اول از همه بگم اسامی تیما رو اوردم تا همه بیان بخونن 😂
واقعیتش جدیدا خیلی میبینم تو کل کلایی که میشه ی عده به منچستریا میگن شورت فروش و دلیل محبوبیت منچستر رو تبلیغات میدونن و ازینورم حتی تعداد زیادی از خود منچستریا میخوان که با افتخارات و موفقیتهایی که داشتن این محبوبیت رو توجیه کنن
درسته که منچستر از تاریخ فوق العاده ای برخورداره . پر افتخار ترین تیم لیگ برتر و از پر افتخارترینهای لیگ قهرمانان . تاریخی با بازیکنایی چون چارلتون بست کریس رونالدو گیگز بکام رونی کانتونا اشمایکل اسکولز لاو و . . . صد البته بهترین مربی تاریخ .
و از طرفی درسته که تبلیغات هم نقش پررنگی در محبوبیت این تیم ایفا کرده
اما اگر بخوایم اینجوری ببینیم پس رعال مادرید که بیشترین تبلیغات رو داره و با عظمت ترین تاریخ ( چه دوس داشته باشیم چه نه دو برابر هر تیمی افتخار داره تو تاریخش ) و بازیکنای بزرگی که داشته خب قطعا باید دو برابر منچستر هم محبوب باشه ولی چرا منچستر اگر نگیم پر طرفدار تره طرفدار کمتریم نداره
دلیل این محبوبیت را باید در تک تک سالهای تاریخ این باشگاه جستجو کرد که قبل از هر چیزی شروعش با یک اتفاقه که قبل از اینکه اصل اتفاق رو بگم باید ی مثال بزنم تا همه حس و حال این داستان رو درک کنید بعد برم سر اصل قضیه تا ملموس تر بشه
تصور کنید سال ۲۰۱۸ هستیم و رعال برای سومین بار میخواد قهرمان اروپا بشه . از طرفی لیورپول کلوپ کم کم داره جون میگیره و میخواد رئال رو در اروپا به چالش بکشه و خیلیم به قهرمانی اروپا نزدیکه ( همونجور که سال بعدش قهرمان شد ) و تو لیگ هم قراره قهرمان بشه . اما طی یک اتفاق هواپیمای حامل بازیکنای لیورپول چپ کنه و فن دایک و رابرتسون و صلاح و فیرمینو و خلاصه نصف بازیکنا کشته بشن و فقط آرنولد و مانه و هندرسون بمونن از اون تیم و البته یورگن کلوپ . و کلوپ مجبور باشه که این تیم نصفه و نیمه رو تکمیل کنه و دوباره قدرت بگیره . خب قطعا تو این وضعیت کل طرفداران فوتبال و حتی کل جهان اگر بگیم طرفدار لیورپول نشن حداقلش اینه که دوس دارن لیورپول دوباره قدرت بگیره و به حقش تو فوتبال برسه و احیای لیورپول تبدیل به دغدغه ای برای همه بشه و خیلیا هم عاشقانه دوسش داشته باشن . تا اینکه بعد از ده سال با جوونای مستعدی که کم کم رشد پیدا کردن مثل کورتیس جونز و هاروی الیوت و بروستر ( فکر کنید اینا بشن بهترینای جهان ) و البته آرنولد و مانه و گومزی که جون سالم بدر بردن این تیم بتونه بلخره قهرمان اروپا بشه و تو انگلیسم به چندین قهرمانی برسه
تا اینکه بعد از گذشت نزدیک ۲۰ سال از اون اتفاق و ۱۰ سال از قهرمانی دوباره با افول نسبی همراه بشه و تیمی که همه میپرستیدنش جاشو به تیم رقیب بده . چه تو لیگ و چه تو اروپا . و سیتی یا منچستر بتونن چپ و راست تو لیگ و تو اروپا قهرمان بشن و لیورپول تقریبا تا مرز فراموشی بره . در حالی که رقیبی که جای لیورپول رو گرفته تیم خیلی محبوبی در جهان نیست و همینجورم داره افتخار کسب میکنه
تا اینکه دوباره ی مربی پیدا بشه و این لیورپول رو دست بگیره و بتونه احیاش کنه و از صفر بسازتش . تا اینکه دوباره افتخارات و عناوین و قدرت از راه برسن . اونم با تیمی از هر لحاظ جذاب . مربی . بازیکنان . سبک بازی . نوع پیروزیهای حماسی و الی آخر و بتونه دوباره جای رقیبی که فرسنگها ازش جلو افتاده بود و محبوبیت چندانی نداشت رو به بهترین شکلش بگیره .
