.
این گروههای کنترل کننده قصد دارند ایدئولوژی های شیطانی و لوسیفری افراطی را، و نیز رفتارها و مناسک مرتبط با آنها را، کاملا به جریان اصلی جوامع وارد کنند.
دستور کار آنها این است که این اعمال را وارد جریان اصلی جامعه کنند تا وقتی اعمال شنیع و مخربشان افشا شد یا در معرض دید عموم قرار گرفت مصونیت و حمایت قانونی داشته باشند.
این سری مقالات با هدف شفاف سازی، آموزش و از بین بردن حجابها و پرده های جهل و ناآگاهی نوشته شده اند، و نیز افشای تاکتیک های دستکاری روانی و تحمیق، که توسط حامیان ایدئولوژی های شیطانی مورد استفاده قرار می گیرند.
هدف از میان بردن واهمه از کنکاش، و همینطور شکستن تابویی است که نمی گذارد درباره تعریف این اعمال و مناسک شیطانی و لوسیفری بحث و جستجو شود.
این موضوعی بسیار پیچیده و پوشیده در لایه های متعدد فریب، دروغ، و ظاهرسازی است، تا به این وسیله توده های مردم در مورد منشأ و محرک اصلی اعمال شیطانی در جهل بمانند.
مکتب های فکری مختلف و متعددی برای رسیدن به خودشناسی و روشنی وجود دارند. بحث هایی در رابطه با مسیرهای دست چپی و مسیرهای دست راستی وجود دارد، و اینکه آیا فعالیت های تابو می توانند برای اهداف روحانی مورد استفاده قرار گیرند.
با این حال، آنچه سعی خواهیم کرد تعریف کنیم دستورکارهای جهانی عمده ای است که قدرتمندترین عاملان شیطان پرستی و لوسیفری دارند. یعنی کسانی که در موضع نخبگان جهانی هستند و توسط بیگانگان کنترل می شوند و از این اعمال استفاده می کنند تا مستقیما با اتحادیه بیگانگان منفی ارتباط بگیرند، و از جادوگری علیه توده ها استفاده کنند.
بیشتر اوقات تعاریفی که از شیطان پرستی ارائه می شود در راستای این است که وجود این مسائل نوعی اوهام و یا پرداخته ذهن بی ثبات و خرافی، و یا مفاهیم صرفا مذهبی برای کنترل مردم از طریق ترس، معرفی شود.
اینکه بحث در ارتباط با شیطان پرستی و لوسیفریانیزم محدود شده است به تئوری دسیسه، و یا به بحث های پنهانی روحانیون، جنگیران، و جوامع مخفی پشت درهای بسته، عامدانه و هدفدار است.
بیشتر مردم را آموزش می دهند که فکر کنند این نیروها، مناسک و دکترین کاملا تخیلی هستند و تأثیری بر جهان ما یا بر اشخاص تحصیل کرده در علوم تجربی ندارند.
اما بایستی انسانها بیشتر قادر باشند عملیاتهای شیطانی و لوسیفری را تشخیص و تمایز دهند، بخصوص که این ایدئولوژی از طریق نمادها و اعمالی که هنجارهای فرهنگی و اجتماعی را شکل می دهند به نمایش گذاشته می شود. چراکه از آنها به عنوان جادوی سیاه استفاده می شود تا مستقیما اذهان را مسموم کنند، و درک جمعیت انسان از واقعیت و طرز تفکر آنان را تحت تأثیر قرار دهند.
وقتی سرانجام متوجه شویم شیطان پرستی چیست، چشمانمان باز خواهد شد و حضور تاریکش را در همه آشوب های کنونی، و در ازهم گسیختگی ذهنی و رنج مردم سراسر جهان خواهیم دید.
از آنجا که انسانها این نیروها را حتی زمانی که مستقیما جلوی چشمانشان است تشخیص نمی دهند، به سادگی کنترل می شوند و اقتدار و انتخابشان را تسلیم می کنند.
شیطان پرستی و لوسیفریانیزم کلاسیک قله خودشیفتگی و خودبرتربینی و شهوت قدرت است، و از قدرت بهره می گیرد تا به حس برتری برسد و بر دیگران سلطه نامنصفانه بیابد.
بهمین دلیل روابط ارباب و برده را بکار می گیرند و اعتقاد دارند که این حق طبیعی آنان است که اربابان تاریک بشریت باشند، چراکه خودشان را باهوشتر، قویتر، و به لحاظ ژنتیکی برتر می دانند.
باید بدانیم که شیطان پرستی و لوسیفریانیزم ایدئولوژی های باستانی هستند که بر بنیان پنهانکاری مطلق، جادوی سیاه، و ظاهرسازی و انکار مداوم بنا شده اند.
بسیاری ایدئولوژی های ترکیبی شیطانی به عنوان مکاتب هنری و زیبایی شناختی عرضه و تبلیغ می شوند، اما این مسأله صحت ندارد و این جریانات مستقیما به تشکلات مشخص انرژی هوشمند متصل هستند.
اینها سبک های زندگی و گاهی اعمال مذهبی هستند که در عمق سایه های مکاتب خفیه پنهانند، اما بازوهای نفوذشان ورای مرزهای ادیان حال حاضر جهان، ورای منطق استدلالی و ورای فلسفه روحانی گسترده شده اند.
در حقیقت این یک آگاهی تاریک شکارگر است، که به همه ابعاد اجتماع سکولار نفوذ کرده و مسمومش ساخته، و جوامع وارونه ای ساخته تا اصول زندگی را معکوس کند و بدل به اصول مرگ کند.
بطور روزانه نمادهای شیطانی و لوسیفری و جادوی سیاه و باورهای ویرانگرشان را وارد ذهن ناخودآگاه ما می کنند، چه با تهاجم تفریحات تجاری، و چه با تبلیغات و برندسازی فرهنگ مرگ.
این حملات علیه آگاهی انسان از طریق آزمایشات مهندسی جامعه انجام می شود که در اتاق های فکر متعدد و کمیته های بین المللی نخبگان جهانی و تحت مدیریت عروسک گردانان اتحادیه بیگانگان منفی، کاملا و دقیقا پیش-طراحی می شوند.
قدرتمندترین فرقه داخل نخبگان جهانی قصد دارند با ظاهرسازی، به مردم ناآگاهی که هر روز فریب داده می شوند بگویند که جریان شیطان پرستی و لوسیفری یک ایدئولوژی کاملا خیرخواه، شریف و انسانی است.
تبلیغ شیطان و لوسیفر برای توده های ناآگاه به عنوان خدایی مهربانتر، خیرخواهتر، صمیمیتر و جسمانی تر، که فقط می خواهد دانشی عطا کند تا بتوانید با دروغ و حیله به آنچه در قلمروی مادی می خواهید برسید.
نوع دیگر این پروپاگاندا از کنترل ذهن اتئیستی (الحادی) بهره می گیرد تا ذهن ناخودآگاه را آماج قرار دهد، با القای این تفکر که هیچ یک از این مسائل وجود ندارد و اصلا زندگی بی معنی است، پس بهتر است به فکر خودت باشی و از دیگران استفاده کنی.
