حزب سناتورز تقدیم میکند
مراغه دومین شهر بزرگ استان آذربایجان شرقی شهرستان مراغه است. این شهر در کنار رودخانهٔ صوفیچای در دامنهٔ جنوبی کوه سهند و در ۱۳۵ کیلومتری جنوب مرکز استان واقع شدهاست.
مراغه که به باغ شهر ایران و پایتخت نجوم ایران شهرت دارد جزو ده شهر تاریخی ایران میباشد. سالانه گردشگران خارجی و ایرانی زیادی از مراغه دیدن میکنند.از نظر دکتر و رئیس شورای شهر بهزاد رحمت زاده مراغه را به بهشت دوم تشبیه کرده. مراغه با فضای سبز و باغهای متعدد در داخل شهر همچنین رودخانه زیبای صوفی چای که از مرکز شهر میگذرد یکی از مهمترین مراکز توریستی و گردشگری در استان آذربایجان شرقی بحساب میآید، خیابانهای مشجر و درختان سر به فلک کشیده زیبایی خاصی به خیابانهای مراغه بخشیدهاست. مراغه همچنین دومین کهن شهر آذربایجان بعد از ارومیه میباشد این شهر از دوران قبل از اسلامآباد بودهاست اما قرنهای ۱۲ تا ۱۴ میلادی دوران رشد و شکوفایی آن است؛ زمانی که پایتخت سلسلههای متعدد محلی از جمله احمدیلیان و اتابکان آذربایجان بودهاست و در نهایت مرکز حکومت ایلخانی قرار داده شد. مراغه به لحاظ بافت غنی تاریخی و فرهنگی، با بیش از ۳۰۰ اثر ثبت شده ملی، جزء ۱۰ شهر برتر کشور محسوب میشود. رصد خانه مراغه که در دوران خواجه نصیر بنا شده از جمله آثار تاریخی برجسته مراغه و ایران است که بیش از ۴۰۰۰۰۰جلد کتاب در آن موجود بودهاست و بزرگترین دانشمندان اسلامی سراسر جهان اسلام در آن گرد هم آمده بودند.
مراغه با دارا بودن ۳۰ کیلومتر مربع مساحت (سال۱۳۹۸ خورشیدی) و۱۷۵۶۰۰نفر جمعیت شهری که بدون احتساب بخشها و روستاهای حومه آن این میباشد (سال ۱۳۹۵ خورشیدی)، دومین شهر بزرگ پس از تبریز و دومین شهر پرجمعیت استان پس از تبریز بهشمار میرود.
نام

قسمتی از نقشه ایران در دوره افشاریه.
نام مراغه در جنوبشرقی دریاچه ارومیه (در نقشه: دریاچه شاهی)، به انگلیسی: Maragha نوشته شدهاست.
واژهٔ مراغه، از حدود قرن دوم هجری رایج شدهاست. به گفته مورخان، این شهر با نامهایی همچون افراهرود (احمد بلاذری)، افرازهروح (معجمالبلدان)، افراه رود (احمد بن یعقوبی)، افرازهرود (یاقوت حموی)، افرازه رود (بارتولد)، امداده رود، مراوا یا ماراوا (کسروی) و ماراغا (ویلسون، سیاح انگلیسی) شناخته میشدهاست.
وجه تسمیه
در مورد وجه تسمیه نام مراغه نظریات زیر مطرح شدهاست:
ماراوا
احمد کسروی در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان مینویسد:
«بیگمان درستِ این نام مراوا یا ماراوا بوده و از اینرو معنی آن را جایگاه ماد توان پنداشت.»
ماراغا
ویلسون، سیاح انگلیسی در سفرنامهاش لفظ مراغه را برداشتی از نام یک اسقف مشهور نسطوری به نام ماراغا میپندارد.
