taj& bayern .......گفتم تو چرا دورتر از خواب و سرابي.. خواب و سرابي
گفتي كه منم با تو و ليكن تو نقابي.. اما تو نقابي
فرياد كشيدم تو كجايي تو كجايي
گفتي كه طلب كن تو مرا تا كه بيابي
چون همسفر عشق شدي مرد سفر باش
هم منتظر حادثه هم فكر خطر باش
هر منزل اين راه بيابان هلاك است
هر چشمه سرابي ست كه بر سينه خاك است
در سايه هر سنگ اگر گل به زمين است
نقش رخ ماري ست كه در خواب كمين است
در هر قدمت خار ، هر شاخه سر دار
در هر نفس آزار هر ثانيه صد بار
چون همسفر عشق شدي.......
اردلان سرفراز