متأسفانه اینها اشتباهات بزرگی هستند که مملو از فریب ها و دروغ های پیچیده اند که درحال انتشار و گسترش هستند. بقای یک شیطان پرست یا لوسیفری که وابسته است به قربانی خون انسان، کاملا بستگی دارد به کارکرد ماشین های تبلیغات و پروپاگاندا و تاکتیک های تحمیق که ادراک جمعیت انسان را کنترل می کنند.
آنها کاملا وابسته هستند به کنترل ادراک جمعیت انسانها، تا بتوانند سبک های زندگی مدنظرشان را تحت پوشش معاشرت بی خطر با روشنفکران و هنرمندان و دانشمندان به پذیرش جوامع برسانند.
بهمین دلیل بدنبال آنند که از طریق کنترل و دستکاری سیاسی مسائل حساس و چالشی، اعمالشان را به پذیرش جوامع برسانند.
آنها پشت لیبرال ترین افراد که از این دستورکار جهانی بی اطلاعند مخفی می شوند. لیبرال هایی که باور دارند حتی حقوق افرادی که به دیگران آسیب می زنند بایستی مورد حفاظت باشد، مناسبترین پوشش برای نیروهای تاریک هستند.
بدون درک عواقب واقعی این نیروهای مخفی، لیبرال ها نمی توانند بفهمند از چه چیزی محافظت می کنند. آیا جامعه ما می خواهد از حقوق اذهان مریض و ارواح بیمار دفاع کند، که قصد دارند دروغ را ترویج دهند و با فناوری های کنترل ذهن برده داری را اشاعه دهند؟
کسانی که می خواهند از آزار جنسی کودکان و قربانی خون انسان و مناسک بیگانگان منفی دفاع کنند تا قدرت و سلطه خودشان را حفط کنند؟
بنابراین این موضوعات بایستی به روشنی و با هوشیاری مورد بحث و کنکاش قرار بگیرند، تا با ذهن منسجم و منعطف بفهمیم منشأ این ایدئولوژی ها و نظامات اعتقادی کجاست و چرا این گروها در خفای مطلق عمل می کنند، و خواهان سلطه مطلق در همه ابعاد زندگی و همه حوزه های جهان هستند.
پنهانکاری فرقه ای و مجازات ها؛
نیروهای مربوط به آگاهی شیطانی و لوسیفری می توانند همزمان در موجودات انسان و غیرانسان که به این ایدئولوژی ها عمل می کنند وجود داشته باشند.
سبک زندگی این ایدئولوژی ها «خدمت به خود» هم خوانده می شود، نوعی شخصیت که عمیقا خودشیفته، خودخواه، و بالقوه خشن و روان پریش است و خواهان سلطه بر همه چیز است.
فرقه های شیطانی و لوسیفری در نظام های معکوس عمل می کنند، آنها فرهنگ مخفی کاری مطلق را اعمال می کنند و وفاداری به بوروکراسی چندلایه، مملو از کارکردهای قانونی و قراردادهایی برای مقابله با افشاگری در جوامع را برپا نگه می دارند تا شناسایی نشوند.
آنها به ثروت فوق العاده ای دسترسی دارند، و پروژه هایشان تأمین مالی باورنکردنی دارد و توسط شبکه افراد صاحب قدرت اجرا می شود.
افرادی که در لایه های سلسله مراتب نهادهای هرمی شکل سازماندهی شده اند، و هر لایه اطلاع محدودی از وسعت اهداف و کلیت فعالیتهای نظام دارد.
بهمین دلیل یک افشاگر که اسراری را فاش کند، یا به نظام و سبک زندگی آن پشت کند، خیانتکار به حساب می آید، و از وی باج خواهی می کنند یا طبق ظوابط یا اصول و کدهایشان، مجازات خواهد شد. فرقه تلاش خواهد کرد تا آن فرد و زندگی اش، و نیز خانواده اش را ویران کند، حتی با مناسک شکنجه و یا اعدام و مرگ.
بدلیل اعمال این مجازات های سنگین برای شکستن پیمانهای مخفی کاری، و بدلیل اینکه هیچ قانونی نیست که ناظر باشد بر اعمال این جنایتکاران که به ثروت فراوان برای رشوه و جرایم مالی دسترسی دارند، افراد معدودی مایلند افشاگری کنند و مشخصات افراد صاحب قدرتی که در فرقه های شیطانی و لوسیفری عضوند را به اطلاع عموم برسانند.
بنابراین ساده انگاری است اگر بپنداریم که باقی ماندگان و قربانیان این فرقه ها و حلقه های قاچاق انسان همه چیز را برای عموم فاش کنند و داستان زندگی شان را بازگو کنند، آنهم درحالیکه در اکثر موارد هیچ گونه حمایت قانونی از آنها وجود ندارد.
<<« طیف های مختلف شیطان پرستی و لوسیفریانیزم »>>
مهم است بدانیم که سبکهای زندگی و رفتارهای متعددی در جوامع امروز پذیرفته شده اند که در طیف ایدئولوژی شیطانی و لوسیفری قرار می گیرند، از بی انضباطی و بی مسئولیتی گرفته تا جادوی سیاه، یا فعالیتهای میانه یا افراطی که اکیدا در چارچوب مناسبت ها و فصول مناسک انجام شود. دامنه شدت فعالیت شیطانی یا لوسیفری معمولا بر اساس میزان ایگوی منفی افراد، تمایلات شخصی، شهوت قدرت و اعتیادهایشان سنجیده می شود.
هرچه نیروی ایگوی منفی برای ارضای سریع و آنی بیشتر باشد، اخلاق لازم برای سنجیدن عواقب عمل و پیامدهایش برای دیگران ضعیفتر خواهد بود.
صرفا این که شخصی مذهبی یا روحانی باشد به این معنی نیست که خوش قلب، قابل اعتماد و مهربان است.
می توان این مسأله را در فرقه ها و مذاهب مسیحی دید که ممکن است پیرو تعالیم مسیح و انجیل باشند اما دربردارنده تفسیرهای گوناگون و نظام های اعتقادی مختلفی راجب آنچه اراده الاهی درمورد بشر می خوانند هستند.
انسانهایی که خود را مسیحی می دانند اما قربانی خون مسیح را که به صلیب دوخته شده را به عنوان برنامه خدا برای بشریت پذیرفته اند، به هیچ وجه اطلاع ندارند که قربانی خون کاملا و از اساس شیطانی است و هیچ ارتباطی با مسیحیت حقیقی ندارد.
در این آشفتگی ذهنی، اشخاص زیادی دچار باورهای وارونه شده اند که خود را مسیحی می نامند، اما در حقیقت به نیروهای شیطانی متصل هستند که مسیحیت را فقط به عنوان یک ماسک استفاده می کنند.
نیروهای شیطانی و لوسیفری ارواح بشدت فریبکاری هستند، آنها نهایت و اوج فریب هستند و از فریب دادن و مسخره کردن انسانها عمیقا لذت می برند.
به عنوان مثال کلیسای کاتولیک مبتلا است به کودک آزاری، و سودومی که روحانیان مرتکب می شوند، و اینها اصول اصلی شیطان پرستان در مناسکشان است که برای بدست آوردن قدرت و سلطه بر دیگران انجام می دهند.