حالا بریم سر اصل مطلب
سال ۱۹۵۷ سالی که منچستر در لیگ به قهرمانی رسید و در اروپا و در مرحله نیمه نهایی در برابر رئال فوق العاده اون زمان که به هیچ تیمی رحم نمیکرد و فوق ستارهایی چون دی استفانو و خنتو و پوشکاش رو تو ترکیبش داشت بازی فوق العاده ای انجام داد و با اختلافی ناچیز از راه یابی به فینال رقابتها بازماند اما تنها تیمی لقب گرفت که توانایی رقابت با اون رئال مخوف رو تو اروپا داره .
فصل ۱۹۵۸ حتی بهتر از فصل قبل شروع شد و همه شانس منچستر رو برای قهرمانی اروپا بیشتر از بقیه میدونستن . تیمی پر از بازیکن با استعداد و با تجربه همچون ادواردز بای رن چارلتون فولکس تیلور پگ و دیگران و البته مربیگری مت بازبی بزرگ . تا اینکه تیم با قدرت تمام به مرحله یک چهارم نهایی اروپا میرسه و تو لیگ هم در صدر جدول قرار داره . تو مرحله یک چهارم قرار میشه که تیم جلوی ستاره سرخ بلگراد قرار بگیره بازی تو الدترافورد ۲ ۱ میشه و بازی برگشت رو هم رو منچستر تو همون نیمه اول کارو با ۳ گل ( که دو گلشو چارلتون میزنه ) تموم میکنه و تیم آماده برگشت به کشورش میشع تا اینکه دو روز بعد در مقابل ولور همپتون تو لیگ بازی کنه ( دیگه توضیح نمیدم که اتحادیه با درخواست مت بازبی مبنی بر عقب انداختن بازیه لیگ مخالفت میکنه و . . . باید برید بطور کامل داستان این قضیه رو بخونید چون مسعله من نیستش تو این پست که درمورد فاجعه مونیخ کامل توضیح بدم و توضیحات بهتر و کاملتر زیاده تو همین سایت طرفداری بارها کار شده )
خلاصه هواپیما از بلگراد بلند میشه و میره سمت لندن اما در میانه راه برای سوختگیری تو مونیخ توقف میکنه . هواپیما میشینه سوخت گیری میکنه و قرار میشه که دوباره بلند شه و بره . اوضاع فرودگاه مونیخ زیاد جالب نبوده برای بلند شدن هواپیما ولی عجله ای که بخاطر کمبود فرصت و زمان تا بازی بعدی داشتن باعث میشه که به هر نحوی که شده هواپیما رو به پرواز دربیارن که همین امر هم باعث میشه که هواپیما نتونه درست از باند فرودگاه بلند بشه و کمی جلوتر واژگون میشه روی ی خونه که نزدیکای فرودگاه بوده و بیش از نیمی از ترکیب تیم کشته میشن ( دانکن ادواردز ۲۱ ساله که به عقیده خیلیا بزرگترین استعداد فوتبال زمان خودش بوده بعد از دو هفته بلخره مراقبتهای پزشکی بلخره جونشو از دست میده ) و بقیشون هم اوضاعشون شدیدا ناجور میشه در حدی که چند نفری مجبور به خداحافظی میشن . اما دو نفر از بازماندگان این حادثه شوم یکی سر بابی چارلتون بزرگ بوده و دیگری مت بازبی که مت بازبی تا ی مدت چندین ماهه تو کما بوده و به شکلی معجزه وار نجات پیدا میکنه بلخره . منچستر در ادامه فصل مجبور به استفاده از بازیکنان آماتور و بازنشسته میشه و در نهایت هم در ۱۴ بازی باقی مانده لیگ اکثرشون رو میبازه و به رده هشتم میرسه و تو مرحله نیمه نهاییم با وجود اینکه با تیم نابود شده ( که فوقش دو سه تا بازیکن از تیم سابقشو داشت ) در مقابل میلان بازی رفت رو میبره حتی ولی تو بازی برگشت شکست میخوره . نکته جالب و بسیار قابل ستایش اینکه در آخر رقابتها رئال مادریده قهرمان قهرمانیشو تو این رقابت ها به منچستر اهدا میکنه ( خوبه دیگه تو کل کلا بگید منچستر ۴ تا اروپا داره 😂 ) و البته از طرفیم یوفا اعلام میکنه که حتی با وجود قهرمان نشدن منچستر در لیگ برتر ولی این تیم میتونه در رقابتهای فصل بعد باشگاهای اروپا شرکت کنه که البته بازم اتحادیه مخالفت میکنه 😂 ( کلا برعکس الان که منچستر شده محبوب اتحادیه اون زمانا دشمن هم بودن 😂 )
