جان اسنودیروز بود داشم میرفتم جنگل تازه از خواب بلند شده بودم راه گلی و صابونی بود جو گرف منو(س تا دخترهم بودن)،اومدم با ۱۲۵ دنده دو با سرعت اون ی تیکه رو رد کنم موتور سر خرد خوردم زمین البته انقد گشادیم اومد ترمز بگیرم گفتم زمین ک گلیه بزار بخورم زمین.دراز کشیدم دخترا اومدن با خنده بهم بگن چیزی نشدی ک منم صدای خرو پف در اوردم(نمیدونم چرا)بعد ۵ دقیقه بلند شدم رفتم پیش رفیقام ی سات خوابیدم تازه فهمیدم پام بگای سگرف