با دانستن و فهمیدن دستورکار شیطان پرستی و اعمال و باورهای مرتبط با آن، کاملا واضح است که مسیحیت کاتولیک و واتیکان سیتی تحت کنترل چه کسانی است.
نیروهای شیطانی با تظاهر به اینکه نمایندگان خدا و مسیح و نور هستند مسیحیان را به سخره می گیرند.
به علاوه، بسیاری جوانان که تحت تأثیر سینما، هنر و موسیقی مدرن درگیر این اعمال می شوند و خود را شیطان پرست معرفی می کنند، با اینکه مناسک قربانی انسان انجام نمی دهند، اما کاملا ناآگاهند که عواقب و پیامدهای تسلیم کردن اراده و اقتدارشان به نیروهای شیطانی و لوسیفری چیست.
بسیاری کاملا ناآگاهند که این نیروها مستقیما متصل هستند به طیف بیگانگان فرازمینی منفی که مستقیما به این مناسک و اعمال، و نشانه ها پاسخگو هستند. و بارها میدان انرژی انسان تجاوز می کنند و آگاهی شان را ایمپلانت می کنند تا از آنان بردگان تحت کنترل بسازند.
بسیاری کاملا ناآگاهند که این نیروها مستقیما متصل هستند به طیف بیگانگان فرازمینی منفی که مستقیما به این مناسک و اعمال، و نشانه ها پاسخگو هستند. و بارها میدان انرژی انسان تجاوز می کنند و آگاهی شان را ایمپلانت می کنند تا از آنان بردگان تحت کنترل بسازند.
با این حال، آنچه در یک فرقه شیطان پرستی پذیرفته شده است، مثلا مناسک کشتار یا خوردن کودکان، ممکن است در نظام اعتقادی لوسیفری غیرقابل قبول باشد، و بالعکس.
بسیاری لوسیفری ها باور ندارند که نیروهای شیطانی واقعا وجود دارند. اما با همین نیروی شیطانی در چارچوب مناسک خون در تعامل هستند و به این آگاهی لوسیفر می گویند، و هوشیار و آگاه نیستند که چه چیزی یا چه کسی واقعا در طی مناسک جادوی سیاه احضار و حاضر می شود.
آنچه ممکن است باعث شود این دو جریان و آگاهی، یعنی ساتانیزم (شیطان پرستی) و لوسیفریانیزم (لوسیفرگرایی) را با هم اشتباه بگیریم، این است که هر دو شامل معکوس سازی جنسیت مردانه و زنانه هستند که در ایدئولوژی «خدمت به خود» جا دارد.
شیطان پرستی فاقد نور است و متشکل از نیروهای سیاه ظریف است که از پایین ترین ابعاد اصل زنانه و شبکه های جادوی سیاه احضار می شوند، در حالیکه نیروی لوسیفری منبع نور کاذب است که از ابعاد بالاتر اصل مردانه احضار می شود، تا تظاهر کند به روشنی و روشنگری که در اصل متعلق است به آگاهی خورشیدی کریستوس-سوفیا.
این شبکه های فریب ارکانی مستقیما از امواج کنترل ذهن اتحادیه بیگانگان منفی نشأت می گیرند.
نشر و اشاعه اعمال و مناسک مخفی شیطان پرستی و لوسیفری در جمعیت انسانهای زمین از طریق ستونهای اصلی جوامع، دستورکار اولیه بیگانگان منفی است که به سیاره زمین تجاوز کرده اند، و خواستار به بردگی کشیدن سیاره و آگاهی انسان توسط سیستم های فریب پیچیده هستند.
شیطان پرست کلاسیک شخصی است که در سه لایه تحتانی ایگوی منفی قفل شده، و تمرکزش بر نیروهای غریزی است، اما لوسیفری شخصی است که می خواهد با باز کردن چشم سوم و عبور از مرکز قلب، به دانش های بالاتر دست پیدا کند.
به علاوه، بسیاری افراد هستند که از اتحادیه بیگانگان منفی بی خبرند و ممکن است خود را شیطان پرست یا لوسیفری بدانند، اما اخلاقیات معقولی راجب احترام به دیگران هم دارند و مایل نیستند به دیگران آسیبی بزنند.
ممکن است مذهب و دین دگم را رد کنند و از خلاقیت انسانی، آزادی شخصی، و دستیابی به دانش و لذت در زندگی مادی حمایت کنند.
برای آنها، مسیحیت معمول، به لحاظ اخلاقی غیرقابل قبول است، و لوسیفریانیزم بسیار منطقی تر و جذاب تر است.
بااین حال ساتانیزم و لوسیفریانیزم از منبع و منشأ مشترک «خدمت به خود» ریشه می گیرند، که می گوید برای رسیدن به درجه اربابی و سلطه بر دنیای مادی، و بدست آوردن ثروت، شأن و منزلت و دانش، آنهایی که ژنتیک برتر و قدرت خام و وحشی دارند شایسته حکومت بر دیگرانی هستند که استحقاق کمتری دارند.
«آگاهی دوموجی»
دستورکار بیگانگان منفی با این هدف پیاده می شود که سیاره در خدمت اهداف یک کنترل کنندگانی قرار گیرد که نژادها و گونه های چندگانه ای هستند. این گروهها تجسم آگاهی قطبیت دوموجی شیطانی و لوسیفری هستند.
نیروهای قطبیت که در آفرینش به عنوان اصل جنسی وجود دارند، از فرم و شکل آگاهی جمعی دوموجی به عنوان نیروی ضدزندگی، و به عنوان
جنبه های سقوط کرده پدر جهانی و مادر جهانی، بهره می گیرند.
این جنبه های سقوط کرده جعل کنندگان نقش بنیان گذاران اصلی جهان هستند که به شکل سه گانه (ترینیتی) عمل می کنند.
یک جنبه ی بیگانه ی مادر معکوس وجود دارد که در کار است تا نیروی آگاهی جمعی شیطانی روی زمین تجلی یابد.
و یک جنبه ی بیگانه ی پدر معکوس وجود دارد که در کار است تا نیروی آگاهی جمعی لوسیفری روی زمین تجلی یابد.
این تشکل های بزرگ انرژی آگاهی دوموجی در ابعاد متعدد واقعیت های مختلف قالب انسان و غیر انسان به خود گرفته اند، و بر سر کنترل کامل آگاهی سیاره دوئل می کنند تا بتوانند روی زمین بقا داشته باشند.
اشکال متنوع این آگاهی دوموجی همه تلاش دارند انسانها را به بردگی بکشند و معکوس سازی های ضدزندگی که از طریق آگاهی جمعی شیطانی و لوسیفری ایجاد شده را متجلی سازند.
از آنجا که انسان طرح ۱۲ رشته دی ان ای دارد و بالقوه می تواند با آگاهی سه موجی جاودان مربوط به ترکیب سه گانه کریستوس پدر جهانی و مادر جهانی وحدت یابد، جنگ روی زمین جنگ دوموجی با سه موجی است … نبرد میان ضدزندگی و زندگی جاودان.