اما اصل مطلب
طی این اتفاق کل طرفداران فوتبال و حتی انسان های عادی دغدغه منچستر رو پیدا میکنن و از همون زمان منچستر محبوب فوتبال دوستانی میشه که شدیدا منتظر اینن که این تیم دوباره پا بگیره و به موفقیت برسه . مخصوصا که منچستر ی تیم عادی نبود تیمی بود که واقعا پتانسیل اینکه تبدیل به ابر قدرت فوتبال اروپا در اوایل دهه شصت بشه رو به سادگی داشت و از طرفی تیمی بود که میتونست سلطه چندین ساله رئال بر اروپا رو نابود کنه و این اتفاق شدیدا روی احساسات و عواطف فوتبال دوستان تاثیر گذار بود
حتی در جمله ای که ی بزرگی گفته که اسمش یادم نیست : که گفته تا قبل از این اتفاق منچستر تنها متعلق و محبوب شهر منچستر بود ولی بعد از این اتفاق منچستر برای کل دنیا محبوب شد ( البته گو زدم به جملش خیلی قشنگتر از اینه 😂 )
و اینم اضافه کنم که لقب دردانه های بازبی از همین قضیه میاد و واقعا محبوبیت و عشق شدید مردم به این تیم در اون برحه کم نظیره در تاریخ فوتبال . طرفدارایی که برای دوباره بلند شدن این تیم لحظه شماری میکردن
که در آخر هم مت بازبی بزرگ خواسته طرفداران و عشاق این تیم در جای جای جهان رو اجابت کرد و تونست این تیم رو دوباره زنده کنه و بر قله فوتبال انگلیس برگردونه و بلخره در سال ۶۸ و بعد از گذشت ده سال از اون حادثه منچستر با ترکیبی از بازیکنان جدید ( جرج بست . دنیی لاو . نابی استایلز و . . . ) به اضافه چارلتون افسانه ای تونستن قهرمان اروپا لقب بگیرن
رسیدن به این موفقیتها که طرفداران برای رسیدنه بهش لحظه شماری میکردن منچستر رو بیش از پیش محبوبتر کرد
تا اینکه در دهه هفتاد و دهه هشتاد با افت شدید بست بدلیل حواشی زیاد و خداحافظی لاو و چارلتون این لیورپول بود که جای منچستر محبوب شده رو در انگلیس و حتی اروپا گرفت . تیمی که از طرفی جانشین منچستر محبوبه فوتبال دوستان شده بود و جای آنها رو گرفته بود تیمی که پادشاه بلامنازع فوتبال انگلیس و اروپا شده بود و قصد پایین آمدن نداشت ( تو این شرایط تیما منفور میشن معمولا ) و از طرفی در متن فاجعه هیسل قرار داشت و طرفدارانش در جای جای دنیا حواشی های بسیاری درست کرده بودند و از طرفی لیورپولیها بطور تاریخی در انگلیس منفور هستن و قدرت گرفتن تیم و فاجعه هیسل و هیلزبرو این تنفر را تشدید میکرد ( البته در کنار اینها لیورپول جذابیت های فوق العاده ای داشت که فقط کنی دالگلیش کافیع برای مثال ) . خلاصه تمام اینها دست به دست هم میداد تا همه آرزوی نابودی لیورپول رو داشته باشن و چه تیمی بهتر از منچستر برای این منظور و البته چه کسی بهتر فرگوسن برای ساختن این تیم
منچستر دهه نود تبدیل به تیمی شد که لیورپول رو از سلطه ای که بر فوتبال انگلیس داشت پایین بکشه و به آهستگی بتونه در کسب افتخارات نزدیک بشه به لیورپولی که دست نیافتنی مینمود 😂 اما این فقط بخش کوچکی از جذابیت و محبوبیت .
