تاریخچه نظامی گوگوریو شامل جنگ هایی می شود که با سایر پادشاهی های کره ای، سلسله های چینی، ایالت ها و قبایل عشایری و دودمان وا از ژاپن در گرفته است. گوگوریو کشوری به شدت نظامی بود. آن یک امپراطوری قدرتمند و یکی از بزرگترین قدرت های شرق آسیا به حساب می آمد. این شرایط تا زمان شکست گوگوریو از اتحاد شیلا – تانگ در سال ۶۶۸ که بعد از فرسایش طولانی مدت و کشمکش داخلی ایجاد شده بر اثر فوت یون گه سومون به وجود آمده بود ادامه یافت
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
درگیری با دولت های چینی:
سلسله هان:
گوگوریو در قرن اول میلادی یک پادشاهی مهم مستقل شد و اقدام به گسترش قدرت خود در منطقه نمود. تجوته کشورهایاوکجه و دونگ یه همسایه را تصرف کرده و حملات مکرری را به فرمانداری های چینی و شبه جزیره لیائودونگ انجام داد، حملاتی که توسط جانشینان وی نیز دنبال شد.
سائو وی:
در سال ۲۴۴، گوانژیو جیان که ژنرالی از سائو وی دولت جانشین هان بود، دونگ چون را مغلوب کرده و مدت کوتاهی پایتخت گوگوریو را تصرف و خاک آن را به توبره کشید.
وِی مجددا در سال ۲۵۹ حمله کرد ولی در منطقه یانگ منگ گوک شکست خورد. بر اساس سامگوک ساگی، پادشاه جونگ چون پنج هزار سواره نظام نخبه را گرد آوری کرده و سربازان متخاصم وِی را شکست داد و هشت هزار نفر از نیروهای دشمن را سر برید.
فرمانداری للانگ:
به موازات اینکه گوگوریو دامنه نفوذ خود را به شبه جزیره لیائودونگ رساند، آخرین فرمانداری چینی در للانگ در سال ۳۱۳ توسط پادشاه میچون مغلوب شده و به تصرف گوگوریو درآمد. با اینکار باقی مانده بخش شمالی شبه جزیره کره هم ضمیمه خاک گوگوریو شد. این فتح منجر به پایان حاکمیت چینی ها بر قلمروهایی در شمال شبه جزیره کره گردید که به مدت ۴۰۰ سال به طول انجامیده بود.
یان سابق:
در زمستان سال ۳۴۲، قبیله ژیانبی از یان سابق که بر قبایل مورونگ حکمرانی می کردند، تهاجمی را ترتیب داده و پایتخت گوگوریو در هواندو را نابود کردند. آنها پنجاه هزار نفر از مردان و زنان گوگوریو را برای استفاده به عنوان نیروی کار برده به اسارت گرفتند و نیز ملکه و ملکه مادر را هم زندانی کردند. آنان جسد میچون را از قبر بیرون آورده و گوگاک ون را مجبور کردند برای مدتی فرار کند. همچنین ژیانبی در سال ۳۴۶ بویو را به تاراج برد و باعث شد تا روند مهاجرت مردمان بویو به شبه جزیره کره تسریع گردد.
یان جدید:
در سال ۳۸۵، گوگاک یانگ (پسر گوگاک ون) حمله کرده و یان جدید را شکست داد. یان جدید دولت جانشین یان قدیم بود.
در سال ۴۰۰ میلادی، دولت ژیانبی از یان جدید که توسط قبیله مورونگ در لیائودونگ امروزی پدید آمده بود، به گوگوریو یورش برد. گوانگتو کبیر سربازان دشمن را دفع کرد. در سال ۴۰۲، گوانگتو در جستجوی تلافی برآمده و قلعه ای مشهور در نزدیکی پایتخت یان جدید را فتح کرد. در سال های ۴۰۵ و ۴۰۶، سربازان یان جدید در لیائودونگ به دژهای گوگوریو حمله ور شدند اما هر دو بار شکست خوردند. گوانگتو تمام منطقه لیائودونگ را تصرف کرد. گوانگتو با فتح لیائودونگ توانست مناطق باستانی تحت تسلط گوچوسون را احیا کند؛ گوگوریو لیائودونگ را تا اواسط الی اواخر قرن هفتم میلادی تحت کنترل خود داشت.
سلسله سویی:
دوران سلسله های جنوبی و شمالی در سال ۵۸۹ به پایان رسید و سلسله سویی چین را بعد از چهار قرن تکه تکه بودن متحد کرد. امپراطوری سویی مجددا ویتنام را تصرف کرد و جوامع چامپا را شکست داده و پایتخت آن را به توبره کشید. آنها همچنین زمین های مهمی را در شمال چین و آسیای مرکزی از ترک ها، تبتیان و مغول های بدوی تصرف کردند.