عمده ی اتحادیه بیگانگان منفی، موسوم به NAA، در عملیات های سیاه و سطوح مختلف همکاری موجودات غیرزمینی با برنامه های «دسترسی ویژه» انسانها مخفی شده است، و در لایه ها و بخش های مختلف مجتمع صنعتی نظامی یا آژانس های مخفی اطلاعاتی پنهان است.
خط زمانی اصلی تصرف از طریق دولتهای سایه در زمان جنگ های جهانی و در شاخه نیروهای دریایی آغاز شد، که از طریق اتحادیه بیگانگان منفی به فناوری های فرازمینی دست یافته بودند و تجهیزات را در لابراتوارهای زیرزمینی و پایگاههای زیر آبها مخفی می کردند.
زمین چند بار مورد تهاجم بیگانگان منفی خشن قرار گرفته است و تحول بزرگ ۲۶ هزار سال پیش و در طی عصیان لوسیفری، و فاجعه اتلانتیس رخ داد، و اینها به جریان تهاجم سومری-مصری ختم شد، که طی آن تاریخ بشر توسط پیروزان جنگ کاملا از نو نوشته شد.
این برنامه ها امروز هنوز هم توسط نخبگان در قدرت و گروههای کنترل کننده که شیطان پرستان و لوسیفری های دوآتشه هستند در جریان است.
توطئه اتلانتیس و پیمان لوسیفری یک برنامه برده داری اثرگذار بر تمام زندگی بشری و حیات زمین است. در این برنامه منابع سیاره استخراج می شود تا در اختیار موجودات فرازمینی قرار گیرد که از انرژی حیاتی انسان و مواد معدنی زمین سرقت می کنند.
«برنامه خورشید سیاه متعلق به شیطان پرستان است»
اکنون ببینیم این شیطان پرستان بیگانگان منفی کیستند؟
بیشتر خورشید های سیاه متشکل از مجموعه های اینسکتوید خزنده هستند. این گروهها به طور عمده مسئول نشر اعمال شیطانی روی زمین هستند، بخصوص گسترش قربانی خون و قربانی کودکان و مناسک و اعمال مرتبط با آنها.
به عنوان انگل های شکارچی، آنها به مقادیر بسیار زیاد انرژی روح انسان نیاز دارند تا بقا داشته باشند و قربانی کودکان انتخاب ارجح آنهاست.
در نتیجه، آنها با نخبگان شیطان پرست خورشید سیاه پیمانهای بسیاری بسته اند که آنها را در کنترل منابع سیاره نگه می دارد، بخصوص جادوی سیاه پول رایج و نهادهای مالی جهانی.
آنها از اشخاصی که در موضع قدرت هستند و عمیقا درگیر قربانی کودکان بوده اند حمایت می کنند و فعالیتهایی انجام می دهند که در خدمت برنامه بردگی انسانهاست.
در سال ۱۹۰۴ الستر کراولی مورد تماس قرار گرفت و وی نمونه بارز جریان خورشید سیاه در قرن گذشته بود. به او قدرت و دانش گنوسی داده شد تا O.T.O (سازمان معبد شرق) را در اعمال شیطانی مرتبط اشاعه دهد، و تا شبکه های جادوی سیاه و شبکه های توثی در سراسر جهان ساخته شوند تا از شبکه کنترل نخبگان محافظت کند.
اینها اصولا نفوذهایی بودند که به داخل شبکه های گرید سیاره انجام شد که امروزه تحت استفاده نخبگان هستند که مناسک جادوی سیاه انجام می دهند، و با این وسیله جادوی کنترل ذهن و مناسک خون را تقویت می کنند.
نخبگان قدرت جهانی از میدان عظیم انرژی که از روح انسانها بدست می آید استفاده می کنند، میدان انرژی ای که برای نخبگان تولید شده تا بوسیله آن در بالاترین قله ثروت و قدرت هرم کنترل جهانی باقی بمانند.
برخی خورشیدهای سیاه عمیقا درگیر ایدئولوژی ایجاد یک نژاد نخبه با بدن المپی-تیتان-نوردیک برتر هستند. و بهمین دلیل DNA خورشید یاقوت را از انسانها دزدیده اند و تغییر داده اند.
آنها این بدنها را کلون کرده اند تا انسانهای نوردیک بنظر بیایند و راحتتر به جوامع و فرهنگ انسان نفوذ کنند، و همینطور غرور بیجایگ و پوچ خودشان را ارضا کنند.
خورشیدهای سیاه متشکل هستند از نیروهای سیاه شیطان که با فرشتگان سقوط کرده متحد شده اند تا در این وکتور از ماتریکس زمان جهانی به قدرت و سلطه دست بیایند.
مجموعه خزنده حشره
Reptile Insectoid Collective
Dragon Moth from Orion Black hole system.Necromiton beetle hominid, Men in Black from Nibiruian lines.Marduk Omicron from Alpha Centauri.Centaur Hybrids from Omega Centauri.Zeta from Rigel, Zeta Drakonian Agendas.Zeta from Zeta Reticuli.
علت نامگذاری خورشید های سیاه، تبار ژنتیک DNA است، چرا که در این موجودات مرکز قلب و اتصال به منبع از یک سیاهچاله ساخته شده است.
خورشید های سیاه بدلیل جنگ افروزی علیه گونه های مختلف طی اعصار مختلف و متعدد در خطوط جهانی زمان، DNA خود را معکوس کرده اند.
بطور عمده آنان در رشته بعد ۱۰ معکوس DNA وجود دارند، و شبکه ای در خاورمیانه دارند که جریان های معکوس را هدایت می کند و از گیتی که در مرز عراق و ایران وجود دارد برای تغذیه استفاده می کند.
آنها فعالانه از مناسک آزار و اذیت شیطانی برای قربانی خون وسیع در مناطق تحت کنترل مثل خاورمیانه استفاده می کنند، زیرا به خون و انرژی روح برای بقا نیاز دارند، و به هورمون های انسان که در جریان خون وجود دارد اعتیاد پیدا کرده اند، مثل ادرنوکروم.
آنها قادرند زمانی که در بدن خود هستند در آگاهی بعدسوم حاضر باشند، با این حال به ۱۰ بعد از خطوط زمان میدان آگاهی جمعی دسترسی دارند.
آنها عمدتا متعلق به خانواده شبکه شیطان هستند، گرچه با خانواده های لوسیفری همکاری دارند تا قلمروهای روی زمین را در اختیار بگیرند و غنائم جنگ را تقسیم کنند.
آنها قادر نیستند بسادگی بدنشان را برای ورود و خروج از استارگیت ها از لحاظ سلولی تغییر دهند و بهمین دلیل نیازمند ژنتیک انسان زمینی هستند، و بهمین دلیل به جمعیت بذرهای ستاره ای علاقه و توجه خاصی نشان می دهند.
از طریق خون آشامیدن و مکیدن انرژی حیاتی موجودات دیگر و همینطور انرژی حیاتی زمین به سطوح محدودی از نامیرایی زیستی دست پیدا می کنند.
فلسفه های اصلی خورشید سیاه که فصل مشترک شاخه های مختلف شیطان پرستی است شامل:
۱ «فلسفه خدمت به خود»
هر فرد بایستی برای افزایش قدرت شخصی و نفوذ در جهان هرکاری از دستش بر می آید انجام دهد، مهم نیست به چه قیمتی، و مهم نیست چه آسیبی بوجود بیاید. نبرد میان فرد و دیگران است.