از طرفی فرگوسن کاریزماتیک و تاکتیک ها و تیمی جذاب که متکی به ستارگان خود نیست بلکه تیمی و زیبا بازی میکرد با پاسکاریهای فوق العاده و تاکتیکی .
از طرفی بازیکنان کلاس ۹۲ که در کنار کانتونا و روی کین و دیگران یکی از جذاب ترین تیم های تاریخ رو ساختن ( من ی توضیحی در مورد منچستر ۹۴ تا ۹۶ بدم . به عقیده خیلیا بهترین منچستر فرگوسن منچستر ۹۹ و ۲۰۰۸ ولی به نظرم جذابترین و بهترین منچستر فرگوسن منچستر ۹۵ و ۹۶ . تصور کنید وسط زمین روی کین و اسکولز جوون . سمت راست دیوید بکام و سمت چپ رایان گیگز که همگی بچه سالن . اونوقت ی نره خر مثل کانتونا وسط زمینه که مثل پدر میمونه برا اینا . هم میره وسط زمین تو بازیسازی به اسکولز کمک میکنه و حتی تو توپگیری به روی کین . میره سمت راست در ارسال توپ به بکام کمک میکنه و میره سمت چپ با پاساش رایان گیگز رو راه میندازه تا گیگز فرار کنه . میره وسط و بعنوان یک فوروارد ( فوروارد به معنای مهاجم نوک نیستش به معنای کلاسیکش ینی ی چیز بین هافبک هجومی و مهاجم کاذب . ی چیزی مثل توتی یا مسی وقتی که وسط بازی میکنه ) خلاصه میرفت پشت محوطه و وظایف خودشو که موقعیت سازی و شوت زنی و حتی بازیسازی هست رو انجام بده و در آخر هم میرفت تو محوطه و در گلزنی به اندی کول کمک میکرد و از طرفی کل تیم هم با وجود کانتونا بهترینه خودشونو ارائع میدادن . چه اسکولز که وسط زمین همه کار میکرد چه گیگز که جادو میکرد با تکنیکش چه بکام که با پاساش جادو میکرد و چه روی کینی که توپ ازش رد نمیشد و همه هم در خدمت کانتونا بودن انگار و شاید برا همینه که کانتونا لقب پادشاه رو داره چون هم همه کاره تیم بود و هم خیلی جایگاه عجیبی داشت . البته از دنیس ایروین نباید قافل شد . اشمایکلم یادم نیس بود یا نه . خلاصه منچستر ۹۵ و ۹۶ ی تیم عجیب جذابی بود برا خودش )
از طرفی یکی دیگه از جذابیت های این منچستر برد های تاریخی و حماسی این تیم که ی نمونش فینال ۹۹ مقابل بایرن و کامبک دقیقه نود با گلهای شرینگام و سولسشر
و تیم بی نظیر دهه اول قرن و بازیکنانی چون کریستیانو رونالدو رونی نیستلروی ون در سار فردیناند و . . . در کنار اسکولز گیگز نویل بکام و . . .
خلاصه تاریخ منچستر بیشتر به ی فیلم سینمایی دراماتیک شبیهه تا ی باشگاه فوتبال و دلیل محبوبیت این تیم نه در افتخارات و تبلیغ که در تک تک روزهاییست که تاریخ این تیم را شکل داده ( چقد حماسی گفتم خدایی 😂 )