مارکیانا
برخی محققان نام مراغه را با مارکیانا که در کتاب تعلیمات جغرافیایی بطلمیوس به دریاچه ارومیه اطلاق شده، مرتبط میدانند.
تاریخ
این شهر از دوران قبل از اسلامآباد بودهاست اما قرنهای ۱۲ تا ۱۴ میلادی دوران رشد و شکوفایی آن است؛ زمانی که پایتخت سلسلههای متعدد محلی از جمله احمدیلیان و اتابکان آذربایجان بودهاست و در نهایت مرکز حکومت ایلخانی قرار داده شد.
پیش از اسلام
دیاکونوف با استفاده از مندرجات الواح آشوری از وجود یک پادشاهی نیمهمستقل به نام «اوئیشدیش» یا «ویشدیش» در سدهٔ هشتم قبل از میلاد در حدود ناحیهٔ مراغهٔ کنونی و در جوار قلمرو دولت ماننا و تحت نفوذ آن خبر دادهاست. اما هیچ نشانهای از قرارگاه و مرکز این دولت محلی باستانی در دست نیست.
در سال ۳۶ پیش از میلاد، مارک آنتونی، سردار روم پایتخت آتروپاتکان، شهری به نام «فراعته» یا «فراسپا» را که دارای استحکامات تدافعی خوبی بودهاست محاصره کرده بودهاست که در نهایت مغلوب مقاومت آتروپاتها و پارتیان شد و عقبنشینی کرد. شهر نامبرده به احتمال زیاد مراغه کنونی بودهاست.
پس از اسلام

مراغه در استان آذربایجان در دوره خلفای عباسی
در سال ۲۲ هجری قمری ناحیه مراغه در پی حمله اعراب به تصرف آنها درآمد.
محمد افشین در سال ۲۸۰ هجری قمری پس از غلبه بر حاکم مراغه، عبدالله بن حسین همدانی، مراغه را به عنوان پایتخت حکومتش برگزید.
عهد مغول
مغولان در ماه صفر سال ۶۱۸ هجری قمری عزم تسخیر مراغه کردند. پس از یک هفته درگیری، مراغه به تصرف آنان درآمد، پس از خونریزی بسیار غارت و سوزاندن بقایا خارج شدند ولی نسل مغول ها در بازماندگان مراغه تکثیر یافت.
در سال ۶۲۲ هجری قمری جلالالدین خوارزمشاه بدون مقاومت مهمی مراغه را تصرف کرد. در این زمان قسمتی از ویرانیهای حمله مغول ترمیم شد.
پس از رفتن سلطان جلالالدین از آذربایجان، در اواخر سال ۶۲۸ هجری قمری قشون مغول دوباره مراغه را تصرف کردند.
هلاکوخان
پس از مرگ چنگیزخان، متصرفات مغول بین فرزندانش تقسیم شد. در اواخر نیمه اول قرن هفتم یکی از نوادگان چنگیز به نام هلاکو فرماندهی اردوی غرب را به دست گرفت و بار دیگر به ایران حمله کرد. وی پس از تصرف نقاط شرقی ایران و قلع و قمع اسماعیلیان عازم بغداد شد. هلاکو بغداد را غارت کرد و با قتل مستعصم به خلافت عباسیان خاتمه بخشید.
سپس در تاریخ صفر ۶۵۶ هجری قمری به ایران بازگشت و در آذربایجان مستقر شد و مراغه را به سبب آب و هوای خنک و مراتع خرم، پایتخت خود قرار داد. اوج شهرت و آبادانی مراغه در این زمان است. به فرمان هلاکو دانشگاهی بزرگ، رصدخانه و سایر مراکز تحقیقات و علمی به دست خواجه نصیرالدین طوسی با همکاری چندین دانشمند و ستارهشناس دیگر تأسیس شد و دانشپژوهانی از اطراف و اکناف عالم جهت مطالعه به این شهر رو آوردند.
