بعدش من مشغله کاری برام پیش اومد و دیگه وقت نداشتم میخواستم از شورا بیام بیرون و عضو عادی باشم. جواد هم که قرار بود بعد از عید دیگه نیاد، به خاطر مسدود شدن اکانت هاش در قیام، تصمیمشو انداخت جلو تا همراه من از شورا خارج بشه. عماد هم به ما دو تا وصل بود و از اول هم گفته بود تا وقتی شما دو تا باشید منم هستم، اگه برید منم میرم. اینجوری شد که هر 3 تامون با هم از شورا لفت دادیم و مسترز رو به جوان ها سپردیم.
بعد از ما اعضای شورا بین خودشون رتبه بندی گذاشتن(رتبه بندی آفت هر شورا و حزبی هست دکتران رو همین رتبه بندی نابود کرد) دیگه بعدش رو ما نبودیم توی شورا. در شورای مخفی بین من و عماد سر عنوان موسس حزب دعوا شد و اسمیت دهن لق وجود شورای مخفی رو به اعضای شورای اصلی لو داد و آشوب به پا شد. عماد هم علیه من توطئه کرده بود و اعضای شورا رو علیه من کرد طوری که بهم کم محلی میکردن.
من تو شورا نبودم اصلا نمیدونم چه خبر بود. ولی مثل اینکه عماد به شورا گفته بود یا بوندس رو میندازید بیرون یا من میرم به مقامیون میپیوندم. در نتیجه من از حزب مسترز خارج شدم چون نمیخواستم دعوای من و عماد به مسترز لطمه بزنه. دعوامونو بردیم بیرون از مسترز تا مزاحم بقیه نشیم.
اسمیت هم رفته بود طرف عماد و اصلا جواب منم نمیداد. از اونور هم با شورای مسترز دعواش شده بود و از حزب خارج شده بود میخواست با شرلوک و عماد حزب جدید بزنه. اصلا اوضاع شدیدا به هم ریخته بود همه داشتن همو میزدن.
چند روز بعد چند تا از بچه های مسترز اومدن خصوصیم تهمت زدن که چرا اکانت انجمن رو دزدیدی و استا زدی حزب رو منحل کردی؟! پشمام ریخت هر چی هم گفتم کار من نبوده بعضی هاشون باور نمیکردن.
تا اینکه روز بعد حزب سناتورز تاسیس شد و معلوم شد که دیشب بیلبو خیانت کرده و انجمن مسترز رو دزدیده. در واقع حزب مسترز به 5 قسمت تقسیم شده بود :
1. افراد وفادار حزب مسترز که هنوز باقی مونده بودن
2. عماد و اسمیت که قرار بود با هیمن و شرلوک حزب جدید بزنن
3. بیلبو و ویلیامز در این اوضاع به هم ریخته رفته بودن با امیرحسین دیم تایم و هیولای لندن حزب سناتورز زده بودن
4. من بی حزب که علیه عماد و اسمیت بیانیه میدادم و کاری به مسترز نداشتم
5. اعضایی مثل جواد و حاج حسین انقلابی و ... هم خودشونو کنار کشیدن از درگیری ها
بعد از اینکه فهمیدیم دزدی اکانت کار بیلبو بوده بچه ها به من اطمینان پیدا کردن و یه گروه موقت زدن و من و اسمیت رو اضافه کردن اونجا. در اونجا همه با هم تصمیم گرفتیم اختلافات رو کنار بگذاریم و مقابله کنیم با سناتورز که همینجوری داشت اعضای مسترز رو میدزدید. اسمیت گفت :«من و عماد و شرلوک(نیگان) یه تیم سه نفره هستیم و شرط ما برای بازگشت به مسترز اینه که بوندس عضو شورای مسترز نباشه و در سیاست های مسترز دخالت نکنه و در واقع یه عضو عادی باشه. تفکرات بوندس باید از حزب محو بشه و از این چیزشعرا... اگه شرطو قبول نکنید ما سه تا میریم یه حزب جدید میزنیم» شورای مسترز اولش قبول نکرد که منو کنار بزارن ولی من بهشون توضیح دادم که سر کار میرم و وقت ندارم اصلا و همون بهتر که عضو عادی باشم. و اینجوری شد که همه دوباره به مسترز برگشتیم.
چند روز بعد به درخواست اسمیت، از عماد بابت پخش کردن وویس هاش عذرخواهی کردم ولی عماد گفت وویس های پخش شده باعث آبروریزی شده و سناتورز هم یه گالن اسکرین از شورا میخوان پخش کنن پس بهتره که برای همیشه از سایت بره و کلا رفت.
اسمیت هم از رفتن عماد ناراحت شد و فکر کنم دعواشون شد.
اینایی که گفتم تا آخر بهمن ماه بود بقیه شو من خبر ندارم چون از همون گپ های موقت واتساپ هم لفت دادم و تبدیل به یه عضو کاملا عادی شدم.
جا داره تشکر کنم از احسان مارویک که در این مقطع تاسیس سناتورز بیشتر بار مسئولیت حزب رو به گردن گرفت و با تلاش و مدیریت صحیح از فروپاشی مسترز جلوگیری کرد. البته همه عالی بودن ولی در این اوضاع به هم ریخته نیاز به یه فرمانده باهوش بود تا با سناتورز خائن مقابله کنه.
|