اتلتیک
اختصاصی طرفداری / آنها را می توان اولین تیم پیشگام فوتبال اسپانیا دانست. رکرتیوو اوئلوا در سال 1889، به عنوان نخستین تیم فوتبال اسپانیا در آندولوس متولد شد و یک دهه بعد اتلتیک بیلبائو پایه گذاری شد. اتلتیک در سال 1898 متولد شد. یک سال پیش از تاسیس بارسلونا، چهار سال پیش از تاسیس رئال مادرید و پنج سال زودتر از اتلتیکو مادرید، تیمی که در سال 1903 و به وسیله چند هوادار باسکی اتلتیک در مادرید تاسیس شد. آنها نخستین فاتح کوپا دل ری بودند. تنها 5 سال پس از تولد اتلتیک، کوپا دل ری متولد شد و در اولین فینال آنها را مادرید اف سی یا همان رئال مادرید را مغلوب ساختند و این آغاز راه پر شکوه آنها در دهه های آتی بود. سال های نخست قرن بیستم را باید دوران اتلتیک نامید. دورانی که قدرت جادویی خود را به رخ رقبا می کشیدند. آنها بیش از یک قرن و تا به امروز فلسفه و قوانین خاص خود را داشته و دارند، که یکی مهم ترین آنها پرورش جوانان بومی بوده و البته هست. اگر ایالت باسک را بتوان با همان آرمان های گذشته ضد مرکزگرایی و تلاش برای استقلال تصور کرد، به نوعی اتلتیک بیلبائو را هم می توان نماد بزرگ آن، حداقل از دریچه مبارزه ورزشی دانست. نوعی تبلیغ بزرگ برای هویت گرایی. لالیگا در سال 1928 پایه گذاری و در اوایل سال 1929 آغاز شد. در تاریخ 26 ساله کوپا دل ری تا آغاز لالیگا، اتلتیک با 9 قهرمانی بیشترین عنوان قهرمانی را به خود اختصاص داده بود. در اولین دوره لالیگا، بیلبائو پس از بارسلونا و مادرید، در رده سوم و بالاتر از دو تیم باسکی دیگر (رئال سوسیه داد و آرِناس) قرار گرفت، اما پس از بازگشت مربی محبوب شیرها، اوضاع دگرگون شد و اتلتیک بلافاصله بر قله فوتبال اسپانیا ایستاد.
فرد پنتلند؛ پدرخوانده شیرها
فردریک بیکانسفیلد پنتلند، در 29 جولای 1883، در وولورهمپتون انگلستان متولد شد. در طی دوران بازی خود به عنوان فوتبالیست، از سال 1900 تا 1914، برای باشگاه هایی نظیر بلکپول، بلکبرن، کوئینز پارک رنجرز و میدلزبورو توپ زد و چند بازی هم برای تیم ملی انگلستان، پس از درخشش در میدلزبورو انجام داد. فرد پنتلند، دوران مربیگری خود را خیلی زود و در سن 31 سالگی با تیم المپیک آلمان آغاز کرد. شروع کار او اما با مخاطرات زیاد همراه بود. همزمان با شروع کار او جنگ جهانی اول آغاز شد. توپخانه ها همزمان با صدای ناقوس جنگ، به صدا در آمدند و پنتلند برای مدتی به یک اردوگاه در روبلن فرستاده شد. او در اردوگاه به ساماندهی زندانیان انگلیسی پرداخت و برای آنها مسابقات فوتبال ترتیب داد. پنتلند تا سال 1918 در آلمان ماند و سپس پس از سالها به وطن خود، انگلستان بازگشت. دو سال بعد یعنی در سال 1920، هدایت تیم ملی فرانسه را بر عهده گرفت و با فرانسه به مسابقات المپیک آنتورپ بلژیک اعزام شد. در رقابت های فوتبال المپیک، فرانسه پنتلند پس از پیروزی در برابر ایتالیا، در نیمه نهایی مغلوب چکسواکی شد و از رسیدن به فینال المپیک بازماند.