هلاکو در سال ۶۶۳ هجری قمری در اثر عارضهای در گذشت و طبق آئین مغول به خاک سپرده شد.
خواجه نصیرالدین طوسی در آن واقعه میگوید:
چون هلاکو ز مراغه به زمستانگه شد کرد تقدیر ازل نوبت او را آخر
سال بر ششصد و شصت و سه، شب یکشنبه که شب نوزدهم بُد زربیعالثانی
با توجه به این که هلاکو بودایی و زن و مادرش مسیحی بودند، در این دوران مراغه و حوالی آن مرکز مسیحیت بهشمار میرفتهاست. رومیان، ارامنه، نسطوریان، به ویژه دانشمندان و هنرمندان این فرق در مراغه گرد آمدند و کلیساهای متعددی ساخته شد.

گنبد غفاریه،محلی که مقبره مادر هلاکوخان در آن قرار دارد
شهر با دیواری بلند محصور بودهاست که منسوب به دوران حکومت هلاکو است.
در قرن هشتم هجری که ایلخانان ضعیف شدند، حکومت به دست فئودالهای مغول، چوپانیان و جلایریان افتاد.
دوره قاجار
در اوایل این دوره، مراغه جزء ده شهر بزرگ و پرجمعیت ایران بودهاست که شهرهای عجبشیر، ملکان، هشترود، میاندوآب (مرحمت آباد)، مهاباد (سویوخ بلاغ)، آذرشهر (دهخوارگان)، شاهیندژ و قرهآغاج (چاراویماق) از توابع آن بودهاند. در این دوره اولین کارخانه اسلحهسازی ایران در مراغه دایر شدهاست.
زبان
مردم مراغه به زبان ترکی آذربایجانی تکلم میکنند. همچنین زبان ارمنی در بین مسیحیان ساکن رواج دارد.
حمدالله مستوفی در ۷۴۰ قمری در کتابش، نزهةالقلوب، زبان مردم شهر مراغه را «پهلوی مغیر» یا «پهلوی معرّب» نامیده که منظور همان زبان آذری است. اولیاء چلبی درنیمه دوم قرن یازدهم هجری نیز میگوید که «اکثر زنان مراغه به زبان پهلوی گفتگو میکنند» دکتر محمدامین ریاحی خویی در رابطه با این سخن اولیاء چلبی میگوید: سخن او دربارهٔ زنان مراغه، فصل رسالهٔ انارجانی را «تواظعات اناث تبریز» به زبان کهن یاد میآورد و معلوم میشود که خانه نشینی زنان و دوری آنها از اجتماع و بینیازی آنها از گفتگوهای دیوانی و بازاری سبب شده که طبعاً دگرگشتهای زبان در محاورات آنها کمتر و دیرتر اثر بگزارد.
مراغیهای رودبار الموت
پس از حملات عربها گروهی از مردم مراغه در حدود هزار سال پیش از آن شهر کوچیده و به منطقه رودبار الموت رفتند. این کوچندگان امروز نیز به نام مراغیها نامیده میشوند و در ۷–۸ روستای رودبار الموت سکونت دارند و به گویش مراغی که از گویشهای زبان تاتی است، سخن میگویند. مراغیان، مانند سایر ساکنان منطقه به صورت رسمی شیعه شناخته میشوند اما به نظر میرسد به آیین زرتشتی و نیز اسماعیلیه مقید هستند.حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب مینویسد: «مراغیان را به مزدکی نسبت کنند، و چون اشخاص باسواد در میان مراغیها نایاب است و در کتمان طریقهٔ خود مُصرند و هیچگاه میل ندارند دیگران به راه رسم و عقیدهٔ آنها آگاه شونده از این رو نمیتوان به حقیقت معتقدات آنها آگاهی یافت.»