۲ «پوچ گرایی (نهیلیزم) اخلاقی»
چیزی به نام اخلاقیات وجود ندارد، و چیزی به نام معیارهای درست و غلط وجود ندارد، و این حق فرد است که فرد بر اساس وسوسه هایش عمل کند و تصمیماتش را بر این پایه بگیرد.
۳ «داروینیزم اجتماعی»
باور اینکه قوی ترین و مناسب ترین ها بقا می یابند تا حکومت کنند، و تمرکز بر نیازهای شخصی و بقا، به هدف رسیدن به سلطه و حکومت، به هر روش ممکن، ضروری است.
۴ «اصلاح نژادی»
مناسب ترین افراد برای حکومت آنهایی هستند که نمونه های ژنتیک برتر هستند، بنابراین آینده خزانه ژن انسانی را آنها تعیین می کنند، و این کار را با تصمیم گرفتن درباره مرگ و زندگی انسانها انجام می دهند.
*
در اینجا شاهد عمل به روایت و دیدگاه ارباب و برده در ایدئولوژی شیطانی هستیم.
ایدئولوژی شیطانی از طریق تاکتیکهای مختلف و گوناگون پروپاگاندا و کنترل ذهن، انسانها را شستشوی مغزی می دهد. عموم مردم متوجه نمی شوند که روایت کاذبی به خوردشان داده اند، نسخه کاذبی از شیطان پرستی که رسانه های جریان اصلی و نفوذ فرهنگی به آن دامن می زند.
لوسیفرگرایی سنتی هم اصول مشترک زیادی با شیطان پرستی دارد و در اساس، «خدمت به خود» است، با این تفاوت که در پی دانش جهانی و روشنی است و در عین حال از پیمان لوسیفری صیانت می کند.
«خورشیدهای بلیال لوسیفری»
لوسیفری های درون اتحادیه بیگانگان منفی چه کسانی هستند؟ آیا مهندسی ۱۳ خط خون کار آنها بوده است؟
پسران بلیال نه تنها یک تشکل بزرگ نور کاذب آگاهی جمعی لوسیفری در سطح مادی هستند، بلکه در کنسرسیوم موجوداتی که اتحادیه بیگانگان منفی را تشکیل می دهند نیز حضور دارند.
یک گروه منفی عمل کننده به اصول لوسیفری، مثل پسران بلیال، برای ارتباط با زمین و اثرگذاری روی زمین، با خط خونی که ارتعاشات مشابه دارد تماس برقرار می کند و رابطه می گیرد، که این یعنی تماس با انسانی که حامل ارتعاش فکری جمعی آنهاست.
گروه بلیال مسئول اشاعه ایدئولوژی های انحرافی لوسیفری و دانش سری آن در جوامع مخفی نخبگان قدرتمند است، که محل تربیت سیاستمداران و رهبران و رؤسای شرکتهاست که نمایندگان آن نیروها هستند و در خدمت منافع پیمان لوسیفری عمل می کنند.
لوسیفری ها باور دارند برای حکومت شایستگی و برتری دارند و ظاهرا اعتبار و اهمیت زیادی به دانش جهانی، قوانین جهانی و روشنفکری می دهند، با این وجود معتقدند حقیقتا خدایانی هستند که باید توسط همه انسانها مورد پرستش قرار گیرند.
با تجاوز به سیاره و حبس زمین، آنها اقتدار آگاهی خورشیدی و مفهوم الوهیت حقیقی، و مفهوم اختیار و اقتدار شخصی، و طرح الهی خالق برای صعود انسانها را نفی و انکار می کنند.
بنابراین لوسیفری ها با این ایدئولوژی که خدایان برتر جهان های خودشان هستند مسموم شده اند و دیگران را به بردگی می گیرند، و از نور دیگران استفاده می کنند تا واقعیت های مصنوعی بسازند که در خدمت بقای وجود و حکومتشان باشد.
بسیاری از نخبگان قدرت جهانی بر این باورند که نوادگان ژنتیک مستقیم این گروه فرازمینی مهاجم هستند که خدایان می خوانند، و آنها را دودمان لوسیفر می نامند.
بیگانگان منفی به ۱۳ خاندان نفوذ کردند و آنها را به لحاظ ژنتیک تغییر دادند و به نحوی مهندسی کردند که این ۱۳ خانواده، حافظ منافع آنان در سلطه بر زمین، و بهره کشی از انسانها به عنوان نیروی کار و منبع انرژی باشند.
بله نیروهای لوسیفری، ۱۳ خانواده روی زمین را به لحاظ ژنتیک مهندسی کردند تا ایفاگر نقش کنترل و مدیریت دارایی های آنها روی زمین باشند.
در طول هزاران سال برخی از این تبارهای نخبه حتی منحرف تر از قبل شدند و تبدیل شدند به شیطان پرستان دو آتشه. در شیطان پرستی رفتارهای پذیرفته شده بسیار خشنتر، و شهوت جنسی و عطش خون بسیار بیش از لوسیفری هاست.
شیطان پرستان مبتلا به سیاه چاله ای هستند که انواع اعتیادها را بوجود می آورد، و در موارد شدید، حتی شهوت جنسی و عطش خونی که سیراب نمی شود.
اما لوسیفری ها از ایگوی خودشیفتگی و غرور رنج می برند و شهوت قدرت دارند تا به روشنی برسند و خداگونه شوند و کنترل و تسلط روی قدرت مادی و اشیای زیبا و ارزشمند بیابند. اینها بیشتر هیبریدهای خزنده هستند که اتصال با منبع در آنها قطع شده است، زیرا قوانین طبیعت را زیر پا گذاشتند. اینها با خزندگان شیطان پرست همکاری دارند و واقعیتی مصنوعی بر اساس کابالای زحل، مکعب سیاه و ساختار معکوس ساز «درخت زندگی سیاه» ایجاد کردند. در نتیجه قطع اتصال ساختار ارگانیک که منبع باز انرژی حیاتی است، DNA این موجودات در این سیستم انتروپیک بطور فزاینده ای تخریب شد و آسیب دید.
به فرزندان بلیال فرشتگان سقوط کرده هم می گویند. نور آنان از منبع نور کاذب لوسیفر است. هیبریدهای خلق شده توسط فرشتگان سقوط کرده شامل گروههایی از انوناکی ها می شوند:
Alpha Omega Order Templar Melchizedeks, Fallen Seraphim. Annunaki from Pleiades, Alcyone.Jehovian Annunaki from Sirius A, designers of the Crucifixion Implant network on earth.Thoth, Enki, Enlil Collectives, Collectives from Nibiru and Sirius A.Marduk Necromiton, Enlil Odedicron alliance with Nibiruians.Michael Family Nephilim Hybrids, cloned Michael bodies of theAnnunaki hybrids from Orion, Sirius, Andromeda.
خورشیدهای بلیال بیشتر شامل آنوناکی های هیبرید هستند، از جمله بعضی تبارهای نفیلیم عقبگرد که ۹، ۱۰، یا ۱۱ رشته DNA
دارند.
