اینو اگه بخوام بگم خیلی طولانی میشه.
همون روزای اول حضورم دیدم مقام آگاه و کامران امباپه رفتن زیر استای دکتر محمد و دارن فحش میدن و تهدید میکنن. واتسون هم داره عذرخواهی میکنه. کامران شماره گذاشته بود تهدید میکرد و هیچ حمایت حزبی از دکترمحمد وجود نداشت. رفتم پیش هژبری گفتم این لات و لوتا رو جمع کن وگرنه شکایت میکنم هژبری هم زد کامران امباپه رو تعلیق کرد. فکر کنم کامران به هژبری تعهد داد دیگه تهدید نکنه و آزاد شد و خودشو از دعواهای حزبی کشید کنار .
تصمیم گرفتم بیشتر توی دکتریون بمونم و نحوه صحیح گزارش زدن و هماهنگ بودن و چریک بازی رو بهشون آموزش بدم تا بتونن یکم حداقل مقام آگاه رو اذیت کنن. هدفم کلا عوض شد، مسابقه داستان نویسی رو بیخیال شدم و گفتم واتسون بر گردن ما حق داره بزار یکم کمک شون کنم و وقتی یاد گرفتن خارج میشم.
خب وقتی یکی میاد رکیک ترین فحش ها رو بهت میده و مسخره ات میکنه یا باید تو هم جوابشو بدی، یا بیخیال بشی و انقدر علیه اش استا نزاری، یا هم گزارشش بزنی تعلیق شه. ولی هیچ کدومش انجام نمیشد چون واتسون و محمد و اکثر دکترا بی تجربه بودن.
پس غیر دکترا رو بلاک آنبلاک کردم و اکانتمو کردم محل گردهمایی و هماهنگی دکترا. استا میزاشتم شامل سخنرانی های کوبنده و روحیه بخش و ... و اکانت دکتر بوندس حالتی مثل انجمن مسترز امروزی شده بود.
چند روز بعد متحد شدیم و همه با هم شروع کردیم به ترول کردن مقام آگاه و همه مون استا و پست زدیم و خندیدیم به آگاه و سعی کردیم آگاهو ترول کنیم.
مقام آگاه انقدر عصبانی شد که پشت سر هم فحش ناموسی بار واتسون میکرد. بچه ها هم گزارش زدن و تعلیق دائم شد. تا اینجا دستاوردی بزرگ بود. ولی مقام آگاه به واسطه ی نفوذی که داشت همه ی دکترانی که استا زده بودن بر ضدش رو تعلیق 1 ماهه کرد. 17 تا دکتر تعلیق شدن و واتسون هم تعلیق دائم شد. باور نکردنی بود. از دکتریون فقط یه امیرعقاب و دکتر بردیا و دکتر اسمیت سالم مونده بودن که امیر عقاب و بردیا هم استا زدن از حزب خارج شدن. دکتریون فقط 1 عضو داشت اونم اسمیت بود که اصلا در جریان نبود.
یه مولتی آوردم توی دکتریون و اسمشو گذاشتم دکتر تبلیغاتی. با همون زیر هر استایی که مقامیون رو پیج هژبری و ناظر و ... زده بودن تا ما رو تخریب و تعلیق کنن رفتم اعتراض و چونه زدن. کلی پست گذاشتم با تیتر بی عدالتی و هی پاک میکردم دوباره پست جدید. اون روز پرکار ترین روز من در تاریخ حضورم در طرفداری بود
یه تنه جواب همه مقامیونی که رو پیج هژبری و ناظر علیه ما توطئه میکردن رو میدادم و دفاع میکردم. انقدر چونه زدم تا بالاخره ناظرو مجاب کردم که تعلیق ها ناعادلانه بوده. روز بعد ناظر استا گذاشت گفت همه 17 تا دکتر و مقام آگاه بخشیده شدن و فردا آزاد میشن.
همه آزاد شدن و همه چیز به حالت اول برگشت.