احسان یارشاطر زبان مراغی را بازماندهٔ زبان مادها میداند و چنین توصیفش میکند: «زبان مراغی، مانند برخی از لهجههای تاتی طارم علیا (هزار رودی و نوکیانی) و اشهاردی و چلی (در رامند) و کرنی و کرلقی (در خلخال) زبانی نسبتاً محافظهکار است و بسیاری از خصوصیات کهنتر لهجههای مادی را حفظ کردهاست.»
دین
اکثریت قریب به اتفاق مردم مراغه مسلمان و دارای مذهب شیعه هستند. اقلیتی از سایر ادیان از قبیل چند خانوادهٔ ارمنی نیز در آن ساکن هستند.
ارامنه
در زمانی که مراغه به عنوان پایتخت انتخاب شده بود از آنجا که مادر هلاکو مسیحی بود، مسیحیان از امتیازات خاصی برخوردار بودند؛ رومیان، ارامنه و نسطوریان از اطراف و اکناف در این شهرگرد آمدند و کلیساهای متعدد ساخته شد. در آن زمان خلیفهٔ ارامنه در این شهر سکونت داشتهاست.
غازان در زمان حکومتش فرمان قبول اسلام و تخریب کلیساها، معابد یهود و بودایی و آتشکدههای زرتشتی را صادر میکند. این فرمان در مراغه نیز به شدت تعقیب میشود و به مرور زمان از تعداد ارامنه در این منطقه کاسته میشود.
در ادوار گذشته و در اثر حملات کردها و همزمان با مهاجرت بزرگ ارامنه ایران در سال ۱۸۲۸ میلادی تعداد ۷۰۰ خانوار ارمنی از این شهر و روستاهای اطراف به قفقاز مهاجرت کردند و تعداد زیادی از دهات ارمنینشین خالی از سکنه شد. اینان در دهکدهای که در قرهباغ ایجاد و به مناسبت خاستگاهشان مراغه نامگذاری شده بود ساکن شدند.
بعد از وقایع شهریور ماه سال ۱۳۲۰ و وقایع سال ۱۳۲۴ نیز تعداد زیادی از ارامنه به اتحاد جماهیر شوروی مهاجرت کردند.
جمعیت
طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ برآورد جمعیت مراغه در نقاط شهری، برابر ۱۶۳۸۵۹ نفر، با۱۲۵۲۸۳ مرد و ۱۲۲۳۹۸ زن بودهاست. بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت شهر مراغه به بیش از ۱۷۵ هزار نفر افزایش یافتهاست.
جغرافیا
موقعیت
مراغه در جنوب غربی استان آذربایجان شرقی، در مشرق دریاچه ارومیه و بر دامنه جنوبی کوه سهند قرار گرفته و از شمال به شهرستان تبریز، از شرق به شهرستان هشترود، از جنوب به شهرستان میاندوآب و از غرب به شهرستان بناب دریاچه ارومیه محدود است.

آب و هوا
آب و هوای مراغه معتدل متمایل به سرد و نسبتاً مرطوب است. بیشینهٔ دمای این شهر در تابستانها حدود ۳۵ درجهٔ سانتیگراد بالای صفر و کمینهٔ آن در زمستانها حدود ۲۰ درجه سانتیگراد زیر صفر است؛ همچنین میزان بارش سالانه در مراغه حدود ۳۳۰ میلیمتر و ایام یخبندان آن، حدود ۱۱۴۱ روز در سال است. بهجهت قرارگرفتن این شهر در دامنهٔ جنوبی سهند، رودخانههایی نظیر صوفیچای و مردقچای که از این کوهستان سرچشمه میگیرند، از داخل مراغه عبور کرده و در رونق و آبادانی شهر تأثیر بهسزایی داشتهاند.
ناهمواریها

کوه سفید مراغه
بهطور کلی شهرستان مراغه متشکل از دو ناحیهٔ کوهستانی و جلگهای است که از شمال به جنوب و از شرق به غرب تا سواحل دریاچه ارومیه و جلگه میاندوآب از ارتفاع کوهها کاسته میشود.