مقر اصلی کنترل آنان در پادشاهی متحده انگلستان است، و آنها مسئول کنترل و محافظت از میدان انتقال الکترواستاتیک نیبیرو NET هستند؛ این میدان مولد جهش شطرنجی و استارگیت یازدهم در استونهنج است.
«پیمان و دکترین لوسیفری»
پیمان لوسیفری جریانی ضدانسان از طرف گروههای لوسیفری داخل اتحادیه بیگانگان منفی بود که تقریبا ۱۱۵۰۰ سال پیش در جهت تصاحب سیاره شکل گرفت.
این کلیدزنی خط زمانی بود که منشأ پیدایش نخبگان قدرت، و تبارهای ایلومیناتی است. این خانواده ها دستور دارند بوسیله انجام مناسک و حفظ خلوص ژنتیکی، نژاد و خونشان را از «خدایان» حفظ کنند.
پیمان لوسیفری متشکل است از گروههایی از اتحاد بیگانگان منفی که تاریخ را از سیل اتلانتیس به بعد بازنویسی کردند، و گزارش های تاریخی را به منظور پنهان کردن سرنوشت اتلانتیس جعل کردند.
آنها تلاش کرده اند شواهد را از بین ببرند و همینطور سعی کرده اند تمام اطلاعات مربوط به نقش فرازمینیان در امور انسانها را تحت کنترل و سرکوب قرار دهند.
آنها بواسطه بهره گیری از استراتژی نظامی جداسازی و آزار، و بوسیله نرم افزار کنترل ذهن ظالم-مظلوم، موفق شده اند هر شخصی که جرئت کند سؤال های بزرگ راجب اهداف حضور فرازمینیان روی زمین و چرایی سرقت انسانها و برداشت DNA توسط آنها بپرسد را تهدید و ارعاب کنند.
جناح نیروهای لوسیفری اتحاد بیگانگان منفی که از موفقیت گروه خورشید سیاه در کنترل توده ها و همینطور قدرت، ثروت و قلمرو وسیعی که توسط پاپ ها و حمایت رمی ها از کلیسای کاتولیک انباشته بودند دلخور بودند، از «دکترین لوسیفری» به عنوان استراتژی برای رقابت با آنان استفاده کردند.
به دلیل خشونت بی حدوحصر خورشیدهای سیاه که ایدئولوژی شیطانی کلیسای کاتولیک را اعمال می کردند، برخی گروههای پنهانی و زیرزمینی ایجاد شدند که کلیسا و تعالیمش را رد می کردند.
بنابراین «دکترین لوسیفری» از عصیان برابر قدرت کلیسای کاتولیک در زمان قتل های جنگ های صلیبی شکل گرفت، و این دکترین لوسیفر را یاری کننده ی مثبتی می داند که آورنده نور است برای انسانهای بیدار شده که به دنبال دانشی عمیقتر درباره خویشتن روحی حقیقی هستند.
حامیان «دکترین لوسیفری» بر این باورند که لوسیفر شرور یا ضدزندگی نیست. آنها بر این باورند که لوسیفر خدایی است که می خواهد بشریت را آموزش بدهد و از وضع سقوط نجات دهد، تا انسانهای شایسته و لایق، خودشان را اعتلا دهند و به دانش جهانی و روشنی برسند.
در این دکترین یهوه که خدای کتاب مقدس است اصل ضدزندگی شمرده می شود و در واقع به عنوان دشمن و سرکوبگر شماره یک بشریت حساب می شود، زیرا یهوه علاقه نداشت بشر به دانش درخت زندگی دست یابد.
به این دلیل که کلیسای کاتولیک وحشیانه همه افرادی که مخالف بودند را از میان می برد، جوامع مخفی تشکیل شدند تا این نظریات مورد بحث قرار بگیرند، و تا دانش های باستانی از گنوسی ها و دیگر متون مقدس خارج از حوزه کتاب مقدس را مورد مطالعه قرار دهند.
این مسأله باعث گسترش انواع جوامع مخفی شد که امروز هم فعال هستند، با مخلوط هایی از تعالیم روحانی که همگی مشتقات تعالیم هسته ای مکاتب و متون باستانی پنهان مانده از دید رهبران کلیسا و پیروانشان هستند.
به این وسیله تعالیم گنوسی پیمان لوسیفری به کتابها راه یافتند و در دسترس عموم قرار گرفتند، و حامیانشان معتقد بودند که لوسیفر همه امور جهان را کنترل می کند و تمایل دارد انسانها را به عصر موفقیت و صلح راهنمایی کند.
بنابراین ادراکات ترکیبی دکترین های لوسیفری، در صاحبان قدرت که مسلط بر ستونهای کنترل جوامع هستند نهادینه است، و همینطور در سازمان بسیاری جوامع مخفی، مثلا نظام های ماسونی، و این دکترین حتی بر بسیاری باورهای محبوب نظامهای اعتقادی عصر جدید اثرگذار بوده اند.
بااین حال وقتی شخصیت لوسیفر را که کالای عرضه شده نیروهای لوسیفری بیگانگان منفی است عمیقا بررسی کنیم، متوجه می شویم که آنها فریبکاران و دروغ گویانی هستند که می خواهند تظاهر کنند و خود را منشأ نور خلقت معرفی کنند و از طریق انرژی خواری انگلی، به دستاوردهای دیگر برسند.
نور کاذب لوسیفر از طرح اصلی DNA و آگاهی انسانهای انجلیک دزدیده شد، که بازتاب دهنده جرقه جاودان خدای درون است.
بیگانگان منفی لوسیفری از جرقه جاودان نور، که به ما داده شده تا با آن در درونمان به آزادی و اقتدار برسیم، تنفر دارند! موجودات لوسیفری به دنبال منبع نور ما هستند، و برای آنها که نور روحشان و جرقه درونشان را بفروشند تا به ارضای آنی عطش دانش، ثروت یا قدرت در جهان بیرون برسند، نقاب خدایان به صورت می زنند.
در نتیجه این پیمان، یک عهد خون بسته می شود، و آگاهی فرد حالا از طریق رابطه علت و معلول، مدیون و مقید است به خدمت به موجودات لوسیفری، چه در زندگی و چه در مرگ.
مهم است بدانیم که در مناسک های شیطانی و لوسیفری هیچ چیزی رایگان بخشیده نمی شود. همیشه قیمتی سنگین وجود دارد که در موعد خودش باید پرداخت شود.
آنجا هیچ عشق و صلحی وجود ندارد، و این موجودات کاملا خودمحور هستند، هیچ اهمیتی به انسانیت نمی دهند و هر کاری بتوانند می کنند تا شما دروغ هایشان را باور کنید.
نخبگان قدرت – چگونه جهان را کنترل می کنند؟
گروههایی از انسانها که تحت کنترل ذهن بیگانگان منفی هستند و از آنها استفاده می شود تا سلطه شیطانی و لوسیفری در جهان گسترده شود چه کسانی هستند؟
برای اقلیتی که تبار و نژادش مورد نفوذ ایدئولوژی شیطانی و لوسیفری قرار دارد و تبدیل شدند به ذهن های بیماری که برنامه بردگی بشریت را اجرا کنند، نام های زیادی استفاده می شود.