گوگوریو در سال ۵۹۸ حمله پیش دستانه ای را در منطقه لیائوژی ترتیب داد که باعث شد امپراطور وِن ضد حمله ای را از خشکی و دریا صورت دهد که موجب بروز فاجعه ای برای سویی شد.
امپراطور یانگ در سال ۶۱۲ قوای عظیمی را که گفته می شود تعداد آن بالای یک ملیون نفر بود مسلح کرده و به گوگوریو یورش برد. او که در مغلوب ساختن مدافعان یودونگ (لیائودونگ) ناکام بود، به ۳۰۵۰۰۰ سرباز دستور داد تا به پایتخت گوگوریو در پیونگ یانگ حمله کنند. اما ژنرال اولچی موندوک برای سربازان سویی تله گذاشته و آنها را در نبرد سالسو نابود کرد. بر اساس منابع تاریخی چینی، از ۳۰۵۰۰۰ هزار سرباز سویی تنها ۲۷۰۰ نفر زنده بازگشتند. امپراطور یانگ محاصره خود را از قلعه کره ای برداشته و نیروهای خود را به سمت چین بازگرداند.
شکست از گوگوریو موجب عقده های روحی در امپراطور یانگ شده بود. او مجددا در سال های ۶۱۳ و ۶۱۴ به گوگوریو حمله ور شد ولی در برابر استراتژی های دفاعی، مقاومت شدید، و رهبری مستعد گوگوریو ناکام ماند. بعلاوه، لشکر کشی او در سال ۶۱۳ به علت نارضایتی داخلی و سیل ها کوتاه بود و حاصلی نداشت. شکست های فاجعه آمیز امپراطور یانگ در کره سهم بزرگی در سقوط سلسله سویی داشت.
اولچی موندوک
سلسله تانگ:
امپراطور تایزونگ در سال ۶۲۶ به سلطنت تانگ رسیده و خیل کثیری از لشکرکشی های موفق نظامی را هدایت کرد. در سال ۶۳۰، امپراطور تایزونگ خاقانات ترک شرقی را که متحد گوگوریو بود شکست داده و بیشتر آسیای مرکزی تحت کنترل تانگ قرار گرفت. سپس او حوضه رودخانه تاریم را فتح کرده و در سال ۶۴۰ امپراطوری تبت را مغلوب ساخت. در سال ۶۴۳،ملکه سوندوک از شیلا در برابر اتحاد گوگوریو- بکجه کمک نظامی طلبید. تانگ اتحادی با شیلا شکل داده و در سال ۶۴۴ مهیای یک لشکرکشی بزرگ بر علیه گوگوریو شد.
امپراطور تایزونگ شخصا در سال ۶۴۵ یک لشکرکشی را از دریا و زمین با ۱۱۳۰۰۰ سرباز تانگی و تعداد نامشخصی از قوای کمکی قبیله ای بر علیه گوگوریو فرماندهی کرد. ارتش آزموده وی تعدادی از دژهای مرزی گوگوریو من جمله قلعه نیرومند یودونگ (لیائودونگ) که تهاجمات امپراطور یانگ را در سال های ۶۱۲ و ۶۱۳ دفع کرده بود، به تصرف خود در آوردند. امپراطور تایزونگ که در تاریخ هجدهم جولای به خارج از قلعه آنسی رسیده بود، برای رودرویی قریب الوقوع با یک ارتش کمکی که گفته می شود تعداد آنها به ۱۵۰۰۰۰ هزار نفر می رسید آماده می شد. امپراطور تایزونگ به لی شیجی دستور داد تا با پانزده هزار سرباز برای کره ای ها طعمه قرار دهد در حالیکه سربازان پوششی ژانگسون ووجی بایست از عقب برای آنها در کمین قرار بگیرند. در روز آتی دو طرف درگیر شده و امپراطور تایزونگ شکست خورد کننده ای را بر کره ای های سردرگم تحمیل کرده و ۲۰۰۰۰ تلفات روی دست آنان گذاشت. چینی ها همچنین ۳۶۸۰۰ اسیر گرفتند. سپس امپراطور تایزونگ قلعه آنسی را محاصره کرد، سربازان وی هر روز بیش از شش یا هفت مرتبه به دژ کره ای یورش می بردند اما هر بار توسط مدافعین مغلوب می گشتند. تانگ که علیرغم ماه ها محاصره در رخنه به این قلعه تزلزل ناپذیر ناتوان بود، همه چیز را برای ساختن یک برآمدگی عظیم به منظور طرح ریزی برجی مشرف بر دیوارهای قلعه محکم کرد. اما مدافعان برآمدگی را تصرف نموده و علیرغم سه روز تهاجم بی امان سربازان تانگی، توانستند آن را در اختیار خود نگه دارند. بعلاوه، شرایط نامساعد برای ارتش تانگ با توجه به هوای سرد (و نزدیک شدن زمستان) و کاهش آذوقه تشدید گشت، از این روی امپراطور تایزونگ مجبور شد تا در تاریخ سیزدهم اکتبر دستور عقب نشینی از گوگوریو را صادر کند، اما هدیه عجیبی برای یانگ مانچون (فرمانده دژ آنسی) بر جای گذاشت.