ارتفاعات سهند در شمال، مندیلبسر و سرگونی در جنوب شرقی، قوزلجه در شمال غربی و قرهقشون در جنوب غربی از ارتفاعات مهم اطراف این شهر هستند.
منطقه فسیلی
در میانهٔ قرن ۱۹ میلادی لایههایی فسیلی در خاک مراغه کشف شد؛ اولین بار در سال ۱۸۴۰ یک مأمور شوروی به نام «خانیکوف» که به عنوان کنسول دولت روس در تبریز مقیم بود مقادیری استخوان و فسیل کشف کرد. از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ تیمی مشترک از موزه تاریخ طبیعی لس آنجلس و موزه ملی تاریخ طبیعی آمریکا اقدام به حفاری و مطالعه در منطقه کردند. قدمت این لایهها ۱۱ تا ۵ میلیون سال پیش (اواخر میوسن تا اوایل پلیوسن) دانسته شدهاست.
در گذشته محققان و کارشناسان مختلفی از کشورهای اتریش، انگلیس، آمریکا، فرانسه و در سالهای اخیر از کشورهای فنلاند، چین و ژاپن مطالعاتی بر روی فسیلهای منطقه انجام دادهاند.
این منطقه با فسیلهایی به قدمت هفت میلیون سال به عنوان نخستین اثر ملی، طبیعی و فسیلی ایران شناخته میشود.
ساختار شهری
مراغه شهری زیباست که در امتداد یک دره سرسبز کشیده شدهاست که آن را کوهها و تپهماهورهایی چند احاطه کردهاند.

سراسرنمایی از مراغه.
مکانهای دیدنی
آثار تاریخی
مراغه به لحاظ بافت غنی تاریخی و فرهنگی، با بیش از ۳۰۰ اثر ثبت شده ملی، جزء ۱۰ شهر برتر کشور محسوب میشود.
مزارهای پنجگانه
این پنج بنای متعلق به قرنهای ۶ تا ۸ هجری، برجستهترین بقاع واقع در این شهر هستند:
معبد مهر که باید آن را در ردیف یکی از نخستین سکونتگاهها و معابد بشر پیش از تاریخ محسوب کرد از تاریخ ناگفته مراغه حکایت دارد. این معبد در زیر یک گورستان تاریخی قرار داردو با خاکبرداری، بخشهایی از آن، خود را نمایان کرده، اما همچنان بخش عمدهای ازآن در زیر خاک قرار دارد.
گنبد سرخ
در بین پنج بقعهٔ واقع در مراغه قدیمیترین است که در آذربایجان بیشتر به گنبد قرمز مشهور است. تاریخ احداث بنا ۱۵ شوال ۵۲۵ هجری قمری است و در جنوب غربی شهر واقع شدهاست.
برج مدور
احداث این بنا در تاریخ رجب ۵۶۳ هجری قمری به پایان رسیدهاست. این بنای مدور که از گنبد و سقف آن چیزی بر جا نماندهاست در کنار گنبد کبود قرار دارد.

گنبد کبود
در فاصلهٔ حدود ۱۰ متری برج مدور بنایی به شکل منشور دهوجهی وجود دارد که مردم محلی آن را «قبر مادر هلاکو» یا «گؤی برج» (به معنای «برج کبود») مینامند. البته با توجه به کتیبههای حک شده بر بنا که آیاتی از قرآن در آنها به چشم میخورد ادعای نسبت این بنا با مادر مسیحی هلاکو مردود است.

گنبد غفاریه
تاریخ احداث این مقبره در فاصله سالهای ۷۲۵ تا ۷۲۸ هجری قمری است. این بنای مربعی شکل در شمال غربی شهر و در کنار رودخانه صوفی قرار دارد.