بسیاری از این افراد از آنجا که از هنگام تولد در مناسک شیطانی حضور دارند به شدت آسیب می بینند و اختلالات روانی پیدا می کنند.
هدف یک خانواده شیطان پرست وصل کردن کودک به یک تشکل انرژتیک شیطانی یا یک بیگانه منفی است، تا آن کودک تبدیل شود به یک روبات بیولوژیک تسخیرشده، که هرچه دستور دهند اجرا می کند.
پس مهم است بدانیم که این تبارها، کنترل ذهن کنندگان معینی دارند که انسان نیستند و آنها را مدیریت می کنند. رفتار و تک تک حرکات نخبگان قدرت که تحت تسخیر کامل نیستند هم توسط بیگانگان مشخصی کنترل می شود.
بسیاری از این افراد اصلا نمی دانند تا چه میزان تحت کنترل ذهن بیگانگان هستند، و در هیاهوی سردرگمی شان، می پندارند که افکار کاشته شده توسط بیگانگان، افکار خود آنها است.
به علاوه، برخی از اعضای نسل های جدید مایل نیستند اعمال شیطانی اجدادشان را انجام دهند و درحال جدا شدن هستند، که این مسأله در ساختار کنترل آنان منفذ و نقاط ضعف ایجاد می کند، چراکه به درگیری داخلی در این خانواده های قدرتمند منجر می شود.
به این گروها، اسامی گوناگونی اطلاق شده است: ایلومیناتی، کابال، نخبگان قدرت، ارکان، کنترل کننده. در اصل اینها ذهن های بیمار و مجرمی هستند که درست مثل گنگسترهای مافیا رفتار می کنند، و از کنترل ذهن، خشونت وحشیانه، سلطه و حکومت توتالیتر برای بردگی بشر و افزایش قدرت و ثروت استفاده می کنند، و به هیچ وجه به پیامدهای اعمالشان توجهی نمی کنند.
نخبگان قدرت گروه کوچکی هستند که کنترل کنندگان اصلی دنیای ما هستند. آنها در مناسکشان از جادوی سیاه استفاده می کنند، و با بیگانگان منفی ارتباط می گیرند تا با تغییر آگاهی جمعی ازطریق برنامه کردن ترس در اذهان با امواج کنترل ذهن، بر تمام زمین تسلط پیدا کنند.
برای تقویت ترس، و نگه داشتن جمعیت در ارتعاش ترس و جدایی، آنها نظام پیچیده نهادهای جهانی را توسعه دادند تا عمده ترین منبع اشاعه دهنده اطلاعات نادرست باشند. اطلاعات نادرستی که تحت تأثیر آن، مردم خودشان نظامات اعتقادی که شکل دهنده روایت فعلی واقعیت 3d هستند را برپا نگه دارند.
نخبگان قدرت، و اعضای کمیته، که شامل خانواده های گروههای کنترل کننده هستند، بر اساس تبار اجدادی، میزان ثروت، قدرت و جایگاه، سازمان دهی شده اند.
اکثر این افراد در اعمال و مناسک شیطانی و لوسیفری تربیت شده و آموزش دیده اند، و توسط بیگانگان منفی در بالاترین مواضع قدرت قرار داده شدند.
بواسطه کنترل ذهن از طریق آزار (تروما)، این افراد در طول زمان در راستای پیشبرد اهداف بیگانگان منفی مؤثر بوده اند، بنابراین در بالاترین مواضع سلسله مراتب قدرت جهانی نگه داشته می شوند تا واقعیت کنترل ذهن را تداوم ببخشند، و حصارهای الکترومغناطیسی که برای حصر سیاره استفاده می شوند را حفظ کنند.
بسیاری از گروههایی که تحت ساختار هرمی کنترل و لایه های بی شمارش هستند نااگاهند که چه دستورکاری در رأس هرم در جریان است: نابود کردن DNA اصلی بشر.
اکثرا آگاه نیستند که اتحاد بیگانگان منفی در بالاترین مواضع قدرت حضور دارند و گردانندگان ساختارهای کنترل ضدبشری هستند که کل امور سیاره را متأثر می سازد.
این مسأله به همه قدرتمندترین و بزرگترین شرکتهای چندملیتی گسترش می یابد. و این شرکتهای چندملیتی بازوهایی دارند که به تجارتهای فراسیاره ای می رسد، و تجارت با تمدنهای دیگر، و نیز مدیریت و خدمات مربوط به برنامه های فضایی مخفی.
اعضای نخبگان جهانی و کابال در همه ستونهای کنترل جامعه و بر قدرت و سیاست در جهان اثرگذارند.
خاندانهای قدرتمند و سلطنت
*صنعت نظامی، برنامه های دسترسی پنهان، توافقات اتحاد بیگانگان منفی
*جوامع اطلاعاتی گروههای پنهان، جوامع مخفی
*رهبران اقتصادی، بانکداران سرمایه گذار بین المللی
*سازمانهای دینی و رهبران، پیمانهای مخفی و فرقه ها
مدیریت شرکتهای ترکیبی چندملیتی
*رهبران جهانی، رؤسا و مسئولین دولتی جهانی
*کمیته های بین المللی، دانشگاهها، رهبران اکادمیک و علمی، رهبران دارویی، پزشکی، بیوفناوری، ترنس اومانیسم
*رسانه جریان اصلی کنترل کننده، تبلیغات و مطبوعات
پیمان لوسیفری و فرقه ای های درون تبارهای نخبگان قدرت دور هم جمع شدند تا غنائم جنگ با ساکنین زمین را میان هم تقسیم کنند، و توده ها را به بردگی بکشند، و انسانهایی که مصرف کننده و سربار می دانند را بردگان دستورکار بیگانگان منفی کنند.
این یک دستورکار مشترک میان انسانهای عضو نخبگان قدرت و بیگانگان منفی است که هدفش تسلط کامل بر زمین است؛ همینطور بدست آوردن اختیار کامل تجارت و مبادله همه منابع متنوع و متعدد زمین، و کنترل ذهن ساکنین سیاره برای بهره کشی و بردگی.
این پروژه شامل قاچاق انسان در سطح کهکشان است که طی آن ساکنین زمین، که شامل کودکان هم می شود، به خارج از سیاره برده می شوند تا در کلونی های بردگان کار کنند، یا برای بردگی جنسی، و یا برای استفاده در مناسک خون.
شرکتهای اصلی و بخش های خصوصی قدرتمند که کاملا تحت کنترل نخبگان قدرت هستند، عمدتا دولتهای جهان را از طریق لابی گری، رشوه، و باجخواهی، کنترل می کنند.
این مسأله بوضوح غیراخلاقی است و حتی مجرمانه است، اما این یک راز فاش شده است که اگر می خواهید همرکاب بزرگان باشید، شیوه کار جهان اینگونه است.
کنترل ساختارهای دولتی و شرکتی از طریق تاکتیکهای رشوه و باجگیری کافی نیست، زیرا برای افزایش سلطه بر مردم و ایجاد ذهنیت آقا-برده، کنترل کننده می داند بایستی تا آنجا که ممکن است رعب و ترس در جریان افکار عمومی بوجود آورد.
