مطلب ارسالی کاربران
مارکو فن باستن / پسر رویا های دور
ساعت ده شب بیست و ششم ماه مه 1993 بود که رویا های او به اتمام رسید. از میدان خارج شد و دیگر پا به زمین نگذاشت. آن شب اخرین بازی او بود. اخرین باری بود که فن باستن به میدان رفت؛ در فینال لیگ قهرمانان برابر المپیک مارسی. شبی که تلاش هایش نافرجام بود. شبی که جان کند تا درد زانوی بار ها جراحی شده اش را تحمل کند ولی نتوانست. زمین خورد و به سختی بلند شد. به دنبال توپ دوید ولی بهش نرسید. راه رفت و اه کشید و گفت « چرا؟ برای چی؟ چرا من؟ »
صوت پایان به صدا در امد. با شکست میلان و پیروزی مارسی. او آن شب فهمید داستانش به پایان رسیده. داستان فن باستن به پایان راه رسیده بود. داستان پسر شاداب هلندی تمام شده بود؛ تمام. او همان جایی به پایان رسیده بود که پنج سال پیش بر قله ی اروپا نشسته بود : « المپیک مونیخ »
•••••••••••
المپیک مونیخ جایی بود که فن باستن رویای دست نیافتنی ها را تحقق بخشید. هلند همراه با او یورو 1988 را فتح کرد. در اولین بازی روی نیمکت نشسته بود و شکست مقابل شوروی را تماشا کرده بود؛ سپس راهی میدان شده بود. مقابل شیلتون هتریک کرده بود و انگلیس بابی رابسون را شکست داده بود و سپس در نیمه نهایی یک گل به المان زده و ژرمن ها را در خانه ی خود شکست داده بود. همان دیداری که لوتار ماتئوس از روی نقطه پنالتی گل زده بود و رونالد کومان جواب داده بود. همان دیداری که در دقایق پایانی فن باستن هلند را پیش انداخته بود
در مرحله ی نهایی مقابل شوروی ؛ گلی که او زد برای همه ی دوران ها بود. شوت سر ضرب از زاویه ای بسته به سمت دروازه داسایف. هم کمال گرایانه بود و هم سرنوشت ساز. موهرن توپ را قوسی به سوی محوطه جریمه ارسال کرد. سانتری بلند. فن باستن اخرین هلندی آن سوی میدان بود. او سخت ترین تصمیم را برای شوت زنی گرفت سر ضرب با پای راست. خودخواهی از جنس فن باستن در مونیخ عیان شد. او توپ را نواخت و توپ زوزه کشان بالای گوشه دروازه داسایف جای گرفت. هلند 2 - 0 شوروی
رینوس میشل پیر بلند شد و ناباورانه دستی بر سرش کشید. باور نمی کرد
ماموریت نیمه تمام او با قهرمانی نارنجی پوش ها به پایان رسید
گل فن باستن به شوروی
|