گوی برج
این بنا در محلهٔ اتابک، کوچهٔ سبزیچیها قرار داشت که در طول سالهای ۱۳۱۵–۱۳۱۶ هجری شمسی به کلی ویران شد و امروزه اثری از این بنای مدور وجود ندارد.
رصدخانه
پس از انتخاب مراغه به عنوان پایتخت از سوی هلاکو، به تقاضای خواجه نصیرالدین طوسی موجبات ایجاد رصدخانهای بر تپهای در شمال غرب شهر فراهم شد. خواجه اقدام به تأسیس این رصدخانه کرد و زیج ایلخانی را در این رصدخانه تدوین نمود. همچنین دانشمندانی را از اطراف و اکناف به مراغه دعوت کرد و با همکاری آنان مرکزی علمی تشکیل داد.

آرامگاه اوحدی
مقبرهٔ رکنالدین ابوالحسن مراغی در باغی متعلق به فرقهای از اهل حق مراغه قرار دارد. این مقبره در سال ۱۳۵۲ تجدید بنا شد، این عملیات شامل ساخت گنبدی از بتون آرمه (سنگ مقبره قبلی به موزهٔ آرامگاه منتقل شدهاست)، محوطهسازی و ساخت کتابخانه بود.
در جوار این آرامگاه، مقبرهٔ دیگری متعلق به پیری به نام سرخوش بیگ وجود دارد که در همزمان با اوحدی میزیستهاست. این مقبره مورد احترام و زیارتگاه دستهای از مریدان علی بن ابیطالب به نام گورانها میباشد.
معبد مهر مراغه
این بنای تاریخی را متعلق به دورهٔ اشکانی و جایی میدانند که آیین مهرپرستی در آن اجرا میشد. اهالی منطقه این محوطه را با نامهایی مانند «امامزاده معصوم مراغهای»، «خانقاه»، «اجاق» و «اولیاء» نامیدهاند و مناطقی مانند «معبد»، «قبرستان»، «اصطبل»، «چله خانه» و یک محوطهٔ تاریخی دارد که بهنظر میرسد قبرستانی مربوط به عصر آهن است. معبد «مهر» نیایشگاه زیرزمینی و محل پرستش خورشید و برگزاری آیین مهرپرستی در جنوب روستای ورجوی مراغه به صورت زیرزمینی و صخرهای بنا شدهاست. پیروان آیین مهر، آن را با تراشیدن قطعه سنگی عظیم از جنس شیست با دهانهای به عرض ۵/۴ متر به وجود آوردهاند. این بنا را از نظر حجم کار و دقت هنرمندانی که در امر حجاری آن دخیل بودهاند میتوان جزء نمونههای ارزنده ستایشگاههای کهن دانست. با توجه به این که مشخصه معماری صخرهای تا دوران هخامنشی سطوح مسطح و راست گوشه بدون خطوط منحنی چه در درگاهها و چه در پوشش سقفها میباشد و در واقع این همان نکتهای است که ما را به پیشینهٔ معبد مهرورجوی و به دورهٔ اشکانی راهنمایی مینماید. این مجموعه باستانی شامل قبرستان، معبد و یک محوطه تاریخی میباشد.
مراغه شهری که روزگاری مرکز اسکان تمدنهای بزرگ انسانی بوده و اکنون فراموش شده میراث داران ایشان است. برای آشنایی با تاریخ مراغه نمیتوان از آثار بسیار کهن مهرابههای مراغه به سادگی گذشت. مهرابهها نیایشگاههای مهرپرستان در دنیای باستان بودهاست. مهرپرستی دینی ایرانی بوده که پرستش خورشید از اجزای اصلی آن بهشمار میرفتهاست. دینی که از ایران در دورهای نیز به اروپای غربی رخنه کرد. اما اکنون از مهرابههای کهن در این شهر تنها معبد مهرو معابد (غارهای) اطراف رصدخانه مراغه به یادگار ماندهاست و بس. گرچه اکنون از معبد مهرجز نامی و نشانی دیگر چیزی باقی نمانده؛ اما کماکان نشان از تاریخچه بسیار غنی این سرزمین تاریخی دارد. مهر یا میترا خدایی بوده که پرستش او در غرب تا شمال انگلستان و در شرق تا هند، هزاران سال رواج داشتهاست و هنوز هم مورد احترام زرتشتیان است. پیروان مهر او را فرشته مهر و دوستی و عهد و پیمان و مظهر فروغ و روشنایی میپنداشتهاند. آنها بر این عقیده بودند که مهر در غاری متولد شدهاست از اینرو هر جا غاری مییافتند، در آن به پرستش و نیایش مهر میپرداختند و آن مکان را «مهرابه» میگفتند.