گام بعدی او، سکوی پرتابش در دوران مربیگری اش بود و او را به بهترین دوران مربیگری اش در اسپانیا سوق داد. ابتدا هدایت راسینگ سانتاندر را بر عهده گرفت و پس از یک سال سر از ایالت باسک در آورد و برای دوره اول، سرمربیگری خود را در اتلتیک بیلبائو آغاز کرد. پنتلند فصل اول در بیلبائو را با قهرمانی در رقابت های قهرمانی بیسکای، که یک دوره مسابقات رسمی، زیر نظر فدراسیون فوتبال اسپانیا در شمال کشور و ایالت باسک برگزار می شد، آغاز کرد و مهم تر از آن، قهرمانی در کوپا دل ری 1923 را با برتری در فینال برابر تیم کاتالانی "اروپا" جشن گرفت. فصل بعد، قهرمانی در مسابقات بیسکای تکرار شد و در سال 1925، پنتلند بیلبائو را به دلیل ایجاد اختلاف در سبک بازی تیم، به سوی مادرید و اتلتیکو ترک کرد. تنها یک سال پس از هدایت روخی بلانکوس، راهی ایالت شمالی آستوریاس شد و هدایت رئال اوویدو را بر عهده گرفت. سپس به باسک بازگشت و مقصد او آرِناس بود و تنها یک سال بعد، دوباره راهی مادرید و هدایت اتلتیکو را پیش گرفت. پنتلند به اولین سرمربی تاریخ اتلتیکو مادرید در لالیگا مبدل شد و سپید و سرخ پوشان را در لالیگای 1929، هدایت کرد. اتلتیکوی پنتلند، در پایان فصل در رتبه ششم جدول قرار گرفت و پس از پایان لالیگای اول، جانشین ماکسیمو رویو در اتلتیک بیلبائو شد و دوره دوم و باشکوه خود را در قامت سرمربیگری شیرهای باسکی آغاز کرد.
پنتلند، فرهنگ فوتبال سنتی انگلیسی، که مبتنی بر قدرت بدنی، سرعت انتقال توپ و ارسال های بلند روی دروازه حریف، در سریع ترین زمان ممکن را کنار گذاشت و این اصل مرسوم را زیر سوال برد. سیستم 2-3-5 در آن دوران بسیار شایع بود و مربیان معمولا از 5 مهاجم، در سیستم بازی خود استفاده می کردند. پنتلند غالبا از سیستم 2-5-3 استفاده کرد و روی به تمرکز بیشتر، روی تعدد نفرات در خط هافبک تیمش آورد. مربی جوان انگلیسی، پاس های کوتاه تر را جایگزین انتقال سریع توپ به سمت دروازه حریف کرد. این ایده او انقلابی را در بیلبائو ایجاد کرد. هواداران اتلتیک به سرعت شیفته فرد پنتلند و شخصیت او شدند و به او القاب زیادی از جمله ال میستر و یا میستر پنتلند دادند. تاثیر پنتلند تنها به تغییر سیستم تیم محدود نشد و او به عنوان یک مربی نوگرا، تغییراتی را در رختکن و نظم عمومی تیم به وجود آورد.