«استراتژی فریب آرکانی-جادوی سیاه-شیطان پرستی و لوسیفریانیزم»
«استراتژی فریب آرکانی» عبارت است از جنگ روانی از طریق تاکتیک های «تفرقه بینداز و حکومت کن» که توسط بیگانگان منفی استفاده می شود تا ارزش های ضدبشری را گسترش دهد و یکپارچگی و انسجام توده ها را از میان ببرد.
از این استراتژی بخصوص برای مهندسی کردن فرهنگ مرگ استفاده می شود، که فرهنگ ترس، بی صداقتی، و ارعاب است.
این امر را بوسیله برنامه کنترل ذهن «شرطی سازی پاولفی» * انجام می دهند که رفتارهای فوق العاده مخرب را الگوی معیار رفتار انسانی می داند.
با شرطی کردن این رفتارها در رسانه های جمعی و تولید هنجارهای اجتماعی، جمعیت هایی تولید کرده اند که بطور شایعی کیفیتهای ایگوی منفی بروز می دهند، از جمله ترس، بی صداقتی و فریب که نهفته ترین نیات آنها و تعاملات آنها را جهت دهی می کند. انسانهایی که نظام ارزشی مبتنی بر یکپارچگی شخصی ندارند، بسادگی فاسد می شوند و توسط کنترل ذهن جمعی تحت تأثیر قرار می گیرند، و این امر منجر می شود به شکل گیری رفتارهای مخرب، دمدمی و بی ثبات. این ذهنیت یک برده است.
شیطان پرستان و لوسیفری ها می دانند با کنترل ذهن می توانند به کنترل روح برسند.
بنابراین بوسیله فناوری و تجهیزات پیشرفته الکترومغناطیسی و تسلیحات سایکوترون ترس و وحشت دائمی ایجاد می کنند، تا انسانها را به روبات های بیولوژیک تبدیل کنند.
آنها امیدوارند که با ایجاد یک جمعیت تحت کنترل ذهن، مدعیان و مالکان بلامنازع همه منابع زمین خواهند بود.
برای رسیدن به این هدف، بهترین کار نفوذ مخفیانه به ساختارهای مرکزی جوامع، مثل سازمانهای دینی، پزشکی، اقتصادی، و حقوقی جهت شکل دادن نظام های ارزشی تداوم بخش واقعیت بعد ۳ بر اساس نظام های اعتقادی است که می خواهند در ذهن بشر برنامه کنند. یعنی کنترل کامل.
روش کنترل ذهن در مهندسی اجتماعی دربرگیرنده ۵ استراتژی فریب آرکانی اصلی است که برای ایجاد رفتارهای فوق العاده مخرب، «رفتارهای فریب آرکانی»، مورد استفاده قرار می گیرند.
این استراتژی ها برای اشاعه نظامهای ارزشی ضدبشری در جوامع انسانها و ایجاد ذهنیت آقا-برده استفاده می شوند.
تاکتیکهای «تفرقه بیانداز و حکومت کن»
مظلوم/ظالم
آزار جنسی و بیچارگی جنسی
آزار کودکان و قربانی کودکان
زن ستیزی
جادوی سیاه
بیگانگان منفی و نخبگان قدرت، سلطه جهانی شان بر ثروت و منابع زمین را چگونه درحالیکه یک اقلیت کوچک هستند حفظ می کنند؟
نخبگان قدرت گروه کوچکی از مردم هستند که بوسیله مناسک سیاه، جادوی سیاه انجام می دهند که در حقیقت برای ارتباط گرفتن با بیگانگان منفی است. هدف کنترل کل سیاره با دخالت در آگاهی جمعی است.
فناوری کنترل آگاهی، شبکه های گرید سیاره، و نیروهای منفی خودمحور، و اهداف ایگوی منفی، همه نوعی جادوی سیاه بحساب می آیند که توجهی به عواقب اعمال بر دیگران ندارند.
اشاعه جادوی سیاه سطوح مختلف متعددی دارد که همگی بر بنیان خودخدمتی و ایگوی منفی هستند، مثلا استفاده از جادوی سیاه برای ضربه زدن به دیگران.
عمل احضار کردن بیگانگان یا شیاطین برای دستیابی به دانش یا قدرت، مسیر سمت چپ تلقی می شود، و کاری است که یک جادوگر یا ساحر سیاه انجام می دهد.
تعاریف جادوی سیاه
=انجام مناسک بر اساس شیوه های خودمحور، برای منافع شخصی و به قیمت منافع دیگران
=نفرین، لعنت، و الگوهای انرژی منفی فرستادن به دیگران به هدف آزار رساندن، مثلا بیمار ساختن یا کشتن فردی
=استفاده از فریب، طراحی و تقلب با هدف آسیب رساندن، انجام قربانی خون، و یا کشتن یک موجود زنده برای مناسک یا به هدف پاکسازی
=انجام هنرهای سیاه برای احضار نیروهای عنصری و شیاطین تا در خدمت فرد قرار گیرند
=بدست آوردن دانش برتر بدون شناخت از آگاهی بالاتر، که منجر می شود به سرقت از نیروی حیاتی دیگران برای اهداف خودخواهانه
=استفاده از انرژی الکترو مغناطیس برای ایجاد ایمپلانت های بیگانه، اینسرت های هولوگرافیک یا تسلیحات اثیری برای هدف قرار دادن دیگران
=جادوی سیاه که در اعمال جنسی استفاده می شود تا نیروهایی احضار شوند و روح شخص از طریق تجاوز و سودومی متصل می شود.
=هرگونه عمل جنسی که در آن یکی از طرفین رضایت نداشه باشد، یا با کودکان
=هرگونه رفتار یا اعمالی که در آن نیروهای شیطانی و یا لوسیفری احضار شوند، و یا تجسم یابند.
=بهره گیری از هوش مصنوعی برای استثمار آگاهی، که توسط کنترل دهن و ایمپلانت کردن افکار و ادراکات فرد از واقعیت، انجام می شود
=آسیبهای ناشی از بیوتکنولوژی در همه صنایع، مثلا کمتریل ها، محصولات تراریخته و مهندسی ژنتیک، دستکاری DNA برای ایجاد بیماری، قرار دادن جنین سقط شده انسان در منوی غذا … تزریق عوامل بیماریزا در قالب واکسن، همگی ابزارهای جادوی سیاه هستند.
=قربانی خون انسان، قربانی خون حیوان، آشامیدن خون، همنوع خواری، و ارتباط جنسی در قالب مناسک
جادوگر یا ساحر سیاه در قلمرو انسان و در هر بعدی وجود دارد. بسیاری از کارگزاران نور با جادوگران سیاه انسان یا غیرانسان در لایه اختری دست و پنجه نرم می کنند. این جادوگران مدام از تسلیحات اثیری استفاده می کنند و طلسم و ایمپلانت می فرستند تا آسیب بزنند یا بیمارمان کنند، یا از سطح اختری و یا در طول خواب.
به همین دلیل است که آموختن درباره این نیروها، و ارتباط داشتن با ستاره کریستال، و مدیتیشن، دعا و کارهای معنوی در این مرحله از صعود بسیار حیاتی است.
منبع اتحادنور
https://www.etehadenoor.com/?p=268