غمگین ترین موسیقی که شنیده اید چیست؟
من فکر میکنم موسیقی مانند یک ظرف است که میتواند شادی یا غم را در خود جای دهد.
البته که نسبت شادی یا غم در موسیقی نسبی است و به درک مخاطب بستگی دارد.
مثلا از کسی که تتلو گوش میدهد نمیتوان انتظار درک موسیقی شجریان و شعر حافظ را داشت.
اما گاهی گویی برخی موسیقی ها و آهنگها از ظرف خود بزرگتر میشوند. آنگاه است که تصور میکنیم این همه غم در یک موسیقی نمی گنجد لبریز میشود و سرریز میکند.
چه کسی می تواند چنین موسیقی هایی را بسازد؟
تا قبل از شنیدن این موسیقی، «نی نوای» استاد حسین علیزاده را غم انگیز موسیقی می دانستم.
اما زمانی که این موسیقی را که باز خود استاد حسین علیزاده ساخته است را شنیدم و متن آن را گوش دادم احساس کردم که غم انگیز ترین موسیقی بوده است.
اگرچه از نظر من پارسی زبانان افغانستان و تاجیکستان از پارسی زبانان ایران پارسی تر و ایرانی تر هستند ولی با این حال بخاطر لهجه کمی متفاوت متن شعر را هم مینویسم:
آی چرخ و فلک،
کی مرا به چرخ آوردی؟
وای کولابی بودم،
مرا به بلخ آوردی!
آی کولابی بودم
آب شیرین می خوردم!
وای سرگشته مرا
به آب تلخ آوردی!
آی لعنت بر کسی که از
وطن کنده شود.
آی افتد بر فریب او
به کس بنده شود!
وای چرخ و فلک یکی گردد
دعایت به وطن.
وای این مرده به صد ساله
ز او زنده شود!
کولاب نام یکی از ولایت های بداخشان است که بین تاجیکستان و افغانستان است.
آهنگ فوق توسط دختر خواننده پارسی گوی تاجیک ، مهرنگار رستم اجرا شده است و استاد حسین علیزاده آهنگ سازی آن را انجام داده است.
«فلک خوانی»
این نوع خوانندگی فلک خوانی نامیده میشود.
«فلک خوانی» سبکی از موسیقی سنتی است که از دیرباز درمیان پارسی زبانان آسیای میانه برای درددل با چرخ گردون رواج داشته و به نوعی مشابه ترانه های کوچه باغی و روستایی در ایران است.
سخنی از دل نویسنده:
امیدوارم بشنوید و لذت ببرید و همیشه جنگ و استعمار را لعنت بفرستید که میان اقوام با زبان های مشترک فاصله انداخت و خیلی ها را از وطن هایشان دور کرد و باعث فرار اجباری و یا مهاجرت آن ها شد.
ما قوم «کرد» یا به زبان خودمان «کورد» و مردمان پارسی زبان افغانستان و تاجیکستان که از ایران جدا شدند نمونه هایی از این قبیل هستند.