در اوج با پنج ضلعی خارق العاده ها
سال 1930، سال مهمی برای اسپانیا و فوتبال دنیا بود. اولین جام جهانی تاریخ در تابستان آن سال در اروگوئه برگزار شد. در ژانویه دولت میگل پریمو ده ریورا بر اسپانیا به پایان رسید و همینطور آخرین سال سلطنت آلفونسوی سیزدهم بر اسپانیا بود. در این بحبوحه دوران طلایی اتلتیک بیلبائو متولد شد. با ورود دوباره پنتلند، فرهنگ فوتبالی اسپانیا هم رنگ دیگری به خود گرفت. ورود بازیکنان جدید و با کیفیت، از تصمیمات مهم پنتلند برای شکوفایی اتلتیک در فصل 1929-1930 بود. در همین حین، پنج ضلعی خارق العاده ها در تیم او شکل گرفت. بیلبائو تا قبل از آغاز رسمی لالیگا، بازیکنان بزرگی نظیر رافائل مورنو آرانزادی، ملقب به پیچیچی داشت. پیچیچی که در سال 1922 و در سن 29 سالگی از دنیا رفت و به احترام این بازیکن ممتاز، جایزه بهترین گلزن فصل لالیگا، به احترام او نام گذاری شد. اما پنج ضلعی که به خارق العاده ها اطلاق شد، برگ تازه ای را در تاریخ بیلبائوی طلایی آن سال ها ورق زدند. خارق العاده از فوتبالیست هایی نظیر ایگناسیو ماریا آگیره زابالا ایباربیا ملقب به چیری، آگوستین سائوتو آرانا ملقب به باتا، خوزه ایراراگوری، گیلرمو گوروستیزا و رامون دلا فوئنته تشکیل می شدند. دلا فوئنته در سال 1926 به بیلبائو آمد و اولین ضلع از پنج ضلعی معروف بود. چیری در سال 1928 و از سیستم جوانان باشگاه به تیم اصلی رسید. برادر بزرگ تر او مارسلینو، ملقب به چیری اول، در گذشته 8 سال برای بیلبائو بازی کرده بود و بنابراین به او لقب چیری دو را داده بودند. مهاجمی که بیش از اینکه نقش یک گلزن عال را بازی کند، به خلاقیت و بازیسازی معروف بود. باتا، ایراراگوری و گوروستیزا، هر سه در سال 1929 پای به قلمروی شیرها گذاشتند. باتا گلزن بزرگی بود که راه دروازه حریفان را به خوبی می شناخت و همیشه بوی گل می داد. گوروستیزا وینگر چپی فوق العاده بود که در آن سال ها محبوبیت زیادی نزد هواداران داشت. تا قبل از فوتبالیست شدن دوران عجیبی را در زندگی اش گذرانده بود. مهاجمی سریع و چابک که شوت های سهمگینش زبانزد بود. ایراراگوری پنج ضلعی را تکمیل می کرد. مهاجم بزرگی که در 17 سالگی کار خود را در بیلبائو آغاز کرد و زننده اولین گل تاریخ تیم ملی اسپانیا در جام های جهانی، در جام جهانی 1934 ایتالیا بود. در کنار آنها البته بازیکنان قابلی نظیر ویکتوریو اونامونو هم حضور داشتند که در پازل تاکتیکی پنتلند، نقش مهمی را ایفا می کرد.
بیلبائوی پنتلند، لالیگای 1929-1930 را با قدرت و شایستگی فتح کرد. آنها رفت و برگشت رئال مادرید را شکست دادند و در هفته شنزدهم و در فاصله دو هفته تا پایان لیگ، با برتری 4-3 در سن مامس قدیمی مقابل بارسلونا، قهرمانی زودهنگام را در خانه جشن گرفتند. نکته مهم آن قهرمانی این بود که هرگز در را کسب قهرمانی شکست نخوردند. رکوردی که تنها رئال مادرید 1931-1932 در تاریخ لالیگا به آن رسید و پس از آن هرگز شکسته نشد. آن فصل، فصل بیلبائو بود و آنها اولین دبل تاریخ فوتبال اسپانیا را هم به نام خود ثبت کردند. بیلبائو پس از کنار زدن رقبا در کوپا دل ری، در نیمه نهایی به بارسلونا برخورد و در دیدار رفت در خانه با دو گل ایراراگوری و گوروستیزا، 2-1 بلوگرانا را مغلوب کرد، اما در دیدار برگشت در لس کورتس 4-3 شکست خورد تا کار به دیدار تکراری در تورروی ساراگوسا بکشد. بیلبائو قاطعانه با 4 گل بارسلونای ده نفره را از روی برداشت تا حریف رئال مادرید در فینال شود.
