سینا گیگزسلام دوست عزیز... انشالله به سلامتی بری خدمت... قبل از رفتن آدم یه حسه عجیبی همراه با استرس داره... کاملا هم طبیعی هست چونکه میخوای جایی بری که هیچ شناختی ازش نداری و فقط یه چیزایی ازش شنیدی...
بریم سراغ سوالات شما دوست عزیز
در رابطه با واکسن که واقعا همچین چیزی نشنیدم که عوارض داشته باشه...خدارو شکر خودم و اطافیانم که سربازی رفتن، هرگز مشکلی پیش نیومد و خیلی بعید میدونم عوارضی وجود داشته باشه...به هر حال موضوع اینجاست که اجباریه و باید حتما واکسنش رو بزنی...
سوال بعدیت راجع به اینکه چه چیزایی باید ببری
خیلی چیزای عجیبی قرار نیست ببری... لباس زیر ببر. مسواک و خمیر دندون... وسایل بهداشتی از قبیل شامپو و صابون و لیف و اینجور چیزا...ادکلن و اسپری بدن و مام رول زیر بغل حتما ببر... با این چیزا کسی بهت نمیگه سوسول.. اتفاقا اینجوری واسه خودت احترام و شخصیت ویژه ای میخری...این تجربه ی خوده من هستش..توی دوره اموزشی تقریبا دو ماه رو با همون لباس نظامی توی پادگان میگردی و واسه ما که اینجوری بود و حتی موقع خواب هم لباسارو عوض نمی کردیم و در عوضش صبح که بیدار میشدیم راحت بودیم و فقط یه پوتین باید می پوشیدیم.
و اما توی دوره آموزشی چه کارهایی انجام میشه ؟ اول از همه بگم که من ارتش افتادم... پدافند هوایی
و این چیزایی که میگم از دیده پادگانی هست که من توش خدمت کردم..
خیلی خلاصه میگم ولی کامل
وقتی به سلامتی رسیدی به مرکز آموزش، ابتدا ساکت رو میگردن و بعدشم چند تا صف تشکیل میشه و از روی حروف الفبا شروع به خوندن اسامی میکنن برای مشخص شدن نام آسایشگاه... مثلا میگن از الف تا حرف د آسایشگاه شهید فلانی
از حرف مثلا س تا حرف ن برن آسایشگاه شهید بهمانی و به همین ترتیب آسایشگاهت مشخص میشه..یکی دو روز اول هم درگیر تحویل لباس و پوتین و سایز کردنش هستی.. همونجا خیاطی هست...انشالله سایزت باشه که نیازی به خیاط پیدا نکنی..
روال برنامه غالبش واسه ما این بود
ساعت 4 و نیم یا 5 صبح بیدار باش بود.. دقیق یادم نیست چند بیداری میزدن.. میرفتیم دست رو میشستیم و مسواک و از این کارا... بعدش مستقیم باید میرفتیم نماز خونه.. بعد از نماز مستقیم میومدیم واسه صبحانه.. بعد از صبحانه هم میرفتیم آسایشگاه آماده میشدیم تا ارشد گروهان بیاد و برنامه اون روز رو بگه..بعدش میرفتیم صبحگاه و مراسم صبحگاه، صبحگاه که تموم شد اکثرا از همون ساعت 7 صیح تا قبل از اذان ظهر ، کلاس میرفتیم... کلاس قرآن و پرورشی و اخلاق و جنگ تاکتیکی و از این جور درسای تئوری... یا یه روحانی و یا یکی از کادری ها می یاد سر کلاس و درستون میده... فقط باید بشینی گوش کنی، همین.. بعدشم که کلاسا تموم شد میرفتیم نماز ظهر و بعدش نهار و بعد از نهار میومدیم آسایشگاه و بعدش ارشد گروهان می یومد و یه جزوه بهمون میگفت و ما هم باید مینوشتیم.. از ساعت 3 ظهر تا 5 هم میرفتیم تمرین رژه که خوش میگذشت...البته بعضی اوقات هم صبح ها تمرین رژه میرفتیم ولی همونطور که گفتم صبح ها اکثرا کلاس تئوری داشتیم و تمرین رژه واسه بعد از ظهر بود... از ساعت 5 عصر یعنی بعد رژه هم در اختیار خود بودیم... هر کی میخواست حمام میرفت و لباسی میشست و بعضی ها هم توی آسایشگاه یه چرتی میزدن تا اذان مغرب که باید میرفتیم نماز خونه و بعد از نماز، میومدیم سالن غذاخوری واسه شام و بعدشم در اختیار خود بودیم واسه کارای شخصی و مسواک قبل از خواب و دستشویی و از این داستانا...تا ساعت بشه 9 و نیم شب که ارشد گروهان بیاد و بشمار 3 خاموشی بزنه... چقدر خوابش میچسبید... از 9 و نیم بیهوش میشدیم تا 5 صبح که بیداری میزدن...
من خسعی کردم برنامه روتین رو واست بگم... البته یه سری برنامه ها دیگه هم داره دوره اموزشی مثل دو بار رفتن به میدون تیر که اونم چیز سختی نیست و باید تیر شلیک کنی توی کوه و دشت...تو میشینی شلیک می کنی و یه نفر هم میشینه کنارت و پوکه هات رو جمع میکنه...و بعدش بر عکس میشه و اون شلیک میکنه و تو باید پوکه هاش رو جمع کنی.. به همین راحتی...
امیدوارم که تونسته باشم یه کمک کوچیکی کنم بهت و تونسته باشم یه فضایی از اونجا رو به صورت حداقلی واست ترسیم کنم...
راستی هفته ای دو بار هم شب ها بهت پست میخوره.. پستاش دو ساعتی هست.. از 10 شب شروع میشد .. 10 تا 12 یه نفر..12 تا 2 یه نفر دیگه.. 2تا 4 هم یه نفر دیگه.. که یکی از این دو ساعته ها به شما میخوره...بهترینش 10 تا 12 هست..چون بعدش می یای میگیری میخوابی.. و بدترینش 12 تا 2... قشنگ وسط خواب هستی و باید بیدار بشی...همشم پست های آبکی.. مثلا پست آسایشگاه که باید حواست به سربازا باشه..همه سربازا خودشون بیهوش هستن و خوابن... یا پست دستشویی یا پست مراقبت از پوتین های سربازا و یا پست محوطه...
خلاصه غالبش همینایی بود که گفتم...انشالله یه چشم به هم زدن روزا میگذرن و تموم میشه.. مخصوصا این روزا که انقدر تند و تند با سرعت میگذرن ...
برات آرزوی موفقیت میکنم داداش