farrox jدر این دنیا عدالتی وجود نداره و شما از بدو تولد اینو حس میکنید این قصه های کارما و این چیزا و مسائلی که در ادیان گفته شده برای هضم راحتتر مسائلی هست که در مقابلش ضعیفیم یا مجبور به پذیرشش هستیم . متاسفانه در تربیت ما هم به ما کفته شده که باید عدالتی وحود داشته باشه. کسی که تو افریقا بدنیا میاد هیچ عدالتی در مقابل کسی که در منهتن بدنیا اومده عدالت برقرار نشده بینشون. اما داستان مرگ. در عرفان شرقی و در نظریه های اگزیستانسیالیستی دائم توصیه به مرگ اندیشی میکنن. در روانشناسی اگزیستانسیالیستی اضطراب مرگ رو ریشه همه مشکلات روانی میدونن. در کتاب انکار مرگ گفته شده که همه ما برای فرار از این اضطراب پروژه های نامیرایی تعریف میکنیم یکی خانواده بزرگ تشکیل میده تا با نسلی که از خودش میزاره احساس نامیرایی کنه. یکی مث هیتلر و ناپلئون با ایده های هودشون شروع میکنن به کشورگشایی. یکی نژادپرسته . جنگها وقتی بوجود میاد پروژه نامیرایی دو دسته با هم تضاد پیدا کنه .... در واقع میگه پروژه های نامیرایی ارزشهای ما هستن. حتی میگن بچه از زیر دو سالگی اضطراب مرگ رو درک میکنه. اونحاییکه یهو اب وان حموم خالی میشه و بچه از نبود چیزی که هست و در چند ثانیه دیگه نیست مضطرب میشه. کسایی که از مرگ غالبا برگشت کردن به دنیا معمولا شخصیت قویتری پیدا میکنن. اگر به مرگ فکر کنیم دائم و بپذیریمش مطمئنا شخصیت قویتری پیدا میکنیم.