بازی فینال، قرار بود در مونتخوییس بارسلونا در کاتالونیا برگزار شود. دیداری که صرفا به لحاظ فوتبالی، با توجه به تحولات وقت سیاسی اسپانیا نمی شد به آن یک دیدار معمولی فوتبال را اطلاق کرد. 1 ژوئن 1930، روز بازی فینال و در حضور 70 هزار تماشاگر بود. پادشاه آلفونسوی سیزدهم با همراهی همسرش ملکه ویکتوریا اوژنا، در مونتخوییس حضور داشتند. ژنرال داماسو برنگر، هم که قرار بود جانشین پریمو ده ریورا شود هم در کنار آنها حضور داشت. فضای خاص سیاسی به درون زمین هم رخنه کرد. پادشاه قصد داشت از جنبه ورزشی بازی، برای معرفی چهره ژنرال جدید بهره بری کند. فینالی که به نوعی تبلیغ صلح و جامعه مدنی بهتر را نوید می داد. اتلتیک تنها 30 ثانیه پس از شروع بازی توسط دلا فوئنته به گل رسید، اما رئال مادرید در دقیقه 15 توسط خایمه لازکانو به گل تساوی رسید. خوزه ایراراگوری در دقیقه 45 دوباره اتلتیک را پیش انداخت، اما در دقیقه 65 مادرید به وسیله تریانا دوباره نتیجه را جبران و حساب کار را برابر کرد. در طول بازی اونامونو، گوروستیزا، ایراراگوری و دلا فوئنته دچار مصدومیت شدند و تنش ها روی سکوها هم به شدت زیادی احساس می شد. حتی در دقایقی تماشاگران به درون زمین ریختند ولی با ورود گارد ویژه قائله پایان یافت. بازی در وقت قانونی با تساوی 2-2 به پایان رسید و کار به وقت های اضافه کشید. لحظه بزرگ بازی در دقیقه 115 به وقوع پیوست، جایی که اونامونوی مصدوم توپ را به لافوئنته رساند و لافوئنته که خود به زور آمپول در زمین باقی مانده بود، دروازه ویدال و رئال مادرید را گشود تا اتلتیک پنتلند به جام بوسه بزند. دبل شیرها با آقای گلی گوروستیزا در لیگ با 20 گل زده و انتخاب جورجیو بلاسکو، دروازبان تیم به عنوان بهتین دروازبان لیگ کامل شد.
شروع لالیگای 1930-1931 برای اتلتیک و فرد پنتلند، با یک شوک همراه بود. آنها در لس کورتس، 6-3 از بارسلونا شکست خوردند. اولین شکست لیگ برای اتلتیکوی فرد پنتلند و بدترین نتیجه هفته اول. در هفته های آتی اما بیلبائو به ثبات گذشته خود بازگشت. نقطه پرواز بیلبائو در هفته دهم اتفاق افتاد، جایی که انتقام سختی از بارسلونا گرفتند و 12-1 بارسلونا را نابود کردند. بله 12-1! بدترین شکست تاریخ بارسلونا و بهترین پیروزی تاریخ لالیگا برای شاگردان پنتلند. هرچند بارسلونا در طول بازی رویگ و مارتی، دو مدافع خود را به دلیل مصدومیت و عدم وجود قانون تعویض، از دست داد و یک پنالتی هم توسط خوزه ساستره برای بارسلونا از دست رفت، اما این شکست تا به امروز بدترین نتیجه تاریخ لالیگا برای بارسلونا به حساب می آید. مرد اول بازی بدون شک باتا بود که 7 بار دروازه بارسلونا را گشود و نام خود را در کنار لادیسلائو کوبالا، ستاره بارسلونای دهه 50 که موفق شد 7 بار دروازه اسپورتینگ خیخون را باز کند، به عنوان بهترین گلزن یک دیدار لالیگا در تاریخ جاودانه کرد. بیلبائو در پایان فصل با وجود 7 شکست، که آماری قابل توجه نسبت به فصل قبل به حساب می آمد، قهرمان شد. آمار 73 گل زده آنها در لیگ 10 تیمی، به خوبی نقش ماشین جنگی خط حمله آنها را متشکل از خارق العاده ها نشان می داد. اوضاع برای آنها در کوپا دل ری هم مطبوب پیش رفت و اتلتیک، با قاطعیت و با پشت سر گذاشتن رقبا، در فینال بتیس را در مادرید شکست داد و برای دومین بار متوالی دبل کرد. باتا با 29 گل در لیگ در 17 بازی، آماری استثنایی بر جای گذاشت و با فاصله آقای گل شد. پنج ضلعی ها در آن فصل در اوج خود قرار داشتند. روایات مختلفی از آنها در آن سال ها نقل شد و یکی از معروف ترین آنها این بود که در برخی بازی ها مشخص می کردند تا به تیم حریف، تا سقف معینی گل بزنند!