دکتر واتسون فشار زیادی روش بود و کنترلی روی اعضا نداشت. مثلا همون روز که از مقام آگاه کلی فحش ناموسی خورد داشت به آگاه توضیح میداد که طالب صلح هست و اون استاها رو هم بقیه زدن و نمیتونه جلوی بقیه رو بگیره. بنابراین تصمیم گرفت از ریاست حزب کناره گیری کنه تا دوباره فحش ناموس نخوره.
دکتر واتسون پیشنهاد داد بعد از خودش حزب به صورت شورایی اداره بشه. پیشنهاد خوبی بود ولی شایان مارکو که خودشو یه جورایی موسس حزب میدونست، ادعای ریاست حزب کرده بود. من شدیدا مخالف بودم و با دکتر محمد صحبت کردم که اگه قرار به ریاستی باشه اون باید رئیس بشه. چون شایان 14 سالش بود و رئیس شدنش آبروریزی بود.
همون روز توی اکانت من جلسه ای برای انتخاب رئیس تشکیل شد که اعضا انقدر مسخره بازی در آوردن که جلسه به هم خورد. مثلا روزبه یانیس میومد جوک میگفت اصلا اعضا توی باغ نبودن.
تصمیم گرفتیم بین اعضایی که جدی هستن یک اتاق فکر یا همون شورا تشکیل بدیم. شایان مارکو اکانت اضافی داشت و کردش شورا. من و دکتر محمد و مارکو و حاج ممد و شهاب و فالوور و هادی و سهند و اسمیت و امیراس اچ عضو اون شورا شدیم.
دکتر محمد و شایان مارکو هم کاندید ریاست شدن به پیشنهاد بقیه
وبا رای اعضا، دکتر محمد به عنوان رئیس جدید انتخاب شد. شایان مارکو هم قهر کرد و از حزب جدا شد. هادی تاجی اینبار اکانت خالی داشت و شورای جدید رو زد . امیر عقاب هم دوباره برگشت به حزب و به شورا اضافه شد و با مقام آگاه قرار دعوا گذاشت توی ایستگاه مترو فردوسی ولی نرفت و این قضیه سوژه شد.
بعد درگیری دوم با مقامیون اتفاق افتاد. یهو دیدیم 4 تا دکتر به بهانه های الکی تعلیق شدن. منم برای تلافی با چند تا از اکانت هام به صفحه ی همه مقامیون دسترسی داشتم. هر استایی برای تمسخر ما گذاشته بودن رو گزارش زدیم. 12 تا اکانت از مقاما تعلیق شدن. کریزی مقام رو یادمه توی هر اکانتی میرفت گزارشش میزدم. بعد از اون اسمشو گذاشت مقام معلق : )
تبلیغات علیه دکتریون شروع شد؛ به ما میگفتن آنتن و کمپین آنفالو کردن و منزوی کردن دکتریون راه انداختن.
توی کانال به حاج حسین فیرپلی که سردسته کمپین بود حمله کردیم اونم اومد تهدید به شکایت کرد، واتسون هم زد کانال تلگرام حزبو پاک کرد.
خبر برانکو و دکتریون توی ستون اخبار کار شد. رفتیم پیج هژبری اعتراض کردیم ولی شهروز حدادیان من و واتسون رو زد تعلیق دائم کرد به جرم چقلی برای هژبری : ) که البته هژبری بعد چند روز آزادمون کرد. دکترمحمد هم بعدا زیر استای سهند سر همین قضیه بی عدالتی به شهروز حدادیان تیکه انداخت و از آیپی بن شد. تقریبا یه قیامی راه انداختیم و استای حمایت از دکترمحمد رو پیج هژبری نزدیک 150 تا لایک خورد و دکتر محمد آزاد شد.
بعد از این قضایا هژبری میخواست حزب ها رو کلا منحل کنه. ما هم بیشتر به تولید محتوا رو آوردیم تا محبوبیت مونو افزایش بدیم دکترشو و کاربرلیگا و ... تا نظر هژبری و کاربران بیطرف رو عوض کنیم. اکانت شورایی هادی هم لو رفته بود. اینبار سهند شورای جدید رو زد. البته یه گپ سه نفره هم توی تلگرام بود که منو اضافه کردن که اون بیشتر حالت گپ داشت.