امپراطور تایزونگ در سال های ۶۴۷ و ۶۴۸ مجددا به گوگوریو حمله کرد ولی موفق نبود.
شکست گوگوریو به یک عقده روحی برای امپراطور تایزونگ تبدیل شده بود و بعد از مرگش در سال ۶۴۹، پسرش امپراطور گائوژونگ رویای او را پی گرفت. اتحاد شیلا- تانگ با پیشنهاد کیم چونچو به منظور شکستن اتحاد گوگوریو- بکجه ابتدان بکجه را در سال ۶۶۰ فتح کردند و سپس تمام تمرکز خود را بر گوگوریو معطوف نمودند. اما امپراطور گائوژونگ نیز در شکست گوگوریو تحت هدایت یون گه سومون ناتوان بود؛ یکی از مشهورترین پیروزی های یون گه سومون در سال ۶۲۲ در نبرد ساسو اتفاق افتاد که در آن وی نیروهای تانگ را نابود کرده و فرمانده مهاجم پانگ ژیائوتای را به همراه همه سیزده پسرش کشت. بنابراین تا یون گه سومون زنده بود، تانگ نتوانست گوگوریو را شکست دهد.
سقوط و پسایند:
در سال ۶۶۶ (اگرچه تواریخ از ۶۶۴-۶۶۶ متفاوت می باشد) یون گه سومون بنا به یک علت طبیعی درگذشت و یک جنگ داخلی در میان سه پسرش در گرفت. بزرگترین پسر و جانشین بلافصل وی یون نامسنگ به تانگ پناهنده شد و نقاط ضعف و اسرار گوگوریو را برای امپراطور گائوژونگ افشا کرده و نقشی حیاتی در تهاجم آینده و سقوط گوگوریو ایفا نمود. دومین پسر یون گه سومون (یون نامگون) تا پای جان مقاومت کرد زیرا با خیانت برادرش مخالف بود و تا لحظه آخر به پیکار پرداخت. در این میان برادر جوان تر یون گه سومون (یون جونگتو) به شیلا پناهنده شد.
اتحاد تانگ- شیلا در سال ۶۶۷ موج جدیدی از حملات را بر علیه گوگوریو ترتیب داد که این بار از جانب پناهنده یون نامسنگ نیز به آنها یاری رسانده می شد. سرانجام در سال ۶۶۸ پادشاهی متفرق که از اختلاف نظرهای ستیزه جویانه، چندین پناهندگی، و تضعیف روحیه های گسترده به ستوه آمده بود، در هم شکست.
بنابراین شیلا بیشتر شبه جزیره کره را متحد کرد ولی اتکای پادشاهی بر سلسله چینی تانگ هزینه های خود را داشت. تانگ کوشید تا حاکمیت خود را بر کل شبه جزیره کره اعمال کند اما شیلا با کمک پناهندگان بکجه و گوگوریو جانانه مقاومت کرده و تانگ را دفع نمود. اما اتحاد سه پادشاهی کره توسط شیلا عمری کوتاه داشت و ته جویونگ ژنرال سابق گوگوریو با رهبری باقی ماندگان مردم گوگوریو و اتحاد آنان با مردم موهه توانست بالهه (جانشین گوگوریو) را تاسیس کند. سرانجام بالهه بیشتر قلمرو سابق گوگوریو را مجددا فتح کرده و در اختیار گرفت.
بالهه به مانند خلف خود به امپراطوری قدرتمندی مبدل گشت ولی سرانجام پایان آن در سال ۹۲۶ به دست امپراطوری خیتان رقم خورد. پایان بالهه رویدادی سرنوشت ساز در تاریخ آسیای شمال شرقی بود زیرا آن آخرین پادشاهی کره ای به شمار می رفت که قلمرویی در منچوری را در اختیار داشت. گوگوریو یکبار دیگر در سال ۹۱۸ توسط کشور جانشین (گوریو) که توسط وانگ گان (نواده ای از اشرافیت گوگوریو) تاسیس گشته بود احیا شد. در سال ۹۳۷، بیشتر طبقه حاکم و آخرین ولیعهد بالهه سقوط کرده به گوریو گریختند که در آنجا به گرمی مورد استقبال قرار گرفته و توسط وانگ گان جزو خانواده حاکم شدند. با این کار دو ملت جانشین گوگوریو با یکدیگر متحد گشتند.