اتلتیک در دو لیگ بعدی در سال های 1932 و 1933، قهرمانی لیگ را به رئال مادرید واگذار کرد و هر دو بار با 3 و 2 امتیاز اختلاف پشت سر مادرید قرار گرفتند، اما کماکان در کوپا دل ری به درخشش خود ادامه دادند و در دو فینال 1932 و 1933، با شکست به ترتیب بارسلونا و رئال مادرید، به رکورد 4 قهرمانی متوالی رسیدند. خبر بزرگ و تلخ برای اتلتیک بیلبائو در پایان فصل 1933، جدایی فرد پنتلند بزرگ بود. میراث 4 ساله پنتلند فوق العاده بود. سال هایی که بهترین دوران تاریخ اتلتیک را به وجود آورد. تغییرات اصولی و نوع دید او به بازی، تاثیر شگرف او را فارغ از نتایجی که کسب کرد، به خوبی نشان می داد. پنتلند، جای خود را به پاتریسیو کایسدو داد و برای سومین بار به اتلتیکو مادرید بازگشت. پاتری کایسدو راه پنتلند را ادامه داد. اولین هدف رسیدن دوباره به قله لیگ بود. ماموریت کایسدو به خوبی انجام شد و اتلتیک بالاتر از مادرید، پس از دو سال قهرمانی را از چنگ آنها در آورد. فصل 1934-1935 برای اتلتیک کایسدو چندان خوب پیش نرفت. تیم های لیگ از 10 تیم به 12 تیم افزایش پیدا کردند و اتلتیک به رتبه چهارم رسید. در پایان فصل پاتری کایسدو اتلتیک را ترک کرد و خوزه ماریا اولاربیا جایگزین او شد. چیری در پایان فصل اتلتیک را ترک کرد و لا فوئنته هم در پایان فصل 1934، از اتلتیک جدا شد و بدین ترتیب پنج ضلعی از هم پاشید و تبدیل به مثلث باتا، ایراراگوری و گوروستیزا شد.
جنگ شوم و نقطه پایان
اولاربیای 36 ساله، در آگوست 1935 هدایت شیرها را بر عهده گرفت، اما تنها 10 هفته دوام آورد. در این هفته اتلتیک در سن مامس با تک گل گارادو، رئال مادرید صدرنشین را شکست داد و صدر را از آن خود کرد. جانشین اولاربیا، ویلیام گاربات انگلیسی بود. موفقیت اتلتیک زیر نظر گاربات هم ادامه یافت. گاربات مربی مشهوری بود که سابقه هدایت، جنوا، رم و ناپولی را در ایتالیا داشت. جنوا تحت هدایت گاربات، 3 بار در دوران طلایی خود در سال های 1915، 1923 و 1924، قهرمان ایتالیا شده بود و گاربات موفق شد در سال های 1933 و 1934، ناپولی را تا جمع سه تیم برتر لیگ بالا بیاورد. او مربی قابل احترامی بود، اما شروع کارش خوب پیش نرفت و با شکست 4-1 در خانه اوساسونا همراه بود. به مرور اما اتلتیک زیر نظر گاربات به فرم مورد نظر او رسید. او به آنخل زوبِیتای 17 ساله در خط دفاعی اعتماد کرد و زوبیِتا به جوان ترین ملی پوش اسپانیا تبدیل شد. رقابت قهرمانی بین اتلتیک و مادرید تا پایان فصل جذاب و تنگاتنگ ادامه یافت. در پایان شیرها با برتری خانگی 2-0 مقابل اوساسونا، انتقام شکست سنگین دور رفت را گرفتند و بالاتر از مادرید، دوباره بر تخت