مقامیون دیگه با ما کاری نداشتن. کسی اعصاب تعلیق شدن و دعوای حزبی نداشت. فقط خود مقام آگاه بود که میومد تیکه مینداخت مخصوصا به اسمیت و مایل به ادامه ی درگیری بود. عماد(دکتر باواریا ناس) خوب و سوزاننده جواب مقام آگاه رو میداد. همین باعث شد بیاریمش توی شورای حزب. صداش هم خوب بود که گزینه مناسبی برای دیس کردن مقاما بود. همونجا من یادمه این تصمیمو گرفتم که بعدا با بچه ها صحبت کنم تا عماد رو به جای دکترمحمد رئیس کنن. البته اونموقع نمیدونستم عماد آدم تنبل و گشاد و گنداخلاقی هست.
بعدا لو رفت که امیرعقاب مولتی نایب رئیس صنف هالیوودی هاست. سر قرار فردوسی هم که نرفته بود. من اشتباها فکر کردم امیرعقاب مولتی مقام آگاهه و عمدا داره این سوتی ها رو میده. قرار میزاره نمیره. عمدا از ارسلان رکب میخوره. اصلا یه وضعی... اشتباه میکردم البته
امیرعقاب رو از شورا انداختم بیرون. دکترمحمد هم از رئیس بازی من عصبانی شد و شورا رو تعطیل کرد و کلا انتقال داد به تلگرام.
منم اون اکانت رو کردم انجمن محتواسازان حزب دکتران و قرار شد محلی برای هماهنگی تولید محتوای دکتران باشه.
توی شورای تلگرام هم دکترمحمد و عماد باواریا دعواشون شد. عماد میخواست دکترتالک (مصاحبه صوتی) راه بندازه و یه سری امکانات لازم داشت. دکترمحمد مخالف بود و عماد رو از شورا انداخت بیرون. علت رو پرسیدم گفت علاوه بر امکانپذیر نبودن برنامه مصاحبه اش، بد حرف میزنه و بی احترامی میکنه.
اینبار میخواستیم جای عماد رو با دکترشرلوک پر کنیم چون شرلوک(نیگان فعلی) هم خیلی خوب تیکه مینداخت به مقام و میگفت صدای خوبی هم داره.
اما من تقریبا ناامید شده بودم از آینده ی حزب دکتران. اون برنامه هایی که داشتم برای گسترش حزب با وجود رئیس اصلا قابل اجرا نبود. دو تا صنعتگر هم آورده بودن توی شورای دکتران که این دیگه قابل تحمل نبود. دیگه اصلا در بحث ها شرکت نمیکردم. با واتسون صحبت کردم تا طرح شورای بدون رئیس که موقع کناره گیریش از ریاست مطرح کرده بود رو دوباره مطرح کنه تا بلکه بتونیم رئیس رو برکنار کنیم و حزب بدون رئیس اداره بشه. واتسون موافق بود ولی با دکترمحمد رودربایستی داشت و گفت من دخالت نمیکنم.
همون شب دیدیم همه دارن رتبه بندی اعضای ارشد رو استا میکنن. اونایی که به دکترمحمد وفادار بودن در رتبه های بالا و اونایی که ناراضی بودن در رتبه های پایین. به دکترمحمد گفتم رتبه منو با سهند عوض کن ولی نکرد و سهند عصبانی شد و از حزب خارج شد. به منم گفت بیا بیرون تا خودمون حزب بزنیم. گفتم بزار مخ اسمیت رو هم بزنم چون رتبه اش پایین بوده قطعا ناراضیه از این وضع. و اسمیت هم دلش با ما بود فقط شرط گذاشت که فردا یه استا میزنم اگر دکترمحمد بابت دیکتاتوری هاش عذرخواهی کرد میمونم و عماد رو هم برمیگردونم. ولی اگر پررو بازی درآورد منم همراه تو خارج میشم. فردا استا رو گذاشت زیرش دعوا شد و من به دکترمحمد فحش دادم و اخراج شدم. تمام
|