قیزلار قلعهسی
قلعه قیزلار قلعهسی مربوط به هزاره ۱- دورانهای تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان مراغه، بخش مرکزی، روستای قره ناز واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۱۰۲۰۵ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.

دیگر آثار تاریخی
از دیگر آثار تاریخی شهر مراغه میتوان تپه قلعه جمالآباد و محوطه سئودلیقلعه و موزه سنگنگارهها را نام برد.
آموزش
پیشینه
همانطور که اشاره شد، مراغه مدتها مرکز تجمع علما و دانشمندان بودهاست. حضور دانشمندان بزرگ در مراغه نشان از آن دارد که این شهر در زمان سلجوقیان به ویژه قرن ششم هجری موقعیت علمی ویژهای داشتهاست. از جمله شخصیتهای نامدار علمی که در این شهر اقامت داشتهاند میتوان دانشمندانی چون شیخ شهاب الدین سهروردی، مجدالدین جیلی، امام فخر رازی، سموئل بن یحیی بن عباس مغربی، ابن عبری و مجدالدین محمد ابن خلیفه بن سیواسی رومی را یاد کرد.
مدارس تاریخی
مدرسه احمدی
این مدرسه پیش از سال ۵۲۹ دایر بودهاست و گویا خلیفه مسترشد را در آن دفن کردهاند.
مدرسه عزیه
مدرسه عزیه یا مدرسه قاضی را منسوب به عزالدین بک ارسلان آبه مراغی (مقتول به ۶۵۵) از امرا سلطان محمد بن محمود بن محمد سلوقی، که بانی مدرسه بودهاست میدانند. به احتمال زیاد این مدرسه جایگاه معتبری در زمینهٔ پژوهشهای علمی بوده و سالهای درازی بر پا بودهاست. چنانکه بنا به نوشتهٔ ابن الغوطی، مویدالدین در دوران اقامت خود در مراغه، در این مدرسه اقامت داشتهاست
آنچه که به اسم مثلث پاسکال معروف است در شش قرن قبل از او توسط ریاضیدان، المغربی، از کرجی، ریاضیدان معروف که در اواخر قرن چهارم هجری متولد شدهاست استنتاج شدهاست که در نتیجه کشف این مثلث توسط کرجی است که شش قرن از پاسکال قدیمی تر بودهاست. این ریاضیدان معروف قرن ششم که جدول مزبور را در کتاب خود نقل کرده در طول سال ۵۷۵ هجری (۱۱۸۰ میلادی) در مراغه درگذشتهاست؛ بنابراین میتوان گفت که احتمال دارد او نیز در مدرسهٔ عزیه مشغول بودهاست.
همچنین این مدرسه را به قاضی کمال الدین محمد قزوینی نسبت میدهند.
مدرسه اتابکیه
این مدرسه یکی دیگر از مدارس معروف مراغه در آن دوران بوده که کمال الدین قزوینی یکی از مدرسین آن بودهاست.
مدرسه محییه
بنای مدرسه واقع در بازار مراغه و متعلق به پیش از سال ۶۰۷ و به محیی الدین ابوحامد یحیی بن صدرالدین نسبت داده شدهاست.