پادشاهی لالیگا تکیه زدند. باتا فرم خوب خود را در این فصل (1935-1936) هم ادامه داد و پس از ایسیدرو لانگارا، ستاره اوویدو، نفر دوم جدول گلزنان شد. تنها سه ماه پس از پایان لیگ 1936، شلعه های جنگ داخلی اسپانیا، کشور را در بر گرفت و نه تنها اسپانیا را بی رحمانه سوزاند، بلکه پایان دوران طلایی اتلتیک بیلبائو را هم رقم زد. فوتبال تا 3 سال فراموش شد و زمانی بازگشت که دیگر نشانی از گذشته نداشت. اتلتیک بزرگ سقوط کرد و جنگ، مانع پیشروی آن ها به سوی موفقیت شد. بسیاری از بازیکنان بزرگ آنها دیگر هرگز برای اتلتیک بازی نکردند و ویلیام گاربات، مربی تیم هم در زمان بازگشت به ایتالیا، در زمان جنگ جهانی دوم توسط دولت موسولینی تبعید شد.
در سال 1937 شهر بیلبائو سقوط کرد و به دست ناسیونالیست ها افتاد، اما این به معنای سقوط کامل فوتبال در باسک نبود. بازیکنانی متشکل از تیم های مختلف ایالت، تیمی موسوم به تیم ملی جمهوری باسک را پایه گذاری کردند. تیم به بخش هایی از اروپا و آمریکا سفر کرد، تا برای موجودیت و هویت خود تبلیغ کند و در عین حال درآمدی هم کسب کنند. سفر تیم به شوروی وقت با نتایج پرباری همراه بود. تیم در مصاف با تیم هایی نظیر لوکوموتیو مسکو، دینامو کیف، دینامو مسکو و...با نتایج پرگلی پیروز شد و در آن واحد، سبک بازی هجومی و روان آن ها، موجب تقلید بسیاری از باشگاههای اروپا از آن ها شد. از نوامبر 1937 تا اکتبر 1938، باسکی ها 9 بازی را در قاره آمریکا انجام دادند که شامل 7 دیدار آن ها با مکزیک و 2 دیدار با کوبا می شد. 7 پیروزی و تنها 2 شکست برای باسک در طول این بازی ها به دست آمد. رژیم نوظهور فرانکو پس از پایان جنگ، آن ها را به دید خائن دید و باعث مهاجرت بسیاری از بازیکنان شد و تنها تعداد اندکی به اسپانیا بازگشتند. از جمله فوتبالیست هایی که به اسپانیا بازنگشتند، می توان به خوزه ایراراگوری اشاره کرد که به آرژانتین رفت و با تیم سن لورنزو قرارداد امضا کرد. البته او در سال 1946، به اتلتیک بازگشت و تا پایان دوران بازی اش به بیلبائو وفادار ماند. شاید امروزه همه از قدرت رئال مادرید و بارسلونا صحبت کنند، اما می توان بیلبائوی اواخر دهه 20 تا اواسط دهه 30 را قدرت بزرگ فوتبال اسپانیا و همردیف با تیم های افسانه ای مادرید و بارسا در دهه های مختلف دانست. تیمی منسجم که با سبک فوتبال هجومی خود لرزه به اندام هر حریفی می انداخت و تنها جنگ پایان آن تیم طلایی را رقم زد...
ادامه دارد...
پی نوشت: پاورقی لالیگا سلسله مطالبی است که از این پس تقدیم شما خواهد شد.
پاورقی لالیگا / قسمت اول را بخوانید:
پاورقی لالیگا | بخش اول: بارسلونا 1929، اولین فاتح