مدرسه سیواسی
این مدرسه برای مجدالدین محمد بن خلیفه بن الب ارسلان سیواسی مدرسهای (پس از ۶۸۰) در مراغه دایر بودهاست.
در کتاب علما النظامیات (ص ۱۲۴) علاوه بر دو مدرسه فوق به یک مدرسهٔ دیگر نیز اشاره شده و آمدهاست که فخرالدین ابومسعود منصور بن محمد کازرونی طبیب هنگام ورود به مراغه در سال ۶۶۴ در مدرسهای فرود آمد.
مدارس امروزی
نخستین مدرسه به سبک نوین در مراغه در تاریخ ۱۲ شوال ۱۳۲۴ هجری قمری با نام «مدرسه سعدیه» تأسیس شد. محمدعلی خویی معروف به ضیاءالحکما، یکی از خیرین ساکن مراغه بانی این مدرسه بود.
مدرسه تدیٌّن
از مدارس اولیه مدارس امروزی محسوب میشود و میرزا محمد رسول موید،اولین مدیر مدرسه امروزی بود

حاکمان مراغه
ملک قاسم میرزا
.jpeg)
ملک قاسم میرزا حاکم مراغه به همراه فرزندانش امام قلی میرزا و رضا قلی میرزا
علی خان والی

نشسته سمت راست،علی خان والی
امام قلی میرزا
.jpeg)
محمود خان حسام نظام

محمود خان حسام نظام،اولین حاکم مشروطیت
اقتصاد
کشاورزی
ترکیب مشاغل و توزیع منابع درآمد در شهرستان مراغه در مجموع نشان میدهد این شهرستان در قالب فعالیتهای اقتصادی یک مرکز کشاورزی محسوب میشود. عمده فعالیتهای صنعتی تولید محصولاتی از قبیل کشمش، خشکبار، عسل، مواد لبنی، پوست، فرش و سایر مواد غذایی است لذا میتوان نتیجه گرفت که فعالیتهای صنعتی نیز وابسته به فعالیتهای کشاورزی است.
تولید میوه این شهر سالانه ۲۳۷ هزار تن انواعی از جمله سیب، انگور، گردو، بادام و گوجه سبز است که محصول بیش از ۲۰ هزار هکتار باغ میوه اطراف این شهر است. حدود ۷۰ درصد از این تولیدات به صورت مستقیم یا به شکل فراوردههای کشاورزی به دیگر کشورها صادر میشود.
اطراف شهر مراغه پوشیده از باغهای انگور و سایر میوهها است که طرفین رودخانه صوفیچای و دره شمالی آن را پوشانیدهاند. باغات انگور مراغه از منظمترین تاکستانهای کشور محسوب میشوند و همهساله مقدار زیادی سبزه و کشمش حاصل از این باغها به خارج از کشور صادر میشود که به علت کیفیت عالی دارای موقعیت ویژهای در این بازارها است.
صنعت
فعالیتهای عمده تولیدی و صنعتی در این شهر از جمله صنایع دستی، مواد غذایی،صنایع بزرگ خشکبار،صنعت بسته بندی عسل ،صنعت بسته بندی دم نوش های گیاهی،صنعت شیرینی ،صنایع بزرگ صابونسازی مراغه، شیشهسازی و کارخانههای تولید شن و ماسه و ذغال سنگ و سنگ سینجان و... میباشد. این شهر از لحاظ راههای ارتباطی زمینی ریلی و هوایی در جایگاه خوبی است و به دلیل ارزان بودن کارگر، زمین و در اختیار داشتن تمام امکانات طبیعی و بالقوه و همچنین آب و هوای بکر، جاذبه خوبی را برای سرمایهگذاران بخش صنعت فراهم نمودهاست.
شهرهای خواهرخوانده
گراژده، بوسنی و هرزگوین: از ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۹
نیشابور، ایران: از ۱۸ مه ۲۰۱۵